أعيان الشيعة (12 جلدی): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱ سپتامبر ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'گي' به 'گی'
جز (جایگزینی متن - '}} '''' به '}} '''')
جز (جایگزینی متن - 'گي' به 'گی')
خط ۵۵: خط ۵۵:
#نویسنده هرگاه در ضمن گفته‌هایش، یکى از بزرگان را به جهت نقل از او يا از کتاب او، يا به‌خاطر پاره‌اى از مناسبات نام برده (مانند اينكه گفته شده: فلان شخص، شاگرد او بوده يا او شاگرد فلانى بوده يا او از كسى روايت كرده يا كسى از او روايت نموده است و يا غير اين‌ها)، او را بدون القاب و اوصاف ذكر كرده و بيان القاب و اوصاف او را به محل شرح حال خود او موكول نموده است و این به‌خاطر پرهيز از طولانى شدن بى‌سبب مى‌باشد.
#نویسنده هرگاه در ضمن گفته‌هایش، یکى از بزرگان را به جهت نقل از او يا از کتاب او، يا به‌خاطر پاره‌اى از مناسبات نام برده (مانند اينكه گفته شده: فلان شخص، شاگرد او بوده يا او شاگرد فلانى بوده يا او از كسى روايت كرده يا كسى از او روايت نموده است و يا غير اين‌ها)، او را بدون القاب و اوصاف ذكر كرده و بيان القاب و اوصاف او را به محل شرح حال خود او موكول نموده است و این به‌خاطر پرهيز از طولانى شدن بى‌سبب مى‌باشد.
#نام‌ها به ترتيب حروف الفبا مطابق حرف اول و دوم و حروف بعد از آن و بر طبق اسامى پدران و نياكان و القاب و اوصاف ذكر شده است؛ بنابراین، آدم بن اسحاق قبل از آدم بن الحسين و ابان بن ارقم طايى قبل از ابان بن ارقم عنزى و... آورده شده است.
#نام‌ها به ترتيب حروف الفبا مطابق حرف اول و دوم و حروف بعد از آن و بر طبق اسامى پدران و نياكان و القاب و اوصاف ذكر شده است؛ بنابراین، آدم بن اسحاق قبل از آدم بن الحسين و ابان بن ارقم طايى قبل از ابان بن ارقم عنزى و... آورده شده است.
#نویسنده، كسى را كه داراى نام مركب باشد، به اعتبار جزء اول نامش بيان كرده و جزء دوم نامش را به‌منزله نام پدر قرار داده است؛ مثلاًمحمدباقر و محمد بن باقر در یک رديف قرار مى‌گيرند و همچنين محمدمهدى با محمد بن مهدى و محمدحسن با محمد بن حسن، مساوى مى‌باشند.
#نویسنده، كسى را كه داراى نام مركب باشد، به اعتبار جزء اول نامش بيان كرده و جزء دوم نامش را به‌منزله نام پدر قرار داده است؛ مثلاًمحمدباقر و محمد بن باقر در یک رديف قرار مى‌گیرند و همچنين محمدمهدى با محمد بن مهدى و محمدحسن با محمد بن حسن، مساوى مى‌باشند.
#كسى كه به دو نام شناخته شده است، مانند باقر و محمدباقر، جواد و محمدجواد و...، در شرح حال او به هریک از این دو اسم نام برده شده و همچنين كسى كه با كنيه يا لقب و يا صفتى، شهرت يافته است، شرح حال او با نامش آغاز شده و در ديگر موارد، بدان اشاره شده است.
#كسى كه به دو نام شناخته شده است، مانند باقر و محمدباقر، جواد و محمدجواد و...، در شرح حال او به هریک از این دو اسم نام برده شده و همچنين كسى كه با كنيه يا لقب و يا صفتى، شهرت يافته است، شرح حال او با نامش آغاز شده و در ديگر موارد، بدان اشاره شده است.
#در شرح حال كسى كه به واسطه نسبت به یکى از نياكانش شهرت يافته است، نام محذوف وى آورده شده و همان گونه كه مشهور است، به او اشاره شده است.
#در شرح حال كسى كه به واسطه نسبت به یکى از نياكانش شهرت يافته است، نام محذوف وى آورده شده و همان گونه كه مشهور است، به او اشاره شده است.
#در صورت آگاهى، نویسنده ابتدا تاريخ ولادت، سپس تاريخ وفات، آنگاه رابطه خویشاوندى اشخاص را بيان نموده است. پس از آن، به بيان اقوال دانشمندان، درباره شخص مورد نظر پرداخته است. سپس آنچه را نگارندگان شرح احوال، درباره سيره و حالات او بيان داشته‌اند و يا نویسنده خود ما درباره ايشان مى‌دانسته، ذكر نموده و به همین ترتيب، اگر به تشيع معروف نباشد، دلايلى را كه بر تشيع وى دلالت دارد آورده و سپس، به ترتيب از تأليفات و نظم و نشر آن ياد كرده است. البته تفاصيل مذكور، در شرح احوال كسانى رعايت شده است كه شرح احوال آنان طولانى و دربرگيرنده موارد فوق يا بعضى از آنها باشد، نه در شرح احوال كوتاه.
#در صورت آگاهى، نویسنده ابتدا تاريخ ولادت، سپس تاريخ وفات، آنگاه رابطه خویشاوندى اشخاص را بيان نموده است. پس از آن، به بيان اقوال دانشمندان، درباره شخص مورد نظر پرداخته است. سپس آنچه را نگارندگان شرح احوال، درباره سيره و حالات او بيان داشته‌اند و يا نویسنده خود ما درباره ايشان مى‌دانسته، ذكر نموده و به همین ترتيب، اگر به تشيع معروف نباشد، دلايلى را كه بر تشيع وى دلالت دارد آورده و سپس، به ترتيب از تأليفات و نظم و نشر آن ياد كرده است. البته تفاصيل مذكور، در شرح احوال كسانى رعايت شده است كه شرح احوال آنان طولانى و دربرگیرنده موارد فوق يا بعضى از آنها باشد، نه در شرح احوال كوتاه.
#همواره عادت نویسندگان كتب رجال بر این بوده كه به‌خاطر اختصار، نام کتاب‌ها و ابواب آن و پاره‌اى از اسامى مؤلفين را به رمز و اشاره بيان دارند، ولى نویسنده به جهت روشن ساختن و آسان نمودن بر خوانندگان، اسامى آنچه كه آنان با رمز آورده‌اند را با صراحت ذكر نموده است.
#همواره عادت نویسندگان كتب رجال بر این بوده كه به‌خاطر اختصار، نام کتاب‌ها و ابواب آن و پاره‌اى از اسامى مؤلفين را به رمز و اشاره بيان دارند، ولى نویسنده به جهت روشن ساختن و آسان نمودن بر خوانندگان، اسامى آنچه كه آنان با رمز آورده‌اند را با صراحت ذكر نموده است.
#عادت ديگر نویسندگان كتب شرح احوال این بوده كه كنيه‌ها، القاب و آنچه را كه با كلمه ابن يا بنت و يا امثال آن شروع مى‌شود و همچنين نام‌هاى زنان را در باب‌هاى جداگانه بياورند، ولى نویسنده این روش را در پيش نگرفته، بلكه همه آنها را به ترتيب حروف الفبا، در باب‌هاى جداگانه بيان كرده است؛ مثلا: «احمرى» را در حرف الف، «بلالى» را در حرف باء، «تقى» را در حرف تا و «ثمالى» را در حرف ثاء، «جامورانى» را در حرف جيم، «صيمرى» را در حرف صاد و «مسعودى» را در حرف میم، به همین ترتيب ذكر نموده است. همچنين «احمرى» را پيش از «اسدى»، «بقباق» را قبل از «بلالى»، «صولى» را قبل از «صيمرى»، «ماجيلویه» را پيش از «مسعودى» و «نخعى» را قبل از «نوفلى» و مابقى موارد را نيز به این ترتيب بيان داشته است. به همین روش، كنيه‌ها و آنچه را كه با كلمه ابن يا اخ يا اخت يا ام آغاز مى‌شود، در حرف الف ذكر كرده و در ترتيب آن، حروف اول اسمى را كه بعد از آن قرار دارد، رعايت نموده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/50060/359 علوى، سيد‌ ‎رسول، 1389، ص359-361]</ref>
#عادت ديگر نویسندگان كتب شرح احوال این بوده كه كنيه‌ها، القاب و آنچه را كه با كلمه ابن يا بنت و يا امثال آن شروع مى‌شود و همچنين نام‌هاى زنان را در باب‌هاى جداگانه بياورند، ولى نویسنده این روش را در پيش نگرفته، بلكه همه آنها را به ترتيب حروف الفبا، در باب‌هاى جداگانه بيان كرده است؛ مثلا: «احمرى» را در حرف الف، «بلالى» را در حرف باء، «تقى» را در حرف تا و «ثمالى» را در حرف ثاء، «جامورانى» را در حرف جيم، «صيمرى» را در حرف صاد و «مسعودى» را در حرف میم، به همین ترتيب ذكر نموده است. همچنين «احمرى» را پيش از «اسدى»، «بقباق» را قبل از «بلالى»، «صولى» را قبل از «صيمرى»، «ماجيلویه» را پيش از «مسعودى» و «نخعى» را قبل از «نوفلى» و مابقى موارد را نيز به این ترتيب بيان داشته است. به همین روش، كنيه‌ها و آنچه را كه با كلمه ابن يا اخ يا اخت يا ام آغاز مى‌شود، در حرف الف ذكر كرده و در ترتيب آن، حروف اول اسمى را كه بعد از آن قرار دارد، رعايت نموده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/50060/359 علوى، سيد‌ ‎رسول، 1389، ص359-361]</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش