من هدی القرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'ایازی، محمدعلی' به 'ایازی، سید محمدعلی')
     
    (۲۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    <div class='wikiInfo'>
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    [[پرونده:NUR01922J1.jpg|بندانگشتی|من هدی القرآن]]
    | تصویر =NUR01922J1.jpg
    {| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
    | عنوان =من هدی القرآن
    |+ |
    | عنوان‌های دیگر =
    |-
    | پدیدآوران =  
    ! نام کتاب!! data-type='bookName'|من هدی القرآن
    [[مدرسی، محمدتقی]] (نویسنده)
    |-
    | زبان =عربی
    |نام های دیگر کتاب
    | کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏98‎‏ ‎‏/‎‏م‎‏4‎‏م‎‏8
    |data-type='otherBookNames'|
    | موضوع =
    |-
    تفاسیر شیعه - قرن ۱۴
    |پدیدآورندگان
    | ناشر =
    |data-type='authors'|[[مدرسی، محمدتقی]] (نويسنده)
    دار محبي الحسين
    |-
    | مکان نشر =تهران - ایران
    |زبان  
    | سال نشر = 1419 ق یا 1999 م
    |data-type='language'|عربی
    |-
    |کد کنگره  
    |data-type='congeressCode' style='direction:ltr'|‏BP‎‏ ‎‏98‎‏ ‎‏/‎‏م‎‏4‎‏م‎‏8
    |-
    |موضوع  
    |data-type='subject'|تفاسیر شیعه - قرن ۱۴
    |-
    |ناشر  
    |data-type='publisher'|دار محبي الحسين
    |-
    |مکان نشر  
    |data-type='publishPlace'|تهران - ایران
    |-
    |سال نشر  
    |data-type='publishYear'| 1419 هـ.ق یا 1999 م
    |-class='articleCode'
    |کد اتوماسیون
    |data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE1922AUTOMATIONCODE
    |}
    </div>


    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE01922AUTOMATIONCODE
    | چاپ =1
    | شابک =964-5648-03-3
    | تعداد جلد =18
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =01922
    | کتابخوان همراه نور =01922
    | کد پدیدآور =
    | پس از =
    | پیش از =
    }}


    '''من هدى القرآن'''،اثر [[مدرسی، محمدتقی|سيد محمدتقى مدرسى]]، فرزند سيد محمدكاظم حسينى خراسانى مدرس حائرى از انديشمندان و محققان و نويسندگان شيعه عصر حاضر است.
    '''من هدى القرآن'''، اثر [[مدرسی، محمدتقی|سيد محمدتقى مدرسى]]، فرزند سيد محمدكاظم حسينى خراسانى مدرس حائرى، از انديشمندان و محققان و نويسندگان شيعه عصر حاضر است.


    == معرفى تفسير و روش آن ==
    == معرفى تفسير و روش آن ==
    خط ۶۲: خط ۵۱:
    #قرآن بطونى دارد و ادعا ندارم كه حتى به بطن اول هم، دست پيدا كرده باشم.
    #قرآن بطونى دارد و ادعا ندارم كه حتى به بطن اول هم، دست پيدا كرده باشم.
    #روش تدبر در آيات پيش از رجوع به تفاسير بوده است و به‌ندرت به آنها مراجعه كرده‌ام.
    #روش تدبر در آيات پيش از رجوع به تفاسير بوده است و به‌ندرت به آنها مراجعه كرده‌ام.
    #پس از اتمام تفسير، به بعضى از برادران پيشنهاد كردم كه معانى مفردات قرآن را از تفسير مجمع البيان (كه آن را در ميان تفسيرهاى معتبر، كامل‌ترين آنها مى‌دانم) استخراج كنند و چنين كردند و اين معانى را به‌صورت منظم پيش از تفسير، آورده‌ام تا فايده، كامل‌تر شود.
    #پس از اتمام تفسير، به بعضى از برادران پيشنهاد كردم كه معانى مفردات قرآن را از [[مجمع البيان في تفسير القرآن|تفسير مجمع البيان]] (كه آن را در ميان تفسيرهاى معتبر، كامل‌ترين آنها مى‌دانم) استخراج كنند و چنين كردند و اين معانى را به‌صورت منظم پيش از تفسير، آورده‌ام تا فايده، كامل‌تر شود.
    #مصحف شناخته‌شده در جهان اسلام را ملاك قرار دادم.
    #مصحف شناخته‌شده در جهان اسلام را ملاك قرار دادم.


    خط ۹۱: خط ۸۰:




    #در كيفيت تأليف آن، روش خاص و ابتكارى ديده مى‌شود. مطالب، بسيار ساده و دل‌نشين، درعين‌حال، منظم و منضبط است. عربى آن نيز روان، امروزى و قابل فهم براى همه عربى‌دانان است.
    #در کیفیت تأليف آن، روش خاص و ابتكارى ديده مى‌شود. مطالب، بسيار ساده و دل‌نشين، درعين‌حال، منظم و منضبط است. عربى آن نيز روان، امروزى و قابل فهم براى همه عربى‌دانان است.
    #سعى شده مطالب تفسيرى ديگران، تكرار نشود و آرا و اقوال مفسرين را بيان نمى‌دارد.
    #سعى شده مطالب تفسيرى ديگران، تكرار نشود و آرا و اقوال مفسرين را بيان نمى‌دارد.
    #از روش تحليل نفسى و كاوش روانى در ابراز جنبه‌هاى تربيتى قرآن، بهره برده است.
    #از روش تحليل نفسى و كاوش روانى در ابراز جنبه‌هاى تربيتى قرآن، بهره برده است.
    خط ۱۰۳: خط ۹۲:
    فصل اول: درباره اينكه قرآن چيست؟ از ديد خود قرآن، از ديد سنت و چرا مردم را به آن دعوت مى‌كنيم؟
    فصل اول: درباره اينكه قرآن چيست؟ از ديد خود قرآن، از ديد سنت و چرا مردم را به آن دعوت مى‌كنيم؟


    فصل دوم: مجموعه‌اى از بحث‌هاى قرآنى است كه از كتاب «بحوث في القرآن الحكيم» نويسنده، اقتباس شده است، مانند ضرورت تدبر در قرآن، تفسير به رأى، قرآن و تزكيه و تعليم، قرآن و ظاهر و باطن، قرآن و محكم و متشابه، معناى حروف هفت‌گانه در قرآن و چگونگى اثبات معانى قرآن.
    فصل دوم: مجموعه‌اى از بحث‌هاى قرآنى است كه از كتاب «بحوث في القرآن الحكيم» نویسنده، اقتباس شده است، مانند ضرورت تدبر در قرآن، تفسير به رأى، قرآن و تزكيه و تعليم، قرآن و ظاهر و باطن، قرآن و محكم و متشابه، معناى حروف هفت‌گانه در قرآن و چگونگى اثبات معانى قرآن.


    فصل سوم: بحث‌هايى شامل تدبر و صفات نفسانى، تدبر و صفات عقلى، تدبر و سياق قرآنى از جهت شيوه بيان و نقش آن در فهم قرآن، كيفيت پيوستگى و ارتباط قرآن با واقعيت و اينكه چگونه مى‌توان قرآن را مورد تطبيق بر واقعيت‌ها، قرار داد و خلاصه‌اى از كيفيت الهام گرفتن از قرآن (كيفيت تدبر در قرآن) كه شالوده تفسير نيز بر اين مبنا استوار مى‌باشد.
    فصل سوم: بحث‌هايى شامل تدبر و صفات نفسانى، تدبر و صفات عقلى، تدبر و سياق قرآنى از جهت شيوه بيان و نقش آن در فهم قرآن، کیفیت پيوستگى و ارتباط قرآن با واقعيت و اينكه چگونه مى‌توان قرآن را مورد تطبيق بر واقعيت‌ها، قرار داد و خلاصه‌اى از کیفیت الهام گرفتن از قرآن (کیفیت تدبر در قرآن) كه شالوده تفسير نيز بر اين مبنا استوار مى‌باشد.


    == ترجمه فارسى تفسير ==
    == ترجمه فارسى تفسير ==
    خط ۱۱۴: خط ۱۰۳:
    نكته قابل توجه در ترجمه، توان‌مندى، متبحر و مشهور بودن مترجمان عالى‌قدر آن مى‌باشد. اين مزيت، سبب خلق اثرى گران‌قدر، شيوا و دقيق، شده است.
    نكته قابل توجه در ترجمه، توان‌مندى، متبحر و مشهور بودن مترجمان عالى‌قدر آن مى‌باشد. اين مزيت، سبب خلق اثرى گران‌قدر، شيوا و دقيق، شده است.


    مرحوم استاد احمد آرام، ترجمه جلدهاى 1، 6، 9، 10، 13، 14، 16، 17 و 18 را به عهده داشته‌اند.
    مرحوم استاد [[احمد آرام]]، ترجمه جلدهاى 1، 6، 9، 10، 13، 14، 16، 17 و 18 را به عهده داشته‌اند.


    مرحوم استاد عبدالمحمد آيتى ترجمه جلدهاى 2، 3، 4، 7 (و جلد 10 مشترك با احمد آرام) را به عهده داشته‌اند. دكتر پرويز اتابكى، جلدهاى 11، 8، 15 و 12 را به عهده داشته‌اند و دكتر جعفر شعار، جلد 5 را ترجمه نموده‌اند.
    مرحوم استاد [[آیتی، عبدالمحمد|عبدالمحمد آیتی]] ترجمه جلدهاى 2، 3، 4، 7 (و جلد 10 مشترك با [[احمد آرام]]) را به عهده داشته‌اند. دكتر [[اتابکی، پرویز|پرويز اتابكى]]، جلدهاى 11، 8، 15 و 12 را به عهده داشته‌اند و دكتر [[شعار، جعفر|جعفر شعار]]، جلد 5 را ترجمه نموده‌اند.


    مسئوليت هماهنگ‌سازى و همسان نمودن ترجمه به آقاى حميدرضا آژير، سپرده شده بود و تمام 18 جلد، در چارچوب مدون، بازخوانى شد، تا همسان و هماهنگ گردند.
    مسئوليت هماهنگ‌سازى و همسان نمودن ترجمه به آقاى [[آژیر، حمیدرضا|حميدرضا آژير]]، سپرده شده بود و تمام 18 جلد، در چارچوب مدون، بازخوانى شد، تا همسان و هماهنگ گردند.


    اين ترجمه داراى مقدمه‌اى از ناشر بوده كه شيوه كار و هماهنگى آن را توضيح داده است.
    اين ترجمه داراى مقدمه‌اى از ناشر بوده كه شيوه كار و هماهنگى آن را توضيح داده است.


    پيش‌گفتارى از استاد واعظزاده، قبل از ترجمه تفسير، ارائه شده، كه در آن به سيرى اجمالى در تفسير و انواع آن و سپس به تفسير «من هدى القرآن» و مزيت‌هاى آن مى‌پردازد و مهم‌ترين خصوصيات آن را، دورى از مباحث استطرادى و بخش رهنمودهايى از آيات (كه برداشت كلى مصنف از آيات است) و همچنين روابط آيات و برداشت‌هاى خاص تدبرى و تحليلى و عقلى مفسر از آيات مى‌داند. ترجمه آن توسط مترجمان توانا را از ديگر امتيازات تفسير برمى‌شمرد. متأسفانه اين ترجمه فاقد فهرست مطالب مى‌باشد.
    پيش‌گفتارى از استاد واعظ‌زاده، قبل از ترجمه تفسير، ارائه شده، كه در آن به سيرى اجمالى در تفسير و انواع آن و سپس به تفسير «من هدى القرآن» و مزيت‌هاى آن مى‌پردازد و مهم‌ترين خصوصيات آن را، دورى از مباحث استطرادى و بخش رهنمودهايى از آيات (كه برداشت كلى مصنف از آيات است) و همچنين روابط آيات و برداشت‌هاى خاص تدبرى و تحليلى و عقلى مفسر از آيات مى‌داند. ترجمه آن توسط مترجمان توانا را از ديگر امتيازات تفسير برمى‌شمرد. متأسفانه اين ترجمه فاقد فهرست مطالب مى‌باشد.


    تفسير «من هدى القرآن»، به تاريخ 1398/4/1ق، مطابق با 1978/3/11م، در كويت، تأليفش آغاز و حدود شش سال به طول انجاميد. در سال 1405ق، در تهران چاپ و نشر گرديد و اين كار توسط ناشرين مختلف، انجام گرفت.
    تفسير «من هدى القرآن»، به تاريخ 1398/4/1ق، مطابق با 1978/3/11م، در كويت، تأليفش آغاز و حدود شش سال به طول انجاميد. در سال 1405ق، در تهران چاپ و نشر گرديد و اين كار توسط ناشرين مختلف، انجام گرفت.
    خط ۱۳۱: خط ۱۲۰:




    1. مقدمه تفسير، در ج1 و ساير مجلدات آن.
    # مقدمه تفسير، در ج1 و ساير مجلدات آن.
     
    # المفسرون حياتهم و منهجهم، سيد [[ایازی، سید محمدعلی|محمدعلى ايازى]]، ص768.
    2. المفسرون حياتهم و منهجهم، سيد محمدعلى ايازى، ص768.
    # دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهى، به كوشش [[خرمشاهی، بهاءالدین|بهاءالدين خرمشاهى]]، ج1، ص766 و ج2، ص2021.
     
    # طبقات مفسران شيعه، [[عقیقی بخشایشی، عبدالرحیم|دكتر عقيقى بخشايشى]]، ج5، ص126.
    3. دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهى، به كوشش بهاءالدين خرمشاهى، ج1، ص766 و ج2، ص2021.
    # تفسير و مفسران، [[معرفت، محمدهادی|آيت‌الله معرفت]]، ج2، ص500.
     
    # دائرةالمعارف تشيع، ج4، ص579.
    4. طبقات مفسران شيعه، دكتر عقيقى بخشايشى، ج5، ص126.
     
    5. تفسير و مفسران، آيت‌الله معرفت، ج2، ص500.
     
    6. دائرةالمعارف تشيع، ج4، ص579.




    خط ۱۴۷: خط ۱۳۱:


    ==وابسته‌ها==
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}
    [[تفسیر هدایت]]
    [[تفسیر هدایت]]


    == پیوندها ==
     
    [http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/11936 مطالعه کتاب من هدی القرآن در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:اسلام، عرفان، غیره]]
    [[رده:اسلام، عرفان، غیره]]
    [[رده:تفسیر]]
    [[رده:تفسیر]]
    [[رده:متون تفاسیر]]
    [[رده:متون تفاسیر]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۲ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۲۲:۵۵

    من هدی القرآن
    من هدی القرآن
    پدیدآورانمدرسی، محمدتقی (نویسنده)
    ناشردار محبي الحسين
    مکان نشرتهران - ایران
    سال نشر1419 ق یا 1999 م
    چاپ1
    شابک964-5648-03-3
    موضوعتفاسیر شیعه - قرن ۱۴
    زبانعربی
    تعداد جلد18
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏98‎‏ ‎‏/‎‏م‎‏4‎‏م‎‏8
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    من هدى القرآن، اثر سيد محمدتقى مدرسى، فرزند سيد محمدكاظم حسينى خراسانى مدرس حائرى، از انديشمندان و محققان و نويسندگان شيعه عصر حاضر است.

    معرفى تفسير و روش آن

    اين كتاب به زبان عربى، داراى 18 مجلد و تفسيرى كامل و شامل همه آيات قرآن است كه به روش تحليلى و تربيتى تأليف يافته، در آن به مسائل اجتماعى تأكيد شده و مفسر به نيازها و پرسش‌هاى جديد عصر توجه داشته و به‌گونه‌اى به مناسبت تفسير آيات، مطرح ساخته است.

    مؤلف در مقدمه خود مى‌گويد: «در اين تفسير بر تفكر و تدبر مستقيم در آيات، تكيه ورزيديم؛ يعنى همان روش دريافت و فهم مستقيم از آيات و بازگشت به خود قرآن، طبق روشى كه پيامبر(ص) و ائمه(ع) به ما آموزش داده‌اند كه همان تفسير قرآن به‌وسيله خود قرآن مى‌باشد. تفسير من، الهاماتى است كه از اين تدبر دريافت داشته‌ام و در آن كوشش خواهم كرد كه واقعيت‌هاى خارجى را به آيات قرآن ارتباط دهم، كه هدف از تفسير قرآن همين است؛ زيرا قرآن همچون خورشيد فروزنده‌اى است كه هر روز با تابش تازه بر جهانى نو، نورافشانى مى‌كند».

    در ادامه، مفسر محترم مى‌نويسد: «مدعى آن نيستم كه در اينجا معانى سخن خدا را به‌صورت كامل بيان خواهم كرد، بلكه در آن مى‌كوشم كه تنها بينش‌ها و بصيرت‌هايى را كه شخصا در ضمن تدبر در قرآن بدانها دست يافته‌ام، بر روى كاغذ بياورم».

    مراحل تدوين تفسير

    مفسر محترم در مقدمه خود يادآور مى‌شود كه: «ثبت اين تفسير در دو مرحله انجام گرفته است:

    الف)- از آغاز قرآن تا سوره نحل، تفسير را با دست خود مى‌نوشتم؛ بدين‌گونه كه به مسجد يا جايگاه آرام‌بخشى پناه مى‌بردم و همراه با خود قرآن و قلم و كاغذ مى‌بردم، به تلاوت دسته‌اى از آيات وابسته به يكديگر و تدبر در معانى و مفاهيم آنها مى‌پرداختم، ابتدا خلاصه افكار آشكارشده را ثبت مى‌كردم و بعد از آن به تدبر در آيه آيه مى‌پرداختم و تأملات خويش را با تفصيل بيشتر به نگارش درمى‌آوردم. در اين بخش روش موجزنويسى را برگزيده بودم.

    ب)- پس از سه سال احساس كردم كه بايد در كار تسريع دهم و روش تدريس را در تفسير پيش گرفتم كه بر نوار ثبت مى‌شد و سپس به‌صورت نوشته درمى‌آمد و تغييراتى در آن مى‌دادم و از سوره نحل تا آخر قرآن بر اين منوال بود (حاصل كار حدود 500 نوار كاست در تفسير قرآن شده است).

    تفاوت‌ها بين اين دو نيمه آشكار است؛ در نيمه اول، بنا بر فشردگى كلمات و ايجاز بود و در نيمه دوم بر شرح و تفصيل بيشتر».

    ايشان ضمن نكاتى در مقدمه 5 صفحه‌اى خود يادآور مى‌شوند كه:

    1. قرآن بطونى دارد و ادعا ندارم كه حتى به بطن اول هم، دست پيدا كرده باشم.
    2. روش تدبر در آيات پيش از رجوع به تفاسير بوده است و به‌ندرت به آنها مراجعه كرده‌ام.
    3. پس از اتمام تفسير، به بعضى از برادران پيشنهاد كردم كه معانى مفردات قرآن را از تفسير مجمع البيان (كه آن را در ميان تفسيرهاى معتبر، كامل‌ترين آنها مى‌دانم) استخراج كنند و چنين كردند و اين معانى را به‌صورت منظم پيش از تفسير، آورده‌ام تا فايده، كامل‌تر شود.
    4. مصحف شناخته‌شده در جهان اسلام را ملاك قرار دادم.

    روش كلى مفسر در تفسير

    اين تفسير بر تبيين مفاهيم آيات و بيان مقاصد و اهداف والاى آن و درمان موفق و مفيد دردهاى جامعه متكى است. مطالب، به‌طور دسته‌بندى ارائه شده و كمتر به بحث‌هاى فنى و آكادميك تفاسير سنتى گرايش پيدا كرده است. بدين جهت بحثى از اسباب نزول، قرائات و اعراب كلمات، مطرح نشده است، بلكه هدف او حتى در ذكر برخى روايات، بيان آيات و تبيين روش تربيتى و اخلاقى قرآن براى فهم آن است.

    روش كلى ايشان در ابتداى سور با ذكر نام و فضيلت سوره‌ها آغاز مى‌گردد كه با نقل رواياتى از تفاسير روايى، مانند عياشى و...

    شيوه طرح مطالب و ورود به تفسير، اين‌گونه است كه نخست مجموعه‌اى از آيات را ذكر مى‌كند، آن‌گاه معانى واژه‌ها (كه از مجمع البيان اتخاذ شده است) را به رديف 1، 2، 3 و... بيان مى‌دارد.

    آن‌گاه پس از شرح پيام كل آن مجموعه تحت عنوان «رهنمودهايى از آيات»، قسمت به قسمت، با رديف‌هاى 1، 2، 3 و... و تيتربندى مطالب، جملات آيات را توضيح مى‌دهد.

    هر قسمت از آيات به موضوعى اختصاص يافته و عنوان‌گذارى شده است. به جنبه‌هاى تدبرى و تعقلى تفسير تكيه داشته و آن را از خود آيات استنباط كرده است و به سراغ اقوال دور از ذهن و احتمالات بعيد نرفته يا كمتر رفته است. در آخر تفسير هر فراز از آيات، سعى در نتيجه‌گيرى كلى، همگام با عصر جديد دارد، مانند ج1، ص175 به بعد، آيه 73 سوره بقره، داستان گاو.

    در نقل داستان‌ها و قصص قرآنى به نكات مستفاد از خود قرآن اكتفا گرديده و به نقل تاريخ و قصه نپرداخته است و قهرا از نقل روايات اسرائيلى شايع، احتراز جسته است، مانند ج1، ص156، ذيل آيه 49 سوره بقره.

    در مباحث و آيات فقهى، به شكل مختصر، متعرض احكام مستنبط از آيات مى‌شود و بيش از آيات، احكام را تفصيل نمى‌دهد، به بيان نظر شيعه اماميه در احكام، كفايت مى‌كند، بدون تعصب يا تعرض به مذاهب ديگر؛ به‌عنوان نمونه در بحث آيه 6 سوره مائده وضو را مطرح و با بيانى ساده و شيوا، شيوه وضو گرفتن و شستن دست‌ها از بالا به پايين را تبيين و اثبات مى‌نمايد (ج2، ص307). در اين ميان به فلسفه احكام و مسائل امروزى رايج در آن حكم نيز اشاراتى دارد، مانند ج1، ص304، ذيل آيه 178 بقره و يا آيه 183 سوره بقره، در فلسفه روزه.

    با خط مشى اتخاذشده، به‌طور طبيعى سؤالات و شبهات در اين زمان را طرح نموده، پاسخ مى‌دهند، مانند بحث هدف‌ها و احكام جنگ در اسلام، ذيل آيات 190 به بعد سوره بقره و يا مطرح نمودن شفاعت و مفهوم آن در قرآن، ذيل آيه 64 سوره نساء در جلد دوم و به‌طور كلى روش پرسش و پاسخ را در طرح مطالب خود پيگيرى مى‌كند، مانند ج1، ص140، ذيل آيه 36 سوره بقره.

    زبانى اخلاقى و موعظه‌اى دارد، مانند ج1، ص148-149، ذيل آيه 45 سوره بقره.

    در نقل روايات به‌قدر ضرورت اكتفا شده و از آنچه مايه سرگردانى خواننده است، پرهيز گرديده است. گاهى نيز در لابه‌لاى مطالب، به شرح برخى احاديث مى‌پردازد، مانند ج1، ص187، ذيل آيه 46 سوره بقره. در بحث‌هاى كلامى نيز ديدگاهى شيعى دارد و به‌اختصار مسائل را مطرح مى‌نمايد.

    برجستگى‌هاى تفسير

    1. در کیفیت تأليف آن، روش خاص و ابتكارى ديده مى‌شود. مطالب، بسيار ساده و دل‌نشين، درعين‌حال، منظم و منضبط است. عربى آن نيز روان، امروزى و قابل فهم براى همه عربى‌دانان است.
    2. سعى شده مطالب تفسيرى ديگران، تكرار نشود و آرا و اقوال مفسرين را بيان نمى‌دارد.
    3. از روش تحليل نفسى و كاوش روانى در ابراز جنبه‌هاى تربيتى قرآن، بهره برده است.
    4. سعى در ايجاد پيوند محكم ميان آيات قرآنى و واقعيت موجود و اوضاع فرهنگى و اجتماعى و سياسى امت اسلامى معاصر، دارد و تأكيد مكرر بر مسئوليت انسان در برابر اعمال خويش و دعوت به پذيرش مسئوليت وى دارد و به اين وسيله سعى در مطرح كردن دردهاى فردى و اجتماعى انسان امروز و معالجه قرآنى آنان را دارد.

    مقدمه‌اى در بحث‌هاى علوم قرآنى

    مفسر محترم بعد از مقدمه‌اى پنج صفحه‌اى، كه روش خود را در آن توضيح مى‌دهد، مقدمه‌اى 60 صفحه‌اى دارند كه مباحثى نه از سنخ مباحث قديم علوم قرآنى، در آن مطرح مى‌نمايند. اين مقدمه در سه فصل پى‌ريزى شده است:

    فصل اول: درباره اينكه قرآن چيست؟ از ديد خود قرآن، از ديد سنت و چرا مردم را به آن دعوت مى‌كنيم؟

    فصل دوم: مجموعه‌اى از بحث‌هاى قرآنى است كه از كتاب «بحوث في القرآن الحكيم» نویسنده، اقتباس شده است، مانند ضرورت تدبر در قرآن، تفسير به رأى، قرآن و تزكيه و تعليم، قرآن و ظاهر و باطن، قرآن و محكم و متشابه، معناى حروف هفت‌گانه در قرآن و چگونگى اثبات معانى قرآن.

    فصل سوم: بحث‌هايى شامل تدبر و صفات نفسانى، تدبر و صفات عقلى، تدبر و سياق قرآنى از جهت شيوه بيان و نقش آن در فهم قرآن، کیفیت پيوستگى و ارتباط قرآن با واقعيت و اينكه چگونه مى‌توان قرآن را مورد تطبيق بر واقعيت‌ها، قرار داد و خلاصه‌اى از کیفیت الهام گرفتن از قرآن (کیفیت تدبر در قرآن) كه شالوده تفسير نيز بر اين مبنا استوار مى‌باشد.

    ترجمه فارسى تفسير

    ترجمه فارسى اين تفسير در 18 جلد به نام «هدايت قرآن»، توسط مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوى، انجام گرفته و منتشر گرديده است. چاپ اول آن در سال 1377ش، در 3000 نسخه عرضه شده است.

    نكته قابل توجه در ترجمه، توان‌مندى، متبحر و مشهور بودن مترجمان عالى‌قدر آن مى‌باشد. اين مزيت، سبب خلق اثرى گران‌قدر، شيوا و دقيق، شده است.

    مرحوم استاد احمد آرام، ترجمه جلدهاى 1، 6، 9، 10، 13، 14، 16، 17 و 18 را به عهده داشته‌اند.

    مرحوم استاد عبدالمحمد آیتی ترجمه جلدهاى 2، 3، 4، 7 (و جلد 10 مشترك با احمد آرام) را به عهده داشته‌اند. دكتر پرويز اتابكى، جلدهاى 11، 8، 15 و 12 را به عهده داشته‌اند و دكتر جعفر شعار، جلد 5 را ترجمه نموده‌اند.

    مسئوليت هماهنگ‌سازى و همسان نمودن ترجمه به آقاى حميدرضا آژير، سپرده شده بود و تمام 18 جلد، در چارچوب مدون، بازخوانى شد، تا همسان و هماهنگ گردند.

    اين ترجمه داراى مقدمه‌اى از ناشر بوده كه شيوه كار و هماهنگى آن را توضيح داده است.

    پيش‌گفتارى از استاد واعظ‌زاده، قبل از ترجمه تفسير، ارائه شده، كه در آن به سيرى اجمالى در تفسير و انواع آن و سپس به تفسير «من هدى القرآن» و مزيت‌هاى آن مى‌پردازد و مهم‌ترين خصوصيات آن را، دورى از مباحث استطرادى و بخش رهنمودهايى از آيات (كه برداشت كلى مصنف از آيات است) و همچنين روابط آيات و برداشت‌هاى خاص تدبرى و تحليلى و عقلى مفسر از آيات مى‌داند. ترجمه آن توسط مترجمان توانا را از ديگر امتيازات تفسير برمى‌شمرد. متأسفانه اين ترجمه فاقد فهرست مطالب مى‌باشد.

    تفسير «من هدى القرآن»، به تاريخ 1398/4/1ق، مطابق با 1978/3/11م، در كويت، تأليفش آغاز و حدود شش سال به طول انجاميد. در سال 1405ق، در تهران چاپ و نشر گرديد و اين كار توسط ناشرين مختلف، انجام گرفت.

    فهرست مطالب بر اساس آيات و سور در آخر هر جلد موجود مى‌باشد.

    منابع مقاله

    1. مقدمه تفسير، در ج1 و ساير مجلدات آن.
    2. المفسرون حياتهم و منهجهم، سيد محمدعلى ايازى، ص768.
    3. دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهى، به كوشش بهاءالدين خرمشاهى، ج1، ص766 و ج2، ص2021.
    4. طبقات مفسران شيعه، دكتر عقيقى بخشايشى، ج5، ص126.
    5. تفسير و مفسران، آيت‌الله معرفت، ج2، ص500.
    6. دائرةالمعارف تشيع، ج4، ص579.


    وابسته‌ها