رساله اجتهاد و تقلید: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'فارسي - عربي' به 'فارسی - عربی') |
|||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| عنوانهای دیگر =رساله اجتهاد و تقليد (حلي) | | عنوانهای دیگر =رساله اجتهاد و تقليد (حلي) | ||
رساله في الاجتهاد و التقليد. | رساله في الاجتهاد و التقليد. فارسی - عربی | ||
|پدیدآورندگان | |پدیدآورندگان | ||
| پدیدآوران =[[حسینی طهرانی، سید محمدحسین]](محرر و مترجم) | | پدیدآوران =[[حسینی طهرانی، سید محمدحسین]](محرر و مترجم) |
نسخهٔ ۱۸ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۳۱
رساله اجتهاد و تقلید | |
---|---|
پدیدآوران | حسینی طهرانی، سید محمدحسین(محرر و مترجم) حلی، حسین (تقريرات) |
عنوانهای دیگر | رساله اجتهاد و تقليد (حلي) رساله في الاجتهاد و التقليد. فارسی - عربی |
ناشر | مکتب وحي |
مکان نشر | ايران - تهران |
سال نشر | 1434ق. = 1392ش. |
چاپ | چاپ اول |
شابک | 978-600-6112-36-7 |
موضوع | اجتهاد و تقليد اصول فقه شيعه |
زبان | فارسي |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /ح5گ8 / 167 BP |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
رساله اجتهاد و تقلید، تقریرات مباحث اصولی و فقهی آیتالله حسین حلی در موضوع «اجتهاد و تقلید»، به قلم آیتالله سید محمدحسین حسینی طهرانی است. ترجمه و تعلیقات فارسی این رساله به قلم فرزند ایشان سید محمدحسن است.
ساختار
کتاب مشتمل است بر:
- مقدمه مترجم؛
- ترجمه رساله در دو بخش اجتهاد (در شش فصل) و تقلید (در پنج فصل)؛
- خاتمه مترجم، در دو فصل شاخصهای اجتهاد و استنباط (بیستویک شاخص) و شاخصهای مرجعیت و زعامت (هفت شاخص)؛
- متن عربی رساله.
گزارش محتوا
کتاب با مقدمه مترجم در شرح حال آیتالله شیخ حسین حلی آغاز شده است. در این شرح حال، بر احاطه اعجابانگیز ایشان بر احادیث و آثار معصومین(ع) و نیز اشراف بر تاریخ و تفسیر و کلام و نوآوریهای متداول عصر خویش تأکید شده است. تسلط ایشان بر فقه و اصول نیز زبانزد اهل فن و حوزه نجف بوده و از او بهعنوان مبرزترین شاگرد مرحوم نائینی یاد شده است[۱].
پس از آن تحت عنوان «شمهای از احوال حضرت علامه طهرانی رضواناللهعليه»، بهاجمال، به شخصیت این عالم شیعه که مقرر مطالب درسی و شاگرد مرحوم حلی بوده اشاره شده است. در بخشی از این شرح حال، به حضور علامه طهرانی در درسها و بحثهای شیخ حسین حلی و از جمله بتقریر مبحث اجتهاد و تقلید اشاره شده است: «مرحوم علامه والد - قدسسره - هنگام توطن در نجف اشرف، به درسها و بحثهای مرحوم علامه حاج شیخ حسین حلی - أعلیاللهمقامه - حاضر میشدند، که از جمله آن مبحث اجتهاد و تقلید است و آن را به نیکوترین وجهی تقریر و مکتوب نمودند»[۲].
مترجم سپس انگیزه خود از انتشار این رساله را اینگونه توضیح میدهد: «حقیر پس از تورق صفحاتی از آن متوجه شدم که بنای این رساله بر وضع مبانی و اصولی متین و استوار و چهبسا خارج از فضای متداول و متعارف بین فضلا و اهل علم است؛ لذا درصدد برآمدم که ضمن اقدام به طبع و نشر آن، مطالبی در توضیح و تبیین آن در پاورقی بیفزایم».
در ادامه به تألیف اصل این اثر به زبان عربی و انگیزه ترجمه آن اشاره کرده، مینویسد: «تقریرات این بحث به قلم حضرت والد – قدسسره - به زبان عربی تحریر یافته است، ولی ازآنجاکه مطالعه این ابحاث برای برخی از اهل فضل ممکن است توأم با کمی صعوبت باشد و از طرفی معالاسف حتی در حوزههای علمیه اشتیاق و رغبت فضلا به مطالعه مباحث علمی به زبان فارسی بیش از زبان عربی است، لذا حقیر درصدد برآمدم که علاوه بر تذییل مباحث به زبان فارسی، خود متن رساله را نیز به فارسی ترجمه نموده، در یک مجموعه طبع و نشر نمایم و به جهت حفظ امانت و دقت و تأمل بیشتر، اصل رساله را با زبان عربی و املای خود مرحوم والد و تذییلات حقیر به زبان عربی نیز طبع و نشر نمایم»[۳].
نویسنده در ابتدای مباحثش شش تعریف اصطلاحی از «اجتهاد»، از جمله تعریف استادش مرحوم نائینی را ارائه میکند[۴]؛ البته او بر تعریف اجتهاد اثری را مترتب ندانسته و با صرف نظر از نقض و ابرام تعاریف میافزاید: اگر بهناچار بخواهیم تعریفی از اجتهاد ارائه دهیم اینطور میگوییم: «اجتهاد عبارت است از تحصیل علم به حکم»[۵].
علامه طهرانی معتقد است که وجوب اجتهاد، عینی است نه کفایی: «پس از اینکه روشن گشت که حقیقت اجتهاد عبارت است از: تحصیل علم به حکم شرعی به هر نحوی از انحای تحصیل و از هر راهی که متصور است و پس از اینکه دانستی که این مفهوم از اجتهاد در جمیع مکلفین - چه مجتهد اصطلاحی و چه مقلد - مشترک است، متوجه خواهی شد که وجوب آن قطعاً عینی خواهد بود»[۶].
در بخشی از مباحث اجتهاد، به تشکیک برخی از فقها در حجیت استنباطات متجزی برای خود و برای غیر اشاره شده است که نویسنده این شبهه را اینگونه پاسخ میدهد: «حجیت استنباطات متجزی در مسائل فرعیه، متوقف بر اجتهاد و استنباط او در مسئله جواز تجزی است؛ زیرا پرواضح است که اگر اجتهاد متجزی، مجزی نباشد، دیگر استنباطات او در مسائل فرعیه برای او مفید نخواهد بود و معلوم است که متجزی در این مسئله - یعنی مسئله جواز تجزی - نیز مجتهد متجزی است. پس استنباط او در جواز تجزی و حجیت این استنباط، بر یک اجتهاد دیگر متوقف خواهد بود و همین طور تسلسل لازم میآید»[۷].
مؤلف در بخش دیگری از مباحث، مبادی اجتهاد و اموری که اجتهاد بر آنها متوقف است را تبیین کرده است: «اعلام، اجتهاد را متوقف بر اموری دانستهاند، از قبیل: فقه و علم صرف و علم نحو و علوم ثلاثه بلاغت: معانی، بیان و بدیع؛ زیرا در این علوم نکاتی است که بنیه مجتهد را قوی میسازد و بر استنباط و ادراک احکام کمک مینماید و آگاه باش که این امور از جمله مسائلی است که چارهای از آنها در تحصیل اجتهاد و استنباط نمیباشد و ناگزیر متعلمی که در پی اجتهاد احکام میباشد باید بهطور مستوفی تحصیل آنها را بنماید تا اینکه در این علوم صاحب رأی و نظر گردد و اکتفا به قرائت کتاب صرف و نحو و امثال آن نکند؛ مضافاً به اینکه این علوم در علم اصول نیز دخالت دارند؛ زیرا در علم اصول روایاتی است که مراد از آنها بدون تعلم این علوم آشکار نخواهد شد»[۸].
البته نویسنده تسلط بر علم رجال را در این زمان لازم نمیداند: «و اما علم رجال، باید اقرار نمود که فایدهای در زمان ما مترتب بر آن نمیشود؛ زیرا پس از اینکه مدار در حجیت روایات همان وثوق به روایت است، دیگر احاطه به مبانی و قواعد علم رجال چندان مفید نخواهد بود»[۹].
مباحث تقلید نیز با تعریف لغوی و اصطلاحی آن آغاز شده است. در رابطه با معنای اصطلاحی، پس از بررسی تعاریف فقها از تقلید مینویسد: «تقلید عبارت از عملی است که مستند به فتوای فقیه باشد و این استناد همان حجت عامی است بر مولا در مقام احتجاج و به این حجت اعمال خود را بر رقبه مفتی میگذارد»[۱۰].
نویسنده وجوب تقلید را شرعی، لکن طریق وصول عامی به آن را فطری و جبلی میداند. او در نهایت نظر صاحب کفایه را پذیرفته، مینویسد: آنچه صاحب کفایه فرموده که «فطرت و جبلت کشف از وجوب تقلید میکند، والاّ تسلسل لازم میآید»، امری است متین و چارهای جز پذیرش آن نمیباشد[۱۱].
مرحوم حلی در جاهای مختلفی از رساله از استاد خویش با عنوان «شيخنا الأستاد» یاد کرده و با کمال احترام و مستدل به نقد دیدگاه ایشان پرداخته است؛ از جمله اینکه تفصیل مرحوم نائینی بین مسائل عام البلوی و غیر عام البلوی در موضوع تقلید را نمیپذیرد[۱۲].
مترجم در خاتمه خویش بر کتاب، شاخصهایی را برای اجتهاد و مرجعیت لحاظ کرده است که قابل توجه و ارزشمند است؛ بهعنوان مثال در شاخص سوم مرجعیت، به خبرویت و بصیرت نسبت به شرایط جامعه و دیدگاهها و توقعات افراد اشاره میکند: «مرجع باید نسبت به شرایط جامعه و دیدگاه افراد و توقعات آنان خبیر و بصیر باشد و در میان مردم به توغل در دنیا و مادیات و فرو رفتن در کثرات و مسائل اقتصادی و مادی و تمایل به شهرت و احراز پست و مقام و جانبداری از گروه و افرادی خاص و بیتوجهی به مستضعفین و بینوایان و مظلومان و بیکسان و ارتباط با مترفین و حشر و نشر با آنان و معاشرت با ستمگران و فرومایگان، معروف و مشهور نباشد»[۱۳].
در انتهای کتاب متن عربی رساله و تعلیقات عربی مترجم برای مراجعه محققین ارائه شده است.
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در ابتدای کتاب و فهارس عامه (آیات، روایات، اشعار و کلمات مشهوره، اعلام، اصطلاحات، اماکن، قبائل و فرق، کتب و منابع و مصادر) در انتهای کتاب ارائه شده است. پاورقیهای کتاب مشتمل بر توضیحات و ارجاعات مفید و ارزشمندی است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه مترجم و متن کتاب.