آلوسی، محمود شکری: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'ني ' به 'نی') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'نیفي' به 'ني في') |
||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
وی علوم را بر منهج صوفیان سنی، که روش آبا و اجدادش بود، آموخته بود، اما با مطالعه کتابهای ابن تیمیه و ابن قیم جوزیه، گرفتار سلفیت و وهابیت شد، تا جایی که «کامل رافعی» در توصیف او میگوید: تاکنون کسی را مثل او (محمد شکری آلوسی)، ندیدم که اینگونه بر آثار ابن تیمیه و ابن قیم تسلط داشته باشد<ref>ر.ک: بینام</ref>. | وی علوم را بر منهج صوفیان سنی، که روش آبا و اجدادش بود، آموخته بود، اما با مطالعه کتابهای ابن تیمیه و ابن قیم جوزیه، گرفتار سلفیت و وهابیت شد، تا جایی که «کامل رافعی» در توصیف او میگوید: تاکنون کسی را مثل او (محمد شکری آلوسی)، ندیدم که اینگونه بر آثار ابن تیمیه و ابن قیم تسلط داشته باشد<ref>ر.ک: بینام</ref>. | ||
آلوسی، یک سلفی وهابی بود که به عقاید محمد بن عبدالوهاب عشق میورزید؛ از همین رو بر برخی از کتابهای محمد بن عبدالوهاب مثل «فصل الخطاب في شرح مسائل الجاهلية» نیز شرح نوشت. او چنان در عقاید سلفیت و وهابیت فرو رفته بود که سخن هیچیک از علمای سنی را علیه ابن تیمیه و عقاید او نمیپذیرفت؛ چنانکه وقتی کتابی با نام «شواهد الحق في الاستغاثة بسيد الخلق»، نوشته یک فقیه سنی صوفی، به نام «یوسف النبهانی»، در مذمت ابن تیمیه و تجویز توسل به پیامبر اکرم(ص)، به دستش رسید، برآشفت و با طعن و لعن فراوان به «نبهانی»، کتابی در رد او، با عنوان «غاية | آلوسی، یک سلفی وهابی بود که به عقاید محمد بن عبدالوهاب عشق میورزید؛ از همین رو بر برخی از کتابهای محمد بن عبدالوهاب مثل «فصل الخطاب في شرح مسائل الجاهلية» نیز شرح نوشت. او چنان در عقاید سلفیت و وهابیت فرو رفته بود که سخن هیچیک از علمای سنی را علیه ابن تیمیه و عقاید او نمیپذیرفت؛ چنانکه وقتی کتابی با نام «شواهد الحق في الاستغاثة بسيد الخلق»، نوشته یک فقیه سنی صوفی، به نام «یوسف النبهانی»، در مذمت ابن تیمیه و تجویز توسل به پیامبر اکرم(ص)، به دستش رسید، برآشفت و با طعن و لعن فراوان به «نبهانی»، کتابی در رد او، با عنوان «غاية الأماني في الرد علی النبهاني» نوشت<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
کتابهای او در ضدیت شیعه و دروغها و اکاذیب او، باعث شده است که وی در نزد سلفیون و وهابیون، مقامی بالا پیدا کند، تا جایی که به او لقب «علامة العراق الآلوسي» دادهاند<ref>ر.ک: همان</ref>. | کتابهای او در ضدیت شیعه و دروغها و اکاذیب او، باعث شده است که وی در نزد سلفیون و وهابیون، مقامی بالا پیدا کند، تا جایی که به او لقب «علامة العراق الآلوسي» دادهاند<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
# الضرائر و ما يسوغ للشاعر دون الناثر؛ | # الضرائر و ما يسوغ للشاعر دون الناثر؛ | ||
# المسك الأذفر في تراجم علماء بغداد في القرن الثانیعشر و الثالث عشر؛ | # المسك الأذفر في تراجم علماء بغداد في القرن الثانیعشر و الثالث عشر؛ | ||
# غاية | # غاية الأماني في الرد علی النبهاني؛ | ||
# فصل الخطاب في شرح مسائل الجاهلية؛ | # فصل الخطاب في شرح مسائل الجاهلية؛ | ||
# ما دل عليه القرآن مما يعضد الهيئة الجديدة القويمة البرهان؛ | # ما دل عليه القرآن مما يعضد الهيئة الجديدة القويمة البرهان؛ |
نسخهٔ ۲ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۱۱
نام | آلوسی، محمود شکری |
---|---|
نامهای دیگر | شکري الآلوسي، محمود
محمود شکري الآلوسي الوسي بغدادي، سيد محمود |
نام پدر | عبدالله بن شهابالدین |
متولد | 1236ش / 1273ق / 1857م |
محل تولد | بغداد |
رحلت | 1303ش / 1342ق / 1924م |
اساتید | شیخ اسماعیل موصلی |
برخی آثار | أدب الكتاب |
کد مؤلف | AUTHORCODE08515AUTHORCODE |
محمود شکری جمالالدین ابوالمعانی آلوسی (1857-1924م)، ادیب و تاریخنگار اصلاحطلب و نوگرای عراقی، یکی از بزرگان سلفی تکفیری در قرن 19م، است که با شیعه بسیار دشمنی میکرد، تا جایی که علیه شیعه، چند کتاب نوشت که کتاب «صب العذاب علی من سب الأصحاب» از جمله آنهاست.
ولادت
«محمود شکری جمالالدین ابوالمعانی»، فرزند عبدالله بهاءالدین، معروف به آلوسیزاده، مورخ، ادیب و لغوی شافعیمذهب عراقی، در 19 رمضان سال 1273ق/ 1857م، دیده به جهان گشود[۱].
تفکرات تکفیری
وی یکی از بزرگان سلفی تکفیری در قرن 19م و نواده مفسر معروف اهل سنت، «سید شهابالدین آلوسی»، صاحب تفسیر «روح المعاني» و از سادات حسینی است. آلوسی بهخاطر تفکر سلفی - وهابی، با شیعه بسیار دشمنی میکرد، تا جایی که علیه شیعه، چند کتاب نوشت. او از هیچ دروغی علیه شیعه کوتاهی نکرده و غیر منصفانه، عقاید شیعه را مورد هجمه قرار میدهد. بسیاری از اوقات عقایدی را به شیعه میچسباند، که دروغ محض است. کتاب «صب العذاب علی من سب الأصحاب»، یکی از آن کتابهاست[۲].
تحصیلات
او ابتدا نزد پدر به آموختن قرآن و زبان و ادبیات عرب پرداخت. پس از مرگ پدر، نزد عمویش نعمان خیرالدین، تاریخ و سیر و ادبیات آموخت. سپس از شیخ اسماعیل موصلی، دانشهای معقول و منقول و فروع و اصول را فراگرفت و به مرتبه استادی رسید و در منزل و مسجد به تدریس پرداخت[۳].
فعالیتهای علمی و سیاسی
در 1307ق/1889م، برای شرکت در کنگره شرقشناسی به استکهلم رفت و به سبب تألیف کتاب «بلوغ الأرب في معرفة أحوال العرب»، به دریافت جایزه نایل شد. چون محمود شکری عقایدی در رد و طعن غالیان در حق اهل قبور ابراز کرد، مخالفانش به والی عراق شکایت بردند و او سلطان عبدالحمید دوم را از این واقعه آگاه ساخت. سلطان در 1320ق/1902م، او را به دیار بکر تبعید کرد. در راه تبعیدگاه به موصل رسید. عالمان و بزرگان شهر از رفتن او جلوگیری کردند و نامهها به دربار سلطان نوشتند. اندکی بعد او را با احترام تمام به بغداد فراخواندند. با آغاز جنگ جهانی اول، از سوی دولت عثمانی مأمور شد به نزد عبدالعزیز آل سعود (که بعداً با عنوان پادشاه عربستان سعودی بر تخت نشست) برود و او را به یاری دولت عثمانی و بر ضد انگلستان برانگیزد. او از راه سوریه و حجاز به نزد امیر رفت (1333ق/1915م)، اما امیر جواب مساعد نداد و پوزش طلبید. در ایامی که بغداد توسط ارتش انگلستان اشغال شده بود (1335ق/1917م)، منصب قضا را به محمود شکری پیشنهاد کردند، ولی او نپذیرفت و تا پایان عمر هیچ شغلی قبول نکرد. تنها در آغاز تشکیل دولت عراق و پادشاهی فیصل اول در 1921م، به عضویت «مجلس معارف» درآمد[۴].
وفات
وی سرانجام در 4 شوال سال 1342ق/ 1924م، در بغداد درگذشت و در کنار مقبره جنید بغدادی به خاک سپرده شد[۵].
وی علوم را بر منهج صوفیان سنی، که روش آبا و اجدادش بود، آموخته بود، اما با مطالعه کتابهای ابن تیمیه و ابن قیم جوزیه، گرفتار سلفیت و وهابیت شد، تا جایی که «کامل رافعی» در توصیف او میگوید: تاکنون کسی را مثل او (محمد شکری آلوسی)، ندیدم که اینگونه بر آثار ابن تیمیه و ابن قیم تسلط داشته باشد[۶].
آلوسی، یک سلفی وهابی بود که به عقاید محمد بن عبدالوهاب عشق میورزید؛ از همین رو بر برخی از کتابهای محمد بن عبدالوهاب مثل «فصل الخطاب في شرح مسائل الجاهلية» نیز شرح نوشت. او چنان در عقاید سلفیت و وهابیت فرو رفته بود که سخن هیچیک از علمای سنی را علیه ابن تیمیه و عقاید او نمیپذیرفت؛ چنانکه وقتی کتابی با نام «شواهد الحق في الاستغاثة بسيد الخلق»، نوشته یک فقیه سنی صوفی، به نام «یوسف النبهانی»، در مذمت ابن تیمیه و تجویز توسل به پیامبر اکرم(ص)، به دستش رسید، برآشفت و با طعن و لعن فراوان به «نبهانی»، کتابی در رد او، با عنوان «غاية الأماني في الرد علی النبهاني» نوشت[۷].
کتابهای او در ضدیت شیعه و دروغها و اکاذیب او، باعث شده است که وی در نزد سلفیون و وهابیون، مقامی بالا پیدا کند، تا جایی که به او لقب «علامة العراق الآلوسي» دادهاند[۸].
آثار
آثار او در تاریخ و فقه و تراجم احوال و ادبیات به 50 تألیف برمیآید که بسیاری از آنها به کوشش محمد بهجت الاثری، به چاپ رسیده است. در میان افراد خاندان آلوسی، آثار او از همه فراوانتر است. از جمله آثار او عبارتند از:
- بلوغ الأرب في معرفة أحوال العرب؛
- تاريخ نجد؛
- تاريخ مساجد بغداد و آثارها؛
- عادات العرب في جاهليتهم؛
- الأسرار الإلهية؛ شرحٌ علی القصيدة الرفاعية؛
- الضرائر و ما يسوغ للشاعر دون الناثر؛
- المسك الأذفر في تراجم علماء بغداد في القرن الثانیعشر و الثالث عشر؛
- غاية الأماني في الرد علی النبهاني؛
- فصل الخطاب في شرح مسائل الجاهلية؛
- ما دل عليه القرآن مما يعضد الهيئة الجديدة القويمة البرهان؛
- مختصر التحفة الإثنيعشرية[۹].
پانویس
منابع مقاله
- سجادی، صادق، «دائرةالمعارف بزرگ اسلامی»، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1374.
- بینام، «دشمنی محمود شکری آلوسی با شیعه»، برگرفته از پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب، سهشنبه 26 تیرماه 1397