دیوان حیاتی کرمانی: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    (صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR28545J1.jpg | عنوان = دیوان حیاتی کرمانی | عنوان‌های د...» ایجاد کرد)
     
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۲۸: خط ۲۸:
       
       


    '''دیوان حیاتی کرمانی''' مجموعه اشعار بی بی جان حیاتی کرمانی، شاعره اواخر قرن دوازدهم هجری است که مشتمل است بر انواع شعر از غزل، رباعی، قصیده، ترجیع‌بند، ترکیب‌بند، مثنوی، و ساقی‌نامه که به کوشش جواد نوربخش، گردآوری شده است.
    '''دیوان حیاتی کرمانی،''' مجموعه اشعار بی‌بی جان حیاتی کرمانی، شاعره اواخر قرن دوازدهم هجری است که مشتمل است بر انواع شعر از غزل، رباعی، قصیده، ترجیع‌بند، ترکیب‌بند، مثنوی و ساقی‌نامه که به کوشش جواد نوربخش، گردآوری شده است.


    حیاتی به واسطه برادرش رونقعلیشاه، به مجلس نورعلیشاه راه پیدا کرده و نورعلیشاه از او می‌خواهد که دست به قلم شود. وی نیز این درخواست را اجابت نموده و قلم برمی‌گیرد و اشعاری بسیار نغز و لطف و شیوا می‌سراید و در این باره می‌گوید:
    حیاتی به‌واسطه برادرش رونق‌علی‌شاه، به مجلس نورعلی‌شاه راه پیدا کرده و نورعلی‌شاه از او می‌خواهد که دست به قلم شود. وی نیز این درخواست را اجابت نموده و قلم برمی‌گیرد و اشعاری بسیار نغز و لطیف و شیوا می‌سراید و در این‌باره می‌گوید:


    به مدح شهنشاه اقلیم فقر
    به مدح شهنشاه اقلیم فقر
    خط ۴۰: خط ۴۰:
    به طرز غزل چند بیتی بیان<ref>ر.ک: مقدمه، ص3- 4</ref>.
    به طرز غزل چند بیتی بیان<ref>ر.ک: مقدمه، ص3- 4</ref>.


    ویژگی دیوان حیاتی، آن است که از مجموع اشعار وی، برمی‌آید که به علوم ظاهری و باطنی و عرفان، آشنایی کامل داشته، به مبانی مذهبی پایبند و به اصول طریقت، عرفان داشته است و به علم تدبیر منزل واقف و به اخلاق و اخلاقیات، علمی آگاه و در آیین دلداری و دلبری، صاحب ناز و در سفره‌داری و پذیرایی از اخوان، دست‌ودل‌باز بوده است. همچنین، به‌طوری‌که از اشعار وی برمی‌آید، به‌ویژه در ساقی‌نامه، به آیین سماع و مقام‌های موسیقی آشنایی کامل داشته است<ref>ر.ک: همان، ص4</ref>.
    ویژگی دیوان حیاتی، آن است که از مجموع اشعار وی، برمی‌آید که به علوم ظاهری و باطنی و عرفان، آشنایی کامل داشته، به مبانی مذهبی پایبند و به اصول طریقت، عرفان داشته است و به علم تدبیر منزل واقف و به اخلاق و اخلاقیات علمی آگاه و در آیین دلداری و دلبری، صاحب ناز و در سفره‌داری و پذیرایی از اخوان، دست‌ودل‌باز بوده است. همچنین، به‌طوری‌که از اشعار وی برمی‌آید، به‌ویژه در ساقی‌نامه، با آیین سماع و مقام‌های موسیقی آشنایی کامل داشته است<ref>ر.ک: همان، ص4</ref>.


    به منظور آشنایی بیشتر با این دیوان ارزشمند، به بخشی از اشعار آن، اشاره می‌شود:
    به‌منظور آشنایی بیشتر با این دیوان ارزشمند، به بخشی از اشعار آن، اشاره می‌شود:


    شبی دلگیر چون گیسوی دلدار
    شبی دلگیر چون گیسوی دلدار
    خط ۸۱: خط ۸۱:
    ==منابع مقاله==
    ==منابع مقاله==
    مقدمه و متن کتاب.
    مقدمه و متن کتاب.





    نسخهٔ ‏۲ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۲۳

    دیوان حیاتی کرمانی
    دیوان حیاتی کرمانی
    پدیدآورانحیاتی کرمانی، بی بی جان (نویسنده) نوربخش، جواد (گردآورنده)
    ناشریلدا قلم
    مکان نشرایران- تهران
    سال نشر1381ش
    چاپدوم
    شابک964-5745-22-5
    موضوعشعر فارسي - قرن 12ق.
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‎‏/‎‏د‎‏9 / 6681 PIR


    دیوان حیاتی کرمانی، مجموعه اشعار بی‌بی جان حیاتی کرمانی، شاعره اواخر قرن دوازدهم هجری است که مشتمل است بر انواع شعر از غزل، رباعی، قصیده، ترجیع‌بند، ترکیب‌بند، مثنوی و ساقی‌نامه که به کوشش جواد نوربخش، گردآوری شده است.

    حیاتی به‌واسطه برادرش رونق‌علی‌شاه، به مجلس نورعلی‌شاه راه پیدا کرده و نورعلی‌شاه از او می‌خواهد که دست به قلم شود. وی نیز این درخواست را اجابت نموده و قلم برمی‌گیرد و اشعاری بسیار نغز و لطیف و شیوا می‌سراید و در این‌باره می‌گوید:

    به مدح شهنشاه اقلیم فقر

    که او را سزد تخت و دیهیم فقر

    نمایم ز الفاظ گوهرفشان

    به طرز غزل چند بیتی بیان[۱].

    ویژگی دیوان حیاتی، آن است که از مجموع اشعار وی، برمی‌آید که به علوم ظاهری و باطنی و عرفان، آشنایی کامل داشته، به مبانی مذهبی پایبند و به اصول طریقت، عرفان داشته است و به علم تدبیر منزل واقف و به اخلاق و اخلاقیات علمی آگاه و در آیین دلداری و دلبری، صاحب ناز و در سفره‌داری و پذیرایی از اخوان، دست‌ودل‌باز بوده است. همچنین، به‌طوری‌که از اشعار وی برمی‌آید، به‌ویژه در ساقی‌نامه، با آیین سماع و مقام‌های موسیقی آشنایی کامل داشته است[۲].

    به‌منظور آشنایی بیشتر با این دیوان ارزشمند، به بخشی از اشعار آن، اشاره می‌شود:

    شبی دلگیر چون گیسوی دلدار

    تبی جانسوز بودن در تن زار

    ز بس تاب تب از خویشم خبر نه

    بجز ناله برم کس را گذر نه

    چراغ کلبه‌ام ان شررخیز

    ایاغ باده‌ام چشم گهرریز

    ندیم جان خیال روی جانان

    انیس دل غمش در خلوت جان

    سرم را متکا زانوی فکرت

    گریبانم فراش استراحت

    ره نظارگی بر دیده بسته

    به ره بگشوده چشم دل نشسته

    زبان بی‌زبانی باز کرده

    بیان شرح راز آغاز کرده

    برآورده ز دل دست مناجات

    که ای بر آستانت روی حاجات[۳].

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه، ص3- 4
    2. ر.ک: همان، ص4
    3. متن کتاب، ص8

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.


    وابسته‌ها