۱٬۵۹۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
بر طبق گفته [[شعرانی، عبدالوهاب بن احمد | شعرانى]]، اثر حاضر شرح و توضیح مطالبی است که نویسنده در خواب "و أنا ممّن اجتمع به فی المنام حال تعلیمه لی هذه المیزان." <ref> متن کتاب، ص17.</ref> از [[حضرت خضر(ع)]] سال 931 قمری دریافت کرده است. <ref>متن کتاب، ص8.</ref> او که خودش را متبحّر در دانش شریعت میشمارد "لَمّا منَّ اللهُ تعالی علیَّ بالتبحّر فی علم الشریعة ..." <ref>متن کتاب، ص8.</ref> مینویسد به آن حضرت از اختلافات مجتهدان و مقلدان شکایت کردم و ابزار سنجش طلبیدم و در پاسخ شنیدم که شنیدهها بگذار و چشم قلبت را بگشا "فقال علیهالصلاةوالسلام: ألق سمعک و افتح عین قلبک." . <ref>متن کتاب، ص8.</ref> | بر طبق گفته [[شعرانی، عبدالوهاب بن احمد | شعرانى]]، اثر حاضر شرح و توضیح مطالبی است که نویسنده در خواب "و أنا ممّن اجتمع به فی المنام حال تعلیمه لی هذه المیزان." <ref> متن کتاب، ص17.</ref> از [[حضرت خضر(ع)]] سال 931 قمری دریافت کرده است. <ref>متن کتاب، ص8.</ref> او که خودش را متبحّر در دانش شریعت میشمارد "لَمّا منَّ اللهُ تعالی علیَّ بالتبحّر فی علم الشریعة ..." <ref>متن کتاب، ص8.</ref> مینویسد به آن حضرت از اختلافات مجتهدان و مقلدان شکایت کردم و ابزار سنجش طلبیدم و در پاسخ شنیدم که شنیدهها بگذار و چشم قلبت را بگشا "فقال علیهالصلاةوالسلام: ألق سمعک و افتح عین قلبک." . <ref>متن کتاب، ص8.</ref> | ||
[[شعرانی، عبدالوهاب بن احمد | عبدالوهاب شعرانى]] قبل از شرح تعلیمات حضرت خضر علیهالسلام، شمهای از احوال، صفات و مشخصات ظاهری، لباس، خوراک و تعلیمات آن حضرت را بازگو میکند و از برخی اولیاء که ایشان را ملاقات کردهاند، نام میبرد از جمله آنان ذوالنون، ابراهيم | [[شعرانی، عبدالوهاب بن احمد | عبدالوهاب شعرانى]] قبل از شرح تعلیمات حضرت خضر علیهالسلام، شمهای از احوال، صفات و مشخصات ظاهری، لباس، خوراک و تعلیمات آن حضرت را بازگو میکند و از برخی اولیاء که ایشان را ملاقات کردهاند، نام میبرد از جمله آنان ذوالنون، ابراهيم خواص، أبو يزيد بسطامى، ابراهيم ابن أدهم، محيى الدين بن عربى، أبو عبداللّه قرشى، أبو الحسن شاذلى، أبو العباس مرسى، ياقوت عرشى و تعدادی همعصران شعرانی <ref> رک. متن کتاب، ص15-13.</ref> | ||
وی میگوید [[حضرت خضر(ع)]] به من گفت که این مطالب را به هیچ کس قبل از تو آموزش ندادهام و من نیز از آن زمان تا به حال حدود 32 سال است که به آن اشاره کردهام و بروشنی نگفتهام زیرا کسی را نیافتهام که شایسته چنین معرفتی باشد. او میافزاید: ولی این سخنان را در این کتاب نوشتم زیرا به اواخر زندگی نزدیک شدهام و میترسم اگر کتمان کنم گنهکار شوم. <ref>متن کتاب، ص95.</ref> | وی میگوید [[حضرت خضر(ع)]] به من گفت که این مطالب را به هیچ کس قبل از تو آموزش ندادهام و من نیز از آن زمان تا به حال حدود 32 سال است که به آن اشاره کردهام و بروشنی نگفتهام زیرا کسی را نیافتهام که شایسته چنین معرفتی باشد. او میافزاید: ولی این سخنان را در این کتاب نوشتم زیرا به اواخر زندگی نزدیک شدهام و میترسم اگر کتمان کنم گنهکار شوم. <ref>متن کتاب، ص95.</ref> |