دراسات أصول الفقه علی ترتيب دروس الإمامیة: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ني ' به 'نی'
جز (جایگزینی متن - '‏.' به '.')
جز (جایگزینی متن - 'ني ' به 'نی')
 
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۲: خط ۱۲:
| ناشر =چاپ آزادي
| ناشر =چاپ آزادي


مطبعة الرباني
مطبعة الربانی


| مکان نشر =ايران - قم
| مکان نشر =ايران - قم
خط ۲۳: خط ۲۳:
| شابک =
| شابک =
| تعداد جلد =2
| تعداد جلد =2
| کتابخانۀ دیجیتال نور =16054
| کتابخانۀ دیجیتال نور =13382
| کتابخوان همراه نور =13382
| کد پدیدآور =02490
| کد پدیدآور =02490
| پس از =
| پس از =
خط ۳۹: خط ۴۰:
در رابطه با موضوع علم اصول برخی از اصولیون «ادله اربعه و اجتهاد و تعادل و تراجیح» را موضوع علم اصول دانسته‌اند. برخی نیز اول و دوم را موضوع دانسته و تعادل و تراجیح را داخل در اول دانسته‌اند؛ چراکه بحث از تعادل و تراجیح برای تعیین دلیل از متعارض آن است پس داخل در ادله اربعه می‌شود. برخی نیز تنها ادله اربعه را موضوع دانسته‌اند...<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/16054/1/3 ر.ک: همان]</ref>.
در رابطه با موضوع علم اصول برخی از اصولیون «ادله اربعه و اجتهاد و تعادل و تراجیح» را موضوع علم اصول دانسته‌اند. برخی نیز اول و دوم را موضوع دانسته و تعادل و تراجیح را داخل در اول دانسته‌اند؛ چراکه بحث از تعادل و تراجیح برای تعیین دلیل از متعارض آن است پس داخل در ادله اربعه می‌شود. برخی نیز تنها ادله اربعه را موضوع دانسته‌اند...<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/16054/1/3 ر.ک: همان]</ref>.


واژگانی همچون صلات، صوم، حج، زکات و... یک‌سری مفاهیم لغوی دارند که پیش از اسلام صرفاً در آن معانی به کار می‌رفته‌اند؛ ولی شارع آن‌ها‌ را در مفاهیمی جدید به‌کار برده و به‌تدریج استعمال آن‌ها در این معانی، حقیقت شده است؛ اما آیا انتقال به معانی یادشده، در زمان شارع و به شکل وضع تعیینی یا تعینی‌ صورت‌ گرفته تا حقیقت شرعیه ثابت شود، یا آنکه در آن زمان، به گونه مجاز در معانی جدید به‌کار رفته و پس از عصر شارع، وضع اتفاق افتاده است تا حقیقت‌ متشرعه‌ ثابت گردد. ثمره بحث نیز چنین بیان شده که الفاظ به‌کاررفته در سخن شارع و فاقد قرینه، در صورت نخست حمل بر معانی شرعی‌ می‌شوند‌ و در صورت دوم، حمل بر‌ معانی‌ لغوی یا توقف می‌شوند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/78937/37 ر.ک: ایروانی، جواد، ص37]</ref>. نویسنده اصولیان را در این رابطه دچار افراط‌وتفریط می‌داند؛ مثلاً قاضی باقلانی منکر استعمال الفاظ در حقیقت شرعیه است بلکه استعمال در معانی لغوی را صحیح می‌داند... <ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/16054/1/12 ر.ک: متن کتاب، ج1، ص12]</ref>.
واژگانی همچون صلات، صوم، حج، زکات و... یک‌سری مفاهیم لغوی دارند که پیش از اسلام صرفاً در آن معانی به کار می‌رفته‌اند؛ ولی شارع آن‌ها‌ را در مفاهیمی جدید به‌کار برده و به‌تدریج استعمال آن‌ها در این معانی، حقیقت شده است؛ اما آیا انتقال به معانی یادشده، در زمان شارع و به شکل وضع تعیینی یا تعینی‌ صورت‌ گرفته تا حقیقت شرعیه ثابت شود، یا آنکه در آن زمان، به گونه مجاز در معانی جدید به‌کار رفته و پس از عصر شارع، وضع اتفاق افتاده است تا حقیقت‌ متشرعه‌ ثابت گردد. ثمره بحث نیز چنین بیان شده که الفاظ به‌کاررفته در سخن شارع و فاقد قرینه، در صورت نخست حمل بر معانی شرعی‌ می‌شوند‌ و در صورت دوم، حمل بر‌ معانی‌ لغوی یا توقف می‌شوند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/78937/37 ر.ک: ایروانی، جواد، ص37]</ref>. نویسنده اصولیان را در این رابطه دچار افراط‌وتفریط می‌داند؛ مثلاً قاضی باقلانی منکر استعمال الفاظ در حقیقت شرعیه است بلکه استعمال در معانی لغوی را صحیح می‌داند...<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/16054/1/12 ر.ک: متن کتاب، ج1، ص12]</ref>.


از صفحه 45 کتاب بحث اوامر از مباحث الفاظ در دو مقام طرح شده است: اول ماده امر و دوم در این‌که صیغه إفعل و اخوات آن در کدامیک از معانی مورد ادعا ظهور دارند. نویسنده معتقد است که اصولیان در این دو مقام بحث‌های طولانی و ملال‌آوری داشته‌اند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/16054/1/45 ر.ک: همان، ص45]</ref>.
از صفحه 45 کتاب بحث اوامر از مباحث الفاظ در دو مقام طرح شده است: اول ماده امر و دوم در این‌که صیغه إفعل و اخوات آن در کدامیک از معانی مورد ادعا ظهور دارند. نویسنده معتقد است که اصولیان در این دو مقام بحث‌های طولانی و ملال‌آوری داشته‌اند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/16054/1/45 ر.ک: همان، ص45]</ref>.
خط ۵۵: خط ۵۶:
نویسنده درس چهارشنبه، بیستم دی‌ماه 1357 را به عدم صحت استدلال به قیاس اختصاص داده و با روایتی این مطلب را تبیین می‌کند:
نویسنده درس چهارشنبه، بیستم دی‌ماه 1357 را به عدم صحت استدلال به قیاس اختصاص داده و با روایتی این مطلب را تبیین می‌کند:


ابان بن تغلب می‌گوید: «به امام‌ صادق(ع)‌ گفتم: چه می‌گویی درباره کسى که انگشتى از انگشتان زن را‌ قطع‌ کند. حضرت فرمود: دیه او ده شتر‌ است‌. سپس‌ گفتم: اگر دو انگشت را قطع کند؟ فرمود‌: بیست‌ شتر. گفتم: اگر سه انگشت را قطع کند؟ فرمود: سى شتر، گفتم: اگر چهار‌ انگشت‌ را قطع کند؟ فرمود: بیست شتر‌. گفتم‌: سبحان‌الله! سه‌ انگشت‌ را قطع می‌کند، سى شتر‌ می‌دهد و چهار انگشت را قطع می‌کند، بیست شتر مى‌دهد؟ این حکم‌ در‌ عراق به ما مى‌رسید و ما‌ از گوینده آن تبرى‌ مى‌‌جستیم و مى‌گفتیم کسى که‌ این‌ حکم را آورده است، شیطان است. سپس حضرت فرمود: آرام باش، اى ابان‌! رسول‌ خدا(ص) چنین حکم کرده است؛ به‌درستی‌ که زن، مرد‌ را‌ تا ثلث دیه برابرى‌ مى‌کند و هنگامى‌که به ثلث رسید، برمی‌گردد به نصف. اى ابان، تو‌ نظر‌ مرا بر اساس قیاس صحیح نمی‌دانی؛ حال‌آنکه سنت‌ اگر‌ قیاس‌ شود، از بین مى‌‌رود». این روایت بر عدم اعتبار قیاس فقهى دلالت دارد؛ زیرا ابان بر اساس تصور‌ خودش‌ که موضوعات متماثل باید احکام متماثل‌ داشته‌ باشند‌، چنین‌ گمان‌ مى‌کرد که‌ باید‌ حکم قطع چهار انگشت زن، حکم قطع چهار انگشت مرد را داشته باشد و این اقتضاى قیاس‌ فقهى‌ است‌؛ اما سخن امام که تا قطع سه‌ انگشت‌ احکام‌ زن‌ و مرد‌ متماثل‌اند، ولى از چهار انگشت به بعد احکام آن‌ها متفاوت می‌شود، او را متوجه یک اشتباه روشى در فقه مى‌کند و آن اینکه اگر بر اساس قیاس‌ فقهى ظنى حکم شود، سخن ابان درست است؛ یعنى حکم شبیه (انگشتان مرد)، براى شبیه (انگشتان زن)، ثابت است؛ ولى ازآنجاکه قیاس ظنى باطل است، برداشت ابان نیز‌ باطل‌ است. این روایت به‌خوبی بر بطلان قیاس فقهى دلالت دارد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/23779/94 ر.ک: همان]؛ [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/16054/1/288 متن کتاب، جلد1، ص 288]</ref>.
ابان بن تغلب می‌گوید: «به امام‌ صادق(ع)‌ گفتم: چه می‌گویی درباره کسى که انگشتى از انگشتان زن را‌ قطع‌ کند. حضرت فرمود: دیه او ده شتر‌ است‌. سپس‌ گفتم: اگر دو انگشت را قطع کند؟ فرمود‌: بیست‌ شتر. گفتم: اگر سه انگشت را قطع کند؟ فرمود: سى شتر، گفتم: اگر چهار‌ انگشت‌ را قطع کند؟ فرمود: بیست شتر‌. گفتم‌: سبحان‌الله! سه‌ انگشت‌ را قطع می‌کند، سى شتر‌ می‌دهد و چهار انگشت را قطع می‌کند، بیست شتر مى‌دهد؟ این حکم‌ در‌ عراق به ما مى‌رسید و ما‌ از گوینده آن تبرى‌ مى‌جستیم و مى‌گفتیم کسى که‌ این‌ حکم را آورده است، شیطان است. سپس حضرت فرمود: آرام باش، اى ابان‌! رسول‌ خدا(ص) چنین حکم کرده است؛ به‌درستی‌ که زن، مرد‌ را‌ تا ثلث دیه برابرى‌ مى‌کند و هنگامى‌که به ثلث رسید، برمی‌گردد به نصف. اى ابان، تو‌ نظر‌ مرا بر اساس قیاس صحیح نمی‌دانی؛ حال‌آنکه سنت‌ اگر‌ قیاس‌ شود، از بین مى‌رود». این روایت بر عدم اعتبار قیاس فقهى دلالت دارد؛ زیرا ابان بر اساس تصور‌ خودش‌ که موضوعات متماثل باید احکام متماثل‌ داشته‌ باشند‌، چنین‌ گمان‌ مى‌کرد که‌ باید‌ حکم قطع چهار انگشت زن، حکم قطع چهار انگشت مرد را داشته باشد و این اقتضاى قیاس‌ فقهى‌ است‌؛ اما سخن امام که تا قطع سه‌ انگشت‌ احکام‌ زن‌ و مرد‌ متماثل‌اند، ولى از چهار انگشت به بعد احکام آن‌ها متفاوت می‌شود، او را متوجه یک اشتباه روشى در فقه مى‌کند و آن اینکه اگر بر اساس قیاس‌ فقهى ظنى حکم شود، سخن ابان درست است؛ یعنى حکم شبیه (انگشتان مرد)، براى شبیه (انگشتان زن)، ثابت است؛ ولى ازآنجاکه قیاس ظنى باطل است، برداشت ابان نیز‌ باطل‌ است. این روایت به‌خوبی بر بطلان قیاس فقهى دلالت دارد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/23779/94 ر.ک: همان]؛ [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/16054/1/288 متن کتاب، جلد1، ص 288]</ref>.


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
خط ۶۱: خط ۶۲:


==پانویس ==
==پانویس ==
<references />
<references/>


==منابع مقاله==
==منابع مقاله==
خط ۶۸: خط ۶۹:
#[[:noormags:452223|یوسفی مقدم، محمدصادق، «ضرورت بازنگری در مبانی و روایات قیاس»، پایگاه مجلات تخصصی نور: فقه، پاییز 1387، سال پانزدهم، شماره 3، ص 85 تا 145]].
#[[:noormags:452223|یوسفی مقدم، محمدصادق، «ضرورت بازنگری در مبانی و روایات قیاس»، پایگاه مجلات تخصصی نور: فقه، پاییز 1387، سال پانزدهم، شماره 3، ص 85 تا 145]].
   
   
== وابسته‌ها ==
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}
   
   
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
خط ۷۹: خط ۸۱:
   
   
[[رده:اصول فقه شیعه]]
[[رده:اصول فقه شیعه]]
[[رده:25 اسفند الی 24 فروردین(98)]]
[[رده:سال97-25بهمن الی24اسفند]]
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش