۱۳۱٬۴۲۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'به گونه ای' به 'به گونهای') |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
کتاب بهاء ولد (زندگی، سلوک و اندیشه) که در یک جلد با صفحاتی قریب به هزار نوشته شده است تمامیّت زندگی، سلوک و اندیشههای این عارف ارزشمند را شامل میشود. موضوعات و آنچه که در فهرست آمده آنقدر جامع است که خواننده و مخاطب را با محتوای آن درگیر میکند و ربطی به متن و مطاطب ایجاد میکند که میل به ادامه دادن برای بشتر آشنا شدن با وی را لحاظ میکند.این اثر با حروف نستعلیق و با چینشی خاص و مقطّع به | کتاب بهاء ولد (زندگی، سلوک و اندیشه) که در یک جلد با صفحاتی قریب به هزار نوشته شده است تمامیّت زندگی، سلوک و اندیشههای این عارف ارزشمند را شامل میشود. موضوعات و آنچه که در فهرست آمده آنقدر جامع است که خواننده و مخاطب را با محتوای آن درگیر میکند و ربطی به متن و مطاطب ایجاد میکند که میل به ادامه دادن برای بشتر آشنا شدن با وی را لحاظ میکند.این اثر با حروف نستعلیق و با چینشی خاص و مقطّع به گونهای که مفهوم را بخواهد القاء کند بخشی از سخنان بهاء ولد را آورده است که مدخلی مناسب برای ورود به فضای گستردهی کتاب است. | ||
کتاب غیر از مقدّمه به طور کلّی از دو بخش تشکیل شده است که بخش نخست آن تماماً به شرح و بیان زندگیِ فردی و اجتماعی بهاء ولد مربوط میشود و بخش دوّم مربوط به سلوک عرفانی و آراء و اندیشههای اوست. این تفکیک ظاهراً بسیار مناسب است و خواننده در هر بخشی میداند که به دنبال چه چیزی باید باشد، هر چند بدون خوانش زندگی و آشنایی با احوالات زندگیِ او درک بخش دوّم مقداری دشوار به نظر میرسد، زیرا مؤلّف بر این است که عرفان نه نظری بلکه کاملاً عملی است و فرد عارف نه در سخنان منفرد بلکه در زندگی باید عرفان خود را به نمایش در آورد. آنچه که از منازل و مراحل سلوک گفته میشود اگر فرد سالک آنها را در زندگیِ خود تحقّق نبخشیده باشد چیزی به نام عارف بی معنا میشود و به جای آن دانش عرفان، آنهم کاملاً خام و نارس زاده میشود که گاه خودِ آن میتواند اسباب دردسر برای مشتاقان سلوک باشد. | کتاب غیر از مقدّمه به طور کلّی از دو بخش تشکیل شده است که بخش نخست آن تماماً به شرح و بیان زندگیِ فردی و اجتماعی بهاء ولد مربوط میشود و بخش دوّم مربوط به سلوک عرفانی و آراء و اندیشههای اوست. این تفکیک ظاهراً بسیار مناسب است و خواننده در هر بخشی میداند که به دنبال چه چیزی باید باشد، هر چند بدون خوانش زندگی و آشنایی با احوالات زندگیِ او درک بخش دوّم مقداری دشوار به نظر میرسد، زیرا مؤلّف بر این است که عرفان نه نظری بلکه کاملاً عملی است و فرد عارف نه در سخنان منفرد بلکه در زندگی باید عرفان خود را به نمایش در آورد. آنچه که از منازل و مراحل سلوک گفته میشود اگر فرد سالک آنها را در زندگیِ خود تحقّق نبخشیده باشد چیزی به نام عارف بی معنا میشود و به جای آن دانش عرفان، آنهم کاملاً خام و نارس زاده میشود که گاه خودِ آن میتواند اسباب دردسر برای مشتاقان سلوک باشد. |