۵۳٬۳۲۷
ویرایش
جز (A-esmaili@noornet.net صفحهٔ حدیث غدیر: منشور جاودان ولایت را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به حدیث غدیر منشور جاودان ولایت منتقل کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
«حديث غدير: منشور جاودان ولايت»، اثر محمدتقى رهبر، به زبان فارسى است. | «حديث غدير: منشور جاودان ولايت»، اثر محمدتقى رهبر، به زبان فارسى است. | ||
كتاب در دفاع از واقعه مسلّم تاريخى غدير خم و حديث ولايت و در پاسخ به نوشتهاى با نام «ماجراى غدير خم و رابطه آن با ولايت» كه به انكار ولايت و خلافت حضرت على(ع) و تحريف واقعه غدير پرداخته، نوشته شده است | كتاب در دفاع از واقعه مسلّم تاريخى غدير خم و حديث ولايت و در پاسخ به نوشتهاى با نام «ماجراى غدير خم و رابطه آن با ولايت» كه به انكار ولايت و خلافت حضرت على(ع) و تحريف واقعه غدير پرداخته، نوشته شده است <ref>ر.ك: مقدمه، ص7</ref>. | ||
نويسنده، در مقدمه كتاب آورده است: «هدف اصلى اين مقاله، برملا كردن بخشى از دسيسههاى تاريخنگارى و تبليغاتى وهابىها و دفاع از ولايت و خلافت علوى است كه پيامبر اكرم(ص) در غدير خم به امر پروردگار و با فرمان '''«يا | نويسنده، در مقدمه كتاب آورده است: «هدف اصلى اين مقاله، برملا كردن بخشى از دسيسههاى تاريخنگارى و تبليغاتى وهابىها و دفاع از ولايت و خلافت علوى است كه پيامبر اكرم(ص) در غدير خم به امر پروردگار و با فرمان '''«يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ...»''' <ref>مائده: 67</ref> آن را ابلاغ فرمود كه بدون آن، رسالت ابتر و دعوت ناتمام بود» <ref>مقدمه كتاب، ص8 و 9</ref>. | ||
با توجه به اينكه خلافت و ولايت حضرت على(ع) تنها در اواخر عمر پيامبر(ص) و در واقعه غدير خم عنوان نشده، بلكه از سالهاى آغازين ظهور اسلام و در نخستين روزهاى دعوت رسمى و علنى پيامبر اكرم(ص) مطرح گرديده و سپس در هر موقعيت و مناسبتى كه پيش مىآمد، پيامبر(ص)، على(ع) را بهعنوان ولى، بهترين شخص و... معرفى مىكرد، لذا مؤلف در ابتدا دو حديث دار و منزلت را مىآورد و سپس حديث غدير و مسائل مرتبط با آن را مورد بررسى قرار مىدهد. | با توجه به اينكه خلافت و ولايت حضرت على(ع) تنها در اواخر عمر پيامبر(ص) و در واقعه غدير خم عنوان نشده، بلكه از سالهاى آغازين ظهور اسلام و در نخستين روزهاى دعوت رسمى و علنى پيامبر اكرم(ص) مطرح گرديده و سپس در هر موقعيت و مناسبتى كه پيش مىآمد، پيامبر(ص)، على(ع) را بهعنوان ولى، بهترين شخص و... معرفى مىكرد، لذا مؤلف در ابتدا دو حديث دار و منزلت را مىآورد و سپس حديث غدير و مسائل مرتبط با آن را مورد بررسى قرار مىدهد. | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
ايشان از منظر سند مىگويد: | ايشان از منظر سند مىگويد: | ||
«مبالغه نيست اگر بگوييم هيچ حديث نبوى، به اندازه حديث غدير روايتكننده ندارد و به گفته دانشمندان اسلام، از جمله ابن جوزى از علماى عامه، «حديث غدير مورد اجماع محدثان و سيرهنگاران اسلام است» كه از عصر پيامبر(ص) تاكنون، پيرامون آن كتابها نوشتهاند و جامعترين آنها كتاب «الغدير» علامه امينى است كه با استناد به منابع اهل سنت، در يازده جلد تدوين شده است» | «مبالغه نيست اگر بگوييم هيچ حديث نبوى، به اندازه حديث غدير روايتكننده ندارد و به گفته دانشمندان اسلام، از جمله ابن جوزى از علماى عامه، «حديث غدير مورد اجماع محدثان و سيرهنگاران اسلام است» كه از عصر پيامبر(ص) تاكنون، پيرامون آن كتابها نوشتهاند و جامعترين آنها كتاب «الغدير» علامه امينى است كه با استناد به منابع اهل سنت، در يازده جلد تدوين شده است» <ref>متن كتاب، ص16</ref>. | ||
مؤلف بعد از ذكر دو آيه شريفه «اكمال» و «تبليغ» مىگويد: حديث غدير با آن شكوه و عظمت، مىبايست براى ابلاغ و بيان يك رسالت بسيار مهم الهى باشد كه بنا به نص قرآن اگر انجام نمىشد، دين ناقص و رسالت ابتر و ناتمام بود؛ چنانكه آيه كريمه «تبليغ» و آيه «اكمال دين» بر آن دلالت دارد؛ بنابراين، اگر نصب امامت از طرف خدا و رسولش نباشد و جامعه توسط ايشان رهبرى نشود، بدون ترديد جامعه و دين بهسوى انحراف كشيده خواهد شد و دست بدعت، تحريف و نفاق، سرنوشت آن را به نابودى خواهد كشاند | مؤلف بعد از ذكر دو آيه شريفه «اكمال» و «تبليغ» مىگويد: حديث غدير با آن شكوه و عظمت، مىبايست براى ابلاغ و بيان يك رسالت بسيار مهم الهى باشد كه بنا به نص قرآن اگر انجام نمىشد، دين ناقص و رسالت ابتر و ناتمام بود؛ چنانكه آيه كريمه «تبليغ» و آيه «اكمال دين» بر آن دلالت دارد؛ بنابراين، اگر نصب امامت از طرف خدا و رسولش نباشد و جامعه توسط ايشان رهبرى نشود، بدون ترديد جامعه و دين بهسوى انحراف كشيده خواهد شد و دست بدعت، تحريف و نفاق، سرنوشت آن را به نابودى خواهد كشاند <ref>ر.ك همان، ص23 و 24</ref>. | ||
مؤلف با انتقاد از نويسنده كتاب «ماجراى غدير خم و رابطه آن با ولايت» چنين نوشته: آيا بىانصافى نيست كه نويسندهاى ديده بر ديدن حق ببندد و نقش كليدى ولايت را ناديده بگيرد و قلم به دست گرفته و شأن نزول آيه و مورد صدور حديث غدير را از مسير خود منحرف ساخته و در يك حادثه كوچك محدود سازد؟ | مؤلف با انتقاد از نويسنده كتاب «ماجراى غدير خم و رابطه آن با ولايت» چنين نوشته: آيا بىانصافى نيست كه نويسندهاى ديده بر ديدن حق ببندد و نقش كليدى ولايت را ناديده بگيرد و قلم به دست گرفته و شأن نزول آيه و مورد صدور حديث غدير را از مسير خود منحرف ساخته و در يك حادثه كوچك محدود سازد؟ <ref>همان، ص24</ref>. | ||
در ادامه مؤلف شبهاتى را كه درباره حديث غدير بيان شده، جواب داده و بر ولايت و خلافت حضرت على(ع) با توجه به آياتى از قرآن، همچون آيه 55 سوره مائده، آيه 59 سوره نساء و حديث متواتر ثقلين تأكيد مىكند. | در ادامه مؤلف شبهاتى را كه درباره حديث غدير بيان شده، جواب داده و بر ولايت و خلافت حضرت على(ع) با توجه به آياتى از قرآن، همچون آيه 55 سوره مائده، آيه 59 سوره نساء و حديث متواتر ثقلين تأكيد مىكند. | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
در پايان نيز اين مغالطه را كه «پيامبر نخواسته دوازده نفر مشخص از اهلبيت(ع) را مانند قرآن مصدر تشريع قرار دهد»، چنين پاسخ مىگويد: ائمه(ع) مصدر تشريع نيستند و احدى از شيعيان و پيروان اهلبيت(ع) ادعا نكرده پيامبر(ص) با اعلام امامت آنان خواسته مانند قرآن آنها را مصدر تشريع قرار دهد، بلكه آنان تشريحكننده شريعت و تبيينكننده آن بر اساس مبانى هستند كه بهوسيله پيامبر(ص) ترسيم شده و تا قيامت نه چيزى بر آن افزوده و نه چيزى از آن كاسته مىشود. | در پايان نيز اين مغالطه را كه «پيامبر نخواسته دوازده نفر مشخص از اهلبيت(ع) را مانند قرآن مصدر تشريع قرار دهد»، چنين پاسخ مىگويد: ائمه(ع) مصدر تشريع نيستند و احدى از شيعيان و پيروان اهلبيت(ع) ادعا نكرده پيامبر(ص) با اعلام امامت آنان خواسته مانند قرآن آنها را مصدر تشريع قرار دهد، بلكه آنان تشريحكننده شريعت و تبيينكننده آن بر اساس مبانى هستند كه بهوسيله پيامبر(ص) ترسيم شده و تا قيامت نه چيزى بر آن افزوده و نه چيزى از آن كاسته مىشود. | ||
اين، در حالى است كه جماعتى از اهل سنت، در شرع مقدس چيزهايى را وارد كردهاند كه در قرآن و سنت و سيره نبودى وجود نداشته و آنان با استناد به اعمال خلفا و برخى اصحاب، آن را جزو آداب شريعت قرار دادهاند | اين، در حالى است كه جماعتى از اهل سنت، در شرع مقدس چيزهايى را وارد كردهاند كه در قرآن و سنت و سيره نبودى وجود نداشته و آنان با استناد به اعمال خلفا و برخى اصحاب، آن را جزو آداب شريعت قرار دادهاند <ref>ر.ك: همان، ص46 و 47</ref>. | ||
==پانويس == | |||
<references /> | |||
== منابع مقاله == | == منابع مقاله == | ||
مقدمه و متن كتاب. | مقدمه و متن كتاب. | ||
خط ۷۴: | خط ۷۵: | ||
[[رده:حدیث]] | [[رده:حدیث]] | ||
[[رده:متون احادیث]] | [[رده:متون احادیث]] | ||
ویرایش