۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '}} '''' به '}} '''') |
جز (جایگزینی متن - 'گي' به 'گی') |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
[[غزالی، محمد بن محمد|امام غزالى]] برای اهميت قائل شدن، به علم فقه در تمهيد سوم مىگويد: اين كه بگوييم كلام اصل و فقه فرع است، در موقعيت كنونى سودى به حال كسى ندارد و از اين سخنان بايد اجتناب شود. | [[غزالی، محمد بن محمد|امام غزالى]] برای اهميت قائل شدن، به علم فقه در تمهيد سوم مىگويد: اين كه بگوييم كلام اصل و فقه فرع است، در موقعيت كنونى سودى به حال كسى ندارد و از اين سخنان بايد اجتناب شود. | ||
ابوحامد در اين كتاب كه بر محوريت توحيد، صفات و افعال الهى و نبوت و معاد مىباشد، كوشيده برای اثبات عقائد مهم در اين امور از قواعد منطقى كمك | ابوحامد در اين كتاب كه بر محوريت توحيد، صفات و افعال الهى و نبوت و معاد مىباشد، كوشيده برای اثبات عقائد مهم در اين امور از قواعد منطقى كمك بگیرد. البته ناگفته نماند [[غزالی، محمد بن محمد|غزالى]] ريشۀ علم منطق را در وحى الهى به پيغمبران مىداند و اصل فكر كردن را چينش صغرى و كبرى در ذهن به حساب مىآورد. | ||
از جمله مسائل مهمى كه نقطۀ عطفى در اعتقادات اشاعره مىباشد و غزالى در اين كتاب و كتب ديگر خود بدان پرداخته، مسلۀ كسب است. اشاعره برای اين كه تمام افعال خوب و بد انسان صد در صد به خداوند نسبت داده نشود و اختيار به طور كلى از انسان سلب نشود، به مسئلۀ كسب قائلند. آنها مىگويند، فعل بشر مشترك بين خدا و بندگان است و انتساب عمل به بشر كسب و انتساب آن به خداوند مشيت الهى است. | از جمله مسائل مهمى كه نقطۀ عطفى در اعتقادات اشاعره مىباشد و غزالى در اين كتاب و كتب ديگر خود بدان پرداخته، مسلۀ كسب است. اشاعره برای اين كه تمام افعال خوب و بد انسان صد در صد به خداوند نسبت داده نشود و اختيار به طور كلى از انسان سلب نشود، به مسئلۀ كسب قائلند. آنها مىگويند، فعل بشر مشترك بين خدا و بندگان است و انتساب عمل به بشر كسب و انتساب آن به خداوند مشيت الهى است. | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
قطب چهارم كتاب الاقتصاد في الاعتقاد داراى چهار بخش است؛ اول اثبات نبوت حضرت ختمى مرتبت محمد مصطفى(ص)، دوّم حقانيت آنچه كه پيغمبر بر امّت آورده است، سوم مبحثى در امامت. | قطب چهارم كتاب الاقتصاد في الاعتقاد داراى چهار بخش است؛ اول اثبات نبوت حضرت ختمى مرتبت محمد مصطفى(ص)، دوّم حقانيت آنچه كه پيغمبر بر امّت آورده است، سوم مبحثى در امامت. | ||
او در مورد امامت معتقد است كه مصالح جامعۀ اسلامى اين اقتضا را دارد كه فردى به عنوان امام كه متصدى دين و دنياى آنان است، امور مردم را بدست | او در مورد امامت معتقد است كه مصالح جامعۀ اسلامى اين اقتضا را دارد كه فردى به عنوان امام كه متصدى دين و دنياى آنان است، امور مردم را بدست بگیرد. | ||
امام بايد داراى ويژگىهایى؛ چون كفايت، علم، ورع و قريشى بودن باشد. او آخرين ويژگى؛ يعنى قريشى بودن را از اين حديث نبوى كه مىفرمايد: الائمة من قريش بدست آورده است. | امام بايد داراى ويژگىهایى؛ چون كفايت، علم، ورع و قريشى بودن باشد. او آخرين ويژگى؛ يعنى قريشى بودن را از اين حديث نبوى كه مىفرمايد: الائمة من قريش بدست آورده است. |
ویرایش