خاتم اولیاء از دیدگاه ابن عربی و علامه آشتیانی: تفاوت میان نسخهها
جز (Yaalatif صفحهٔ خاتم الاولیاء از دیدگاه ابن عربی و علامه آشتیانی را به خاتم اولیاء از دیدگاه ابن عربی و علامه آشتیانی منتقل کرد: اسم روی جلد...) |
جز (جایگزینی متن - 'الفتوحات المکیه' به 'الفتوحات المکیة') |
||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
البته، این موضوع باعث شده تا مخالفان [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]]، این بخش از کلمات وی را بهدرستی فهم نکنند و چنین بپندارند که او مطلق ولایت را در هرکسی که تحقق یابد به نبوت و رسالت برتری داده است. این اشکال پندار ناپختهای بیش نیست، اما اشکالی که هست و [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] هم بهدرستی نتوانسته آن را تقریر و تبیین کند که تعیین مصداق «خاتم أولیاء» و «ولی» در «مقام ولایت» است، و همین مسئله شارحان فتوحات مکیه و فصوص الحکم را به دام توجیه و تأویل انداخته و پیروان مکتب او را به مجازگویی واداشته است. <ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/17238/317 ر.ک: همان]</ref>. | البته، این موضوع باعث شده تا مخالفان [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]]، این بخش از کلمات وی را بهدرستی فهم نکنند و چنین بپندارند که او مطلق ولایت را در هرکسی که تحقق یابد به نبوت و رسالت برتری داده است. این اشکال پندار ناپختهای بیش نیست، اما اشکالی که هست و [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] هم بهدرستی نتوانسته آن را تقریر و تبیین کند که تعیین مصداق «خاتم أولیاء» و «ولی» در «مقام ولایت» است، و همین مسئله شارحان فتوحات مکیه و فصوص الحکم را به دام توجیه و تأویل انداخته و پیروان مکتب او را به مجازگویی واداشته است. <ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/17238/317 ر.ک: همان]</ref>. | ||
[[ابن عربی، محمد بن علی|محییالدین ابن عربی]] در چندین جای الفتوحات | [[ابن عربی، محمد بن علی|محییالدین ابن عربی]] در چندین جای الفتوحات المکیة، خود را به نوعی خاتم أولیاء معرفی میکند و آنگونه در این باب سخن میگوید که شگفتانگیز است. <ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/17238/318 ر.ک: همان، 318]</ref>. | ||
[[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] در جایجای فتوحات مکیه، خود را به عالم بالا متصل میکند و با اینگونه ادعاها از همان ابتدا خوانندگان را از انتقاد خلع سلاح میکند؛ برای مثال در جلد اول الفتوحات | [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] در جایجای فتوحات مکیه، خود را به عالم بالا متصل میکند و با اینگونه ادعاها از همان ابتدا خوانندگان را از انتقاد خلع سلاح میکند؛ برای مثال در جلد اول الفتوحات المکیة مینویسد: به خدا سوگند که من حتی یک حرف از آن را جز از راه املای الهی و القای ربانی یا دم روحانی در دل و ذهن کیانی ننوشتهام. | ||
او با این عبارت تمام مطالب خود را الهام الهی و القاء از طرف حضرت حق دانسته و در چندین جای دیگر فتوحات مکیه نیز به خوابهایی که در مکه و دمشق دیده و در آنها فیوضات الهی بر وی نازل شده، سخن میگوید. <ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/17238/319 ر.ک: همان، ص319]</ref>. | او با این عبارت تمام مطالب خود را الهام الهی و القاء از طرف حضرت حق دانسته و در چندین جای دیگر فتوحات مکیه نیز به خوابهایی که در مکه و دمشق دیده و در آنها فیوضات الهی بر وی نازل شده، سخن میگوید. <ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/17238/319 ر.ک: همان، ص319]</ref>. |
نسخهٔ ۱۲ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۲۳:۳۰
خاتم الاولیاء از دیدگاه ابن عربی و علامه آشتیانی | |
---|---|
پدیدآوران | ملکی، محمد (نویسنده) |
ناشر | نشر اديان |
مکان نشر | ايران - قم |
سال نشر | 1388ش. |
چاپ | چاپ يکم |
شابک | 978-964-2908-09-7 |
موضوع | ابن عربي، محمد بن علي، 560 - 638ق. - نظريه درباره ولايت
ابن عربي، محمد بن علي، 560 - 638ق. - نظريه درباره محمد بن حسن (عج) آشتياني، جلال الدين، ???? - 1384 - نظريه درباره ولايت (عرفان) آشتياني، جلال الدين، ???? - 1384 - نظريه درباره محمد بن حسن (عج) ولايت (عرفان) |
زبان | فارسي |
کد کنگره | /الف2خ2 / 279/2 BP |
خاتم الاولیاء از دیدگاه ابن عربی و علامه آشتیانی، نوشته محمد ملکی (معاصر) تحقیقی است در زمینه مفهوم عرفانیِ خاتم اولیا و چیستی آن، بر اساس دیدگاه ابن عربی (پدر عرفان نظری) و علامه آشتیانی (چهره برجسته این حوزه).
ساختار
کتاب مشتمل بر پیشگفتار و چهار بخش است.
شیوه نویسنده بررسی دیدگاه ابن عربی در آثار وی و سپس مقایسه آن با دیدگاه شیعی علامه آشتیانی است که با استناد به منابعی چون فتوحات مکیه ابن عربی و ختم ولایت در اندیشه ابن عربی صورت گرفته است.
گزارش محتوا
خاتمیت و مقام ولایت، در عرفان نظری جایگاه ویژهای دارند و در حقیقت مراتب پایانی سیر عارفانی است که در آثار خود با اصطلاحاتی چون «فنای ذاتی»، «مقام محو اسم»، «مقام توحید ذات» از آن تعبیر کردهاند. گفتنی است افزون بر عارفان و فیلسوفان، فقیهان و متکلمان نیز از این موضوع غفلت نکردهاند.[۱]؛ و در این میان، استاد سید جلالالدین آشتیانی(1304- 1384ش) و محییالدین ابن عربی (560 638ق) از جمله حکیمان و عارفانی هستند که در آثار خود به تفصیل به این موضوع پرداختهاند. نگارنده بر آن است تا در حد توان خود، پس از مقدمهای کوتاه، دیدگاه آنان را به اختصار بیان کرده و سپس به مقایسه این دو دیدگاه بپردازد.[۲].
خاتم اولیا از دیدگاه ابن عربی
ابن عربی دایره ولایت را گستردهتر از نبوت و رسالت دانسته و با اعتقاد به ختم نبوت و رسالت بحثهای پردامنهای درباره ختم ولایت دارد. او ولایت را همان مقوله نبوت و رسالت دانسته و آن را مقامی میداند که با کسب علم حاصل نمیشود، بلکه علم هدیه و موهبتی الهی است و به کسی اختصاص دارد که رحمت خداوند شامل او شود. [۳].
وی در مقام ارائه نظر و بهاصطلاح از دید عرفان نظری، همانند بیشتر عارفان بر این باور است که ولایت انبیا و اولیا در دو وجهه خاصه و عامه نماد و نمود پیدا میکند. ولایت عامه که همه مؤمنان به جهت ایمانشان به حضرت حق، میتوانند به آن آراسته شوند و اما ولایت خاصه از آن عارفان و رهیافتگان به حق است که عبارت است از فنای عبد در حق و قیام عبد به حق، به این معنا که عبد در این مقام از خود رها گشته و بقای خود را در بقای ذات حضرت حق میبیند. در این صورت است که مقام ولایت به مقام نبوت و رسالت احاطه پیدا میکند و برتری آن ثابت میشود، و برتری «ولی» از آنجا پیداست که خداوند در آیه شریفه الله ولی اللذین آمنوا خود را ولی نامیده است.[۴].
البته، این موضوع باعث شده تا مخالفان ابن عربی، این بخش از کلمات وی را بهدرستی فهم نکنند و چنین بپندارند که او مطلق ولایت را در هرکسی که تحقق یابد به نبوت و رسالت برتری داده است. این اشکال پندار ناپختهای بیش نیست، اما اشکالی که هست و ابن عربی هم بهدرستی نتوانسته آن را تقریر و تبیین کند که تعیین مصداق «خاتم أولیاء» و «ولی» در «مقام ولایت» است، و همین مسئله شارحان فتوحات مکیه و فصوص الحکم را به دام توجیه و تأویل انداخته و پیروان مکتب او را به مجازگویی واداشته است. [۵].
محییالدین ابن عربی در چندین جای الفتوحات المکیة، خود را به نوعی خاتم أولیاء معرفی میکند و آنگونه در این باب سخن میگوید که شگفتانگیز است. [۶].
ابن عربی در جایجای فتوحات مکیه، خود را به عالم بالا متصل میکند و با اینگونه ادعاها از همان ابتدا خوانندگان را از انتقاد خلع سلاح میکند؛ برای مثال در جلد اول الفتوحات المکیة مینویسد: به خدا سوگند که من حتی یک حرف از آن را جز از راه املای الهی و القای ربانی یا دم روحانی در دل و ذهن کیانی ننوشتهام.
او با این عبارت تمام مطالب خود را الهام الهی و القاء از طرف حضرت حق دانسته و در چندین جای دیگر فتوحات مکیه نیز به خوابهایی که در مکه و دمشق دیده و در آنها فیوضات الهی بر وی نازل شده، سخن میگوید. [۷].
در فتوحات مکیه، گرچه به خاتم اولیاء بودن حضرت صاحبالامر(عج) و حضرت عیسی(ع) تصریح شده است، اما به خاتم أولیاء بودن حضرت علی(ع) تصریح نشده است و فقط در چند مورد حضرت علی(ع) سر الانبیاء دانسته شده است. [۸].
در مقام مقایسه بین علامه آشتیانی و ابن عربی، باید گفت که، مقایسه بین دو اندیشه سنی و شیعی است که آبشخور هر دو اسلام است، ولی با نحوه و نوع نگاهی متفاوت. چه خوب است که شارحان، چه شیعه و چه سنی، دست از تأویلات و تفسیرهای بیجا و بیمورد، بشویند و مباحث را بیهیچ تعصبی آنگونه که هست، بحث و بررسی کنند[۹].
درباره زندگی و آثار ابن عربی رسالهها و کتابهای بسیاری نگاشتهاند، که این اثر گنجایش ذکر سوانح زندگی این عارف نامی را ندارد، ولی آنچه مسلم است میتوان او را به حق، بزرگترین و برجستهترین بنیادگذار نظام عرفان نظری یا فلسفه عرفانی یا حکمت الهی عرفانی در تاریخ بهشمار آورد[۱۰].
خاتم اولیا از دیدگاه علامه آشتیانی
مسئله ولایت و خاتمیت از جمله مسائلی است که نگاه جدی و عالمانه علامه آشتیانی را به خود جلب کرده است ازاینرو در چندیم اثر خود از جمله شرح مقدمه قیصری، شرح فصوص الحکم، شرح رسائل قیصری، مقدمه مشارق الدراری، مقدمه مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایة، و در مقاله ختم ولایت در اندیشه ابن عربی و بهطور پراکنده در دیگر آثار خود، این مسئله را مورد دقت علمی، فلسفی و عرفانی قرار داده و بعضاً اشکالات دیگران را نیز تذکر داده است[۱۱].
در بخش انتهایی کتاب یازده اثر از آثاری که در رابطه با ابن عربی نوشته شده کتابشناسی توصیفی شده است؛ از آن جمله است: سید جلالالدین آشتیانی، شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم[۱۲]، حکیم ترمذی، کتاب ختم الاولیاء[۱۳] و سید حیدر بن علی العلوی الآملی، جامع الاسرار و منبع الابرار [۱۴]،
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در ابتدای اثر و کتابنامه و نمایه در انتهای آن ذکر شده است.
برخی توضیحات نویسنده و اشاره به منابع مطالب در پاورقیهای کتاب مطرح شده است.
پانویس
- ↑ ر.ک: پیشگفتار، ص13
- ↑ ر.ک: پیشگفتار، ص14
- ↑ ر.ک: ملکی، محمد، ص317
- ↑ ر.ک: همان، ص317-318
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان، 318
- ↑ ر.ک: همان، ص319
- ↑ ر.ک: همان، ص324
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص170-169
- ↑ ر.ک: همان، ص183
- ↑ ر.ک: همان، ص133-134
- ↑ ر.ک: همان، ص189
- ↑ ر.ک: همان، ص197
- ↑ ر.ک: همان، ص210
منابع مقاله
- پیشگفتار و متن کتاب.
- ملکی، محمد، «خاتم اولیاء از دیدگاه ابن عربی و علامه سید جلالالدین آشتیانی»، نقد و نظر، پاییز و زمستان 1385، شماره 43 و 44، ص341-312.