فلسفة التربیة الإسلامیة فی القرآن و السنة: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    (صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURفلسفة التربیة الإسلامیة فی القرآن و السنةJ1.jpg | ع...» ایجاد کرد)
    (بدون تفاوت)

    نسخهٔ ‏۹ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۳۷

    فلسفة التربیة الإسلامیة فی القرآن و السنة
    فلسفة التربیة الإسلامیة فی القرآن و السنة
    پدیدآورانزنتانی، عبدالحمید صید (نویسنده)
    ناشرالدار العربیة للکتاب
    مکان نشرطرابلس
    سال نشر1993م
    چاپ1
    موضوعتعلیم و تربیت
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره


    فلسفة التربیة الإسلامیة فی القرآن و السنة، تألیف عبدالحمید صید زنتانی، کتابی است که به بررسی و معرفی مبانی فلسفۀ تربیتی اسلام در قرآن و سنت اختصاص یافته است.

    نگارنده برای تحقق این هدف به نگرش‌‌های انسان‌شناختی، معرفت‌شناختی، جهان‌شناختی، جامعه‌شناختی، اخلاق‌شناختی قرآن و سنت از منظر تربیتی اشاره می‌کند و هدفها و برنامۀ تربیتی اسلام را اندکی وامی‌کاود.

    بحثها در مجموع متقن و خواندنی است. طرح کتاب هم چکش خورده و جاافتاده است، گرچه بشدت متأثر از کتاب «فلسفة التربیة الاسلامیة2» نوشتۀ هم‌میهن نگارنده دکتر عمر محمد تومی شیبانی است. برتری این کتاب نسبت به کتاب شیبانی در توجه خاص آن به قرآن و سنت است؛ اما جای آن را نمی‌تواند بگیرد.

    منابع این کتاب خوب است؛ اما، گاه از منابع دست دوم در آن استفاده شده است.

    برداشت‌‌های تربیتی این کتاب اندک است. از اصول و روش‌‌های تربیتی در آن سخن نرفته است. در صفحه 346 این اثر نام کتاب «معارج القدس فی مدارج معرفة النفس» غلط ضبط شده و نیز از سفر غزالی به حجاز و مصر در آن یاد شده، که محل اختلاف است.

    در فارسی کتابی از این دست پرداخته نشده و فلسفه تربیتی اسلام هنوز در فارسی بکر است. باری نگارنده مطالب کتاب را در مقدمه و ده فصل گنجانده است.

    در فصل اول این کتاب با مطالب زیر آشنا می‌شویم: معنا و مفهوم فلسفه و ریشۀ لغوی آن، مفهوم اسلامی فلسفه، معنای فلسفۀ تربیت و چند تعریف از آن، معنای فلسفۀ تربیتی اسلام، اهمیت تعیین فلسف‌‌های اسلامی برای تربیت، قرآن و سنت دو منبع زیرساختی فلسفه تربیتی اسلام. نگارنده هریک از این موضوعات را واکاوی کرده و به فروعات آنها پرداخته است.

    نویسنده در فصل دوم، به عقیده و عبادت بمثابه دو رکن روحی فلسفۀ تربیتی اسلام می‌پردازد و از این رهگذر از رابطۀ ایمان و عقیده می‌گوید، به نقش عبادت در فلسفه تربیتی اسلام اشاره می‌کند، از لزوم توجه مربیان به پرورش بعد اعتقادی و تعبدی متربیان یاد می‌کند؛ سپس، در پی یادآوری لزوم پرورش ایمان به خداوند، پاره از صفات خداوند را به کوتاهی شرح می‌دهد، از ایمان به فرشتگان و کتب آسمانی و پیامبران و جهان دیگر و قضا و قدر و لزوم اعتقاد به آنها می‌گوید، هریک را شرحی کوتاه می‌دهد و به پار‌‌های از عبادات اشاره می‌کند و عبادات را آبشخور تربیت مستمر و پیوسته می‌خواند.

    فصل سوم این اثر به بررسی موضع فلسفۀ تربیتی اسلام نسبت به وجود اختصاص دارد و در آن پس از اشاره به اینکه موضع قرآن و سنت نسبت به وجود، مثبت و پویاست و اسلام انسان را دعوت می‌کند که وجود و هستی را وسیل‌‌های برای جمع بین دنیا و آخرت برگزیند و با کشف و فهم درست جهان و قوانین حاکم بر آن، جهان را به تسخیر درآورد و از آن بهره‌برداری کند، شماری از مبانی‌ای که موضع قرآن و سنت را نسبت به وجود و جهان رقم می‌زند واکاوی می‌شود که عبارتند از: 1) رابطۀ میان انسان و جهان که رابط‌‌های دوسویه و متقابل است؛ چه، انسان هم از جهان اثر می‌پذیرد و هم بر جهان اثر می‌نهد؛ 2) انسان افضل پدیده‌هاست؛ لذا شایستگی دارد خلیفة اللّه در زمین باشد؛ 3) جهان به صدفه و تصادف آفریده نشده و رها شده هم نیست و بیهوده آفریده نشده است، بل در ن‌‌هایت اتقان و قانونمندی آفریده شده است؛ 4) زندگی انسان در دنیا تنها با توازن متعادل میان روح و جسم کمال می‌یابد و فلسفه تربیتی اسلام بر لزوم توجه به ابعاد مادی و روحی انسان در فرآیند تربیت تأکید دارد؛ 5) جهان تحول‌پذیر و قابل تغییر است و کل هستی از جمله انسان تابع قوانین الهی حاکم بر هستی و تحولات آن است؛ 6) هستی پدیده و آفریدۀ آفریدگاری بزرگ است و یکپارچه در کف قدرت اوست و عقل و علم و منطق حکم می‌کند که به وجود چنین آفریدگاری ایمان بیاوریم؛ 7) جهان خود نشان‌‌های از وجود خداوند است.

    در فصل چهارم، موضع فلسفۀ تربیتی اسلام نسبت به انسان مطرح می‌شود. تربیت بر محور انسان می‌گردد، انسان موضوع تربیت است و بی‌آن تربیت و فلسفۀ آن سالبه به انتفاء موضوع خواهد بود؛ لذا، هرفلسفۀ تربیتی‌ای باید موضع خود را نسبت به انسان روشن کند؛ این است که نگارنده در این فصل پار‌‌های از مبانی انسان‌شناختی در فلسفه تربیتی اسلام را بشرح می‌آورد (انسان برترین پدیدۀ هستی است، از میان تمام آفریدگان، خداوند تنها انسان را تکریم کرده و مقام جانشینی در زمین را به او تفویض کرده است، کیان شخصی انسان در اسلام محترم و محفوظ است و کسی حق تعرض به حیات و مال و عرض و آزادی انسان ندارد، انسان در میان دیگر حیوانات به نعمت عقل مفتخر شده است و عقل او و رشد عقلانی وی محترم و مورد توجه فلسفه تربیتی اسلام است، فلسفه تربیتی اسلام برای تأمین سعادت انسان به همۀ جوانب وجودی انسان توجه دارد و به توازن و تعادل میان این جنبه‌‌‌های گوناگون می‌خواند، از سویی فلسفه تربیتی اسلام به عوامل محیطی و وراثتی مؤثر در شخصیت انسان اهتمام دارد، از دیگر نکات مورد توجه فلسفه تربیتی اسلام در بعد انسان‌شناختی توجه به تفاوت‌‌های فردی است، در فلسفۀ تربیتی اسلام، فرآیند تربیت باید بگون‌‌های باشد که نیازها و انگیزه‌‌‌های سرشتی انسان محترم باشد و بدانها پاسخ درست داده شود، انسان نوعی مستقل در میان آفریدگان است و اصالت نوع انسان مانع از بازگشت اصل آن به دیگر حیوانات می‌شود، انسان ویژگی‌‌هایی دارد که مورد توجه فلسفه تربیتی اسلام است).

    نگارنده در فصل پنجم، به نگرش فلسفۀ تربیتی اسلام به جامعه می‌پردازد و از این رهگذر از اهمیت محیط اجتماعی و رشد اجتماعی و لزوم توجه تربیت به آنها یاد می‌کند و به جامعه در فلسفۀ تربیتی اسلام می‌پردازد و از مفهوم جامعه در قرآن می‌گوید و یادآور می‌شود که جامعۀ مورد نظر قرآن و سنت جامع‌‌های ممتاز و نمونه است؛ آنگاه، به پار‌‌های از ویژگی‌‌های جامعه قرآنی اشاره می‌کند (ایمان و توحید، تأکید بر اخلاق فاضله، پیروی از خدا و رسول، تکریم علم و عالمان، توجه شدید به نظام خانواده، تعاون و همکاری، پرورش روحیه تعاون و تلاش در افراد، توجه به ثروت و رشد آن، عنایت به نیروی مادی و معنوی، اهتمام به تحول و رشد و دگرگونی مثبت، رحمت و مهربانی، تأکید بر اصل امر به معروف و نهی از منکر).

    موضع فلسفۀ تربیتی اسلام نسبت به شناخت در فصل ششم بازشکافی می‌شود.

    نگارنده در شرح این موضع ابتدا شناخت را تعریف می‌کند؛ آنگاه، از مهمترین مسائل مربوط به حوزه شناخت از دیدگاه اسلام یاد می‌کند و در ضمن آن از اهمیت معرفت می‌گوید، جایگاه علم و شناخت را در اسلام یادآور می‌شود، به مراتب چهارگانۀ شناخت می‌پردازد، منابع شناخت (حس، عقل، حدس، الهام و وحی) را شرح می‌دهد، از پیوند معرفت با دین و اخلاق و ایمان می‌گوید، به سودمندی معرفت شایسته برای فرد و جامعه اشاره می‌کند، شروط معرفت صالح و شایسته را برمی‌شمارد.

    در فصل هفتم با موضع فلسفۀ تربیتی اسلام نسبت به اخلاق آشنا می‌شویم. نگارنده این فصل را با شرح معنای اخلاق و اشاره به چند تعریف از اخلاق می‌آغاز؛ سپس، به ارتباط اخلاق با ایمان می‌پردازد و از جایگاه اخلاق در اسلام می‌گوید و می‌افزاید: اخلاق و اهمیت آن در اسلام معطوف به فرد و جامعه است و نه فرد تنها؛ پس از این، از امکان تغییر اخلاق یاد می‌کند و اخلاق اسلامی را اخلاق برتر انسانی می‌خواند و غایت اخلاق اسلامی را سعادت در دو جهان معرفی می‌کند و پار‌‌های از عناصر زیرساختی اخلاق برگرفته از قرآن و سنت را بشرح می‌آورد (وجدان اخلاقی، التزام اخلاقی، احکام اخلاقی، پاداش نیک و بداخلاقی، مسؤولیت اخلاقی و شروط چهارگانۀ آن).

    در فصل هشتم به مهمترین ویژگیها و صفات تربیت اسلامی که موجب بازشناخت آن از دیگر نظام‌‌های تربیتی است اشاره می‌شود. این ویژگیها چنین است: شمول و فراگیری همه ابعاد زندگی فردی و اجتماعی، توجه متوازن به همه نیازها و انگیزه‌ها و پاسخ به آنها، تأکید بر اصل اعتدال در امور، نگرش واقعگرایانه به انسان و نیاز‌‌های فردی و اجتماعی او، سهولت و پرهیز از تحمیل امور بر انسان، توجه به نرم‌رفتاری و مهربانی با انسان، تأکید بر تسامح و گذشت و بردباری، تأکید بر آزادی، تحول‌پذیری مثبت در ضمن حفظ اصول ثابت، تأکید بر عمل بعنوان متمم اندیشه، ماهیت مستمر و فرازمانی تربیت اسلامی دارد، تأکید بر شخصیت انسان، توجه به مسؤولیت فردی و اجتماعی.

    فصل نهم. برنامۀ تربیتی اسلام و ویژگی‌‌های این برنامه: این فصل با اشاره به ویژگی اعتقادی - ایمانی برنامه تربیتی اسلام آغاز می‌شود. دومین ویژگی برنامه تربیتی اسلام اهتمام آن به عقل است، برنامه تربیتی اسلام به تلقین بسنده نمی‌کند و در پی اقناع عقلی از راه استدلال و برهان و منطق است و در این مهم، سطح فهم و میزان درک افراد را لحاظ می‌کند. همچنین در برنامۀ تربیتی اسلام به ویژگی‌‌های روحی و عقلی و جسمی متربیان توجه می‌شود و از هرکس به قدر طاقت و توانش انتظار می‌رود و از تحمیل بر افراد پرهیز می‌شود. برنامۀ تربیتی اسلام، برنامۀ اخلاقی است و در آن از هرفرآیند آموزشی و تربیتی انتظار می‌رود در ن‌‌هایت به بهبود وضع اخلاقی متربی بینجامد. این برنامۀ تربیتی در پی تحکیم و تثبیت فضائل اخلاقی و ارزش‌‌های والا در متربیان است.

    برنامه تربیتی اسلام وجۀ اجتماعی دارد و در اندیشۀ رشد اجتماعی افراد است و به روش‌‌های گوناگون، افراد را به مشارکت اجتماعی می‌خواند و به حفظ حرمت حقوق و آبرو و اموال و ناموس دیگران دستور می‌دهد. برنامۀ تربیتی اسلام در پی جمع بین دنیا و آخرت است و تعارضی میان دنیا و آخرت نمی‌بیند. از دیگر ویژگی‌‌های برنامه تربیتی اسلام، وجه عملی آن است. در برنامه تربیتی اسلام به امور نظری بسنده نمی‌شود و همواره از لزوم عمل به دانسته‌ها یاد می‌شود. برنامه تربیتی اسلام به لزوم جمع بین دین و دانش هم تأکید می‌کند و آموزش علوم غیردینی را لازم می‌داند.

    اهداف فلسفۀ تربیتی اسلام در فصل دهم بررسی می‌شود. نگارنده در شرح این هدفها، ابتدا به شرح هدف‌‌های تربیتی زیر می‌پردازد: پرورش انسان مؤمن به دین و متعهد به آداب شرع و قادر به مهار امیال و شهوتها و دارای رفتار متوازن، پرورش فرد عالم و مسلح به دانش و پرکار و تولیدکننده و قادر به کسب روزی حلال و فردی که کوشا باشد و قدر وقت را بداند و اوقات فراغت را به بیهودگی سپری نکند، و نیز تربیت انسان پراحساس و فهیم و نرمخو و صاحب ارزش‌‌های اخلاقی والا و امیدوار و گریزان از اوهام و خیالات، و نیز فردی نیرومند و سالم و وظیفه‌شناس نسبت به خود و دیگران.

    هدف‌‌های اجتماعی فلسفۀ تربیتی اسلام عبارتند از: ایجاد جامع‌‌های سالم و پاک، جامع‌‌های که برخوردار از وحدت و مهربانی و انسجام و امنیت و صلح باشد و از نیروی مادی و معنوی به اندازه بهره‌مند باشد و در زمینه‌‌‌های علمی و فرهنگی و اقتصادی و هنری پویا باشد و در خدمت به بشر بکوشد و تعلیم و تربیتی رو به بهبودی داشته باشد[۱].


    پانویس

    1. رفیعی، بهروز، ص136-141

    منابع مقاله

    رفیعی، بهروز، کتابشناسی تحلیلی توصیفی تعلیم و تربیت در اسلام (گزیده منابع عربی)، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، قم، چاپ یکم، 1381ش

    وابسته‌ها