آیههای سبز: تفاوت میان نسخهها
Alphabetit (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR04291J1.jpg | عنوان = آیههای سبز | عنوانهای دیگر =...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''آیههای سبز''' مجموعهای است از برخوردها و حکایاتی از حجتالاسلام علی صفایی حائری (عین- صاد) که در نوشتهها و گفتههای او پراکنده بوده و به همت جمعی از دوستان ایشان، گردآوری شده است. | |||
مطالب کتاب، واقعیاتی است که اگرچه به صورت حکایت و داستان بیان شده است، اما نشانههایی است از شکوفایی و رویش و رشد. برخوردها و حکایتهای بیان شده در کتاب، یادآور این کلام حضرت علی(ع) در وصف پیامبر(ص) است که میفرمود: «او مانند طبیی است که منتظر نمیماند تا به سراغش بیایند، بلکه او خود به سراغ بیماران میرفت»؛ بیمارانی که خود و راه و مقصد را گم کرده بودند<ref>ر.ک: مقدمه ناشر، ص5</ref>. | |||
نگاه استاد در کتاب، یادآور این روایت است که میفرماید: «هیچ چیز نیست که چشمان تو آن را ببیند، مگر این که در آن موعظهای هست» و به همین جهت است که ایشان همواره میفرمود: «در هر حادثه، درسی است». او هر حادیه را آیه و نشانهای میدید و یادآور درسی بود و سعی میکرد تا این درس را در نوشتهها و گفتهها، به دیگران منتقل کند. هدف بلند او، یادآور این حکایت از حضرت علی(ع) است که در صفین، بعد از آن که شش ماه صبر کرد و درگیر نشد، تا جایی که یارانش گفتند او میترسد، حضرت فرمود: «از رسول خدا شنیدم که اگر یک نفر به دست تو هدایت شود، بهتر است از آنچه که آسمان بر آن سایه افکنده»<ref>ر.ک: همان، ص5- 6</ref>. | |||
حکایتهای بیان شده در کتاب، بیانگر آن است که استاد، در تمامی سفرها و برخوردهایش، مقصود و هدفی نداشت جز آنکه دلی را روشن کند، کسی خود را بیابد تا راه گم نشود و مقصود فراموش نگردد و راه و رسم منزلها، در بیخبری و مجهول نماند<ref>همان، ص6</ref>. | |||
در بخشی از کتاب، در نکوهش آزمندی، به این نکته اشاره شده است که با تفکر در استعدادها و مقدار استعدادها و خلقت انسان، میتوانیم هر کس را به شناختهایی برسانیم که در جهانبینی اسلامی به آن میرسیم. با اینگونه سؤالهای عمیق و غیر مهاجم، نطفه حرکت و تفکر در ذهنهای فراری و خسته، آرام جای میگیرد و رشد میکند و به مرور زمان، متولد میشود<ref>متن کتاب، ص9</ref>. | |||
==پانویس == | ==پانویس == | ||
<references/> | <references /> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
مقدمه و متن کتاب. | |||
==وابستهها== | ==وابستهها== | ||
{{وابستهها}} | {{وابستهها}} | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده: | [[رده:مقالات مهر 01 مکرمی]] | ||
[[رده:مقالات بازبینی نشده1]] | |||
[[رده:مقالات بازبینی نشده2]] |
نسخهٔ ۶ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۱۱
آیههای سبز | |
---|---|
پدیدآوران | صفایی حائری، علی (نويسنده) موسسه فرهنگی هنری ليلة القدر (تهیه و تنظیم) |
عنوانهای دیگر | آیههای سبز: داستانها و نکات تربیتی از آثار استاد علی صفایی حائری (عین . صاد) ** داستانهای تربیتی ** داستانها و نکات تربیتی از آثار استاد علی صفایی حائری (عین . صاد) |
ناشر | ليلة القدر |
مکان نشر | ایران - قم |
سال نشر | 1385ش |
چاپ | 2 |
شابک | 964-7803-25-7 |
موضوع | داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14 - داستانهای اخلاقی - قرن 14 |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | 9آ7ص 249/5 BP |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
آیههای سبز مجموعهای است از برخوردها و حکایاتی از حجتالاسلام علی صفایی حائری (عین- صاد) که در نوشتهها و گفتههای او پراکنده بوده و به همت جمعی از دوستان ایشان، گردآوری شده است.
مطالب کتاب، واقعیاتی است که اگرچه به صورت حکایت و داستان بیان شده است، اما نشانههایی است از شکوفایی و رویش و رشد. برخوردها و حکایتهای بیان شده در کتاب، یادآور این کلام حضرت علی(ع) در وصف پیامبر(ص) است که میفرمود: «او مانند طبیی است که منتظر نمیماند تا به سراغش بیایند، بلکه او خود به سراغ بیماران میرفت»؛ بیمارانی که خود و راه و مقصد را گم کرده بودند[۱].
نگاه استاد در کتاب، یادآور این روایت است که میفرماید: «هیچ چیز نیست که چشمان تو آن را ببیند، مگر این که در آن موعظهای هست» و به همین جهت است که ایشان همواره میفرمود: «در هر حادثه، درسی است». او هر حادیه را آیه و نشانهای میدید و یادآور درسی بود و سعی میکرد تا این درس را در نوشتهها و گفتهها، به دیگران منتقل کند. هدف بلند او، یادآور این حکایت از حضرت علی(ع) است که در صفین، بعد از آن که شش ماه صبر کرد و درگیر نشد، تا جایی که یارانش گفتند او میترسد، حضرت فرمود: «از رسول خدا شنیدم که اگر یک نفر به دست تو هدایت شود، بهتر است از آنچه که آسمان بر آن سایه افکنده»[۲].
حکایتهای بیان شده در کتاب، بیانگر آن است که استاد، در تمامی سفرها و برخوردهایش، مقصود و هدفی نداشت جز آنکه دلی را روشن کند، کسی خود را بیابد تا راه گم نشود و مقصود فراموش نگردد و راه و رسم منزلها، در بیخبری و مجهول نماند[۳].
در بخشی از کتاب، در نکوهش آزمندی، به این نکته اشاره شده است که با تفکر در استعدادها و مقدار استعدادها و خلقت انسان، میتوانیم هر کس را به شناختهایی برسانیم که در جهانبینی اسلامی به آن میرسیم. با اینگونه سؤالهای عمیق و غیر مهاجم، نطفه حرکت و تفکر در ذهنهای فراری و خسته، آرام جای میگیرد و رشد میکند و به مرور زمان، متولد میشود[۴].
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.