شرح الكنوز و بحر الرموز: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'سبکى' به 'سبکی '
جز (جایگزینی متن - 'ب‎ن' به 'ب‌ن')
جز (جایگزینی متن - 'سبکى' به 'سبکی ')
 
(۱۱ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۵: خط ۱۵:
شعر فارسی - قرن 9ق. - تاريخ و نقد
شعر فارسی - قرن 9ق. - تاريخ و نقد


| ناشر =مجلس شورای اسلامي، کتابخانه، موزه و مرکز اسناد
| ناشر =مجلس شورای اسلامى، کتابخانه، موزه و مرکز اسناد


| مکان نشر =ايران - تهران  
| مکان نشر =ايران - تهران  
خط ۲۴: خط ۲۴:
| شابک =978-600-5594-11-9
| شابک =978-600-5594-11-9
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =
| کتابخانۀ دیجیتال نور =15873
| کتابخوان همراه نور =15873
| کد پدیدآور =801
| کد پدیدآور =801
| پس از =
| پس از =
خط ۴۲: خط ۴۳:
در پیشگفتار آمده است: یکى از طرایق چهارده‌گانه منشعب از طریقه سهروردیه تحت عنوان طریقه پیرجمالیه به نام [[جمالی اردستانی، جمال‌الدین محمد|پیرجمال اردستانی]] شناخته می‌شود<ref>ر.ک: پیشگفتار کتاب، ص19</ref>.
در پیشگفتار آمده است: یکى از طرایق چهارده‌گانه منشعب از طریقه سهروردیه تحت عنوان طریقه پیرجمالیه به نام [[جمالی اردستانی، جمال‌الدین محمد|پیرجمال اردستانی]] شناخته می‌شود<ref>ر.ک: پیشگفتار کتاب، ص19</ref>.


در این تحقیق سعى شده با بررسى همه آثار [[جمالی اردستانی، جمال‌الدین محمد|پیرجمال اردستانی]] (که بیشترشان تصحیح و چاپ نشده و به‌صورت دست‌نویس موجودند) و همچنین با نگاه به اشاراتى که معاصرانش و تذکره‌نویسان به او و آثارش کرده‌اند، شخصیت، افکار و عقاید وى و طریقتش بهتر نمایان شود و در مرحله دوم سعى شده با ارائه یک متن تصحیح‎شده از یکى از مهم‎ترین آثار او (تحت عنوان مثنوى شرح الكنوز و بحر الرموز)، بررسى و تحقیق درباره او و طریقتش و نیز آشنایى با سبک وى در دسترسى علاقه‌مندان قرار گیرد. رساله شرح الكنوز از آثار مهم این عارف و همچنین از ‎ آثار عرفانى به‌جامانده از سده 9ق، است و تاکنون مورد توجه هیچ مصححى قرار نگرفته و کمتر محققى به آن توجه کرده است<ref>ر.ک: همان</ref>.
در این تحقیق سعى شده با بررسى همه آثار [[جمالی اردستانی، جمال‌الدین محمد|پیرجمال اردستانی]] (که بیشترشان تصحیح و چاپ نشده و به‌صورت دست‌نویس موجودند) و همچنین با نگاه به اشاراتى که معاصرانش و تذکره‌نویسان به او و آثارش کرده‌اند، شخصیت، افکار و عقاید وى و طریقتش بهتر نمایان شود و در مرحله دوم سعى شده با ارائه یک متن تصحیح‌شده از یکى از مهم‎ترین آثار او (تحت عنوان مثنوى شرح الكنوز و بحر الرموز)، بررسى و تحقیق درباره او و طریقتش و نیز آشنایى با سبک وى در دسترسى علاقه‌مندان قرار گیرد. رساله شرح الكنوز از آثار مهم این عارف و همچنین از ‎ آثار عرفانى به‌جامانده از سده 9ق، است و تاکنون مورد توجه هیچ مصححى قرار نگرفته و کمتر محققى به آن توجه کرده است<ref>ر.ک: همان</ref>.


مصحح، در مقدمه‌ای مفصل به شرح زندگی و عقاید جمال‌الدین محمد اردستانی و سپس به تصحیح مثنوی شرح الكنوز و بحر الرموز پرداخته تا از این طریق بتواند عقاید و آرای او را روشن‎تر سازد.
مصحح، در مقدمه‌ای مفصل به شرح زندگی و عقاید جمال‌الدین محمد اردستانی و سپس به تصحیح مثنوی شرح الكنوز و بحر الرموز پرداخته تا از این طریق بتواند عقاید و آرای او را روشن‎تر سازد.
وی پیرامون کتاب شرح الكنوز و بحر الرموز نوشته است: «این مثنوى که بنا بر تاریخ اتمام، دومین مثنوى بلند پیرجمال، پس از کنز الدقائق است، همانند مثنوى‎هاى دیگر او هم به نظم و هم به نثر تألیف شده است. این رساله شامل سه قسم بزرگ است: قسم اول در شریعت، قسم دوم در طریقت و قسم سوم در حقیقت...
وی پیرامون کتاب شرح الكنوز و بحر الرموز نوشته است: «این مثنوى که بنا بر تاریخ اتمام، دومین مثنوى بلند پیرجمال، پس از کنز الدقائق است، همانند مثنوی‌هاى دیگر او هم به نظم و هم به نثر تألیف شده است. این رساله شامل سه قسم بزرگ است: قسم اول در شریعت، قسم دوم در طریقت و قسم سوم در حقیقت...
این کتاب از مهم‎ترین کتاب‌هاى عرفانى قرن نهم هجرى است. در سراسر این مثنوى، پیرجمال به بسط و شرح نگرش خود به هر سه قسم شریعت، طریقت و حقیقت در عرفان پرداخته و توضیح داده که وى و اهل طریقتش به این اصول چگونه مى‌نگرند و در تبیین این اصول و در نگرش به عرفان به‌عنوان یک مفهوم کلى چه عقایدى دارند و از چه رسومى پیروى مى‌کنند.
این کتاب از مهم‎ترین کتاب‌هاى عرفانى قرن نهم هجرى است. در سراسر این مثنوى، پیرجمال به بسط و شرح نگرش خود به هر سه قسم شریعت، طریقت و حقیقت در عرفان پرداخته و توضیح داده که وى و اهل طریقتش به این اصول چگونه مى‌نگرند و در تبیین این اصول و در نگرش به عرفان به‌عنوان یک مفهوم کلى چه عقایدى دارند و از چه رسومى پیروى مى‌کنند.
جمالى در این راه گاه‌گاه از ابیات مولانا جلال‌الدین رومى بهره برده؛ از جمله در قسم سوم (روح القدس)، در شرح و تفسیر بیت اول مثنوى معنوى، مطالب فراوانى آورده که بسیار باارزش و قابل استناد است.
جمالى در این راه گاه‌گاه از ابیات مولانا جلال‌الدین رومى بهره برده؛ از جمله در قسم سوم (روح القدس)، در شرح و تفسیر بیت اول مثنوى معنوى، مطالب فراوانى آورده که بسیار باارزش و قابل استناد است.
خط ۵۳: خط ۵۴:
علاوه بر آنچه گفته شد، [[جمالی اردستانی، جمال‌الدین محمد|پیرجمال]] در این رساله اشارات تاریخى مهمى به وقایع و رویدادهاى روزگار خود کرده، که لشگرکشى بابر به شیراز و مقابله به مثل جهان‌شاه قراقویونلو و پسرش ابوالفتح پیربوداق خان با او که در سال‎هاى 857-‎5858ق، رخ داده و نابودى شاهرخ تیمورى، از مهم‎ترین آنهاست»<ref>مقدمه مصحح، ص79-80</ref>.
علاوه بر آنچه گفته شد، [[جمالی اردستانی، جمال‌الدین محمد|پیرجمال]] در این رساله اشارات تاریخى مهمى به وقایع و رویدادهاى روزگار خود کرده، که لشگرکشى بابر به شیراز و مقابله به مثل جهان‌شاه قراقویونلو و پسرش ابوالفتح پیربوداق خان با او که در سال‎هاى 857-‎5858ق، رخ داده و نابودى شاهرخ تیمورى، از مهم‎ترین آنهاست»<ref>مقدمه مصحح، ص79-80</ref>.


===ویژگی‌هاى سبکى===
===ویژگی‌هاى سبکی ===
====زبان====
====زبان====
«قسمت‎هاى منظوم این کتاب به زبان کهنه‌ترى، نسبت به مثنوى‎هاى دیگر جمالى سروده شده و برخى واژه‌ها آن‎قدر قدیمی‌اند که نمونه آنها را مى‎توان در آثار دوره سامانى و غزنوى دید؛ مثل: یکایک، ازین‌سان، استم (ستم)، شانده‌ام (نشانده‌ام)، سخون (سخن)، نارى (نیارى)، تاند (تواند)، یارد (در معناى تواند)، ناید (نیاید)، استیز (ستیز)، بو (بود)، اسپرده (سپرده)، وانگفتم (بازنگفتم)، ستاده (ایستاده)، استد (بایستد)، اوفکند (افکند)، اوفتاد (افتاد)، کجا به ‎معناى جایى که و که و... و همچنین حروف اضافه و ربط: ابر، ابا، ابى، ار، اندر، ازیرا، همى، ایدون و همى‎دون، از بسامد بالایى در این مثنوى برخوردارند. اما این واژه‌ها به‌خوبى در بحر متقارب، که این منظومه در آن سروده شده، جا افتاده‌اند و جالب اینکه در سایر مثنوى‎هاى [[جمالی اردستانی، جمال‌الدین محمد|پیرجمال]]، به‌خصوص آنهایى که هم‌وزن مثنوى شرح الكنوز هستند، این لغات بسیار کمترند و زبان کهنه این منظومه در آنها وجود ندارد. شاید [[جمالی اردستانی، جمال‌الدین محمد|پیرجمال]] نامأنوس بودن زبانش را فهمیده و در سایر آثار خود آن را به‌کار نبرده است. اما در بخش منثور این کتاب سبک جمالى همانند قسمت‎هاى منثور مثنوى‎هاى دیگر او و کتاب مرآة الأفراد است؛ یعنى نثرش آمیخته به ترکیبات و لغات عربى و تضمین آیات و احادیث است و اگرچه در بعضى مواقع دشوار و دیریاب می‌شود، اما کلا ساده و روان است و با قدرى تأمل مى‎توان مطالب آن را فهمید»<ref>همان، ص80-81</ref>.
«قسمت‎هاى منظوم این کتاب به زبان کهنه‌ترى، نسبت به مثنوی‌هاى دیگر جمالى سروده شده و برخى واژه‌ها آن‎قدر قدیمی‌اند که نمونه آنها را مى‎توان در آثار دوره سامانى و غزنوى دید؛ مثل: یکایک، ازین‌سان، استم (ستم)، شانده‌ام (نشانده‌ام)، سخون (سخن)، نارى (نیارى)، تاند (تواند)، یارد (در معناى تواند)، ناید (نیاید)، استیز (ستیز)، بو (بود)، اسپرده (سپرده)، وانگفتم (بازنگفتم)، ستاده (ایستاده)، استد (بایستد)، اوفکند (افکند)، اوفتاد (افتاد)، کجا به ‎معناى جایى که و که و... و همچنین حروف اضافه و ربط: ابر، ابا، ابى، ار، اندر، ازیرا، همى، ایدون و همى‎دون، از بسامد بالایى در این مثنوى برخوردارند. اما این واژه‌ها به‌خوبى در بحر متقارب، که این منظومه در آن سروده شده، جا افتاده‌اند و جالب اینکه در سایر مثنوی‌هاى [[جمالی اردستانی، جمال‌الدین محمد|پیرجمال]]، به‌خصوص آنهایى که هم‌وزن مثنوى شرح الكنوز هستند، این لغات بسیار کمترند و زبان کهنه این منظومه در آنها وجود ندارد. شاید [[جمالی اردستانی، جمال‌الدین محمد|پیرجمال]] نامأنوس بودن زبانش را فهمیده و در سایر آثار خود آن را به‌کار نبرده است. اما در بخش منثور این کتاب سبک جمالى همانند قسمت‎هاى منثور مثنوی‌هاى دیگر او و کتاب مرآة الأفراد است؛ یعنى نثرش آمیخته به ترکیبات و لغات عربى و تضمین آیات و احادیث است و اگرچه در بعضى مواقع دشوار و دیریاب می‌شود، اما کلا ساده و روان است و با قدرى تأمل مى‎توان مطالب آن را فهمید»<ref>همان، ص80-81</ref>.


====برخى ویژگی‌هاى دستورى====
====برخى ویژگی‌هاى دستورى====
خط ۶۲: خط ۶۳:
# به‌کار بردن پیشوند منفى‎ساز «م» به‌جاى «ن» در فعل‎هاى امر منفى، مثل: مگوى، مپوى، مپرس، مخسب، مباش، مجنب، مهل، میا، میار، میفزاى، مرم و...
# به‌کار بردن پیشوند منفى‎ساز «م» به‌جاى «ن» در فعل‎هاى امر منفى، مثل: مگوى، مپوى، مپرس، مخسب، مباش، مجنب، مهل، میا، میار، میفزاى، مرم و...
# کاربرد پیشوند «در» قبل از فعل‎هاى امر، ماضى و مضارع، مثل: درآ، درنگر، درباست، درگذارند، دررباى، درشدم، دربدیدم، درمیا و...
# کاربرد پیشوند «در» قبل از فعل‎هاى امر، ماضى و مضارع، مثل: درآ، درنگر، درباست، درگذارند، دررباى، درشدم، دربدیدم، درمیا و...
# استفاده از پسوندهایى مثل ناک، وار، وش، انه، گه، گى، آسا بعد از کلمات و ترکیبات مختلف به شیوه‌اى منحصربه‎فرد و نامعمول به‌منظور ساختن قید حالت و کیفیت، مثل: گرهناک، طربناک، فرحناک، سعدناک، غفلتناک، خواب‌ناک، آبناک، هوسناک، استیزه‌ناک، زخمناک، بویناک، سلمان‎وار، ستون‎وار، گداوش، غلامانه، لئیمانه، حکیمانه، گدایانه، یتیمانه، خبیثانه، فقیرانه، خلیلانه، خموشانه، خاکسارانه، شهیدانه، نامرادانه، بى‌قدرتانه، پلیدانه، لانگه، به‎یک‌‌بارگى، به‎غم‎خوارگى، برومندگى، نرگس‌آسا و...
# استفاده از پسوندهایى مثل ناک، وار، وش، انه، گه، گى، آسا بعد از کلمات و ترکیبات مختلف به شیوه‌اى منحصربه‎فرد و نامعمول به‌منظور ساختن قید حالت و کیفیت، مثل: گرهناک، طربناک، فرحناک، سعدناک، غفلتناک، خواب‌ناک، آبناک، هوسناک، استیزه‌ناک، زخمناک، بویناک، سلمان‌وار، ستون‌وار، گداوش، غلامانه، لئیمانه، حکیمانه، گدایانه، یتیمانه، خبیثانه، فقیرانه، خلیلانه، خموشانه، خاکسارانه، شهیدانه، نامرادانه، بى‌قدرتانه، پلیدانه، لانگه، به‌یک‌‌بارگى، به‌غم‎خوارگى، برومندگى، نرگس‌آسا و...
# استفاده از پسوند «ک» تحقیر بر سر کلمات، مثل: دستک‎زنان، کلبکى، رقیبکان، زنکان، غافلکان و...»<ref>همان، ص81-82</ref>
# استفاده از پسوند «ک» تحقیر بر سر کلمات، مثل: دستک‎زنان، کلبکى، رقیبکان، زنکان، غافلکان و...»<ref>همان، ص81-82</ref>


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
فهرست مطالب در ابتدای اثر آمده است. در تصحیح متن، «نسخه اصل به‌عنوان متن اصلى در نظر گرفته شده و سپس نسخه‌هاى دیگر با آن مطابقت داده شده‌اند و همه تفاوت‎ها در پایین صفحه آورده شده تا شبیه‌ترین نسخه نسبت به آنچه مؤلف عرضه داشته به دست آید و علاوه بر آن خواننده بتواند همانند یک منتقد تفاوت نسخه‌ها را ببیند و بتواند گزینش اصلى را در محک داورى قرار دهد»<ref>همان، ص97</ref>.
فهرست مطالب در ابتدای اثر آمده است. در تصحیح متن، «نسخه اصل به‌عنوان متن اصلى در نظر گرفته شده و سپس نسخه‌هاى دیگر با آن مطابقت داده شده‌اند و همه تفاوت‎ها در پایین صفحه آورده شده تا شبیه‌ترین نسخه نسبت به آنچه مؤلف عرضه داشته به دست آید و علاوه بر آن خواننده بتواند همانند یک منتقد تفاوت نسخه‌ها را ببیند و بتواند گزینش اصلى را در محک داورى قرار دهد»<ref>همان، ص97</ref>.
«علاوه بر این در هرجا نسخه اصل، داراى جاافتادگى، ناخوانایى، اغلاط املایى و دورى از روابط منطقى بین کلمات بوده و یا در مواردى کاتب اشتباهاتى داشته؛ مثلا مطلبى را جابه‌جا یا مکرر نوشته، ضمن اشاره به آنها همه نسخه‌هاى دیگر حتى کم‌اعتبارترین آنها در نظر گرفته شده تا گزینش نهایى به صحیح‎ترین شکل ممکن صورت بگیرد»<ref>همان، ص98</ref>.
«علاوه بر این در هرجا نسخه اصل، داراى جاافتادگى، ناخوانایى، اغلاط املایى و دورى از روابط منطقى بین کلمات بوده و یا در مواردى کاتب اشتباهاتى داشته؛ مثلا مطلبى را جابه‌جا یا مکرر نوشته، ضمن اشاره به آنها همه نسخه‌هاى دیگر حتى کم‌اعتبارترین آنها در نظر گرفته شده تا گزینش نهایى به صحیح‌ترین شکل ممکن صورت بگیرد»<ref>همان، ص98</ref>.


==پانویس==
==پانویس==
خط ۷۷: خط ۷۸:
   
   
==وابسته‌ها==
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}
 
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
   
   
خط ۸۷: خط ۸۹:
   
   
[[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]]
[[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]]
[[رده: 25 شهریور الی 24 مهر]]
[[رده:سال97-25شهریور الی24 مهر]]
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش