ابن اکفانی، محمد بن ابراهیم: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ' الدين' به 'الدين') |
جز (جایگزینی متن - 'گي' به 'گی') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
(۳۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class= | <div class="wikiInfo"> | ||
[[پرونده:NUR03131.jpg|بندانگشتی|ابن اکفانی، محمد بن ابراهیم]] | [[پرونده:NUR03131.jpg|بندانگشتی|ابن اکفانی، محمد بن ابراهیم]] | ||
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | ||
|- | |- | ||
! نام!! data-type= | ! نام!! data-type="authorName" |ابن اکفانی، محمد بن ابراهیم | ||
|- | |- | ||
|نامهای دیگر | |نامهای دیگر | ||
|data-type= | | data-type="authorOtherNames" | | ||
|- | |- | ||
|نام پدر | |نام پدر | ||
|data-type= | | data-type="authorfatherName" |ابراهیم | ||
|- | |- | ||
|متولد | |متولد | ||
|data-type= | | data-type="authorbirthDate" | | ||
|- | |- | ||
|محل تولد | |محل تولد | ||
|data-type= | | data-type="authorBirthPlace" |سنجار از شهرهای عراق | ||
|- | |- | ||
|رحلت | |رحلت | ||
|data-type= | | data-type="authorDeathDate" |749 ق | ||
|- | |- | ||
|اساتید | |اساتید | ||
|data-type= | | data-type="authorTeachers" | | ||
|- | |- | ||
|برخی آثار | |برخی آثار | ||
|data-type= | | data-type="authorWritings" |[[غنیه اللبیب عند غیبه الطبیب]] | ||
|-class= | [[نخب الذخائر في أحوال الجواهر]] | ||
|- class="articleCode" | |||
|کد مؤلف | |کد مؤلف | ||
|data-type= | | data-type="authorCode" |AUTHORCODE03131AUTHORCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''ابن اكفانى، شمسالدين ابوعبدالله محمد بن ابراهیم بن ساعد انصارى''' (متوفای 749ق)، پزشک، رياضيدان و اديب مشهور مصرى بود. نخستين و مهمترين گزارشها از زندگى او در دو کتاب [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]]، «اعيان العصر» و «الوافى»، آمده است. وى كه شاگرد ابن اكفانى بود، از استاد خود به تفصيل و با لحنى شاعرانه ياد كرده و او را در زمره بزرگانى چون [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] و [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]] شمرده است. | |||
==ولادت== | |||
این اکفانی در سنجار از شهرهای عراق زاده شد. | |||
==تحصیلات== | |||
از محل تحصیل و اساتید ابن اکفانی اطلاعی در دست نیست و نمیدانیم در چه تاریخی به قاهره که عمر در آنجا به سر آورد، رفت. | |||
ابن اكفانى، در علوم و فنون از جامعيت برخوردار بود. در تقرير منطق، علوم رياضى و طبيعى و الهى و تبيين کتابهاى دشوارى چون «اشارات» [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، بسيار ورزيده بود و حضور ذهنى كم نظير و وقوفى كامل بر مسائل و مشكلات آنها داشت. در علم مناظر، به گشودن پيچيدگىهاى رساله «الاستبصار» | ==مهارت و علوم ابن اکفانی== | ||
ابن اكفانى، در علوم و فنون از جامعيت برخوردار بود. در تقرير منطق، علوم رياضى و طبيعى و الهى و تبيين کتابهاى دشوارى چون «اشارات» [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، بسيار ورزيده بود و حضور ذهنى كم نظير و وقوفى كامل بر مسائل و مشكلات آنها داشت. در علم مناظر، به گشودن پيچيدگىهاى رساله «الاستبصار» شهابالدين قرافى مىپرداخت. در طب كه حرفه اصلى وى بود، مهارت بسيار داشت و در داروهاى مرسوم زمان تصرفاتى مىكرد كه كسى از آن آگاه نمىشد. آگاهى گسترده او به ابزار بيمارستانى، اعم از وسايل داروسازى، جراحى، ادوات درمان و ديگر لوازم، چندان بود كه هيچ چيز بدون اشاره او برای بيمارستان منصورى قاهره، خريدارى نمىشد. وجود این صفات و موقعيت برجسته و معالجات چشمگیرى كه همواره تعجب اطباى حاذق را برمى انگیخت و شايد علاقه مفرط او در آغاز به زندگى مجلل كه بعدها از آن دست كشيد، چه بسا وى را محسود همگان ساخته باشد، چنانكه ابياتى در هجوش پرداختند. | |||
در علوم ادبى و فهم پيچيدگىهاى آن، ماهر و داراى تصانيف بود و اشعار زيادى از شاعران قديم تا عصر | در علوم ادبى و فهم پيچيدگىهاى آن، ماهر و داراى تصانيف بود و اشعار زيادى از شاعران قديم تا عصر خویش از برداشت. از تاريخ وقايع و احوال رجال متقدم و معاصر خویش اطلاعات وسيع داشت و مورخانى مانند [[ذهبى]] از اخبار او استفاده كردهاند؛ وى حتى در علوم غريبه همچون افسون و طلسم دست داشت و در شناسايى غلامان و كنيزان نيز مطلع به شمار مىرفت. | ||
علايق سياسى بُعد ديگرى از شخصيت او را تشكيل مىداد، چنانكه به وقايع | علايق سياسى بُعد ديگرى از شخصيت او را تشكيل مىداد، چنانكه به وقايع سرزمینهاى دور و نزدیک مصر و حوادث سياسى- نظامى آنها و به ویژه رویدادهاى مربوط به هجوم تاتارها، چندان علاقهمند و آگاه بود كه گویى پیکهاى ديوانى، اخبار محرمانه را مستقيماً به او گزارش مىدهند. با این همه و اگر چه فتحالدين ابوالفتح ابن سيد الناس وى را در قدرت بيان و ايجاز در عبارت سخت ستوده، خط و لهجه عربیش آشكارا ضعيف بود و این ضعف را مىتوان با تأثيرپذيرى او از لهجه زادگاهش توجيه كرد. وى شعر نيز مىسرود و [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] ابياتى را كه خود از وى شنيده، ثبت كرده است. | ||
وفاتش بنابر مشهور، در صفر 749ق و به قولى در 23 شوال 749ق اتفاق افتاده است | ==وفات== | ||
وفاتش بنابر مشهور، در صفر 749ق و به قولى در 23 شوال 749ق اتفاق افتاده است. | |||
==آثار== | |||
حدود 14 اثر به وى نسبت داده شده است. آثار چاپ شده او عبارتند از: | حدود 14 اثر به وى نسبت داده شده است. آثار چاپ شده او عبارتند از: | ||
# ارشاد القاصد الى اسنى | # ارشاد القاصد الى اسنى المقاصد؛ | ||
# نخب الذخائر في احوال الجواهر. | # نخب الذخائر في احوال الجواهر<ref>بخش علوم، ج3 ص35</ref>. | ||
==پانویس== | |||
<references/> | |||
== منابع مقاله == | ==منابع مقاله== | ||
بخش علوم، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1374 | |||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
[[نخب الذخائر في أحوال الجواهر]] | [[نخب الذخائر في أحوال الجواهر]] | ||
خط ۶۱: | خط ۷۲: | ||
[[رده:زندگینامه]] | [[رده:زندگینامه]] | ||
[[رده:ادیبان]] | |||
[[رده:پزشکان]] | |||
[[رده:ریاضیدانان]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۱۱
نام | ابن اکفانی، محمد بن ابراهیم |
---|---|
نامهای دیگر | |
نام پدر | ابراهیم |
متولد | |
محل تولد | سنجار از شهرهای عراق |
رحلت | 749 ق |
اساتید | |
برخی آثار | غنیه اللبیب عند غیبه الطبیب |
کد مؤلف | AUTHORCODE03131AUTHORCODE |
ابن اكفانى، شمسالدين ابوعبدالله محمد بن ابراهیم بن ساعد انصارى (متوفای 749ق)، پزشک، رياضيدان و اديب مشهور مصرى بود. نخستين و مهمترين گزارشها از زندگى او در دو کتاب صفدى، «اعيان العصر» و «الوافى»، آمده است. وى كه شاگرد ابن اكفانى بود، از استاد خود به تفصيل و با لحنى شاعرانه ياد كرده و او را در زمره بزرگانى چون ابن سينا و خواجه نصيرالدين طوسى شمرده است.
ولادت
این اکفانی در سنجار از شهرهای عراق زاده شد.
تحصیلات
از محل تحصیل و اساتید ابن اکفانی اطلاعی در دست نیست و نمیدانیم در چه تاریخی به قاهره که عمر در آنجا به سر آورد، رفت.
مهارت و علوم ابن اکفانی
ابن اكفانى، در علوم و فنون از جامعيت برخوردار بود. در تقرير منطق، علوم رياضى و طبيعى و الهى و تبيين کتابهاى دشوارى چون «اشارات» ابن سينا، بسيار ورزيده بود و حضور ذهنى كم نظير و وقوفى كامل بر مسائل و مشكلات آنها داشت. در علم مناظر، به گشودن پيچيدگىهاى رساله «الاستبصار» شهابالدين قرافى مىپرداخت. در طب كه حرفه اصلى وى بود، مهارت بسيار داشت و در داروهاى مرسوم زمان تصرفاتى مىكرد كه كسى از آن آگاه نمىشد. آگاهى گسترده او به ابزار بيمارستانى، اعم از وسايل داروسازى، جراحى، ادوات درمان و ديگر لوازم، چندان بود كه هيچ چيز بدون اشاره او برای بيمارستان منصورى قاهره، خريدارى نمىشد. وجود این صفات و موقعيت برجسته و معالجات چشمگیرى كه همواره تعجب اطباى حاذق را برمى انگیخت و شايد علاقه مفرط او در آغاز به زندگى مجلل كه بعدها از آن دست كشيد، چه بسا وى را محسود همگان ساخته باشد، چنانكه ابياتى در هجوش پرداختند.
در علوم ادبى و فهم پيچيدگىهاى آن، ماهر و داراى تصانيف بود و اشعار زيادى از شاعران قديم تا عصر خویش از برداشت. از تاريخ وقايع و احوال رجال متقدم و معاصر خویش اطلاعات وسيع داشت و مورخانى مانند ذهبى از اخبار او استفاده كردهاند؛ وى حتى در علوم غريبه همچون افسون و طلسم دست داشت و در شناسايى غلامان و كنيزان نيز مطلع به شمار مىرفت.
علايق سياسى بُعد ديگرى از شخصيت او را تشكيل مىداد، چنانكه به وقايع سرزمینهاى دور و نزدیک مصر و حوادث سياسى- نظامى آنها و به ویژه رویدادهاى مربوط به هجوم تاتارها، چندان علاقهمند و آگاه بود كه گویى پیکهاى ديوانى، اخبار محرمانه را مستقيماً به او گزارش مىدهند. با این همه و اگر چه فتحالدين ابوالفتح ابن سيد الناس وى را در قدرت بيان و ايجاز در عبارت سخت ستوده، خط و لهجه عربیش آشكارا ضعيف بود و این ضعف را مىتوان با تأثيرپذيرى او از لهجه زادگاهش توجيه كرد. وى شعر نيز مىسرود و صفدى ابياتى را كه خود از وى شنيده، ثبت كرده است.
وفات
وفاتش بنابر مشهور، در صفر 749ق و به قولى در 23 شوال 749ق اتفاق افتاده است.
آثار
حدود 14 اثر به وى نسبت داده شده است. آثار چاپ شده او عبارتند از:
- ارشاد القاصد الى اسنى المقاصد؛
- نخب الذخائر في احوال الجواهر[۱].
پانویس
- ↑ بخش علوم، ج3 ص35
منابع مقاله
بخش علوم، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1374