فقد الاعتدال في نقد الرجال؛ دراسه تحليلية لشرطية عدالة الراوي عند الجمهور: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    جز (جایگزینی متن - 'زبان =عربي ' به 'زبان =عربی ')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
    خط ۶: خط ۶:
    | پدیدآوران = [[كروی، محمد]] (نویسنده)
    | پدیدآوران = [[كروی، محمد]] (نویسنده)
    |زبان  
    |زبان  
    | زبان =عربي  
    | زبان =عربی  
    | کد کنگره =‏ک?ف? / 113/2 BP  
    | کد کنگره =‏ک?ف? / 113/2 BP  
    | موضوع =حديث - جرح و تعديل
    | موضوع =حديث - جرح و تعديل

    نسخهٔ ‏۶ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۰۰:۰۶

    فقد الاعتدال في نقد الرجال؛ دراسه تحليلية لشرطية عدالة الراوي عند الجمهور
    فقد الاعتدال في نقد الرجال؛ دراسه تحليلية لشرطية عدالة الراوي عند الجمهور
    پدیدآورانكروی، محمد (نویسنده)
    ناشرنشر مشعر
    مکان نشرايران - تهران
    سال نشر1432ق.
    چاپچاپ يکم
    شابک978-964-540-339-1
    موضوعحديث - جرح و تعديل حديث - علم الرجال
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏ک?ف? / 113/2 BP
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    ‏فقد الاعتدال في نقد الرجال؛ دراسه تحليلية لشرطية عدالة الراوي عند الجمهور، اثر محمد الکروی (القیسی) است به زبان عربی در موضوع شرط بودن عدالت راوی، در نزد اهل سنت. کتاب، توسط نشر مشعر در 1390ش در تهران، چاپ شده است.

    ساختار

    کتاب یک جلد دارد و حاوی مقدمه مؤلف و محتوای مطالب در 3 فصل اصلی است که هرکدام، بخش‌هایی دارد. در نگارش این اثر به‌جز قرآن کریم، از 149 منبع بهره برده شده که برخی از آنها عبارت است از: أبجد العلوم، صدیق بن حسن قنوجی؛ أحوال الرجال، ابراهیم بن یعقوب جوزجانی؛ إرشاد الفحول، محمد بن علی شوکانی؛ إرواء الغليل في تخريج أحاديث منار السبيل، أساس البلاغة، ابوالقاسم محمود بن عمر زمخشری؛ أصول السرخسي؛ الإبهاج في شرح المنهاج، علی بن عبدالکافی سبکی؛ الإحكام في أصول الأحكام، ابومحمد علی بن احمد بن حزم اندلسی؛ الاستيعاب في معرفة الأصحاب، یوسف بن عبدالله بن محمد بن عبدالبر و...[۱].

    گزارش محتوا

    در مقدمه کتاب پس از حمد و ثنای الهی و درود بر پیامبر اکرم و خاندان کرام آن حضرت(ص) می‌خوانیم: اهتمام به سنت شریف، یعنی قول و فعل و تقریر معصوم(ع) عین اهتمام به شریعت است؛ زیرا سنت، پس از قرآن، رکن رکین برای شریعت است؛ ازاین‌روست که مسلمانان با اختلاف طوایف و فرقه‌هاشان به حدیث و امور متعلق به آن اهتمام بی‌نظیری دارند و برای علم حدیث، قواعد و بنیان‌ها و ضوابط دقیقی را وضع کرده‌اند.

    مخفی نیست که طریق غالب وصول به سنت، خبر واحد حاکی از سنت است و خبر واحد نیز دو ستون اصلی دارد که همان متن و سند خبر باشد. ازاین‌رو علمای حدیث و اصول، ضوابطی را برای این دو ستون قرار داده‌اند که بدون این ضوابط به خبر احتجاج نمی‌شود.

    آنان برای سند که طریقه متن است یا به‌عبارت‌دیگر می‌توان گفت: مجموعه راویانی که آن متن از خلال آنها به دست ما رسیده، ضوابطی را وضع کرده‌اند که اسلام و بلوغ و ضبط از جمله آنهاست. ضوابط دیگری نیز وضع شده که در آنها اختلاف شده است.

    سپس آن چیزی که جمهور مسلمانان (جمهور اهل سنت) بر لزوم وجود آن در راوی معتقدند: اشتراط عدالت در راوی است. این امر به معنی عدم کفایت وثوق به خبر یا ثقه بودن راوی است. اما آنچه که مشهور شیعه امامیه به آن معتقدند: کفایت ثقه بودن در راوی و دروغگو نبودن اوست. این بحث در مقام تأسیس و نظریه است.

    اما این کتاب به شرطیت عدالت در راوی نزد جمهور پرداخته و میزان انعکاسش و تطبیق عملی آن بر طوایف خاصی از راویان را نشان داده است. در واقع این بحث در اصل اشتراط عدالت نیست، بلکه در میزان تطبیقش بعد از فراغ از بحث شرطیت آن نزد جمهور است. از خلال مباحث این کتاب، ثابت خواهد شد که جمهور علمای اهل سنت در تطبیق قانونی که بر مبنای شرطیت عدالت در راوی گذاشته‌اند، بسیار دچار اضطراب شده‌اند؛ آنان راویانی را توثیق کرده‌اند که توثیقشان بر مبانی خود جمهور، جایز نیست و همچنین افرادی را تضعیف کرده‌اند که بر طبق همان مبانی، مستحق تضعیف نیستند؛ ازاین‌روست که در عنوان کتاب عبارت «فقد الاعتدال في نقد الرجال» آمده است تا این خلل در تطبیق این نظریه بر مصادیقش، معلوم شود و به آنچه در نقد رجال مطلوب است، اشاره می‌شود[۲].

    پس از مقدمه کتاب، نویسنده در فصل اول با عنوان «بين يدي البحث» در چهار مبحث، بحث را دنبال می‌کند؛ مبحث اول درباره نیاز به علم رجال است، مبحث دوم اشاره‌ای اجمالی به ضوابط و شروط راوی نزد جمهور دارد، سومین مبحث نظری تفصیلی به شرطیت عدالت نزد جمهور می‌کند و مبحث چهارم، بدعت و حقیقت آن نزد جمهور را می‌کاود. نتایج فصل اول در پایان این چهار مبحث، به‌صورت خلاصه، بیان شده است[۳].

    فصل دوم مطالب کتاب با عنوان «توثيق النواصب» مطرح می‌گردد. این فصل مقدمه‌ای دارد که خودش حاوی یک تمهید و مباحثی درباره تعریف نصب و نواصب، بیان مظاهر نصب و چیزهایی که نصب با آن محقق می‌شود و بیان دلالات نصب است. مطالب این فصل در 3 مبحث مطرح می‌شود. مبحث اول درباره نصب و عدالت است. سؤال از کیفیت توثیق نواصب به دست علمای جمهور عنوان مبحث دوم فصل دوم است که خودش در دو قسم مطرح شده است. قسم اول درباره توثیقات عامه درباره نواصب است که دو فرع دارد: فرع اول توثیقات عامه درباره نواصب با مباشرت و تصریح است و فرع دوم توثیقات عامه نسبت به نواصب با ملازمه و تلویح را در خود دارد. قسم دوم توثیقات خاصه برای افراد نواصب و آحاد آنان را در خود دارد. در این قسم 10 نفر بررسی می‌شوند که از این قرارند: ابراهیم بن یعقوب جوزجانی، حریز بن عثمان، خالد بن سلمة بن عاص بن هشام بن مغیره قرشی، داود بن حصین بن عقیل اموی، ثور بن یزید حمصی، عمران بن حطان سدوسی، ابوحسان اعرج، عکرمه مولی ابن عباس، لمازة بن زبار جهضمی و عبدالله بن سالم اشعری. سومین مبحث این بخش با عنوان «محاولات لدرء التناقض بين شرطية العدالة و توثيق النواصب» (تلاش‌هایی برای دفع تناقض میان شرط شدن عدالت و توثیق نواصب)، در 3 نقطه اصلی مطرح می‌شود: نقطه اول با موضوع احساس تناقض و تصریح به آن است. دومین نقطه حاوی عرضه اولین تلاش برای حل تناقض و ارزش‌گذاری علمی آن است که در 4 محور توثیق این تلاش، تاریخش و اولین کسی که این تلاش منسوب به اوست، درنگ دیگری در این تلاش و ارزش‌گذاری موضوعی آن، مطرح می‌شود. سومین نقطه نیز تلاش دوم درباره حل تناقض و ارزش‌گذاری علمی آن است. پس از این مباحث، خلاصه مطالب فصل دوم مطرح می‌شود[۴].

    عنوان فصل سوم، تضعیف شیعی است. این فصل در چند نقطه مطرح شده؛ اولین نقطه مقدمه بحث است و نقطه دوم به تعریف تشیّع و بیان ماهیتش می‌پردازد. این نقطه نیز شامل مباحثی است که در آنها از تشیّع و عدالت در راوی (آیا تشیع از امور مفسقه است که باعث طعن بر راوی می‌شود و همچنین آیا تشیع از بدعت‌های حرامی است که باعث طعن بر راوی می‌گردد؟) بحث می‌شود. دومین مبحث، سؤال از این است که شیعه را چگونه تضعیف کرده‌اند؟ سپس ادامه مباحث در دو منهج مطرح شده است؛ منهج اول تضعیف کسانی که به تشیع منسوب شده‌اند به‌گونه اجمالی (تضعیف به سبب اعتقاد، قاعده عدم قبول قول مبتدع درباره مبتدع دیگر، تضعیف به سبب رمی به تشیع که از روایت فضایل منتج می‌شود و قاعده اشتراط قبول روایت مبتدع در مواردی که بدعتش قوی نیست). منهج دوم، پیرامون تضعیف عملی اغلب راویان شیعه هنگام ذکر تراجم آنان است. نام 10 نفر از این افراد در این منهج ذکر می‌شود. اصبغ بن نباته حنظلی مجاشعی، حارث بن عبدالله همدانی، ثعلبة بن یزید حمّانی، احمد بن ازهر بن منیع، حسن بن صالح بن حی، حمران بن اعین، سعّاد بن سلیمان جعفی، عبدالسلام بن صالح هروی، فطر بن خلیفه و ثویر بن ابوفاخته این افراد هستند. پس از این مباحث، خلاصه مطالب فصل سوم در یک مقدمه و 2 مبحث ارائه می‌شود[۵].

    وضعیت کتاب

    فهرست‌های منابع و مطالب، به‌ترتیب در انتهای اثر آمده است.

    پانویس

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها