فلسفة التربیة عند اخوان الصفا: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
فلسفة التربیة عند اخوان | '''فلسفة التربیة عند اخوان الصفا'''، اثر [[نادیة جمالالدین]]، پایاننامه کارشناسىارشد نویسنده در دانشگاه عین شمس مصر است که در سال 1973 از آن دفاع شده است. نگارنده کوشیده است از لابهلاى رسائل اخوان الصفا، فلسفۀ تربیتى مورد نظر آنها را کشف و معرفى کند. خانم نادیة جمالالدین، کمتر به نقد آراى تربیتى اخوان پرداخته و از امور خرافى و باطل مورد قبول آنها و نقش آنها در شکلگیرى نظام تربیتى اخوان نگفته است. ایشان از تأثیر و تأثر اندیشههای تربیتى اخوان هم یاد نکرده است. در فصل ششم و هشتم اشارتى کرده است به هدفهای تربیتى در اسلام و نیز متعلم و معلم از نگاه اسلام، که بسیار گذراست و دور نمىدانم که به وهن مطالب انجامیده باشد. | ||
با این همه، روى هم رفته کتابى خواندنى و مفید است و مىتواند براى علاقهمندان به آراء اخوان و بویژه نگرشهای تربیتى آنان مؤثر و مفید افتد. این کتاب را با آراء تربیتى اخوان الصفا در جلد اول کتاب «آراى دانشمندان مسلمان در تعلیم و تربیت و مبانى آن» کار پژوهشکده حوزه و دانشگاه مقایسه کنید. نویسنده، مطالب این کتاب را در مقدمه و سه باب و هشت فصل تنظیم و تحریر کرده است. | با این همه، روى هم رفته کتابى خواندنى و مفید است و مىتواند براى علاقهمندان به آراء اخوان و بویژه نگرشهای تربیتى آنان مؤثر و مفید افتد. این کتاب را با آراء تربیتى اخوان الصفا در جلد اول کتاب «آراى دانشمندان مسلمان در تعلیم و تربیت و مبانى آن» کار پژوهشکده حوزه و دانشگاه مقایسه کنید. نویسنده، مطالب این کتاب را در مقدمه و سه باب و هشت فصل تنظیم و تحریر کرده است. |
نسخهٔ ۶ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۰۶
فلسفة التربیة عند اخوان الصفا | |
---|---|
پدیدآوران | نادیة جمالالدین (نویسنده) |
ناشر | المركز العربى للصحافة |
مکان نشر | قاهره - مصر |
سال نشر | 1983م |
چاپ | یکم |
موضوع | تعلیم و تربیت |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | |
فلسفة التربیة عند اخوان الصفا، اثر نادیة جمالالدین، پایاننامه کارشناسىارشد نویسنده در دانشگاه عین شمس مصر است که در سال 1973 از آن دفاع شده است. نگارنده کوشیده است از لابهلاى رسائل اخوان الصفا، فلسفۀ تربیتى مورد نظر آنها را کشف و معرفى کند. خانم نادیة جمالالدین، کمتر به نقد آراى تربیتى اخوان پرداخته و از امور خرافى و باطل مورد قبول آنها و نقش آنها در شکلگیرى نظام تربیتى اخوان نگفته است. ایشان از تأثیر و تأثر اندیشههای تربیتى اخوان هم یاد نکرده است. در فصل ششم و هشتم اشارتى کرده است به هدفهای تربیتى در اسلام و نیز متعلم و معلم از نگاه اسلام، که بسیار گذراست و دور نمىدانم که به وهن مطالب انجامیده باشد.
با این همه، روى هم رفته کتابى خواندنى و مفید است و مىتواند براى علاقهمندان به آراء اخوان و بویژه نگرشهای تربیتى آنان مؤثر و مفید افتد. این کتاب را با آراء تربیتى اخوان الصفا در جلد اول کتاب «آراى دانشمندان مسلمان در تعلیم و تربیت و مبانى آن» کار پژوهشکده حوزه و دانشگاه مقایسه کنید. نویسنده، مطالب این کتاب را در مقدمه و سه باب و هشت فصل تنظیم و تحریر کرده است.
نگارنده در مقدمه به مطالب زیر پرداخته است: فلسفه انتشار این اثر، علت پرداختن به آراء تربیتى اخوان در قالب شرح اهمیت بررسى نگرشهای تربیتى اخوان الصفا، مشکلات کاوش در آراء اخوان الصفا، جایگاه فرهنگى اخوان در تمدن اسلامى، نیاز به تحقیقات بیشتر در حوزۀ تربیت اسلامى و کوتاهى مسلمانان در این زمینه و نیز غفلت یا تغافل تربیتپژوهان غربى از تربیت اسلامى و تاریخ آن.
باب اول. اخوان الصفا و اوضاع و احوال جامعۀ عصر آنها:
فصل اول. جامعه در روزگار اخوان: از لحاظ سیاسى، حکومت عباسیان رو به سستى داشته است و بسیارى از سرزمینهای تحت حکومت عباسیان به استقلال رسیده و تقسیمات سیاسى تازهای رخ داده است. از نگاه اقتصادى، وضعیت اقتصادى قرن چهارم نامساعد و تقسیم ثروت غیر عادلانه بوده است و با آنکه منابع تأمین بیت المال متعدد بوده فقر عمومى دامنگیر مردم بوده و ثروت در دست گروههای خاص از جمله خلیفه و اطرافیانش متمرکز بوده است. نگارنده در ادامه بحث به برخى از پىآمدهای سیاسى و اجتماعى نابرابرى تقسیم ثروت در آن روزگار اشاره مىکند. حیات اجتماعى روزگار اخوان، آلوده به فساد اجتماعى بوده است که به برخى از مظاهر آن در متن اشاره شده است. فقر و فساد دامنگیر عالمان هم بوده و در اثر گسترش آن، از یکسو گروه موسوم به عیاران که راهزنى مىکردند و از سویى دیگر گرایش به تصوف در مردم پرورش یافت.
نگارنده دربارۀ زندگى و اوضاع فرهنگى عصر اخوان به نکات زیر اشاره مىکند:
درگیریهای مذهبى و فرقهای، آشوبهای حنبلیان، پیدایش ادعاهای باطل دینى و گسترش آن در میان عامه و پىآمدهای فرهنگى شوم آن چون سوزاندن کتابها، شکوفایى فرهنگى و عوامل آن، جنبش ترجمه و پىآمدهای پذیرش فرهنگهای دیگر، بروز گرایش به جمع میان دین و علوم فلسفى و نقش اخوان در آن، موضع امت اسلامى نسبت به علوم وارداتى، گروههای علمى و فراوانى تألیف کتاب، جنبش آموزشى و آزادى فراگیرى و گسترش حوزههای آن در عصر عباسى.
فصل دوم این باب دربارۀ حقیقت و ماهیت اخوان الصفاست و نگارنده از رهگذر آن به پرسشهای زیر پاسخ مىدهد: چرا این گروه خود را اخوان الصفا نامید؟ اخوان در کدام سرزمین پا گرفتند و زیستند؟ زمان زندگى و فعالیت این گروه چه تاریخى است؟ اخوان کیستند و نسبت آنان با اسماعیلیه چیست؟ (نظر غزالى و ابن تیمیه در این باب)، گروه فلسفى بصره و احتمال یا عدم احتمال اخوان بودن آنها، هدف اخوان الصفا از این تشکیلات چه بوده است؟ آیا اخوان هدف سیاسى داشتهاند؟ چه رابطه و پیوندى میان اخوان الصفا و اسماعیلیه است؟
باب دوم. مبانى فلسفى تربیت از نگاه اخوان الصفا:
از آنجا که فلسفه تربیت، متضمن کاربرد فلسفۀ نظرى در زمینۀ تربیت است (ص 127)، در این باب از نگرشهای فلسفى اخوان یاد مىشود. این فلسفه داراى شش محور اساسى است: خدا، وجود، انسان، اخلاق، شناخت، جامعه. نگارنده هریک از این مقولات را بشرح مىکاود.
خداوند: اخوان از وجود خدا، دلایل وجود او، ذات و صفات خدا و افعال الهى گفتهاند. خداوند یگانه است جسم و عرض نیست، قیام و قعود ندارد، حى، عالم، قار، حکیم، جواد، رحیم و خالق است و جهان را آفرید؛ بنابراین، تصور اخوان از خدا با تصور دیگر مسلمانان تفاوت ندارد.
هستى: اخوان از مبدع جهان، حدوث جهان و مراتب موجودات یاد کردهاند و خدا را مبدع هستى مىدانند و به وساطت عقل در فیض قائلاند. آنها عالم را به روحانى و جسمانى تقسیم مىکنند و برآنند که نفس عاقله مىکوشد به عالم روحانى بازگردد. آنها بهشت را عالم افلاک و جهنم را در زندگى دنیایى مىدانند (ص 157).
انسان: منشأ نفس انسانى و چگونگى هبوط آن، ماهیت ترکیبى انسان از جسم و روح، مراتب نفس انسانى، وحدت نفس و تعدد قوا و کارهای آن، خلود و جاودانى نفس، مسائلى است که در رسائل اخوان بدانها پرداخته شده است.
اخلاق از نگاه اخوان: اخلاق به نظرى و کسبى تقسیم مىشود، اخلاق فطرى انسان خیر است و در اخلاق کسبى احتمال شر هم مىرود. شکلگیرى اخلاق در انسان متأثر از حرکات کواکب و موقعیت ستارگان است و این اصل اخلاق است کما اینکه عوامل فرعى چون عوامل بیولوژیکى، محیط طبیعى و محیط اجتماعى هم در تکوین اخلاق سهیم است. اخلاق، محمود و مذموم (پسندیده و ناپسند) است و ملاک براى این تقسیم، احکام شرع و عقل است. فضیلت، حد وسط افراط و تفریط است و فضائل آبشخور علوى و آسمانى دارد؛ کما اینکه، خلق حسن از مواهب خداوند است. باید از دام دنیا رها شد، لازم است زهد ورزید و به علم خود عمل کرد. در انسان فاضل، تنها ویژگیهای فرد مسلمان جمع نیست؛ بلکه فضائل همه ادیان آسمانى در او محقق است.
شناخت: برخى معتقدند معرفت مبدأ الهى دارد و از خداوند به عقل و از عقل کلى به مراتب نازلتر وجود افاضه مىشود. معرفت سرشتى نیست و منشأ بیرونى دارد. حواس، عقل و برهان، وسائل بشرى معرفت است و هرکس مىتواند به کمک آنها امور را شناسا شود. وحى و الهام از روشهای ویژه شناخت است و خاص برگزیدگان الهى است.
باب سوم. تربیت از منظر اخوان الصفا:
فصل ششم. اهمیت تربیت، هدفهای تربیت، مبانى تربیت: تربیت، فرآیند تهذیب نفس از امورى است که مانع وصول به ملکوت السماء مىشود. براى این کار از علومى استفاده مىشود که برخى از آنها سرى است. تربیت نه از کودکى و نوجوانى بلکه از جوانى تا پنجاه سالگى را دربر مىگیرد. نگارنده در ادامه و در شرح عوامل مؤثر در تربیت، از عادتهای جارى در جامعه، محیط اجتماعى، محیط طبیعى، عوامل بیولوژیکى یا اخلاط اربعه، عوامل غیبى و احکام نجوم یاد مىکند.
نویسنده، براى بازشکافت هدفهای تربیتى اخوان، ابتدا به هدفهای تربیت اسلامى اشارتى بسیار کوتاه مىکند؛ سپس، هدفهای زیر را در فلسفه تربیتى اخوان برمىشمارد:
شناخت خداوند و رسیدن به توحید، معرفت نفس و تهذیب آن، رهایى روح از جسم و رسیدن به نعمتهای آخرت و اصلاح شؤون انسان در دنیا.
جستار سوم این فصل در باب اصول تربیت از دید اخوان است و در آن به نکات زیر اشاره مىشود: اصل تفاوتهای فردى و فلسفۀ وجود تفاوت در میان مردم و علت آن، تقسیم مردم به عام و خاص در آموزش، تکیه و اعتماد بر خویش و پرهیز از تقلید در کشف حقایق، تأکید بر لزوم همراه کردن علم با عمل، رعایت انگیزه و خواست فردى فراگیران.
فصل هفتم. برنامه درسى و روشهای آموزشى: در این فصل با نکات زیر آشنا مىشویم: تقسیم علوم به شرعى و فلسفى و نقش آن در برنامههای درسى عصر اخوان، مراحل آموزشى در عصر اخوان و برنامه درسى هرمرحله، هدفهای آموزشى نگارش رسائل اخوان الصفا و محتواى آنها، تقسیمبندى علوم از نگاه اخوان، رسائل اخوان بمثابه متن درسى تخصصى، علومى که در رسائل بدانها پرداخته شده است و بیانکنندۀ برنامه درسى مورد نظر آنهاست، فواید برنامه درسى مورد نظر اخوان و نقش آن در روح فراگیران.
کاوش فرجامین این فصل دربارۀ روشهای آموزش و تدریس در فلسفه اخوان الصفاست و در آن با مطالب زیر روبهرو مىشویم: روشهای آموزشى حاکم در عصر اخوان، روشها تدریسى اخوان (تشویق، تهذیب نفس و ریاضت آن بعنوان پیشفهم علوم، مجالس ادوارى، پنهانى و خصوصى، بحث و بررسى و مطالعه رسائل در مجالس، آموزش از راه مکاتبه، آموزش گام به گام). نگارنده در ادامه این جستار به مبانى عام روشهای تدریس اخوان الصفا مىپردازد.
فصل هشتم. فراگیران و معلمان: فراگیران: اخوان مراحل رشد را به کودکى (4 سال اول زندگى)، مرحله صباوت (4 تا 14 سالگى)، جوانى، مرحله حکمت، مرحله ناموسى، مرحله ملکى تقسیم مىکنند و ویژگیهای هرمرحله را در رسائل یادآور مىشوند. اخوان همچنین از چگونگى گزینش شاگرد مىگویند. آنان هرجوانى را شایسته عضویت در گروه نمىدانند؛ علاوه بر اینها، آنان تلاش مىکنند اعضا و شاگردان، جملگى از مردان باشند و نسبت به زنان و آموزش آنان روى خوش نشان نمىدهند. ویژگیهای متعلمان علوم اخوان و ارتباط میان علم و ایمان و هدف بودن علم و ایمان در آموزش، دیگر نکات واکاوى شده در این گفتار است.
بحث پایانى این کتاب، بررسى دیدگاههای اخوان دربارۀ معلم است و در آن به مطالب زیر اشاره شده است: معلم در اسلام، معلم در رسائل اخوان، نیاز به معلم و فلسفۀ آن، وظایف علما و جایگاه آنها، روشهای گزینش معلم در رسائل اخوان و مراحل آن، شروط واجب معلمى و ویژگیهای معلم در رسائل اخوان، ماهیت رابطه معلم با شاگردش که برتر از رابطه پدر با فرزند است[۱].
پانویس
- ↑ رفیعی، بهروز، ص54-59
منابع مقاله
رفیعی، بهروز، کتابشناسی تحلیلی توصیفی تعلیم و تربیت در اسلام (گزیده منابع عربی)، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، قم، چاپ یکم، 1381ش