أصول النحو العربي: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۴: خط ۲۴:
| پیش از =  
| پیش از =  
}}
}}
'''اصول النحو العربی''' نوشته محمود احمد نحله (معاصر) کتابی در تحقیق و بررسی اصول نحو عربی است. این کتاب مستند به آثار پیشین به شیوه علمی به رشته تحریر درآمده است.  
'''اصول النحو العربی''' نوشته [[نحله، محمودأحمد|محمود احمد نحله]] (معاصر) کتابی در تحقیق و بررسی اصول نحو عربی است. این کتاب مستند به آثار پیشین به شیوه علمی به رشته تحریر درآمده است.  


بحث در اصول نحو، بحث در مصادر اصلی است که ظواهر نحوی از آنها دریافت شده و احکام از آن استنباط شده است و محقق نحو عربی ناچار از آگاهی به این اصول و تحقیق در آن‌ها است.<ref>ر.ک: مقدمه، ص5</ref>‏ سماع و قیاس دو اصل اساسی است که نحوی‌ها بر آن تکیه کرده‌اند. بعضی از آن‌ها نیز دو اصل دیگر بر آن افزوده‌اند که عبارت از: اجماع علمای نحو بر حکم نحوی و استصحاب حال اصل در مواردی که دلیلی از سماع یا اجماع یا قیاس درباره آن وارد نشده است. علمای نحو، نحو عربی را بر این اصول بنیان نهاده‌اند. در کتاب سیبویه شواهد بسیار بر این موضوع داریم، اما ابن جنی، ابن انباری و سیوطی شیوه و حدود این علم را به ترتیب در «الخصائص»، «لمع الادلة فی اصول النحو» و «کتاب الاقتراح فی علم اصول النحو» استوار کردند.<ref>ر.ک: همان، ص7-6</ref>‏
بحث در اصول نحو، بحث در مصادر اصلی است که ظواهر نحوی از آنها دریافت شده و احکام از آن استنباط شده است و محقق نحو عربی ناچار از آگاهی به این اصول و تحقیق در آن‌ها است.<ref>ر.ک: مقدمه، ص5</ref>‏ سماع و قیاس دو اصل اساسی است که نحوی‌ها بر آن تکیه کرده‌اند. بعضی از آن‌ها نیز دو اصل دیگر بر آن افزوده‌اند که عبارت از: اجماع علمای نحو بر حکم نحوی و استصحاب حال اصل در مواردی که دلیلی از سماع یا اجماع یا قیاس درباره آن وارد نشده است. علمای نحو، نحو عربی را بر این اصول بنیان نهاده‌اند. در کتاب سیبویه شواهد بسیار بر این موضوع داریم، اما [[ابن جنی، عثمان بن جنی|ابن جنی]]، [[ابن انباری، عبدالرحمن بن محمد|ابن انباری]] و [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر|سیوطی]] شیوه و حدود این علم را به ترتیب در «[[الخصائص]]»، «لمع الادلة فی اصول النحو» و «کتاب الاقتراح فی علم اصول النحو» استوار کردند.<ref>ر.ک: همان، ص7-6</ref>‏


این اثر مشتمل بر مقدمه، تمهید، چهار بخش (اصل) و خاتمه است. اصول کتاب به ترتیب عبارت‌اند از سماع، اجماع، قیاس و استصحاب. سماع یا نقل اولین اصل در اصول نحو عربی است و مقابل آن در اصول فقه کتاب و سنت است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص31</ref>‏سماع شنیدن مسموعات کسانی است که عربی‌بودن آنان مورد وثوق است، و خود شامل این منابع می‌گردد: کلام خدای متعال، سخن پیامبر(ص) و کلام عرب. .<ref>ر.ک: سلیمانی رحیمی، امیر، ص10</ref>  
این اثر مشتمل بر مقدمه، تمهید، چهار بخش (اصل) و خاتمه است. اصول کتاب به ترتیب عبارت‌اند از سماع، اجماع، قیاس و استصحاب. سماع یا نقل اولین اصل در اصول نحو عربی است و مقابل آن در اصول فقه کتاب و سنت است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص31</ref>‏سماع شنیدن مسموعات کسانی است که عربی‌بودن آنان مورد وثوق است، و خود شامل این منابع می‌گردد: کلام خدای متعال، سخن پیامبر(ص) و کلام عرب. .<ref>ر.ک: سلیمانی رحیمی، امیر، ص10</ref>  
اجماع نیز اصلی از اصول فقه است که جمهور فقهاء بر آن اتفاق کنند و آن را دلیلی نقلی پس از کتاب الله و سنت رسول الله(ص) بدانند، چراکه مرجع در مسائلی که نص صریحی از کتاب یا سنت وارد نشده، اجتهاد علمای امت است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص77</ref>قیاس نزد علمای اصولی از فقهای اهل سنت دلیل چهارم پس از کتاب و سنت و اجماع است.<ref>ر.ک: همان، ص97</ref> در اینجا مقصود حمل غیرمنقول بر منقول است، آنگاه که در همان معنی بوده و شرایط دیگر را نیز دارا باشد.<ref>ر.ک: سلیمانی رحیمی، امیر، ص10</ref>  مقصود از استصحاب نیز باقی گذاشتن حال لفظ بر آن چیزی است که در اصل مستحق آن است، به شرط عدم دلیل نقل از اصل، مانند اینکه اصل در اسم، اعراب است، مگر آنکه دلیلی بر بنای آن پیدا شود.<ref>ر.ک: همان</ref>  
اجماع نیز اصلی از اصول فقه است که جمهور فقهاء بر آن اتفاق کنند و آن را دلیلی نقلی پس از کتاب الله و سنت رسول الله(ص) بدانند، چراکه مرجع در مسائلی که نص صریحی از کتاب یا سنت وارد نشده، اجتهاد علمای امت است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص77</ref>قیاس نزد علمای اصولی از فقهای اهل سنت دلیل چهارم پس از کتاب و سنت و اجماع است.<ref>ر.ک: همان، ص97</ref> در اینجا مقصود حمل غیرمنقول بر منقول است، آنگاه که در همان معنی بوده و شرایط دیگر را نیز دارا باشد.<ref>ر.ک: سلیمانی رحیمی، امیر، ص10</ref>  مقصود از استصحاب نیز باقی گذاشتن حال لفظ بر آن چیزی است که در اصل مستحق آن است، به شرط عدم دلیل نقل از اصل، مانند اینکه اصل در اسم، اعراب است، مگر آنکه دلیلی بر بنای آن پیدا شود.<ref>ر.ک: همان</ref>