معاد (مطهری): تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    خط ۴۵: خط ۴۵:


    ==وابسته‌ها==
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}


    [[مجموعه آثار استاد شهید مطهری]]
    [[مجموعه آثار استاد شهید مطهری]]

    نسخهٔ ‏۱۳ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۰۶

    معاد(مطهری، مرتضی)
    معاد (مطهری)
    پدیدآورانمطهری، مرتضی (نويسنده)
    ناشرصدرا
    مکان نشرایران - تهران
    چاپ1
    موضوعکلام و عقاید
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    معاد، اثر قرآن‌شناس و متکلم و فیلسوف معاصر، مرتضی مطهری (فریمان 1298-1358ش. قم)، مجموعه مطالب ارائه‌شده در 10 جلسه از جلسات بحث و انتقاد انجمن اسلامى پزشكان (تهران) در سال 1350ش است. در این اثر، مباحث اصلی قیامت و معاد مانند ماهيت «مرگ» و وجود عالم برزخ و ‏پيوستگى زندگى دنيا و زندگى آخرت‏، با روش کلامی، فلسفی و قرآنی مورد بررسی قرار گرفته و در ضمن آن نظریه مهندس مهدی بازرگان در کتاب ذره بی‌انتها نیز نقد شده است.

    اين جلسات به صورت گفتگوی فعال و انتقادی همراه با پرسش و پاسخ و گاه مناظره برگزار شده است.[۱]

    به گفته استاد مطهری مطرح کردن مباحث معاد در این جلسات بر خود ایشان نیز تأثیر گذاشته به طوری که مطالعه بیشتری کرده و در جلسه سخنرانی مسجد هدايت هم مبحث معاد را به صورت عمومی‌‏تر و همراه با موعظه شرح داده است. [۲]

    برخی از مباحث تأمّل‌برانگیز این کتاب:

    مرگ در منطق قرآن‏

    مجموعاً آنچه كه ما از آيات قرآن می‌‏فهميم اين است كه مردن در منطق قرآن تباهى و صرف خراب شدن و انهدام نيست، بلكه مردن انتقال است (قرآن خودِ مردن را می‌‏گويد انتقال و جدايى است.) و آن كه می‌‏ميرد، در همان آن و لحظه‌‏اى كه می‌‏ميرد، از اينجا منتقل می‌‏شود به جاى ديگر و در جاى ديگر زنده است تا روز قيامت كه مسأله حشر جسمانى پيدا شود و بدنها از خاكها بيرون بيايند؛ البته قرآن كلمه عود ارواح به اجساد را ندارد، ولى می‌‏گويد مردم از قبرها زنده می‌‏شوند.[۳]

    ايراد برخى افراد بر بهشت‏

    می‌‏گويند بهشت اگر همان طور باشد كه قرآن می‌‏گويد، جاى خستگی‌‏آورى است، چون ... تازه بهشت می‌‏شود مثل زندگى اشراف‏زاده‏‌ها؛ يك زندگی‌‏اى كه از اوّلى كه آدم پايش را آنجا می‌‏گذارد می‌‏بيند همه چيز فراهم است: فِيها ما تَشْتَهِيهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْيُنُ. آنجا هرچه كه نفوس بخواهند و هرچه كه چشمها لذت ببرند وجود دارد. جوابش اين است كه اگر آنچه در بهشت هست از نوع آن چيزهايى است كه در دنيا هست، مطلب از همين قرار است؛ ... ولى دليل ندارد انسان به چيزى برسد كه آن چيز يا عين خواسته نهايى اوست يا پيوندى با خواسته نهايى او دارد (يعنى جنبه كرامت اللّهى دارد) و از آن خسته شود. انسان وقتى به آن هدف واقعى می‌‏رسد، معنى ندارد از هدف خودش تنفر پيدا كند. انسان از چيزى تنفر پيدا می‌‏كند كه هدفش نيست. قرآن هم ظاهرا براى همين نكته بوده است كه اين تعبير را درباره بهشت می‌‏كند: لا يَبْغُونَ عَنْها حِوَلًا. يعنى برعكسِ نعمتهاى دنيا كه انسان وقتى داشته باشد خسته می‌‏شود و طالب تحول و تغيّر و تجدد می‌‏شود و می‌‏گويد: «لِكُلِّ جَديدٍ لَذَّةٌ»، آنجا ديگر بحث «لِكُلِّ جَديدٍ لَذَّةٌ» مطرح نيست و تحول و تغيّر و خستگى و دلزدگى در آنجا وجود ندارد.[۴]

    پانویس

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها