دیوان اعتضادالسلطنه (فخری قاجار): تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۳۴: خط ۳۴:
    ==گزارش محتوا==
    ==گزارش محتوا==
    در مقدمه، ابتدا شرح حال کوتاه و مختصری از [[اعتضادالسلطنه، علیقلی بن فتحعلی|علی‌قلی‌میرزا]] ارائه گردیده و سپس به ابیات زیر، به‌عنوان منتخبی از اشعار وی، اشاره شده است:
    در مقدمه، ابتدا شرح حال کوتاه و مختصری از [[اعتضادالسلطنه، علیقلی بن فتحعلی|علی‌قلی‌میرزا]] ارائه گردیده و سپس به ابیات زیر، به‌عنوان منتخبی از اشعار وی، اشاره شده است:
    '''حاجتی نیست به انفاس مسیحا ما را'''
    دردمندان تو فارغ ز غم درمانند


    '''دادی به خواب وعده وصلم که آگهی'''
    {{شعر}}
    در دیده‌ام فراق تو نگذاشت خواب را
    {{ب|''حاجتی نیست به انفاس مسیحا ما را''|2=''دردمندان تو فارغ ز غم درمانند''}}
    {{پایان شعر}}


    '''تا مقامیم در خرابات است'''
    {{شعر}}
    ننگم از کشف و از کرامات است
    {{ب|''دادی به خواب وعده وصلم که آگهی''|2=''در دیده‌ام فراق تو نگذاشت خواب را''}}
    '''گر به تحقیق بنگری دو جهان'''
    {{پایان شعر}}
    یک تجلی ز جلوه ذات است


    '''چاره جستم از طبیب شهر بهر درد دل'''
    {{شعر}}
    آهی از دل برکشید و گفت بی‌درمان بود
    {{ب|''تا مقامیم در خرابات است''|2=''ننگم از کشف و از کرامات است''}}
    '''آفت جان‌ها شنیدم بهر قتل ما رسد'''
    {{ب|''گر به تحقیق بنگری دو جهان''|2=''یک تجلی ز جلوه ذات است''}}
    دوستان آگاه سازیدش مرا هم جان بود
    {{پایان شعر}}
     
    {{شعر}}
    {{ب|''چاره جستم از طبیب شهر بهر درد دل''|2=''آهی از دل برکشید و گفت بی‌درمان بود''}}
    {{ب|''آفت جان‌ها شنیدم بهر قتل ما رسد''|2=''دوستان آگاه سازیدش مرا هم جان بود''}}
    {{پایان شعر}}


    شعر و شاعری در زمان علی‌قلی، رواج بسیاری داشت و او در شعر، «خاقان» و گاهی اوقات، «فخری» تخلص می‌کرد<ref>ر.ک: مقدمه، ص5</ref>.
    شعر و شاعری در زمان علی‌قلی، رواج بسیاری داشت و او در شعر، «خاقان» و گاهی اوقات، «فخری» تخلص می‌کرد<ref>ر.ک: مقدمه، ص5</ref>.


    بخش اول کتاب، به غزلیات اختصاص یافته است و مجموعا شصت‌وسه غزل را در خود جای داده است. از جمله غزلیات این بخش، می‌توان به غزل زیر، اشاره نمود:
    بخش اول کتاب، به غزلیات اختصاص یافته است و مجموعا شصت‌وسه غزل را در خود جای داده است. از جمله غزلیات این بخش، می‌توان به غزل زیر، اشاره نمود:
    '''ای سرو خجل از قد زیبای تو یارا'''
    {{شعر}}
    مه منفعل از روی دل‌آرای تو یارا
    {{ب|''ای سرو خجل از قد زیبای تو یارا''|2=''مه منفعل از روی دل‌آرای تو یارا''}}
    '''خواهم که علی‌رغم رقیبان جفاجو'''
    {{ب|''خواهم که علی‌رغم رقیبان جفاجو''|2=''بر دیده کشم خاک کف پای تو یارا''}}
    بر دیده کشم خاک کف پای تو یارا
    {{ب|''سودای سر زلف تو دارم من و دانم''|2=''سر می‌رود اندر سر سودای تو یارا''}}
    '''سودای سر زلف تو دارم من و دانم'''
    {{ب|''تا جان بودم پا نکشم از سرکویت''|2=''یا جان دهم آخر به تمنای تو یارا''}}
    سر می‌رود اندر سر سودای تو یارا
    {{ب|''سهل است مرانم ز در خویش زمانی''|2=''تا دیده کند خوب تماشای تو یارا''}}
    '''تا جان بودم پا نکشم از سرکویت'''
    {{ب|''خوش کن دل ما را به نگاهی ز نگاهی''|2=''نقصان نپذیرد رخ زیبای تو یارا''}}
    یا جان دهم آخر به تمنای تو یارا
    {{ب|''مپسند که خون گردد و از دیده درآید''|2=''آن دل که بود واله و شیدای تو یارا''}}
    '''سهل است مرانم ز در خویش زمانی'''
    {{ب|''هر روز به فردا دهی‌ام وعده دیدار''|2=''جانم به لب از وعده فردای تو یارا''}}
    تا دیده کند خوب تماشای تو یارا
    {{ب|''دشنام همی گوی که باشد سخن تلخ''|2=''شیرین ز لب لعل شکرخای تو یارا''}}
    '''خوش کن دل ما را به نگاهی ز نگاهی'''
    {{ب|''فخریت سراسیمه چو وامق بدرد پوست''|2=''از فرقت آن عارض عذرای تو یارا''<ref>ر.ک: متن کتاب، ص13-‌96</ref>}}.
    نقصان نپذیرد رخ زیبای تو یارا
    {{پایان شعر}}
    '''مپسند که خون گردد و از دیده درآید'''
    آن دل که بود واله و شیدای تو یارا
    '''هر روز به فردا دهی‌ام وعده دیدار'''
    جانم به لب از وعده فردای تو یارا
    '''دشنام همی گوی که باشد سخن تلخ'''
    شیرین ز لب لعل شکرخای تو یارا
    '''فخریت سراسیمه چو وامق بدرد پوست'''
    از فرقت آن عارض عذرای تو یارا'''<ref>ر.ک: متن کتاب، ص13-‌96</ref>.'''


    در بخش دوم، یک قطعه، با مطلع زیر، جای گرفته است:
    در بخش دوم، یک قطعه، با مطلع زیر، جای گرفته است:
    '''شمس آفاق ای که دارد فخرها در درگهت'''
    {{شعر}}
    زهره از بربط‌نوازی و ز دربانی زحل'''<ref>ر.ک: همان، ص97</ref>.'''
    {{ب|''شمس آفاق ای که دارد فخرها در درگهت''|2=''زهره از بربط‌نوازی و ز دربانی زحل''<ref>ر.ک: همان، ص97</ref>}}.
    {{پایان شعر}}


    بخش سوم، یک مثنوی را در خود جای داده است. برخی از ابیات این مثنوی، چنین است:
    بخش سوم، یک مثنوی را در خود جای داده است. برخی از ابیات این مثنوی، چنین است:
    '''الا یا بهترین صنع الهی'''
    {{شعر}}
    گرفته حسنت از مه تا به ماهی
    {{ب|''الا یا بهترین صنع الهی''|2=''گرفته حسنت از مه تا به ماهی''}}
    '''مه من ای شه گردون غلامت'''
    {{ب|''مه من ای شه گردون غلامت''|2=''شراب عیش در ساغر، مدامت''}}
    شراب عیش در ساغر، مدامت
    {{ب|''جهان دلبری زیر نگینت''|2=''ستاره عکسی از نور جبینت''}}
    '''جهان دلبری زیر نگینت'''
    {{ب|''دو جفت ابرویت در دلبری طاق''|2=''به طاق و جفت تو یک شهر مشتاق''}}
    ستاره عکسی از نور جبینت
    {{ب|''دو لعلت چون دو شکر زیر یاقوت''|2=''دو زلفت چون دو سحرانگیز هاروت''}}
    '''دو جفت ابرویت در دلبری طاق'''
    {{ب|''دو هاروتت بلای یک جهان جان''|2=''به یاقوتت نهان یک رشته مرجان''<ref>ر.ک: همان، ص99</ref>}}.
    به طاق و جفت تو یک شهر مشتاق
    {{پایان شعر}}
    '''دو لعلت چون دو شکر زیر یاقوت'''
    دو زلفت چون دو سحرانگیز هاروت
    '''دو هاروتت بلای یک جهان جان'''
    به یاقوتت نهان یک رشته مرجان'''<ref>ر.ک: همان، ص99</ref>.'''


    رباعیات کتاب، در بخش چهارم آمده است. این بخش، شامل مجموعا سیزده رباعی می‌باشد که از جمله آنها، می‌توان به موارد زیر، اشاره نمود:
    رباعیات کتاب، در بخش چهارم آمده است. این بخش، شامل مجموعا سیزده رباعی می‌باشد که از جمله آنها، می‌توان به موارد زیر، اشاره نمود:
    '''آن کس که بر این صفحه زنگار نوشت'''
    {{شعر}}
    الحق چو خط عارض دلدار نوشت
    {{ب|''آن کس که بر این صفحه زنگار نوشت''|2=''الحق چو خط عارض دلدار نوشت''}}
    '''این خط که از او چشم خرد حیران است'''
    {{ب|''این خط که از او چشم خرد حیران است''|2=''خاک در شه فخری قاجار نوشت''}}
    خاک در شه فخری قاجار نوشت
    {{ب|''معشوقه به کاشانه ما افتاده‌ست''|2=''صد نشئه به پیمانه ما افتاده‌ست''}}
    '''معشوقه به کاشانه ما افتاده‌ست'''
    {{ب|''سرمایه آبادی هر ویرانیست''|2=''گنجی که به ویرانه ما افتاده‌ست''<ref>ر.ک: همان، ص107-‌110</ref>}}.
    صد نشئه به پیمانه ما افتاده‌ست
    {{پایان شعر}}
    '''سرمایه آبادی هر ویرانیست'''
    گنجی که به ویرانه ما افتاده‌ست'''<ref>ر.ک: همان، ص107-‌110</ref>.'''


    در آخرین بخش کتاب، اشعاری تحت عنوان «پراکنده‌ها از تذکره‌ها» جای گرفته است که برخی از آنها، عبارتند از:
    در آخرین بخش کتاب، اشعاری تحت عنوان «پراکنده‌ها از تذکره‌ها» جای گرفته است که برخی از آنها، عبارتند از:
    '''دوش اندر خواب خوش دیدم که در کف داشتم'''
    {{شعر}}
    دسته‌ای سنبل بگو این خواب را تعبیر چیست
    {{ب|''دوش اندر خواب خوش دیدم که در کف داشتم''|2=''دسته‌ای سنبل بگو این خواب را تعبیر چیست''}}
    '''دوش دادی وعده قتل من ای سرو روان'''
    {{ب|''دوش دادی وعده قتل من ای سرو روان''|2=''شادمانم کردی اما این همه تأخیر چیست''}}
    شادمانم کردی اما این همه تأخیر چیست
    {{پایان شعر}}


    '''دشمن‌تری به من ز همه خلق کائنات'''
    {{شعر}}
    باآنکه دوست‌تر ز همه خلق دارمت
    {{ب|''دشمن‌تری به من ز همه خلق کائنات''|2=''باآنکه دوست‌تر ز همه خلق دارمت''}}
    {{پایان شعر}}


    '''بهر چه دل به جگرگوشه مردم ندهم'''
    {{شعر}}
    این همه خانه‌خرابی من از دل باشد
    {{ب|''بهر چه دل به جگرگوشه مردم ندهم''|2=''این همه خانه‌خرابی من از دل باشد''}}
    {{پایان شعر}}


    '''آن سوار از در درآمد تا ز اقبال بلند'''
    {{شعر}}
    حلقه فتراک را حلق که لایق می‌شود
    {{ب|''آن سوار از در درآمد تا ز اقبال بلند''|2=''حلقه فتراک را حلق که لایق می‌شود''}}
    '''گه رقیب از دوست خرسند است و گاه ما، بلی'''
    {{ب|''گه رقیب از دوست خرسند است و گاه ما، بلی''|2=''آسمان گاهی موافق گه منافق می‌شود''<ref>ر.ک: همان، ص113</ref>}}.
    آسمان گاهی موافق گه منافق می‌شود'''<ref>ر.ک: همان، ص113</ref>.'''
    {{پایان شعر}}


    ==وضعیت کتاب==
    ==وضعیت کتاب==
    خط ۱۳۳: خط ۱۲۵:


    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:مقالات جدید]]
    [[رده:زبان‌شناسی، علم زبان]]
    [[رده:زبان و ادبیات شرقی (آسیایی)]]
    [[رده:زبان و ادبیات فارسی]]
    [[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]]
    [[رده:خرداد (1401)]]

    نسخهٔ ‏۲۴ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۰۴

    دیوان علی‌قلی‌میرزا اعتضادالسلطنه (فخری قاجار)
    دیوان اعتضادالسلطنه (فخری قاجار)
    پدیدآوراناعتضادالسلطنه، علیقلی بن فتحعلی (نویسنده) کرمی، احمد (گردآورنده)
    ناشرما
    مکان نشرايران - تهران
    سال نشر1379ش.
    چاپچاپ يکم
    شابک964-5510-55-4
    موضوعشعر فارسي - قرن 13ق.
    زبانفارسي
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏- ‎‏/‎‏د‎‏9 / 6883/5 PIR

    دیوان علی‌قلی‌میرزا اعتضادالسلطنه (فخری قاجار)، مجموعه اشعار علی‌قلی‌میرزا اعتضادالسلطنه، فرزند پنجاه‌وچهارم از پنجاه‌ودومین همسر فتحعلیشاه قاجار می‌باشد که به کوشش احمد کرمی، گردآوری شده است.

    ساختار

    کتاب با مقدمه کوتاهی از احمد کرمی آغاز و اشعار در قالب غزلیات، قطعه، مثنوی، رباعیات و اشعار پراکنده از تذکره‌ها، تنظیم شده است.

    گزارش محتوا

    در مقدمه، ابتدا شرح حال کوتاه و مختصری از علی‌قلی‌میرزا ارائه گردیده و سپس به ابیات زیر، به‌عنوان منتخبی از اشعار وی، اشاره شده است:

    حاجتی نیست به انفاس مسیحا ما رادردمندان تو فارغ ز غم درمانند
    دادی به خواب وعده وصلم که آگهیدر دیده‌ام فراق تو نگذاشت خواب را
    تا مقامیم در خرابات استننگم از کشف و از کرامات است
    گر به تحقیق بنگری دو جهانیک تجلی ز جلوه ذات است
    چاره جستم از طبیب شهر بهر درد دلآهی از دل برکشید و گفت بی‌درمان بود
    آفت جان‌ها شنیدم بهر قتل ما رسددوستان آگاه سازیدش مرا هم جان بود

    شعر و شاعری در زمان علی‌قلی، رواج بسیاری داشت و او در شعر، «خاقان» و گاهی اوقات، «فخری» تخلص می‌کرد[۱].

    بخش اول کتاب، به غزلیات اختصاص یافته است و مجموعا شصت‌وسه غزل را در خود جای داده است. از جمله غزلیات این بخش، می‌توان به غزل زیر، اشاره نمود:

    .
    ای سرو خجل از قد زیبای تو یارامه منفعل از روی دل‌آرای تو یارا
    خواهم که علی‌رغم رقیبان جفاجوبر دیده کشم خاک کف پای تو یارا
    سودای سر زلف تو دارم من و دانمسر می‌رود اندر سر سودای تو یارا
    تا جان بودم پا نکشم از سرکویتیا جان دهم آخر به تمنای تو یارا
    سهل است مرانم ز در خویش زمانیتا دیده کند خوب تماشای تو یارا
    خوش کن دل ما را به نگاهی ز نگاهینقصان نپذیرد رخ زیبای تو یارا
    مپسند که خون گردد و از دیده درآیدآن دل که بود واله و شیدای تو یارا
    هر روز به فردا دهی‌ام وعده دیدارجانم به لب از وعده فردای تو یارا
    دشنام همی گوی که باشد سخن تلخشیرین ز لب لعل شکرخای تو یارا
    فخریت سراسیمه چو وامق بدرد پوستاز فرقت آن عارض عذرای تو یارا[۲]

    در بخش دوم، یک قطعه، با مطلع زیر، جای گرفته است:

    .
    شمس آفاق ای که دارد فخرها در درگهتزهره از بربط‌نوازی و ز دربانی زحل[۳]

    بخش سوم، یک مثنوی را در خود جای داده است. برخی از ابیات این مثنوی، چنین است:

    .
    الا یا بهترین صنع الهیگرفته حسنت از مه تا به ماهی
    مه من ای شه گردون غلامتشراب عیش در ساغر، مدامت
    جهان دلبری زیر نگینتستاره عکسی از نور جبینت
    دو جفت ابرویت در دلبری طاقبه طاق و جفت تو یک شهر مشتاق
    دو لعلت چون دو شکر زیر یاقوتدو زلفت چون دو سحرانگیز هاروت
    دو هاروتت بلای یک جهان جانبه یاقوتت نهان یک رشته مرجان[۴]

    رباعیات کتاب، در بخش چهارم آمده است. این بخش، شامل مجموعا سیزده رباعی می‌باشد که از جمله آنها، می‌توان به موارد زیر، اشاره نمود:

    .
    آن کس که بر این صفحه زنگار نوشتالحق چو خط عارض دلدار نوشت
    این خط که از او چشم خرد حیران استخاک در شه فخری قاجار نوشت
    معشوقه به کاشانه ما افتاده‌ستصد نشئه به پیمانه ما افتاده‌ست
    سرمایه آبادی هر ویرانیستگنجی که به ویرانه ما افتاده‌ست[۵]

    در آخرین بخش کتاب، اشعاری تحت عنوان «پراکنده‌ها از تذکره‌ها» جای گرفته است که برخی از آنها، عبارتند از:

    دوش اندر خواب خوش دیدم که در کف داشتمدسته‌ای سنبل بگو این خواب را تعبیر چیست
    دوش دادی وعده قتل من ای سرو روانشادمانم کردی اما این همه تأخیر چیست
    دشمن‌تری به من ز همه خلق کائناتباآنکه دوست‌تر ز همه خلق دارمت
    بهر چه دل به جگرگوشه مردم ندهماین همه خانه‌خرابی من از دل باشد
    .
    آن سوار از در درآمد تا ز اقبال بلندحلقه فتراک را حلق که لایق می‌شود
    گه رقیب از دوست خرسند است و گاه ما، بلیآسمان گاهی موافق گه منافق می‌شود[۶]

    وضعیت کتاب

    کتاب، فاقد پاورقی بوده و فهرست مطالب، در انتهای آن آمده است.

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه، ص5
    2. ر.ک: متن کتاب، ص13-‌96
    3. ر.ک: همان، ص97
    4. ر.ک: همان، ص99
    5. ر.ک: همان، ص107-‌110
    6. ر.ک: همان، ص113

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها