۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '==منابع مقاله== مقدمه و متن کتاب. رده:کتابشناسی' به '==منابع مقاله== مقدمه و متن کتاب. ==وابستهها== {{وابستهها}} رده:کتابشناسی') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''اخبار و حكايات'''، از جمله آثار [[غسانی، محمد بن فیض|ابوالحسن، محمد بن الفيض الغسانى]]، به زبان عربى و مشتمل بر اخبار و روايات و داستانهایى اخلاقى و پندآموز است. تحقيق و اضافات کتاب، توسط [[صالح، ابراهیم|ابراهیم صالح]] صورت گرفته است. | '''اخبار و حكايات'''، از جمله آثار [[غسانی، محمد بن فیض|ابوالحسن، محمد بن الفيض الغسانى]]، به زبان عربى و مشتمل بر اخبار و روايات و داستانهایى اخلاقى و پندآموز است. تحقيق و اضافات کتاب، توسط [[صالح، ابراهیم|ابراهیم صالح]] صورت گرفته است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب، داراى یک جلد است و در آن، 107 خبر گردآورى شده است. در آغاز کتاب، مقدمه محقق مشتمل بر معرفى | کتاب، داراى یک جلد است و در آن، 107 خبر گردآورى شده است. در آغاز کتاب، مقدمه محقق مشتمل بر معرفى مؤلف<ref>[https://noorlib.ir/book/view/11830?pageNumber=6&viewType=html ر.ک: مقدمه، ص6]</ref>، روات کتاب<ref>[https://noorlib.ir/book/view/11830?pageNumber=7&viewType=html ر.ک: همان، ص7]</ref>، وصف نسخه<ref>[https://noorlib.ir/book/view/11830?pageNumber=8&viewType=html ر.ک: همان، ص8]</ref> و... واقع شده، سپس متن کتاب، آنگاه سماعات کتاب<ref>[https://noorlib.ir/book/view/11830?pageNumber=59&viewType=html ر.ک: همان، ص59]</ref> و در پایان فهرستهاى عام <ref>[https://noorlib.ir/book/view/11830?pageNumber=61&viewType=html ر.ک: همان، ص61]</ref>ذكر شده است. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
کتاب، حاوى اخبارى در موضوعات زير است: | کتاب، حاوى اخبارى در موضوعات زير است: | ||
ايمان و كفر و پايههاى هر یک از این دو؛ | ايمان و كفر و پايههاى هر یک از این دو؛ ثمرات اطاعت از خداوند؛ نیکى به والدين و دعا برای آنها بعد از مرگشان<ref>[https://noorlib.ir/book/view/11830?pageNumber=17&viewType=pdf ر.ک: همان، ص17]</ref>؛ نصايح ارزنده حضرت عيسى(ع) به حواريون در مورد دست يافتن به ملكوت آسمان<ref>[https://noorlib.ir/book/view/11830?pageNumber=17&viewType=pdf ر.ک: همان]</ref>، زهد<ref>[https://noorlib.ir/book/view/11830?pageNumber=15&viewType=html ر.ک: همان، ص 15]</ref>، قناعت و...؛ | ||
ثمرات اطاعت از خداوند؛ | |||
نیکى به والدين و دعا برای آنها بعد از | |||
نصايح ارزنده حضرت عيسى(ع) به حواريون در مورد دست يافتن به ملكوت | |||
و... | و... | ||
خط ۵۱: | خط ۴۴: | ||
نمونههایى از اخبار و حكايات کتاب: | نمونههایى از اخبار و حكايات کتاب: | ||
#مردى به محضر حضرت [[امام على(ع)]] شرفياب شد و از ايشان پرسيد ايمان چيست و آن حضرت، فرمودند: «ايمان، بر چهار پايه صبر، يقين، عدل و جهاد استوار است و از این میان، صبر، داراى چهار شاخه شوق، ترس، زهد و انتظار است؛ پس هر كس مشتاق بهشت باشد، شهوات را از ياد مىبرد و هر كس از آتش بترسد، از محرمات روى برمىگرداند و هر كس در دنيا زهد بورزد، مصيبتها بر او آسان مىشود و هر كس انتظار مرگ كشد، به سوى نیکىها مىشتابد و... | #مردى به محضر حضرت [[امام على(ع)]] شرفياب شد و از ايشان پرسيد ايمان چيست و آن حضرت، فرمودند: «ايمان، بر چهار پايه صبر، يقين، عدل و جهاد استوار است و از این میان، صبر، داراى چهار شاخه شوق، ترس، زهد و انتظار است؛ پس هر كس مشتاق بهشت باشد، شهوات را از ياد مىبرد و هر كس از آتش بترسد، از محرمات روى برمىگرداند و هر كس در دنيا زهد بورزد، مصيبتها بر او آسان مىشود و هر كس انتظار مرگ كشد، به سوى نیکىها مىشتابد و..<ref>[https://noorlib.ir/book/view/11830?pageNumber=15&viewType=pdf ر.ک: همان، ص15]</ref>. | ||
#مردى پول خود را كه صد دينار بود گم كرد، پس به همه اهالى شهر اعلام نمود كه هر كسى پول مرا پيدا نمايد، بيست دينار مژدگانى به او مىدهم، پس از اندكى، شخصى پول او را پيدا كرد و از صاحب مال خواست كه مژدگانى او را بدهد، اما او سر باز زده و گفت: مبلغ پول من، صد و بيست دينار بوده است، پس داورى به نزد فضالة بن عبيد بردند؛ وى، از صاحب مال پرسيد مگر نمىگویى كه پول تو، صد و بيست دينار بود و وى پاسخ داد آرى، سپس به مردى كه پول را پيدا كرده بود، رو نمود و پرسيد مگر نه این است كه مبلغ پولى را كه يافتى، صد دينار است و او پاسخ داد بلى؛ فضاله به او گفت: پولى را كه پيدا نمودى در پيش خود نگهدار تا صاحب آن پيدا شود. | #مردى پول خود را كه صد دينار بود گم كرد، پس به همه اهالى شهر اعلام نمود كه هر كسى پول مرا پيدا نمايد، بيست دينار مژدگانى به او مىدهم، پس از اندكى، شخصى پول او را پيدا كرد و از صاحب مال خواست كه مژدگانى او را بدهد، اما او سر باز زده و گفت: مبلغ پول من، صد و بيست دينار بوده است، پس داورى به نزد فضالة بن عبيد بردند؛ وى، از صاحب مال پرسيد مگر نمىگویى كه پول تو، صد و بيست دينار بود و وى پاسخ داد آرى، سپس به مردى كه پول را پيدا كرده بود، رو نمود و پرسيد مگر نه این است كه مبلغ پولى را كه يافتى، صد دينار است و او پاسخ داد بلى؛ فضاله به او گفت: پولى را كه پيدا نمودى در پيش خود نگهدار تا صاحب آن پيدا شود.<ref>[https://noorlib.ir/book/view/11830?pageNumber=22&viewType=html ر.ک: همان، ص22]</ref> | ||
#بلال حبشى[بعد از آنكه در شام اقامت گزيد، پس از مدتى]، پيامبر اكرم(ص) را در خواب ديد، در حالى كه به وى مىفرمود: اى بلال این بىوفايى چيست كه در پيش گرفتهاى، آيا وقت آن نرسيده كه به ديدار من آيى؛ بلال، غمگنانه از خوب پريد و هراسان خانه را ترك كرد و بر مركب سوار شد و آهنگ مدينه نمود؛ وقتى به آنجا رسيد، به زيارت مرقد مطهر رسولالله(ص) شرفياب گرديد، در حالى كه مىگريست و صورت خویش را بر خاک قبر مىماليد. در همان حال، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) به او رو نمودند و او آن دو را در آغوش گرفت و بوسيد، پس آن دو بزرگوار به وى گفتند: مايليم اذانى را كه سحرگاهان برای پيامبر(ص) مىگفتى، بشنویم؛ پس بلال بر بام مسجد رفت و در جايگاه پيشين خویش ايستاد و چون فرياد الله اكبر سر داد، شهر مدينه به لرزه افتاد و آنگاه كه اشهد أن لا اله الا الله را بر زبان آورد، لرزش شهر بيشتر گرديد و هنگامى كه اشهد أن محمدا رسولالله را فرياد كرد، بانوان پردهنشين از پناهگاه خویش بيرون دویدند و گفتند: آيا پيامبر(ص) زنده شده است. پس از رحلت پيامبر(ص) هيچ روزى بيشتر از آن روز، مرد و زن گريان به خود نديد. | #بلال حبشى[بعد از آنكه در شام اقامت گزيد، پس از مدتى]، پيامبر اكرم(ص) را در خواب ديد، در حالى كه به وى مىفرمود: اى بلال این بىوفايى چيست كه در پيش گرفتهاى، آيا وقت آن نرسيده كه به ديدار من آيى؛ بلال، غمگنانه از خوب پريد و هراسان خانه را ترك كرد و بر مركب سوار شد و آهنگ مدينه نمود؛ وقتى به آنجا رسيد، به زيارت مرقد مطهر رسولالله(ص) شرفياب گرديد، در حالى كه مىگريست و صورت خویش را بر خاک قبر مىماليد. در همان حال، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) به او رو نمودند و او آن دو را در آغوش گرفت و بوسيد، پس آن دو بزرگوار به وى گفتند: مايليم اذانى را كه سحرگاهان برای پيامبر(ص) مىگفتى، بشنویم؛ پس بلال بر بام مسجد رفت و در جايگاه پيشين خویش ايستاد و چون فرياد الله اكبر سر داد، شهر مدينه به لرزه افتاد و آنگاه كه اشهد أن لا اله الا الله را بر زبان آورد، لرزش شهر بيشتر گرديد و هنگامى كه اشهد أن محمدا رسولالله را فرياد كرد، بانوان پردهنشين از پناهگاه خویش بيرون دویدند و گفتند: آيا پيامبر(ص) زنده شده است. پس از رحلت پيامبر(ص) هيچ روزى بيشتر از آن روز، مرد و زن گريان به خود نديد<ref>[https://noorlib.ir/book/view/11830?pageNumber=45&viewType=html ر.ک: همان، ص45]</ref>. | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== |
ویرایش