اتعاظ الحنفا بأخبار الأئمة الفاطميين الخلفا: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ابن خلدون' به 'ابن خلدون'
جز (جایگزینی متن - 'ابن اثير' به 'ابن اثير')
جز (جایگزینی متن - 'ابن خلدون' به 'ابن خلدون')
خط ۵۳: خط ۵۳:
اين اثر همچون دو كتاب ديگر مقريزى، خطط و المقفى، كتابى است منحصراً مربوط به فاطميان. در حقيقت اين كتاب يكى از سه اثر مربوط به تاريخ مصر، از فتح عرب تا سال درگذشت مقريزى است. نخستين اثر، «عقد الجواهر الأسقاط من أخبار المدينة الفسطاط»، تأليف سال 358ق، است. كتاب دوم، «اتعاظ» و سومين، «السلوك لمعرفة دول الملوك» از مقريزى است كه تاريخ ايوبيان و مماليك را نيز شامل مى‌شود. الگوى اين تواريخ نشان مى‌دهد تاريخ فاطمى‌ها چندان مورد توجه تاريخ‌نگاران نبوده است؛ آن‌چنان‌كه تاريخ اين عهد را منحصراً در يك كتاب بگنجانند، اما اگر اين اثر فقط يك نمونه منحصربه‌فرد باشد، باز هم شايان توجه است؛ حتى اگر اين كتاب صرفاً بخشى از تاريخ مفصل اين دوران و جزئى از مبحث مربوط به فاطميان باشد، باز هم كتاب «اتعاظ» تنها اثر تاريخ‌نگارانه قرون ميانه است كه ما در باره فاطميان در دست داريم <ref>سليم، محمدنبى، ص 80</ref>.
اين اثر همچون دو كتاب ديگر مقريزى، خطط و المقفى، كتابى است منحصراً مربوط به فاطميان. در حقيقت اين كتاب يكى از سه اثر مربوط به تاريخ مصر، از فتح عرب تا سال درگذشت مقريزى است. نخستين اثر، «عقد الجواهر الأسقاط من أخبار المدينة الفسطاط»، تأليف سال 358ق، است. كتاب دوم، «اتعاظ» و سومين، «السلوك لمعرفة دول الملوك» از مقريزى است كه تاريخ ايوبيان و مماليك را نيز شامل مى‌شود. الگوى اين تواريخ نشان مى‌دهد تاريخ فاطمى‌ها چندان مورد توجه تاريخ‌نگاران نبوده است؛ آن‌چنان‌كه تاريخ اين عهد را منحصراً در يك كتاب بگنجانند، اما اگر اين اثر فقط يك نمونه منحصربه‌فرد باشد، باز هم شايان توجه است؛ حتى اگر اين كتاب صرفاً بخشى از تاريخ مفصل اين دوران و جزئى از مبحث مربوط به فاطميان باشد، باز هم كتاب «اتعاظ» تنها اثر تاريخ‌نگارانه قرون ميانه است كه ما در باره فاطميان در دست داريم <ref>سليم، محمدنبى، ص 80</ref>.


نويسنده، در اين كتاب تاريخ دولت فاطميان مصر را از زمان قيام آنها در مغرب عربى تا زوال آن در مصر به نگارش درآورده است. او پيش از پرداختن به خلفاى فاطمى، از فرزندان على بن ابى‌طالب(ع) از نسل امام حسن(ع) و امام حسين(ع) سخن به ميان آورده و سپس به نسب فاطميان پرداخته است. او از مورخانى است كه نسب فاطميان مصر را تأييد كرده است (چنان‌كه استادش ابن خلدون نيز بر همين عقيده بوده است)؛ به همين دليل سخاوى او را به اسماعيلى بودن متهم كرده است. از امتيازهاى اين كتاب توجه نويسنده به مسائل اجتماعى و اقتصادى مصر در عصر فاطميان است <ref>غلامى دهقى، على، ص 109 - 110</ref>.
نويسنده، در اين كتاب تاريخ دولت فاطميان مصر را از زمان قيام آنها در مغرب عربى تا زوال آن در مصر به نگارش درآورده است. او پيش از پرداختن به خلفاى فاطمى، از فرزندان على بن ابى‌طالب(ع) از نسل امام حسن(ع) و امام حسين(ع) سخن به ميان آورده و سپس به نسب فاطميان پرداخته است. او از مورخانى است كه نسب فاطميان مصر را تأييد كرده است (چنان‌كه استادش [[ابن خلدون]] نيز بر همين عقيده بوده است)؛ به همين دليل سخاوى او را به اسماعيلى بودن متهم كرده است. از امتيازهاى اين كتاب توجه نويسنده به مسائل اجتماعى و اقتصادى مصر در عصر فاطميان است <ref>غلامى دهقى، على، ص 109 - 110</ref>.


توجه مفرط مقريزى به فاطمى‌ها، همدردى آشكارش با آنها و پذيرفتن ادعاى انتساب ايشان به على و فاطمه - با وجود انكار اين ادعا توسط غالب مورخان سنى - باعث توجه جدى معاصران، اعم از دوست و دشمن به او شده است. يك نمونه از اين واكنش‌هاى آشكار را از سوى يك نويسنده ناشناس، در تحشيه بر نسخه خطى «گوتا»؛ يعنى دستخط اصلى كتاب «اتعاظ»، بلافاصله پس از عبارت مقريزى در باره نسب فاطميان مى‌توان مشاهده كرد؛ با اين عبارات كه: «رابطه نويسنده با تكذيب آنچه متخصصان در باره اعتبار شجره نسب فاطميان گفته‌اند و تلاش او براى توجيه و تمجيد ايشان و تحسين اقداماتشان توجيه‌پذير مى‌نمايد؛ زيرا او به دنبال ايجاد پيوند نسبى با دودمان فاطمى بوده و تلاش دارد تا به‌ويژه در آغاز بحث، به هر شكل ممكن، دودمان خود را به تميم [ابن مُعتز] برساند. مقريزى مى‌خواسته هم از موقعيت فاطميان حمايت كند و هم گزارش طرف‌دارانه‌اى از حكمرانى ايشان بنگارد». اين ديدگاه از سوى افراد ديگر نيز بيان شده است كه آن را دليلى براى ابراز علاقه بسيار مقريزى به فاطميان قلمداد كرده‌اند <ref>سليم، محمدنبى، ص 81</ref>.
توجه مفرط مقريزى به فاطمى‌ها، همدردى آشكارش با آنها و پذيرفتن ادعاى انتساب ايشان به على و فاطمه - با وجود انكار اين ادعا توسط غالب مورخان سنى - باعث توجه جدى معاصران، اعم از دوست و دشمن به او شده است. يك نمونه از اين واكنش‌هاى آشكار را از سوى يك نويسنده ناشناس، در تحشيه بر نسخه خطى «گوتا»؛ يعنى دستخط اصلى كتاب «اتعاظ»، بلافاصله پس از عبارت مقريزى در باره نسب فاطميان مى‌توان مشاهده كرد؛ با اين عبارات كه: «رابطه نويسنده با تكذيب آنچه متخصصان در باره اعتبار شجره نسب فاطميان گفته‌اند و تلاش او براى توجيه و تمجيد ايشان و تحسين اقداماتشان توجيه‌پذير مى‌نمايد؛ زيرا او به دنبال ايجاد پيوند نسبى با دودمان فاطمى بوده و تلاش دارد تا به‌ويژه در آغاز بحث، به هر شكل ممكن، دودمان خود را به تميم [ابن مُعتز] برساند. مقريزى مى‌خواسته هم از موقعيت فاطميان حمايت كند و هم گزارش طرف‌دارانه‌اى از حكمرانى ايشان بنگارد». اين ديدگاه از سوى افراد ديگر نيز بيان شده است كه آن را دليلى براى ابراز علاقه بسيار مقريزى به فاطميان قلمداد كرده‌اند <ref>سليم، محمدنبى، ص 81</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش