۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'حت' به 'حت') |
جز (جایگزینی متن - 'سبکى' به 'سبکی ') |
||
(۶ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
شعر فارسی - قرن 9ق. - تاريخ و نقد | شعر فارسی - قرن 9ق. - تاريخ و نقد | ||
| ناشر =مجلس شورای | | ناشر =مجلس شورای اسلامى، کتابخانه، موزه و مرکز اسناد | ||
| مکان نشر =ايران - تهران | | مکان نشر =ايران - تهران | ||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
| شابک =978-600-5594-11-9 | | شابک =978-600-5594-11-9 | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =15873 | ||
| کتابخوان همراه نور =15873 | | کتابخوان همراه نور =15873 | ||
| کد پدیدآور =801 | | کد پدیدآور =801 | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
علاوه بر آنچه گفته شد، [[جمالی اردستانی، جمالالدین محمد|پیرجمال]] در این رساله اشارات تاریخى مهمى به وقایع و رویدادهاى روزگار خود کرده، که لشگرکشى بابر به شیراز و مقابله به مثل جهانشاه قراقویونلو و پسرش ابوالفتح پیربوداق خان با او که در سالهاى 857-5858ق، رخ داده و نابودى شاهرخ تیمورى، از مهمترین آنهاست»<ref>مقدمه مصحح، ص79-80</ref>. | علاوه بر آنچه گفته شد، [[جمالی اردستانی، جمالالدین محمد|پیرجمال]] در این رساله اشارات تاریخى مهمى به وقایع و رویدادهاى روزگار خود کرده، که لشگرکشى بابر به شیراز و مقابله به مثل جهانشاه قراقویونلو و پسرش ابوالفتح پیربوداق خان با او که در سالهاى 857-5858ق، رخ داده و نابودى شاهرخ تیمورى، از مهمترین آنهاست»<ref>مقدمه مصحح، ص79-80</ref>. | ||
===ویژگیهاى | ===ویژگیهاى سبکی === | ||
====زبان==== | ====زبان==== | ||
«قسمتهاى منظوم این کتاب به زبان کهنهترى، نسبت به مثنویهاى دیگر جمالى سروده شده و برخى واژهها آنقدر قدیمیاند که نمونه آنها را مىتوان در آثار دوره سامانى و غزنوى دید؛ مثل: یکایک، ازینسان، استم (ستم)، شاندهام (نشاندهام)، سخون (سخن)، نارى (نیارى)، تاند (تواند)، یارد (در معناى تواند)، ناید (نیاید)، استیز (ستیز)، بو (بود)، اسپرده (سپرده)، وانگفتم (بازنگفتم)، ستاده (ایستاده)، استد (بایستد)، اوفکند (افکند)، اوفتاد (افتاد)، کجا به معناى جایى که و که و... و همچنین حروف اضافه و ربط: ابر، ابا، ابى، ار، اندر، ازیرا، همى، ایدون و همىدون، از بسامد بالایى در این مثنوى برخوردارند. اما این واژهها بهخوبى در بحر متقارب، که این منظومه در آن سروده شده، جا افتادهاند و جالب اینکه در سایر مثنویهاى [[جمالی اردستانی، جمالالدین محمد|پیرجمال]]، بهخصوص آنهایى که هموزن مثنوى شرح الكنوز هستند، این لغات بسیار کمترند و زبان کهنه این منظومه در آنها وجود ندارد. شاید [[جمالی اردستانی، جمالالدین محمد|پیرجمال]] نامأنوس بودن زبانش را فهمیده و در سایر آثار خود آن را بهکار نبرده است. اما در بخش منثور این کتاب سبک جمالى همانند قسمتهاى منثور مثنویهاى دیگر او و کتاب مرآة الأفراد است؛ یعنى نثرش آمیخته به ترکیبات و لغات عربى و تضمین آیات و احادیث است و اگرچه در بعضى مواقع دشوار و دیریاب میشود، اما کلا ساده و روان است و با قدرى تأمل مىتوان مطالب آن را فهمید»<ref>همان، ص80-81</ref>. | «قسمتهاى منظوم این کتاب به زبان کهنهترى، نسبت به مثنویهاى دیگر جمالى سروده شده و برخى واژهها آنقدر قدیمیاند که نمونه آنها را مىتوان در آثار دوره سامانى و غزنوى دید؛ مثل: یکایک، ازینسان، استم (ستم)، شاندهام (نشاندهام)، سخون (سخن)، نارى (نیارى)، تاند (تواند)، یارد (در معناى تواند)، ناید (نیاید)، استیز (ستیز)، بو (بود)، اسپرده (سپرده)، وانگفتم (بازنگفتم)، ستاده (ایستاده)، استد (بایستد)، اوفکند (افکند)، اوفتاد (افتاد)، کجا به معناى جایى که و که و... و همچنین حروف اضافه و ربط: ابر، ابا، ابى، ار، اندر، ازیرا، همى، ایدون و همىدون، از بسامد بالایى در این مثنوى برخوردارند. اما این واژهها بهخوبى در بحر متقارب، که این منظومه در آن سروده شده، جا افتادهاند و جالب اینکه در سایر مثنویهاى [[جمالی اردستانی، جمالالدین محمد|پیرجمال]]، بهخصوص آنهایى که هموزن مثنوى شرح الكنوز هستند، این لغات بسیار کمترند و زبان کهنه این منظومه در آنها وجود ندارد. شاید [[جمالی اردستانی، جمالالدین محمد|پیرجمال]] نامأنوس بودن زبانش را فهمیده و در سایر آثار خود آن را بهکار نبرده است. اما در بخش منثور این کتاب سبک جمالى همانند قسمتهاى منثور مثنویهاى دیگر او و کتاب مرآة الأفراد است؛ یعنى نثرش آمیخته به ترکیبات و لغات عربى و تضمین آیات و احادیث است و اگرچه در بعضى مواقع دشوار و دیریاب میشود، اما کلا ساده و روان است و با قدرى تأمل مىتوان مطالب آن را فهمید»<ref>همان، ص80-81</ref>. | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
# بهکار بردن پیشوند منفىساز «م» بهجاى «ن» در فعلهاى امر منفى، مثل: مگوى، مپوى، مپرس، مخسب، مباش، مجنب، مهل، میا، میار، میفزاى، مرم و... | # بهکار بردن پیشوند منفىساز «م» بهجاى «ن» در فعلهاى امر منفى، مثل: مگوى، مپوى، مپرس، مخسب، مباش، مجنب، مهل، میا، میار، میفزاى، مرم و... | ||
# کاربرد پیشوند «در» قبل از فعلهاى امر، ماضى و مضارع، مثل: درآ، درنگر، درباست، درگذارند، دررباى، درشدم، دربدیدم، درمیا و... | # کاربرد پیشوند «در» قبل از فعلهاى امر، ماضى و مضارع، مثل: درآ، درنگر، درباست، درگذارند، دررباى، درشدم، دربدیدم، درمیا و... | ||
# استفاده از پسوندهایى مثل ناک، وار، وش، انه، گه، گى، آسا بعد از کلمات و ترکیبات مختلف به شیوهاى منحصربهفرد و نامعمول بهمنظور ساختن قید حالت و کیفیت، مثل: گرهناک، طربناک، فرحناک، سعدناک، غفلتناک، خوابناک، آبناک، هوسناک، استیزهناک، زخمناک، بویناک، | # استفاده از پسوندهایى مثل ناک، وار، وش، انه، گه، گى، آسا بعد از کلمات و ترکیبات مختلف به شیوهاى منحصربهفرد و نامعمول بهمنظور ساختن قید حالت و کیفیت، مثل: گرهناک، طربناک، فرحناک، سعدناک، غفلتناک، خوابناک، آبناک، هوسناک، استیزهناک، زخمناک، بویناک، سلمانوار، ستونوار، گداوش، غلامانه، لئیمانه، حکیمانه، گدایانه، یتیمانه، خبیثانه، فقیرانه، خلیلانه، خموشانه، خاکسارانه، شهیدانه، نامرادانه، بىقدرتانه، پلیدانه، لانگه، بهیکبارگى، بهغمخوارگى، برومندگى، نرگسآسا و... | ||
# استفاده از پسوند «ک» تحقیر بر سر کلمات، مثل: دستکزنان، کلبکى، رقیبکان، زنکان، غافلکان و...»<ref>همان، ص81-82</ref> | # استفاده از پسوند «ک» تحقیر بر سر کلمات، مثل: دستکزنان، کلبکى، رقیبکان، زنکان، غافلکان و...»<ref>همان، ص81-82</ref> | ||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
==وابستهها== | ==وابستهها== | ||
{{وابستهها}} | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
خط ۸۸: | خط ۸۹: | ||
[[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]] | [[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]] | ||
ویرایش