۱۰۶٬۳۳۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
یکی از ویژگیهای مقامهنویسی، آراستن متن منثور کتاب با ادبیات و اشعار است که نویسنده کتاب حاضر نیز، چنین کرده؛ با این توضیح که متعمد بوده است که حتی اشعار نیز تا آنجا که مقدور بوده، سروده خود او باشد و گویی این کارش را هنر قلمداد کرده است: | یکی از ویژگیهای مقامهنویسی، آراستن متن منثور کتاب با ادبیات و اشعار است که نویسنده کتاب حاضر نیز، چنین کرده؛ با این توضیح که متعمد بوده است که حتی اشعار نیز تا آنجا که مقدور بوده، سروده خود او باشد و گویی این کارش را هنر قلمداد کرده است: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''با مایه خود بساز و چون بیهنران''|2=''سرمایه به عاریت مخواه از دگران''<ref>همان</ref>}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
[[حميد الدين بلخي، عمر بن محمود|قاضی عبدالحمید]] در پرداختن مقامات خود، دنبالهرو و مقلد بدیعزمان و حریری است، اما در بسیاری از موارد، احساس میشود که مسئله از حد تقلید فراتر رفته و به خصوص در مورد حریری، کار به معارضه کشیده است. مسئله تقلید، صراحتا از مقدمه کتاب برمیآید: «تا وقتی به حسن اتفاق در نشر وطی آن اوراق، به مقامات بدیع همدانی و [[ابوالقاسم حریری]] رسیدم و آن دو برج غرر و درج درر بدیدم با خود گفتم صد هزار رحمت بر چنین نفسی باد که از انفاس او چنین نفایس یادگار بماند...» حتی از پایان کتاب چنین برمیآید که حمیدی میخواسته است شماره مقامهها را به نصاب حریری یعنی پنجاه برساند. با وجود چنین همسانی بین مقامات حمیدی و اسلافش که حتی گاه از همانندی به ترجه دقیق نزدیک شده، یک دوگانگی مهم بین مقامات حمیدی و حریری وجود دارد و آن اینکه موضوع اصلی و عمومی همه مقامات حریری کدیه است و حال اینکه حمیدی به موضوعهای متنوع پرداخته است؛ چنانکه پارهای از مقامهها، از نوع مناظرات است مانند مناظره پیر و جوان، شیعه و سنی، پزشک و منجم و قسمتی، مربوط به موضوعهایی است مانند بهار، عشق و جنون و... و قسمتی حاوی لغزها و معماها و حاجی یا مسائل فقهی و تفکرات صوفیانه است<ref> همان، ص10- 11</ref> | [[حميد الدين بلخي، عمر بن محمود|قاضی عبدالحمید]] در پرداختن مقامات خود، دنبالهرو و مقلد بدیعزمان و حریری است، اما در بسیاری از موارد، احساس میشود که مسئله از حد تقلید فراتر رفته و به خصوص در مورد حریری، کار به معارضه کشیده است. مسئله تقلید، صراحتا از مقدمه کتاب برمیآید: «تا وقتی به حسن اتفاق در نشر وطی آن اوراق، به مقامات بدیع همدانی و [[ابوالقاسم حریری]] رسیدم و آن دو برج غرر و درج درر بدیدم با خود گفتم صد هزار رحمت بر چنین نفسی باد که از انفاس او چنین نفایس یادگار بماند...» حتی از پایان کتاب چنین برمیآید که حمیدی میخواسته است شماره مقامهها را به نصاب حریری یعنی پنجاه برساند. با وجود چنین همسانی بین مقامات حمیدی و اسلافش که حتی گاه از همانندی به ترجه دقیق نزدیک شده، یک دوگانگی مهم بین مقامات حمیدی و حریری وجود دارد و آن اینکه موضوع اصلی و عمومی همه مقامات حریری کدیه است و حال اینکه حمیدی به موضوعهای متنوع پرداخته است؛ چنانکه پارهای از مقامهها، از نوع مناظرات است مانند مناظره پیر و جوان، شیعه و سنی، پزشک و منجم و قسمتی، مربوط به موضوعهایی است مانند بهار، عشق و جنون و... و قسمتی حاوی لغزها و معماها و حاجی یا مسائل فقهی و تفکرات صوفیانه است<ref> همان، ص10- 11</ref> |