فتح مفتاح الغيب: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR52428J1.jpg | عنوان =فتح مفتاح الغيب | عنوانهای دیگر =...» ایجاد کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۱۰ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۴۷
فتح مفتاح الغيب | |
---|---|
پدیدآوران | ازنیقی، محمد بن قطبالدین (نویسنده) راشدی نیا، اکبر (مصحح) |
ناشر | سخن |
مکان نشر | ایران - تهران |
سال نشر | 1395ش. |
چاپ | چاپ یکم |
شابک | 978-964-372-795-6 |
موضوع | عرفان - متون قدیمی تا قرن 14 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /ق? م????? / 283/3 BP |
فتح مفتاح الغيب شرح 1 جلدی محمد بن قطب الدين ازنيقي است بر مفتاح الغیب صدرالدین قونوی به زبان عربی با موضوع عرفان نظری. کتاب به تصحیح اکبر راشدی نیا رسیده است.
از بين شاگردان ابنعربی بيش از همه صدرالدين قونوی تلاش کرد تا نظرات استادش را انسجام داده و با استفاده از اصطلاحات و اسلوب علمی آنها را شرح و تبيين کند. او برای قابل فهم کردن مباحث عرفانی از الفاظ و اصطلاحات مأنوس و موافق با اصطلاحات علوم نظری استفاده کرد.[۱]
از مهمترين آثار قونوی میتوان به کتاب مفتاح الغيب اشاره کرد. او در اين کتاب جهانبينی عرفانی ابنعربی را به مثابۀ يک علم تدوين نمود و علم عرفان را همانند ديگر علوم رسمی در قالب تعريف و مبادی و موضوع و مسائل تبويب کرد. قونوی تمام تلاش خود را به کاربست تا در اين کتاب وحدت شخصيۀ وجود را اثبات کرده و چينش نظام هستی را بر اساس آن ترسيم کند و از انسان کامل بهعنوان مقصد غايی و ثمرۀ هستی به بحث بپردازد. کتاب مفتاح الغيب بهخاطر اهميت و ويژگیهايی که داشت از زمان خود قونوی بهعنوان يکی از متون مهم يادگيری عرفان به شمار میآمد، چنانکه او خود طالبان معارف را از بين آثارش به اين کتاب ارجاع میداده و آن را بهعنوان يک متن درسی تدريس میکرد. در طول سدههای گذشته شروح متعددی بر اين اثر نوشته شده است.[۲]
شرح محمد بن قطب الدين ازنيقی يکی از مهمترين شروح مفتاح الغيب است که در سال 874 به دستور سلطان محمد فاتح نوشته شده است. او شرح خود را ناظر بر شرح استادش محمد بن حمزه فناری نوشته است. تمام سعی ازنيقی اين بود که متن مفتاح الغيب را بدون آوردن هر نوع مطالب اضافی شرح کند.
فتح مفتاح الغيب بعد از کتاب مصباح الأنس مهمترين و مشهورترين شرح کتاب مفتاح الغيب به شمار میآيد چنانکه فقط در کشور ترکيه بيش از بيست نسخۀ خطی از اين شرح شناسايی شده است که نشان از اهميت و اعتنای عارفان اسلامی به اين کتاب دارد.[۳]
پانویس
منبع مقاله
مقدمه مصحح بر کتاب.