سفرنامه كروسینسكى: یادداشتهای كشیش لهستانی عصر صفوی (1725 - 1770): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'رده:بهمن (99)' به '') |
جز (ردهافزایی) |
||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
[[رده: تاریخ]] | [[رده: تاریخ]] | ||
[[رده: تاریخ ایران]] | [[رده: تاریخ ایران]] | ||
[[رده:آثار خاورشناسان]] |
نسخهٔ ۱۹ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۵۰
سفرنامه كروسینسكى: یادداشتهای كشیش لهستانی عصر صفوی (1725 - 1770) | |
---|---|
پدیدآوران | میراحمدی، مریم (مقدمه، تصحیح و تعلیقات)
كروسینسكی، یوداش تادیوش (نویسنده) مفتون دنبلی، عبدالرزاق بن نجفقلی (مترجم) |
عنوانهای دیگر | یادداشتهای کشیش لهستانی عصر صفوی (1725 - 1770) |
ناشر | توس |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1363 ش |
چاپ | 1 |
موضوع | ایران - تاریخ - حکومت افغانان، 1135 - 1142ق.
ایران - تاریخ - صفویان، 907 - 1148ق. حسین صفوی، شاه ایران، قرن 12ق. |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | DSR 1242 /د9س7 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
سفرنامه كروسينسكى، اثر تاديوزيودا كروسينسكى با ترجمه عبدالرزاق بن نجفقلی مفتون دنبلی و مقدمه و تصحيح مريم ميراحمدى مىباشد.
در مورد ترجمه كتاب بايد گفت كه، بر خلاف انتظارى كه در وهله نخست مىرود، روان و رسا نيست، جملات تودرتو، كه سبب طولانى شدن بيش از حد مطالب و گسستن توالى منطقى موضوع در ذهن خواننده شده و بالاخره رديف شدن چندين فعل ساده و مركب و مختلفالزمان در پايان هر جمله و نارسایی و ضعف، و گاهى نادرستی برخى از تعابير از مشکلات این ترجمه است.
ساختار
اين كتاب كه از روى متن فرانسوى طبع 1918 پاريس به فارسى ترجمه شده، شامل يادداشت مترجم، مقدمه نویسنده، سه فصل اصلى تحت عناوين تشخيص درد، ايرادها و راههاى تجديد حيات، كه هر كدام به زيرفصلهاى ديگر تقسيم شدهاند، نتيجهگيرى، موخره، و دست آخر ضميمهاى در نقد و نظر درباره تلقى دو تن از روشنفكران و سياست شناسان غربى از مشكلات و مسائل جهان سوم، و خصوصا اعراب و افريقاييان، مىباشد.
گزارش محتوا
سفرنامه كروسينسكى كه شرح خاطرات كشيش لهستانى در طول اقامت هجده ساله او در ايران است، (سالههاى 1707-1725 ميلادى كه تقريبا برابر است با سالهاى 1119-1137ق) با اين كه بالصراحه متنى تاريخى نيست و از دقت در حوادثى كه حتى نویسنده در آن حضور نداشته عارى است و حتى وقايعى را كه همزمان با اقامت وى در ايران مىگذشته، درست بيان نمىكند، با آن همه در زمره منابع دست اولى است كه به تعبير لارنس كهارت، بازهر محققى در مطالعه تاريخ اواخر عصر صفويان بود. روى كارآمدن غلزائيان قندهار، خود را مديون آن مىشناسد، زيرا كه مصنف اطلاعاتى در اختيار ما گذاشت كه كسب آنها از طريق ديگر ميسر نبود و در اين مطلب كه اثر وى از ميان منابع معاصر، قيمتىترين كارى است كه به ما رسيده، هيچ گونه گزافهاى وجود ندارد.
اين كتاب تاريخ نيست و مصنف نيز وجود سابقه طولانى اقامت در ايران، و آگاهى از بسيارى پيشامدهاى تلخ پايان كار سلسله صوفى، ادعاى تاريخدانى و تاريخ نويسى نكرده است.
بنابراین، حوادث مذكور در متن كتاب نيز به هيچ وجه از اعتبار تاريخ برخوردار نيست، سهل است كه براى خواننده عادى، گمراه كننده هم هست. ديگر اين كه كتاب سرشار از غلطهاى املايى و انشايى است، شايد به اين دليل كه مؤلف ى سالخورده، آن هم در خلال سنواتى كه با زمان و مكان حدوث وقايع فاصله داشته است، مطالبى را كه در حافظه داشته، بىهيچ گونه شيوه و ابزار درست تحقيق، بيان كرده و هر جا كه به مشكلى برخورده، از مردم دوروبر استفساراتى نموده و نكاتى را نيز احيانا از اشخاص بىاطلاع و گاه مغرض شنيده، و سپس چنين مسودهاى را كه به زبان لاتينى بوده، به زبانهاى انگليسى و فرانسه بر گردانيده است. آن گاه كتاب، پس از جرحها و تعديلهاى مترجمى ترك، به اين زبان آمده، و از آن جا نيز به دست گزارنده سخن پرداز دربارى ايرانى، به سبک جهانگشاى نادرى و زينتالتواريخ به فارسى ترجمه شده است.
كروسينسكى و شيخ محمدعلى حزين لاهيجى از گواهان عينى ايام هجوم و استيلاى غلجايىها در ايران بودند كه در جريان محاصره و تصرف اصفهان توسط آنان در 1135ق در اين شهر حضور داشتند و در خاطرات خود ضمن شرح مشاهدات و مسموعاتشان، به توصيف اوضاع ايران و چگونگى واژگونى صفويان پرداختهاند.
كروسينسكى طى ماموريتى، به عنوان منشى و مترجم اسقف ارامنه در اصفهان به دربار صفوى راه يافت. در اين ماموريت او در تلاشى موفقيتآميز شاه سلطان حسين را متقاعد به پرداخت خسارت وارده، به مراكز كاپوسينها در تفليس و گنجه از سوى ارامنه انشعابى نمود.
از سال 1133ق، او در تماس نزدیک ترى با دربار قرار گرفت. بعد از تصرف اصفهان نيز به سبب داشتن دانش پزشکى، به دربار غلجايىها راه يافت. ارتباط نزدیک با دربار صفوى و دستگاه محمود افغان امكان اقامت در اصفهان و مشاهده و ضبط رخدادهاى آن ايام را برایش فراهم آورد. از اين رو بعد از اين كه از تحمل غربت و سياحت بسيار دلگير گشته بود، در سال 1137ق در معيت محمدخان بلوچ كه از سوى اشرف به سفارت عثمانى تعيين شده بود، عازم اسلامبول گرديد و پس از چندى به تحرير خاطراتش از اوضاع اصفهان در جريان حمله غلجايىها، به زبان لاتين پرداخت كه سپس به تركى برگردانده شد. اين كتاب در زمان سلطنت فتحعلى شاه به دستور وليعهدش، عباس ميرزا، توسط عبدالرزاق بيگ دنبلى از تركى به فارسى برگردانده شد و عنوان بصيرت نامه يا عبرت نامه گرفت.
در حقيقت خاطرات كروسينسكى و تذكره احوال حزين در شناخت اوضاع ايران در سالهاى 1119-1153ق كامل كننده يكديگرند. بدين معنى كه كروسينسكى وقايع به ويژه اصفهان را تا سال 1139ق تحرير نموده كه اين حوادث تا 1137ق حاصل مشاهدات و بقيه مسموعات وى مىباشند و حزين به شرح رخدادها تا سال 1153ق پرداخته كه گزارشات مربوط به سالهاى 1133-46ق بر پايه ديدههاى اوست كه با شرح و تفصيل بيشترى نگاشته شده و اخبار سالهاى 1146-53ق ماحصل شنيدههاى مشاراليه است كه با قلمى مختصرتر تحرير گرديده است.
وضعيت كتاب
فهرست مطالب كتاب در ابتداى آن و فهرست اعلام در انتهاى كتاب قيد شده است.
منابع مقاله
- متن و مقدمه كتاب
- شعبانی، رضا؛، «سفرنامه كروسينسكى» ، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجلات با موضوعات گوناگون علوم انسانى،نشر دانش مرداد و شهريور 1364 - شماره 29 (4 صفحه -از 42 تا 45).