نظری به تاریخ آذربایجان: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
    جز (جایگزینی متن - '== منابع مقاله == مقدمه و متن كتاب. رده:کتاب‌شناسی' به '== منابع مقاله == مقدمه و متن كتاب. ==وابسته‌ها== {{وابسته‌ها}} رده:کتاب‌شناسی')
     
    (۱۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    <div class='wikiInfo'>
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    [[پرونده:NUR10686J1.jpg|بندانگشتی|نظری به تاریخ آذربایجان]]
    | تصویر =NUR10686J1.jpg
    {| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
    | عنوان =نظری به تاریخ آذربایجان
    |+ |
    | عنوان‌های دیگر =
    |-
    | پدیدآوران =  
    ! نام کتاب!! data-type='bookName'|نظری به تاریخ آذربایجان
    [[مشکور، محمدجواد]] (نویسنده)
    |-
    | زبان =فارسی
    |نام های دیگر کتاب
    | کد کنگره =‏DSR‎‏ ‎‏2001‎‏ ‎‏/‎‏ذ‎‏43‎‏ ‎‏م‎‏5
    |data-type='otherBookNames'|
    | موضوع =
    |-
    آذربایجان - آثار تاریخی
    |پدیدآورندگان
    |data-type='authors'|[[مشکور، محمدجواد]] (نويسنده)
    |-
    |زبان  
    |data-type='language'|فارسی
    |-
    |کد کنگره  
    |data-type='congeressCode' style='direction:ltr'|‏DSR‎‏ ‎‏2001‎‏ ‎‏/‎‏ذ‎‏43‎‏ ‎‏م‎‏5
    |-
    |موضوع  
    |data-type='subject'|آذربایجان - آثار تاریخی


    آذربایجان - تاریخ
    آذربایجان - تاریخ


    زبان ترکی آذربایجانی
    زبان ترکی آذربایجانی
    |-
    | ناشر =
    |ناشر  
    انجمن آثار و مفاخر فرهنگی
    |data-type='publisher'|انجمن آثار و مفاخر فرهنگی
    | مکان نشر =تهران - ایران
    |-
    | سال نشر = 1375 ش  
    |مکان نشر  
    |data-type='publishPlace'|تهران - ایران
    |-
    |سال نشر  
    |data-type='publishYear'| 1375 هـ.ش  
    |-class='articleCode'
    |کد اتوماسیون
    |data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE10686AUTOMATIONCODE
    |}
    </div>


    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE10686AUTOMATIONCODE
    | چاپ =2
    | تعداد جلد =1
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =10686
    | کتابخوان همراه نور =10686
    | کد پدیدآور =
    | پس از =
    | پیش از =
    }}


    == معرفى اجمالى: ==
    '''نظرى به تاريخ آذربايجان'''، تأليف [[مشکور، محمدجواد|محمدجواد مشكور]](متوفى 1374ش)، به زبان فارسى است. در اين اثر زواياى مختلف تاريخ و جغرافياى عمومى آذربايجان به اجمال مورد مطالعه قرار گرفته است.
     
     
    «نظرى به تاريخ آذربايجان»، تأليف [[مشکور، محمدجواد|محمدجواد مشكور]](متوفى 1374ش)، به زبان فارسى است. در اين اثر زواياى مختلف تاريخ و جغرافياى عمومى آذربايجان به اجمال مورد مطالعه قرار گرفته است.
     
    == ساختار: ==
     
     
    كتاب به دوازده فصل تقسيم شده و در هر فصل به يكى از مسائل كلى مرتبط با جغرافيا، تاريخ، زبان، فرهنگ، آثار باستانى و جمعيت‌شناسى و يا كتاب‌شناسى و تصاوير آذربايجان پرداخته شده است. نويسنده انگيزه‌اش از نگارش كتاب را چنين بيان مى‌كند: «قصد نگارنده از نوشتن اين اوراق كه از مجموع آنها كتابى فراهم آمده، نگارش تاريخ آذربايجان نبوده، بلكه اين كتاب با همه ستبرى آن مقدمه‌اى است، بر تاريخ تبريز».
     
    == گزارش محتوا: ==


    == ساختار==
    كتاب به دوازده فصل تقسيم شده و در هر فصل به يكى از مسائل كلى مرتبط با جغرافيا، تاريخ، زبان، فرهنگ، آثار باستانى و جمعيت‌شناسى و يا كتاب‌شناسى و تصاوير آذربايجان پرداخته شده است. نویسنده انگيزه‌اش از نگارش كتاب را چنين بيان مى‌كند: «قصد نگارنده از نوشتن اين اوراق كه از مجموع آنها كتابى فراهم آمده، نگارش تاريخ آذربايجان نبوده، بلكه اين كتاب با همه ستبرى آن مقدمه‌اى است، بر تاريخ تبريز».


    == گزارش محتوا==
    چون شهر تبريز از قرن چهارم هجرى كه شهرتى به هم رسانيده، پايتخت و امّ‌البلاد آذربايجان بوده، و فرمانروايان آن بر آذربايجان و ارّان حكومت داشتند، از اينرو تدوين تاريخ چنين شهرى بدون نظر به اوضاع آذربايجان و حوادثى كه در آن خطّه پهناور روى داده، نارسا و مجمل مى‌نمود، ناچار مى‌بايستى بر آن مقدمه‌اى كه مشتمل بر اطلاعاتى كلى درباره آن استان و بلاد ماوراء ارس باشد، نوشته شود. اين مقدمه به سبب اهميت موضوع و كثرت مسائلى كه ناگزير بايستى بدان‌ها اشاره مى‌شد، آنقدر توسعه يافت كه ديگر در نام تبريز نمى‌گنجيد، لذا آنچه در اين كتاب آمده، بيشتر جنبه عمومى و كلى دارد و از مسائلى در آن صحبت شده كه پيش از خواندن تاريخ تبريز دانستن آنها ضرورى است.
    چون شهر تبريز از قرن چهارم هجرى كه شهرتى به هم رسانيده، پايتخت و امّ‌البلاد آذربايجان بوده، و فرمانروايان آن بر آذربايجان و ارّان حكومت داشتند، از اينرو تدوين تاريخ چنين شهرى بدون نظر به اوضاع آذربايجان و حوادثى كه در آن خطّه پهناور روى داده، نارسا و مجمل مى‌نمود، ناچار مى‌بايستى بر آن مقدمه‌اى كه مشتمل بر اطلاعاتى كلى درباره آن استان و بلاد ماوراء ارس باشد، نوشته شود. اين مقدمه به سبب اهميت موضوع و كثرت مسائلى كه ناگزير بايستى بدان‌ها اشاره مى‌شد، آنقدر توسعه يافت كه ديگر در نام تبريز نمى‌گنجيد، لذا آنچه در اين كتاب آمده، بيشتر جنبه عمومى و كلى دارد و از مسائلى در آن صحبت شده كه پيش از خواندن تاريخ تبريز دانستن آنها ضرورى است.


    با اين مقدمه به مطالب فصول مختلف كتاب نگاهى اجمالى مى‌افكنيم:
    با اين مقدمه به مطالب فصول مختلف كتاب نگاهى اجمالى مى‌افكنيم:


    در فصل اول كتاب جغرافياى تاريخى آذربايجان مورد مطالعه قرار گرفته است. نويسنده با استناد به منابعى؛ مانند: معجم‌البلدان [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]] و نزهةالقلوب حمدالله مستوفى چنين نتيجه‌گيرى مى‌كند كه حدود آذربايجان كم و بيش همان حدود فعلى آن است. در مهم‌ترين بخش اين فصل، شهرهاى قديم آذربايجان به نقل از منابع مختلف ذكر و اوضاع گذشته و كنونى آنها مورد بررسى قرار گرفته است.
    در فصل اول كتاب جغرافياى تاريخى آذربايجان مورد مطالعه قرار گرفته است. نویسنده با استناد به منابعى؛ مانند: معجم‌البلدان [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]] و نزهةالقلوب حمدالله مستوفى چنين نتيجه‌گيرى مى‌كند كه حدود آذربايجان كم و بيش همان حدود فعلى آن است. در مهم‌ترين بخش اين فصل، شهرهاى قديم آذربايجان به نقل از منابع مختلف ذكر و اوضاع گذشته و كنونى آنها مورد بررسى قرار گرفته است.


    موضوع فصل دوم، جغرافياى آذربايجان به لحاظ زمين‌شناسى و جغرافياى طبيعى است. در بخش دوم اين فصل؛ رودها، كوه‌ها، درياچه اروميه و بندرهاى مهم اين درياچه ذكر شده است. در انتهاى اين فصل نيز تاريخچه تقسيمات استانى آذربايجان و در جدولى، شهرستان‌ها و بخش‌ها و دهستان‌هاى استان آذربايجان شرقى فهرست شده است.
    موضوع فصل دوم، جغرافياى آذربايجان به لحاظ زمين‌شناسى و جغرافياى طبيعى است. در بخش دوم اين فصل؛ رودها، كوه‌ها، درياچه اروميه و بندرهاى مهم اين درياچه ذكر شده است. در انتهاى اين فصل نيز تاريخچه تقسيمات استانى آذربايجان و در جدولى، شهرستان‌ها و بخش‌ها و دهستان‌هاى استان آذربايجان شرقى فهرست شده است.
    خط ۶۳: خط ۴۴:
    در فصل سوم، به آثار و اقوام باستانى آذربايجان پرداخته شده است. در ابتداى اين فصل مى‌خوانيم: «از عصر ديرينه سنگى، مردمى در آذربايجان مى‌زيستند كه بعضى از آثار ايشان در جنوب شرقى آذربايجان به دست آمده است». حسنلو، گورتپه و گورهاى طالش از جمله مراكز باستانى منطقه آذربايجان است.
    در فصل سوم، به آثار و اقوام باستانى آذربايجان پرداخته شده است. در ابتداى اين فصل مى‌خوانيم: «از عصر ديرينه سنگى، مردمى در آذربايجان مى‌زيستند كه بعضى از آثار ايشان در جنوب شرقى آذربايجان به دست آمده است». حسنلو، گورتپه و گورهاى طالش از جمله مراكز باستانى منطقه آذربايجان است.


    در فصل‌هاى چهارم و پنجم به ترتيب آذربايجان پيش و پس از اسلام مورد بررسى قرار گرفته است. تصاوير نقشه‌هاى تاريخى، دست‌نويس سنگ نوشته پهلوى، در عهد شاپور دوم، سكه‌هاى اسلامى، جدول فرمانروايان آذربايجان پس از ورود اسلام به آذربايجان و شجره‌نامه‌هاى خاندان‌هاى اين منطقه از بخش‌هاى جالب توجه اين فصول است. در بخش پايانى اين بخش خلاصه تاريخ آذربايجان از مغول تا عصر حاضر (سال 1325ش) ذكر شده و نويسنده مابقى تاريخ آذربايجان و تفصيل آن را به كتاب تاريخ تبريز حواله داده است.
    در فصل‌هاى چهارم و پنجم به ترتيب آذربايجان پيش و پس از اسلام مورد بررسى قرار گرفته است. تصاوير نقشه‌هاى تاريخى، دست‌نويس سنگ نوشته پهلوى، در عهد شاپور دوم، سكه‌هاى اسلامى، جدول فرمانروايان آذربايجان پس از ورود اسلام به آذربايجان و شجره‌نامه‌هاى خاندان‌هاى اين منطقه از بخش‌هاى جالب توجه اين فصول است. در بخش پايانى اين بخش خلاصه تاريخ آذربايجان از مغول تا عصر حاضر (سال 1325ش) ذكر شده و نویسنده مابقى تاريخ آذربايجان و تفصيل آن را به كتاب تاريخ تبريز حواله داده است.


    در آذربايجان از زمان‌هاى باستانى ايلات و عشايرى چادرنشين زندگى مى‌كرده‌اند كه از جايى به جايى كوچ كرده و به اصطلاح معروف ييلاق و قشلاق مى‌نمودند و مسكن ثابتى نداشتند. در فصل ششم كتاب، به تفكيك ايلات آذربايجان شرقى و غربى و تاريخچه و عاداب و رسوم آنها ذكر شده است.
    در آذربايجان از زمان‌هاى باستانى ايلات و عشايرى چادرنشين زندگى مى‌كرده‌اند كه از جايى به جايى كوچ كرده و به اصطلاح معروف ييلاق و قشلاق مى‌نمودند و مسكن ثابتى نداشتند. در فصل ششم كتاب، به تفكيك ايلات آذربايجان شرقى و غربى و تاريخچه و عاداب و رسوم آنها ذكر شده است.


    مردم آذربايجان در دوره اسلامى، زبان به خصوصى داشتند كه نويسندگان بعد از اسلام از آن تعبير به «فهلوى آذرى» كرده‌اند. نويسنده در فصل هفتم پس از تبيين معناى اين نامگذارى، منابع اسلامى كه اين نام در آنها ذكر شده را بررسى كرده است. مطالعه لهجه‌هاى آذرى هرزنى، تاتى و خلخالى نيز در اين فصل شرح و توضيح و با زبان فارسى مقايسه شده است.
    مردم آذربايجان در دوره اسلامى، زبان به خصوصى داشتند كه نويسندگان بعد از اسلام از آن تعبير به «فهلوى آذرى» كرده‌اند. نویسنده در فصل هفتم پس از تبيين معناى اين نامگذارى، منابع اسلامى كه اين نام در آنها ذكر شده را بررسى كرده است. مطالعه لهجه‌هاى آذرى هرزنى، تاتى و خلخالى نيز در اين فصل شرح و توضيح و با زبان فارسى مقايسه شده است.


    نويسنده در فصل هشتم، به تبيين اوضاع زبان تركى آذرى در اعصار مختلف و به ويژه عصر صفوى و تأثيرات آن بر اين زبان پرداخته است. مشخصات تركى آذرى، دستور زبان آن و فهرست كتاب‌نامه‌اى تركى به لهجه آذربايجانى، مباحث اين فصل را تشكيل مى‌دهد.
    نویسنده در فصل هشتم، به تبيين اوضاع زبان تركى آذرى در اعصار مختلف و به ويژه عصر صفوى و تأثيرات آن بر اين زبان پرداخته است. مشخصات تركى آذرى، دستور زبان آن و فهرست كتاب‌نامه‌اى تركى به لهجه آذربايجانى، مباحث اين فصل را تشكيل مى‌دهد.


    فصل نهم كه بخش اعظمى از كتاب را فراگرفته، شرح اجمالى آثار و ابنيه تاريخى آذربايجان شرقى بجز تبريز است. نويسنده وعده كرده است كه آثار تبريز را در اثر ديگرى جداگانه به تفصيل ارائه كند. سياهه كتب و آثار موجود در بقعه شيخ صفى‌الدين اردبيلى از جمله بخش‌هاى قابل توجه است. در فصل دهم نيز آثار تاريخى آذربايجان غربى مورد مطالعه قرار گرفته است.
    فصل نهم كه بخش اعظمى از كتاب را فراگرفته، شرح اجمالى آثار و ابنيه تاريخى آذربايجان شرقى بجز تبريز است. نویسنده وعده كرده است كه آثار تبريز را در اثر ديگرى جداگانه به تفصيل ارائه كند. سياهه كتب و آثار موجود در بقعه شيخ صفى‌الدين اردبيلى از جمله بخش‌هاى قابل توجه است. در فصل دهم نيز آثار تاريخى آذربايجان غربى مورد مطالعه قرار گرفته است.


    فصل يازدهم، كتاب به كتابشناسى اختصاص يافته و فهرستى از كتب و مقالات به زبان‌هاى: فارسى، عربى، تركى، فرانسه و... در آن ذكر شده است. در فصل دوازدهم نيز 88 تصوير از اين خطه ارائه شده است.
    فصل يازدهم، كتاب به كتاب‌شناسى اختصاص يافته و فهرستى از كتب و مقالات به زبان‌هاى: فارسى، عربى، تركى، فرانسه و... در آن ذكر شده است. در فصل دوازدهم نيز 88 تصوير از اين خطه ارائه شده است.


    == وضعيت: ==
    ==وضعيت==




    در ابتداى اثر فهرست اجمالى مطالب و در انتهاى آن نيز فهرست راهنما الفاظ كتاب به ترتيب حروف الفبا آمده است. در پاورقى كتاب نيز آدرس منابع و ارجاعات مفيدى ذكر شده است.
    در ابتداى اثر فهرست اجمالى مطالب و در انتهاى آن نيز فهرست راهنما الفاظ كتاب به ترتيب حروف الفبا آمده است. در پاورقى كتاب نيز آدرس منابع و ارجاعات مفيدى ذكر شده است.


    == منابع ==
    == منابع مقاله ==




    مقدمه و متن كتاب.
    مقدمه و متن كتاب.


    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}


    == پیوندها ==


    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:تاریخ]]
    [[رده:تاریخ ایران]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۲۱ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۹:۵۹

    نظری به تاریخ آذربایجان
    نظری به تاریخ آذربایجان
    پدیدآورانمشکور، محمدجواد (نویسنده)
    ناشرانجمن آثار و مفاخر فرهنگی
    مکان نشرتهران - ایران
    سال نشر1375 ش
    چاپ2
    موضوعآذربایجان - آثار تاریخی

    آذربایجان - تاریخ

    زبان ترکی آذربایجانی
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏DSR‎‏ ‎‏2001‎‏ ‎‏/‎‏ذ‎‏43‎‏ ‎‏م‎‏5
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    نظرى به تاريخ آذربايجان، تأليف محمدجواد مشكور(متوفى 1374ش)، به زبان فارسى است. در اين اثر زواياى مختلف تاريخ و جغرافياى عمومى آذربايجان به اجمال مورد مطالعه قرار گرفته است.

    ساختار

    كتاب به دوازده فصل تقسيم شده و در هر فصل به يكى از مسائل كلى مرتبط با جغرافيا، تاريخ، زبان، فرهنگ، آثار باستانى و جمعيت‌شناسى و يا كتاب‌شناسى و تصاوير آذربايجان پرداخته شده است. نویسنده انگيزه‌اش از نگارش كتاب را چنين بيان مى‌كند: «قصد نگارنده از نوشتن اين اوراق كه از مجموع آنها كتابى فراهم آمده، نگارش تاريخ آذربايجان نبوده، بلكه اين كتاب با همه ستبرى آن مقدمه‌اى است، بر تاريخ تبريز».

    گزارش محتوا

    چون شهر تبريز از قرن چهارم هجرى كه شهرتى به هم رسانيده، پايتخت و امّ‌البلاد آذربايجان بوده، و فرمانروايان آن بر آذربايجان و ارّان حكومت داشتند، از اينرو تدوين تاريخ چنين شهرى بدون نظر به اوضاع آذربايجان و حوادثى كه در آن خطّه پهناور روى داده، نارسا و مجمل مى‌نمود، ناچار مى‌بايستى بر آن مقدمه‌اى كه مشتمل بر اطلاعاتى كلى درباره آن استان و بلاد ماوراء ارس باشد، نوشته شود. اين مقدمه به سبب اهميت موضوع و كثرت مسائلى كه ناگزير بايستى بدان‌ها اشاره مى‌شد، آنقدر توسعه يافت كه ديگر در نام تبريز نمى‌گنجيد، لذا آنچه در اين كتاب آمده، بيشتر جنبه عمومى و كلى دارد و از مسائلى در آن صحبت شده كه پيش از خواندن تاريخ تبريز دانستن آنها ضرورى است.

    با اين مقدمه به مطالب فصول مختلف كتاب نگاهى اجمالى مى‌افكنيم:

    در فصل اول كتاب جغرافياى تاريخى آذربايجان مورد مطالعه قرار گرفته است. نویسنده با استناد به منابعى؛ مانند: معجم‌البلدان ياقوت حموى و نزهةالقلوب حمدالله مستوفى چنين نتيجه‌گيرى مى‌كند كه حدود آذربايجان كم و بيش همان حدود فعلى آن است. در مهم‌ترين بخش اين فصل، شهرهاى قديم آذربايجان به نقل از منابع مختلف ذكر و اوضاع گذشته و كنونى آنها مورد بررسى قرار گرفته است.

    موضوع فصل دوم، جغرافياى آذربايجان به لحاظ زمين‌شناسى و جغرافياى طبيعى است. در بخش دوم اين فصل؛ رودها، كوه‌ها، درياچه اروميه و بندرهاى مهم اين درياچه ذكر شده است. در انتهاى اين فصل نيز تاريخچه تقسيمات استانى آذربايجان و در جدولى، شهرستان‌ها و بخش‌ها و دهستان‌هاى استان آذربايجان شرقى فهرست شده است.

    در فصل سوم، به آثار و اقوام باستانى آذربايجان پرداخته شده است. در ابتداى اين فصل مى‌خوانيم: «از عصر ديرينه سنگى، مردمى در آذربايجان مى‌زيستند كه بعضى از آثار ايشان در جنوب شرقى آذربايجان به دست آمده است». حسنلو، گورتپه و گورهاى طالش از جمله مراكز باستانى منطقه آذربايجان است.

    در فصل‌هاى چهارم و پنجم به ترتيب آذربايجان پيش و پس از اسلام مورد بررسى قرار گرفته است. تصاوير نقشه‌هاى تاريخى، دست‌نويس سنگ نوشته پهلوى، در عهد شاپور دوم، سكه‌هاى اسلامى، جدول فرمانروايان آذربايجان پس از ورود اسلام به آذربايجان و شجره‌نامه‌هاى خاندان‌هاى اين منطقه از بخش‌هاى جالب توجه اين فصول است. در بخش پايانى اين بخش خلاصه تاريخ آذربايجان از مغول تا عصر حاضر (سال 1325ش) ذكر شده و نویسنده مابقى تاريخ آذربايجان و تفصيل آن را به كتاب تاريخ تبريز حواله داده است.

    در آذربايجان از زمان‌هاى باستانى ايلات و عشايرى چادرنشين زندگى مى‌كرده‌اند كه از جايى به جايى كوچ كرده و به اصطلاح معروف ييلاق و قشلاق مى‌نمودند و مسكن ثابتى نداشتند. در فصل ششم كتاب، به تفكيك ايلات آذربايجان شرقى و غربى و تاريخچه و عاداب و رسوم آنها ذكر شده است.

    مردم آذربايجان در دوره اسلامى، زبان به خصوصى داشتند كه نويسندگان بعد از اسلام از آن تعبير به «فهلوى آذرى» كرده‌اند. نویسنده در فصل هفتم پس از تبيين معناى اين نامگذارى، منابع اسلامى كه اين نام در آنها ذكر شده را بررسى كرده است. مطالعه لهجه‌هاى آذرى هرزنى، تاتى و خلخالى نيز در اين فصل شرح و توضيح و با زبان فارسى مقايسه شده است.

    نویسنده در فصل هشتم، به تبيين اوضاع زبان تركى آذرى در اعصار مختلف و به ويژه عصر صفوى و تأثيرات آن بر اين زبان پرداخته است. مشخصات تركى آذرى، دستور زبان آن و فهرست كتاب‌نامه‌اى تركى به لهجه آذربايجانى، مباحث اين فصل را تشكيل مى‌دهد.

    فصل نهم كه بخش اعظمى از كتاب را فراگرفته، شرح اجمالى آثار و ابنيه تاريخى آذربايجان شرقى بجز تبريز است. نویسنده وعده كرده است كه آثار تبريز را در اثر ديگرى جداگانه به تفصيل ارائه كند. سياهه كتب و آثار موجود در بقعه شيخ صفى‌الدين اردبيلى از جمله بخش‌هاى قابل توجه است. در فصل دهم نيز آثار تاريخى آذربايجان غربى مورد مطالعه قرار گرفته است.

    فصل يازدهم، كتاب به كتاب‌شناسى اختصاص يافته و فهرستى از كتب و مقالات به زبان‌هاى: فارسى، عربى، تركى، فرانسه و... در آن ذكر شده است. در فصل دوازدهم نيز 88 تصوير از اين خطه ارائه شده است.

    وضعيت

    در ابتداى اثر فهرست اجمالى مطالب و در انتهاى آن نيز فهرست راهنما الفاظ كتاب به ترتيب حروف الفبا آمده است. در پاورقى كتاب نيز آدرس منابع و ارجاعات مفيدى ذكر شده است.

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.

    وابسته‌ها