۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '==وابستهها== ' به '==وابستهها== {{وابستهها}} ') |
جز (جایگزینی متن - 'ني ' به 'نی') |
||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
د)- اخلاق و موعظه (جنبه عملى تفسير): نویسنده در راستاى هدف والاى تفسير كه رسيدن به مقصود قرآن است، رسالت قرآن را كه همانا هدايت انسانهاست، از ياد نبرده و در ذيل همه آيات به موعظه و نصيحت متناسب با آن پرداخته است. ايشان معتقدند مفسر نيز مانند پيامبر(ص) بايد به انذار و تبشير مردمان بپردازد؛ انذار از اينكه مبادا به سير و سياحت در مفاهيم و تركيبات و خصوصيات كلام بسنده كنند و تشويق و ترغيب، نسبت به سفرى سالكانه و خالصانه در حقيقت و روح كتاب خدا و دقايق و شئون كلام الهى. تنها به اين وسيله است كه مفسران مىتوانند بندگان خدا را به منظور و مقصود از فرود آمدن كتاب كريم از جانب خداوند رحمان و رحيم، نائل سازند..<ref>همان، ج2، ص22</ref> | د)- اخلاق و موعظه (جنبه عملى تفسير): نویسنده در راستاى هدف والاى تفسير كه رسيدن به مقصود قرآن است، رسالت قرآن را كه همانا هدايت انسانهاست، از ياد نبرده و در ذيل همه آيات به موعظه و نصيحت متناسب با آن پرداخته است. ايشان معتقدند مفسر نيز مانند پيامبر(ص) بايد به انذار و تبشير مردمان بپردازد؛ انذار از اينكه مبادا به سير و سياحت در مفاهيم و تركيبات و خصوصيات كلام بسنده كنند و تشويق و ترغيب، نسبت به سفرى سالكانه و خالصانه در حقيقت و روح كتاب خدا و دقايق و شئون كلام الهى. تنها به اين وسيله است كه مفسران مىتوانند بندگان خدا را به منظور و مقصود از فرود آمدن كتاب كريم از جانب خداوند رحمان و رحيم، نائل سازند..<ref>همان، ج2، ص22</ref> | ||
#ايشان در سراسر تفسير خويش، بنا را بر اجتهاد مطلق نهاده است؛ به همين جهت، هر گاه مطلبى خلاف تحقيق، شهرت يافته باشد، متعرض آن مىگردد و با دلائل قطعى، مطلب را روشن مىسازد؛ چنانكه در تفاسير خاصه و عامه يكى بودن معناى «شكر» با «حمد»، مشهور شده است، اما ايشان، اين مطلب را «غريب» عنوان مىدهد و به بررسى آن از زواياى مختلف، مىپردازد..<ref>همان، ج1، ص216</ref> | #ايشان در سراسر تفسير خويش، بنا را بر اجتهاد مطلق نهاده است؛ به همين جهت، هر گاه مطلبى خلاف تحقيق، شهرت يافته باشد، متعرض آن مىگردد و با دلائل قطعى، مطلب را روشن مىسازد؛ چنانكه در تفاسير خاصه و عامه يكى بودن معناى «شكر» با «حمد»، مشهور شده است، اما ايشان، اين مطلب را «غريب» عنوان مىدهد و به بررسى آن از زواياى مختلف، مىپردازد..<ref>همان، ج1، ص216</ref> | ||
#ايشان هيچگونه تضييق و ايجاد محدوديت را در دايره معانى الفاظ قرآنى روا نمىدارد و هيچگونه توجيهى را مجوز محدود كردن معانى عبارات و تعبيرات قرآنى نمىداند..<ref>همان، ج2، ص447-448</ref>بر اين مبنا مصنف خطابهاى قرآنى را عام مىداند؛ بهطور نمونه، خطابهاى ''' «يا | #ايشان هيچگونه تضييق و ايجاد محدوديت را در دايره معانى الفاظ قرآنى روا نمىدارد و هيچگونه توجيهى را مجوز محدود كردن معانى عبارات و تعبيرات قرآنى نمىداند..<ref>همان، ج2، ص447-448</ref>بر اين مبنا مصنف خطابهاى قرآنى را عام مىداند؛ بهطور نمونه، خطابهاى ''' «يا بنیاسرائيل» ''' را خطاب به همگان مىداند و رهنمودهاى هدايتى اين آيات را متوجه همگى جوامع بشرى مىداند..<ref>همان، ج4، ص487-488</ref> | ||
#ايشان مىفرمايد: «وظيفه اصحاب تفسير و ارباب تأويل عبارت است از انديشيدن پيرامون مفاد آيات شريفه و امورى كه به آنها مرتبط است، تصديقا و دلالة، نه تصورا و خيالا و خطورا و دقت در اين مرحله، به هر اندازه كه ممكن باشد، لازم است؛ زيرا كلام الهى دربردارنده مسائل گوناگون و وفور بسيار در زمينههاى مختلف و علوم و ادبيات ظاهرى و باطنى و نقلى و عقلى و لبى و قشرى است»..<ref>همان، ج4، ص337</ref> | #ايشان مىفرمايد: «وظيفه اصحاب تفسير و ارباب تأويل عبارت است از انديشيدن پيرامون مفاد آيات شريفه و امورى كه به آنها مرتبط است، تصديقا و دلالة، نه تصورا و خيالا و خطورا و دقت در اين مرحله، به هر اندازه كه ممكن باشد، لازم است؛ زيرا كلام الهى دربردارنده مسائل گوناگون و وفور بسيار در زمينههاى مختلف و علوم و ادبيات ظاهرى و باطنى و نقلى و عقلى و لبى و قشرى است»..<ref>همان، ج4، ص337</ref> | ||
#از مشخصههاى ديگر تفسير ايشان، پيشنهاد حذف اسرائيليات مىباشد. علىرغم آنكه در تفسير، عملا به سرفصل موضوعى اسرائيليات نرسيده است، در يكى دو مناسبت كه به اسرائيليات اشاره كرده است، حذف اسرائيليات را پيشنهاد كرده است. ايشان در مسئله تحريف قرآن تصريح مىكنند كه اينان از آغاز بناى تحريف قرآن را داشتهاند و مىخواستهاند تجربه كتابهاى آسمانى پيشين را در مورد قرآن كريم تكرار كنند..<ref>همان، ج3، ص221</ref> | #از مشخصههاى ديگر تفسير ايشان، پيشنهاد حذف اسرائيليات مىباشد. علىرغم آنكه در تفسير، عملا به سرفصل موضوعى اسرائيليات نرسيده است، در يكى دو مناسبت كه به اسرائيليات اشاره كرده است، حذف اسرائيليات را پيشنهاد كرده است. ايشان در مسئله تحريف قرآن تصريح مىكنند كه اينان از آغاز بناى تحريف قرآن را داشتهاند و مىخواستهاند تجربه كتابهاى آسمانى پيشين را در مورد قرآن كريم تكرار كنند..<ref>همان، ج3، ص221</ref> |
ویرایش