۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== وابستهها ==' به '== وابستهها == {{وابستهها}}') |
جز (جایگزینی متن - 'كتاب' به 'کتاب') |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
بدينسان ابن عطاء الله در اوان جوانى فقيهى معروف شد و در همين هنگام بود كه با صوفيان، خاصه اصحاب ابوالعباس مرسى، به مجادله مىپرداخت و امورى را به ايشان نسبت مىداد كه به زعم وى با ظاهر شرع ناسازگار بود. وى معتقد بود كه «ليس الاّ اهل العلم الظاهر»، اما او خود در دورههاى بعد مىگويد كه مخالفتش با مرسى پايه و اساس استوارى نداشته و از همين روى بر آن شده است كه براى درك حقيقت، خود به مجلس مرسى رود و از نزديك سخنان او را بشنود. مرسى در آن مجلس از «انفاسى» كه شارع بدانها امر كرده؛ يعنى اسلام، ايمان و احسان سخن مىگفت و آنها را همان شريعت، حقيقت و تحقق مىدانست. ابن عطاء الله كه سخت تحت تأثير اين مجلس قرار گرفت، در بازگشت به خلوت پناه برد. پس بر آن شد كه ديگر بار به نزد مرسى رود و اين بار حالات و احساسات قلبى خويش را آشكارا بيان كند. نخستين تعليمات مرسى به او در واقع همان اصول اوليه طريقه شاذليه بود. چندى بعد ابن عطاء الله از اسكندريه به قاهره رفت. سبب اين جلاى وطن بر ما پوشيده است و روشن نيست كه در اين سفر همراه مرسى بوده است يا نه، اما احتمالاً درگذشت مرسى در قاهره بوده است. شعرانى پس از مرسى از ياقوت عرشى بهعنوان استاد ابن عطاء الله ياد كرده است. | بدينسان ابن عطاء الله در اوان جوانى فقيهى معروف شد و در همين هنگام بود كه با صوفيان، خاصه اصحاب ابوالعباس مرسى، به مجادله مىپرداخت و امورى را به ايشان نسبت مىداد كه به زعم وى با ظاهر شرع ناسازگار بود. وى معتقد بود كه «ليس الاّ اهل العلم الظاهر»، اما او خود در دورههاى بعد مىگويد كه مخالفتش با مرسى پايه و اساس استوارى نداشته و از همين روى بر آن شده است كه براى درك حقيقت، خود به مجلس مرسى رود و از نزديك سخنان او را بشنود. مرسى در آن مجلس از «انفاسى» كه شارع بدانها امر كرده؛ يعنى اسلام، ايمان و احسان سخن مىگفت و آنها را همان شريعت، حقيقت و تحقق مىدانست. ابن عطاء الله كه سخت تحت تأثير اين مجلس قرار گرفت، در بازگشت به خلوت پناه برد. پس بر آن شد كه ديگر بار به نزد مرسى رود و اين بار حالات و احساسات قلبى خويش را آشكارا بيان كند. نخستين تعليمات مرسى به او در واقع همان اصول اوليه طريقه شاذليه بود. چندى بعد ابن عطاء الله از اسكندريه به قاهره رفت. سبب اين جلاى وطن بر ما پوشيده است و روشن نيست كه در اين سفر همراه مرسى بوده است يا نه، اما احتمالاً درگذشت مرسى در قاهره بوده است. شعرانى پس از مرسى از ياقوت عرشى بهعنوان استاد ابن عطاء الله ياد كرده است. | ||
ابن عطاء الله در قاهره به تدريس علوم دينى و تعليم تصوف همت گماشت. صفدى از ذوق، بيان دلنشين و آشنايى وى با كلام صوفيه و آثار گذشتگان سخن به ميان آورده است. به گفته صعيدى در «تعطير الانفاس» كسانى كه به مجلس ابن عطاء الله مىرفتند، گفتههاى او را مىنوشتند و وى در آن مجالس علم ظاهر و باطن مىآموخت. برخى از بزرگترين علماى آن عصر نيز در مجالس درس او حاضر مىشدند كه تقى الدين سبكى، پدر تاج الدين سبكى، از جمله ايشان است. احتمالاً به همين سبب تاج الدين در طبقات الشافعية خود ابن عطاء الله را شافعىمذهب خوانده، گرچه مالكى بودن وى را نيز محتمل دانسته است. از شاگردان ديگر او بايد داوود بن باخلا را نام برد كه خليفه او در طريقت نيز بوده است. وى در | ابن عطاء الله در قاهره به تدريس علوم دينى و تعليم تصوف همت گماشت. صفدى از ذوق، بيان دلنشين و آشنايى وى با كلام صوفيه و آثار گذشتگان سخن به ميان آورده است. به گفته صعيدى در «تعطير الانفاس» كسانى كه به مجلس ابن عطاء الله مىرفتند، گفتههاى او را مىنوشتند و وى در آن مجالس علم ظاهر و باطن مىآموخت. برخى از بزرگترين علماى آن عصر نيز در مجالس درس او حاضر مىشدند كه تقى الدين سبكى، پدر تاج الدين سبكى، از جمله ايشان است. احتمالاً به همين سبب تاج الدين در طبقات الشافعية خود ابن عطاء الله را شافعىمذهب خوانده، گرچه مالكى بودن وى را نيز محتمل دانسته است. از شاگردان ديگر او بايد داوود بن باخلا را نام برد كه خليفه او در طريقت نيز بوده است. وى در کتابى به نام «اللطيفة المرضية بشرح حزب الشاذلية»، ضمن بيان عقايد خود از استادش، ابن عطاء الله نيز سخن گفته است. | ||
ابن عطاء الله نه تنها از طريق وعظ به تبليغ اعتقادات صوفيه مىپرداخت كه از جهات ديگر نيز در اين راه اهتمام داشت. دفاع وى از ابن عربى در برابر ابن تيميه از اين نوع است. با اينكه او خود به پارهاى از سخنان ابن عربى خرده مىگرفت، دفاع از او را در برابر ابن تيميه دفاع از تصوف در برابر اهل ظاهر مىدانست، زيرا ابن تيميه نه تنها به ابن عربى، بلكه به همه صوفيه، از جمله ابوالحسن شاذلى، تاخته بود. صفدى در شرح احوال ابوالحسن شاذلى | ابن عطاء الله نه تنها از طريق وعظ به تبليغ اعتقادات صوفيه مىپرداخت كه از جهات ديگر نيز در اين راه اهتمام داشت. دفاع وى از ابن عربى در برابر ابن تيميه از اين نوع است. با اينكه او خود به پارهاى از سخنان ابن عربى خرده مىگرفت، دفاع از او را در برابر ابن تيميه دفاع از تصوف در برابر اهل ظاهر مىدانست، زيرا ابن تيميه نه تنها به ابن عربى، بلكه به همه صوفيه، از جمله ابوالحسن شاذلى، تاخته بود. صفدى در شرح احوال ابوالحسن شاذلى کتابى را در رد گفتههاى شاذلى به ابن تيميه نسبت داده است. به گفته ابن آلوسى، ابن تيميه در خلال تصانيف خويش به برخى از عبارات شاذلى خرده گرفته است. در چنين احوال ابن عطاء الله بر آن شد كه از ابن تيميه شكايت كند. جماعتى عظيم از صوفيان نيز با وى همراه شدند. اين گروه كه شمارشان به 500 تن مىرسيد، در نيمه اول شوال 707 بر در دارالاماره سلطان اجتماع كردند و از ابن تيميه به سبب اهانت به مشايخشان، خصوصاً ابن عربى، شكايت كردند. | ||
آوازه بلند ابن عطاء الله در قاهره سبب اشتياق ملك منصور به ديدار او شد. ابن عطاء الله كه امر به معروف و نهى از منكر را در مورد سلاطين از جمله كارهاى بايسته صوفيه مىدانست، اين ديدار را به مجلس وعظ بدل كرد و در آن به نصيحت و ارشاد ملك منصور پرداخت. | آوازه بلند ابن عطاء الله در قاهره سبب اشتياق ملك منصور به ديدار او شد. ابن عطاء الله كه امر به معروف و نهى از منكر را در مورد سلاطين از جمله كارهاى بايسته صوفيه مىدانست، اين ديدار را به مجلس وعظ بدل كرد و در آن به نصيحت و ارشاد ملك منصور پرداخت. |
ویرایش