اللغة و النحو: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
{{وابستهها}} | {{وابستهها}} | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:زبان و ادبیات شرقی (مصری، قبطی، سامی، آشوری، سومری، عبری، آرامی، سریانی، عربی، حبشی)]] | |||
[[رده:مقالات شهریور 01 موسوی]] | [[رده:مقالات شهریور 01 موسوی]] | ||
[[رده:مقالات بازبینی شده1]] | [[رده:مقالات بازبینی شده1]] | ||
[[رده:مقالات بازبینی | [[رده:مقالات بازبینی شده2 آبان 1401]] |
نسخهٔ ۸ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۵۸
اللغة و النحو | |
---|---|
پدیدآوران | عون، حسن (نويسنده) |
عنوانهای دیگر | دراسات تاريخية و تحليلية و مقارنة |
ناشر | [بی نا] |
مکان نشر | مصر |
سال نشر | 1952م |
چاپ | 1 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
اللغة و النحو تألیف ادیب عراقی حسن عون (معاصر) است که در آن پیدایش و واضع علم نحو و ارتباط آن با لغت و مباحثی از این دست را مورد بررسی قرار داده است.
کتاب مشتمل بر مقدمه و هفت بخش است. نویسنده در مقدمه، نحو را از دیگر علوم اسلامی به دلایلی متمایز دانسته است. از آن جمله بلوغ زودرس آن و سرعت در رسیدن به مرحله کمال است تا آنجا که نحو عربی موسوعه قطوری شد که بسیاری از آثار لغوی، دینی، علمی، ادبی را نیز در خود جای داد.[۱]
کتاب با توضیح مفهوم لغت آغاز شده است: «لغت» از جمله ادوات تعبیر و تفاهم در مجامع انسانی، بلکه مهمترین آن ادوات است که به واسطه آن نیازهای خود را شرح داده و احساس و شعور خود را برای دیگران روشن میکنیم.[۲] مسئله ظهور لغت، متفکرین قدیم را به خود مشغول کرد و در اعصار مختلف کم و بیش مورد اختلاف بوده است. در اعصار جدید نیز با روشن شدن علوم تجربی و اظهار نظرهای ارزشمند، نظریات متعددی مطرح شد.[۳]
نویسنده معتقد است که ظهور نحو و لغت با هم نبوده است. بلکه ظهور نحو مرحلهای از مراحل نمو لغت است؛ چراکه نحو ثمره عقل و لغت ثمره حس است و بدون شک عقل در وجود متأخر از احساس است.[۴]
وی در بخش سوم، نحو به معنای علمی(علم نحو) را تعریف دومی از نحو میداند که منظور از آن، استنباط قواعد نطق صحیح بنا بر مطالعات لغت و فهم روشها و درک اسرار لغت در بیان معانی و سپس ثبت این قواعد برای آن مطالعات لغوی است. [۵]
مبحث مهمی که در آخرین بخش به آن اشاره شده این است که نحو به معنای اصطلاحی که اکنون میفهمیم در عهد اموی و ابتدای دولت عباسی موجود نبوده است. از جمله دلایل بر این ادعا این است که کتابی در عربی حتی بعد از سیبویه نمییابیم که به صراحت کتاب نحو نامیده شده باشد. دو کتاب عیسی بن عمر بصری (متوفی 149ق) المکمل و الجامع نامیده شده است. حتی کتابی هم که خود سیبویه در این موضوع نوشته غیر «الکتاب» نامیده نشد.[۶]
فهرست محتوا در آغاز کتاب آمده است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.