آشنایی با نهجالبلاغه (كاظم محمدى): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'نهجالبلاغه' به 'نهجالبلاغة') |
جز (جایگزینی متن - 'نهج البلاغه' به 'نهجالبلاغة') |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| زبان =فارسي | | زبان =فارسي | ||
| کد کنگره = 5آ3م/0423/38 BP | | کد کنگره = 5آ3م/0423/38 BP | ||
| موضوع = امام علی، | | موضوع = امام علی، نهجالبلاغة، نقد و تفسیر. | ||
| ناشر = انتشارات نجم کبری | | ناشر = انتشارات نجم کبری | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
در این کتاب برای آنان که اثر مطوّل [[نهجالبلاغة (صبحی صالح)|نهجالبلاغة]] ایشان را مرعوب میکند و از بابت دشواری و عظمت، هول و هراس در دلشان میافکند نوشتاری ساده و فراگیر را برساخته و به ساده ترین وجه ممکن از محتویّات آن کتاب ارزنده چیزهایی را روایت کرده که خواندن آن میتواند شمایی کلّی و نمایی عالی از آن را به دست بدهد. | در این کتاب برای آنان که اثر مطوّل [[نهجالبلاغة (صبحی صالح)|نهجالبلاغة]] ایشان را مرعوب میکند و از بابت دشواری و عظمت، هول و هراس در دلشان میافکند نوشتاری ساده و فراگیر را برساخته و به ساده ترین وجه ممکن از محتویّات آن کتاب ارزنده چیزهایی را روایت کرده که خواندن آن میتواند شمایی کلّی و نمایی عالی از آن را به دست بدهد. | ||
کتاب آشنایی با نهجالبلاغة از بابت حجم مختصر است ولی در همین اختصار بیان گویا و توانایی در معرّفی | کتاب آشنایی با نهجالبلاغة از بابت حجم مختصر است ولی در همین اختصار بیان گویا و توانایی در معرّفی نهجالبلاغة دارد. مقدّمه ای مختصر سرآغاز کتاب است و بعد از آن دو معرّفی خلاصه ولی نغز و گویا دیده میشود، نخست معرّفی [[شریفالرضی، محمد بن حسین|سیّد رضی]] جمع کننده و مؤلّف نهجالبلاغة و دیگر [[امام علی علیهالسلام|امام علی]] که هم نیازی به معرّفی ندارد و هم نمیتوان آن را معرّفی نکرد، گرچه هر تعریفی از او نیمه و خام خواهد بود، مگر آنکه مولاناوار بر این باشیم که «مادح خورشید مدّاح خود است» و البتّه که دقیقاً همین گونه است. | ||
بعد از این دو معرّفیِ ساده و کوتاه بخشِ «بخشهای | بعد از این دو معرّفیِ ساده و کوتاه بخشِ «بخشهای نهجالبلاغة» در پیش روست و بعد از آن استقبال از «موضوعات مهم نهجالبلاغة» مطرح میشود. بعد از آن اصول و فروع دین را از منظر نهجالبلاغة بررسی میکند و در آخر در دو بخش یکی به شروح و تفاسیر نهجالبلاغة و یکی هم به ترجمههای آن میپردازد. | ||
نویسنده در بخشی از مقدّمه مینویسد: سخنان امام علی(ع) به سان وحی الهی و دانش نبوی است. سنگین و وزین، بلند و دست نیافتنی، شکیل و زیبا و خوش تراش، نرم و لطیف و آرامبخش، صیقلی و جلا یافته، نغز و مغز و پرمعنی. و به سان قرآن دارای ظاهر و باطن، کلماتی پیچیده و تأمّل کردنی، لایه دار و عمیق. این سخنان ژرف و عمیق از روح بلند و خروشانی برخاسته که خود نیز در عالم بشری ناشناخته است. کسی تا کنون جز خدا و رسول خدا(ص) ماهیّتش را نشناخته و به گستردگی، عمق و ژرفای آن راه پیدا نکرده است. او و کلمات و سخنانش هماره ژرف و عمیق، گسترده و دست نیافتنی، بلند و بلیغ، جامع و جاودان بوده و خواهد بود<ref>مقدمه، صص 8-7</ref>. نویسنده خود در بارهی این اثر هم مینویسد: ما در این کتاب چنانکه اشاره شد برآنیم تا با زبانی ساده از این کتاب بیمانند بگوئیم و اجمالاً مطالب آنرا و آنچه که دربارهی آن است را برای دوستان جوان و نوجوان ترسیم نمائیم <ref>مقدمه، ص 10</ref>. | نویسنده در بخشی از مقدّمه مینویسد: سخنان امام علی(ع) به سان وحی الهی و دانش نبوی است. سنگین و وزین، بلند و دست نیافتنی، شکیل و زیبا و خوش تراش، نرم و لطیف و آرامبخش، صیقلی و جلا یافته، نغز و مغز و پرمعنی. و به سان قرآن دارای ظاهر و باطن، کلماتی پیچیده و تأمّل کردنی، لایه دار و عمیق. این سخنان ژرف و عمیق از روح بلند و خروشانی برخاسته که خود نیز در عالم بشری ناشناخته است. کسی تا کنون جز خدا و رسول خدا(ص) ماهیّتش را نشناخته و به گستردگی، عمق و ژرفای آن راه پیدا نکرده است. او و کلمات و سخنانش هماره ژرف و عمیق، گسترده و دست نیافتنی، بلند و بلیغ، جامع و جاودان بوده و خواهد بود<ref>مقدمه، صص 8-7</ref>. نویسنده خود در بارهی این اثر هم مینویسد: ما در این کتاب چنانکه اشاره شد برآنیم تا با زبانی ساده از این کتاب بیمانند بگوئیم و اجمالاً مطالب آنرا و آنچه که دربارهی آن است را برای دوستان جوان و نوجوان ترسیم نمائیم <ref>مقدمه، ص 10</ref>. | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
== گزارش محتوا== | == گزارش محتوا== | ||
آشنایی با نهجالبلاغة در عین اختصار به بسیاری مسائل پرداخته و کلّیّتی از کتاب وزین [[نهجالبلاغة (صبحی صالح)| | آشنایی با نهجالبلاغة در عین اختصار به بسیاری مسائل پرداخته و کلّیّتی از کتاب وزین [[نهجالبلاغة (صبحی صالح)|نهجالبلاغة]] را به نمایش در آورده است. در نخستین گام از بابت سپاس به معرّفی [[شریفالرضی، محمد بن حسین|سیّد رضی]] پرداخته و به معرّفی او برای جوانان اهتمام نموده است تا جوانان بدانند که این کتاب گرانسنگ تألیف این دانشمند با فضیلت است و نه چنانکه برخی آن را نوشتهی [[امام علی علیهالسلام|امام علی]] میدانند. نویسنده بعد از توصیف [[شریفالرضی، محمد بن حسین|سیّد رضی]] و بیان قدرتمندی او در دانشها و معنویت در انتها به سخنان او اشاره میکند که به کار تدوین [[نهجالبلاغة (صبحی صالح)|نهجالبلاغة]] مربوط میشود. این نام را [[شریفالرضی، محمد بن حسین|سیّد رضی]] خود انتخاب کرده و دلیل آن هم از زبان خود او چنین است: کتاب را [[نهجالبلاغة (صبحی صالح)|نهجالبلاغة]] نامیدم. چه، درهای بلاغت را برای بیننده میگشاید و مطلوبش را بدو نزدیک مینماید. هرچه دانشمند و دانش آموز بخواهد در آن هست و مطلوب بلیغ و زاهد در آن موجود و نمایان است و در اثنای آن سخنان شیواست که در توحید و عدل خداست، و پاک دانستن او از همانندی به آفریدگان که نشانندهی سوزش تشنگی است و داروی بیماران، و زدایندهی هر شبهه ای از دلهای آنان <ref>متن، ص 16</ref>. | ||
بعد از معرّفی [[شریفالرضی، محمد بن حسین|سیّد رضی]] معرّفی [[امام علی علیهالسلام|امام علی]] به اختصار ولی گرانسنگ صورت گرفته است. شاید عبارتی کوتاه از این بخش در بیان موقعیّت آن حضرت بسنده باشد که گفت: [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] چنانکه از روایات و متن تاریخ معلوم است بزرگترین و بهترین شاگرد مکتب اسلام است. مستقیماً و بی واسطه از رسول خدا(ص) تعلیم گرفته و تحت نظر آن جناب لحظه به لحظه تربیت میشده است. کلماتی که رسول خدا(ص) درباره ی [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] بیان داشته حکایت از بزرگی و عظمت او دارد و مینماید که تمامیّت اسلام در وی متجلّی است و اگر قرار باشد که اسلام مجسّمه ای تمام قد داشته باشد که همه ی عظمت، شگفتی، بزرگی، عمق و گستردگی آن را نشان بدهد بدون شک آن فرد [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] است. او، هم تمامیّت اسلام است و هم اسلام مروّجی چون او ندارد. اینکه او باب علم و حکمت نبی است نشان از دانش بیکران او دارد و هم اینکه اگر شهر علم رسول خدا(ص) و باب علم، علی مرتضی(ع) باشد بدون ادراک و سر سپردن به [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] هرگز نمیتوان به دانش نبوی راه پیدا کرد. لذا شرط ورود به «شهر علم نبی» گذر کردن از «باب علم» آن جناب است. و اینکه او خود را در اوج یقین دانسته و بیان نموده است که: «هرآینه همه ی پردهها هم به یکسو برود ذرّه ای بر دانش و یقین من افزوده نمیگردد» نشان دیگری از وسعت و عمق دانش بی مانند اوست که جز نبی هیچ کس با او در این رابطه برابری نمیکند. و هم اینکه با صراحت و قدرت تمام بیان داشته که: «ای مردم! پیش از اینکه مرا از دست بدهید هر چـه را که میخواهید بپرسید». نیز شاهدی بلند بر این مدّعا میتواند باشد <ref>متن، صص 18-17</ref>. | بعد از معرّفی [[شریفالرضی، محمد بن حسین|سیّد رضی]] معرّفی [[امام علی علیهالسلام|امام علی]] به اختصار ولی گرانسنگ صورت گرفته است. شاید عبارتی کوتاه از این بخش در بیان موقعیّت آن حضرت بسنده باشد که گفت: [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] چنانکه از روایات و متن تاریخ معلوم است بزرگترین و بهترین شاگرد مکتب اسلام است. مستقیماً و بی واسطه از رسول خدا(ص) تعلیم گرفته و تحت نظر آن جناب لحظه به لحظه تربیت میشده است. کلماتی که رسول خدا(ص) درباره ی [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] بیان داشته حکایت از بزرگی و عظمت او دارد و مینماید که تمامیّت اسلام در وی متجلّی است و اگر قرار باشد که اسلام مجسّمه ای تمام قد داشته باشد که همه ی عظمت، شگفتی، بزرگی، عمق و گستردگی آن را نشان بدهد بدون شک آن فرد [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] است. او، هم تمامیّت اسلام است و هم اسلام مروّجی چون او ندارد. اینکه او باب علم و حکمت نبی است نشان از دانش بیکران او دارد و هم اینکه اگر شهر علم رسول خدا(ص) و باب علم، علی مرتضی(ع) باشد بدون ادراک و سر سپردن به [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] هرگز نمیتوان به دانش نبوی راه پیدا کرد. لذا شرط ورود به «شهر علم نبی» گذر کردن از «باب علم» آن جناب است. و اینکه او خود را در اوج یقین دانسته و بیان نموده است که: «هرآینه همه ی پردهها هم به یکسو برود ذرّه ای بر دانش و یقین من افزوده نمیگردد» نشان دیگری از وسعت و عمق دانش بی مانند اوست که جز نبی هیچ کس با او در این رابطه برابری نمیکند. و هم اینکه با صراحت و قدرت تمام بیان داشته که: «ای مردم! پیش از اینکه مرا از دست بدهید هر چـه را که میخواهید بپرسید». نیز شاهدی بلند بر این مدّعا میتواند باشد <ref>متن، صص 18-17</ref>. | ||
بخش دیگر کتاب معرّفی بخشهای [[نهجالبلاغة (صبحی صالح)| | بخش دیگر کتاب معرّفی بخشهای [[نهجالبلاغة (صبحی صالح)|نهجالبلاغة]] است که عموماً در سه قسمت تدوین شده است که به ترتیب عبارتند از: الف: خطبهها، ب: نامهها، ج: کلمات حکمت آمیز و کوتاه. در واقع این ترتیبی است که [[شریفالرضی، محمد بن حسین|سیّد رضی]] خود آن را اختیار کرده و بدین گونه آنها را ترتیب کرده است. چنانکه از زبان سیّد رشی نقل میشود که: :« و رأيت كلامه (ع) يدور على أقطاب ثلاثة: أوّلها: الخطب و الأوامر. و ثانيها: الكتب و الرّسائل. و ثالثها: الحكم و المواعظ. فأجمعت بتوفيق الله تعالى على الابتداء باختيار محاسن الخطب، ثمّ محاسن الكتب، ثمّ محاسن الحكم و الأدب مفرداً لكلّ صنف من ذلك باباً و مفصلاً فيه أوراقاً لتكون مقدّمة لاستدراك ما عساه يشذ عني عاجلاً و يقع إلي آجلاً و إذا جاء شيء من كلامه (ع) الخارج في أثناء حوار أو جواب سؤال أو غرض آخر من الأغراض في غير الأنحاء الّتي ذكرتها و قررت القاعدة عليها نسبته إلى أليق الأبواب به و أشدّها ملامحة لغرضه و ربّما جاء فيما أختاره من ذلك فصول غير متسقة و محاسن كلم غير منتظمة لأنّي أورد النّكت و اللّمع و لا أقصد التّتالي و النّسق» <ref>متن، صص 28-27</ref>. | ||
و دیدم که کلام امام(ع) حول سه اصل فراهم آمده است: اوّل: خطبهها و اوامر. دوّم: نوشتهها و نامهها. و سوّم: حکمتها و اندرزها. از این رو به توفیق خدای متعال بر این همّت گماشتم که از سخنان وی نخست خطبههای برجسته را برگزینم، سپس نامههای دلپسند را و آنگاه حکمتها و آداب نیکو را. برای هر دسته از آنها بابی جدا گشودم و در هر باب اوراقی سپید گذاشتم تا اگر زآن پس سخنی به دست آید که تا آن هنگام به آن آگاه نبوده ام، یا به گفتههایی از او واقف گردم که به هنگام گفت و گوی با کسی، یا پاسخ گفتن به پرسشی، یا منظوری دیگر بیان فرموده باشد و آن سخنان از قاعدهی نهاده بیرون باشد در آن اوراق بنویسم و سپس هریک را در بابی مناسب و نزدیکتر به هدف کتاب بگنجانم. امّا بسا که سخنی از این سخنان برگزیده، در فصلی مناسب گنجانیده نشده باشد، یا آن گفتههای زیبا را از نظر مضمون و مطلب انسجام و نظامی نباشد. زیرا منظور من آن بود که گلچینی از نکتههای بدیع و سخنان بی مانند و نورافشان آن امام(ع) را فراهم آورم و هدفم پیوستگی و نظم مطالب نبود <ref>متن، صص 29-28</ref>. | و دیدم که کلام امام(ع) حول سه اصل فراهم آمده است: اوّل: خطبهها و اوامر. دوّم: نوشتهها و نامهها. و سوّم: حکمتها و اندرزها. از این رو به توفیق خدای متعال بر این همّت گماشتم که از سخنان وی نخست خطبههای برجسته را برگزینم، سپس نامههای دلپسند را و آنگاه حکمتها و آداب نیکو را. برای هر دسته از آنها بابی جدا گشودم و در هر باب اوراقی سپید گذاشتم تا اگر زآن پس سخنی به دست آید که تا آن هنگام به آن آگاه نبوده ام، یا به گفتههایی از او واقف گردم که به هنگام گفت و گوی با کسی، یا پاسخ گفتن به پرسشی، یا منظوری دیگر بیان فرموده باشد و آن سخنان از قاعدهی نهاده بیرون باشد در آن اوراق بنویسم و سپس هریک را در بابی مناسب و نزدیکتر به هدف کتاب بگنجانم. امّا بسا که سخنی از این سخنان برگزیده، در فصلی مناسب گنجانیده نشده باشد، یا آن گفتههای زیبا را از نظر مضمون و مطلب انسجام و نظامی نباشد. زیرا منظور من آن بود که گلچینی از نکتههای بدیع و سخنان بی مانند و نورافشان آن امام(ع) را فراهم آورم و هدفم پیوستگی و نظم مطالب نبود <ref>متن، صص 29-28</ref>. | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
آنچه که مسلّم است این است که [[شریفالرضی، محمد بن حسین|سیّد رضی]] تنها کسی نیست که به جمع آوری خطبهها و سخنان امام همّت گماشته باشد، زیرا پیش از او هم کسانی به این مهم پرداخته بودند کما این که [[ابوعبید، قاسم بن سلام|ابوعبید قاسم بن سلام]] در گذشته با سال 244 هجری و [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتیبه عبدالله بن مسلم مروزی]] درگذشته با سال 276 هجری هر دو کتابی دارند که [[غريب الحديث (ابن قتیبه)|غریب الحدیث]] نام دارد و در آنجا بخشهایی از سخنان [[امام علی علیهالسلام|امام علی]] جمع و تدوین شده است. و پیش از ایشان نیز فردی است به نام [[زیدبن وهب|زید بن وهب]] که به سال 96 هجری وفات یافته و کتابی دارد به نام [[خطب امیرالمؤمنین علی المنابر فی الجمع و الأعیاد]]. غیر از اینها کسان دیگری هم هستند که نویسنده از ایشان هم در همین کتاب مختصر یاد میکند <ref>متن، صص 31</ref>. | آنچه که مسلّم است این است که [[شریفالرضی، محمد بن حسین|سیّد رضی]] تنها کسی نیست که به جمع آوری خطبهها و سخنان امام همّت گماشته باشد، زیرا پیش از او هم کسانی به این مهم پرداخته بودند کما این که [[ابوعبید، قاسم بن سلام|ابوعبید قاسم بن سلام]] در گذشته با سال 244 هجری و [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتیبه عبدالله بن مسلم مروزی]] درگذشته با سال 276 هجری هر دو کتابی دارند که [[غريب الحديث (ابن قتیبه)|غریب الحدیث]] نام دارد و در آنجا بخشهایی از سخنان [[امام علی علیهالسلام|امام علی]] جمع و تدوین شده است. و پیش از ایشان نیز فردی است به نام [[زیدبن وهب|زید بن وهب]] که به سال 96 هجری وفات یافته و کتابی دارد به نام [[خطب امیرالمؤمنین علی المنابر فی الجمع و الأعیاد]]. غیر از اینها کسان دیگری هم هستند که نویسنده از ایشان هم در همین کتاب مختصر یاد میکند <ref>متن، صص 31</ref>. | ||
بخش دیگر کتاب به ذکر موضوعات [[نهجالبلاغة (صبحی صالح)| | بخش دیگر کتاب به ذکر موضوعات [[نهجالبلاغة (صبحی صالح)|نهجالبلاغة]] پرداخته است و در این بین به این موضوعات توجّه شده است: خدا و توحید، آفرینش، معرّفی شخصیّت رسول خاتم، عبادت و بندگی، حکومت و عدالت و سیاست، معرّفی اهل بیت رسول خدا، بیان علم و حکمت، تاریخ و فلسفهی تاریخ، حقوق، شناخت ماهیت انسان، عالم فرشتگان، دنیا و آخرت، جنگ و جهاد، معرّفی شخصیّتها، معرّفی اهل تقوا، معرّفی حق و باطل، هدایت و ضلالت، وحی و قرآن، اخلاق و عرفان، نقد و شکایت. الینها موضوعاتی است که گزینش شده و مسلّماً خلاصه و اجمالی از آن تفصیل است و میتوان گفت که چیزی در محتوا و معنا فروگذار نشده است و تمام گفتنیها به صراحت و ظرافت مدّ نظر قرار گرفته است. | ||
در بخش بعد که از اصول و فروع دین سخن رفته است، در بخش نخست: توحید و نبوّت و معاد و امامت و عدالت را مرور کرده و برای هر کدام شاهدی آورده است و در بخش دوّم که به فروع مربوط میشود به اجمالِ تمام فروع پر فروغ ده گانه را از نماز تا تبرّی از زبان | در بخش بعد که از اصول و فروع دین سخن رفته است، در بخش نخست: توحید و نبوّت و معاد و امامت و عدالت را مرور کرده و برای هر کدام شاهدی آورده است و در بخش دوّم که به فروع مربوط میشود به اجمالِ تمام فروع پر فروغ ده گانه را از نماز تا تبرّی از زبان نهجالبلاغة به خوبی معرّفی نموده است. در دو بخش دیگر که به شروح و ترجمهها پرداخته برخی از تفلسیر مشهور و برخی از ترجمههای در دست را نام برده که مسلّماً در هر دوره ای بر حجم و تعداد آنها افزوده میشود و ما همچنان به شرح و ترجمههای نوین و روآمد نیاز داریم تا با اندیشههای آن امام همام بیش از پیش آشنا بشویم. | ||
نویسنده کتاب آشنایی با نهجالبلاغة، [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در خصوص تفاسیر مینویسد: وجود این همه شرح و تفسیر نمایانگر اهمیّت [[نهجالبلاغة (صبحی صالح)| | نویسنده کتاب آشنایی با نهجالبلاغة، [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در خصوص تفاسیر مینویسد: وجود این همه شرح و تفسیر نمایانگر اهمیّت [[نهجالبلاغة (صبحی صالح)|نهجالبلاغة]] و ارزشمندی سخنان [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] در بین همهی اقشار مردم از هر دستی است، چه مسلمان و چه غیر مسلمان. چه شیعه و چه سنّی. کلمات حکیمانه، سنجیده و کاملاً پخته ای که از یک انسان کامل جاری شده باشد هرکس را میتواند قانع و مجاب سازد و در راهنمائی و هدایت او کارساز باشد. چه خردهائی که در اقیانوس بیکران اندیشههای امام غوطه خورده و به عظمت آن راه یافته ولی هرگز عمق و گسترهی آنرا باز نشناخته اند، چه حکیمان و فیلسوفانی که در کلمات خردورز و حکیمانهی او غرق گشته و از ژرفای آن کلمات به حیرت فرو رفته اند، و چه ادیبانی که در زمان خود در اوج فصاحت و بلاغت بوده ولی انصاف داده اند که از فصاحت و بلاغت او هنوز بسیار دورند. به هرحال [[نهجالبلاغة (صبحی صالح)|نهجالبلاغة]] و در مجموع سخنان [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] آنقدر شگفتی و جاذبه دارد که میتوان گفت تا روز قیامت نه تنها مورد استفادهی اهل علم و دین قرار میگیرد بلکه به واسطهی خردمندان و حکیمان و عالمان هر دوره به شرح و تفسیرهای تازه تر خواهد انجامید، چنانکه در همین زمان نیز تفسیرهائی از آن صورت گرفته و تفاسیری هم در حال نوشتن است که ما از ذکر آنها خودداری میکنیم <ref>متن، صص 112-111</ref>. | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
# دیگر سبک نگارش کتاب است که بسیار ساده و روان نوشته شده است. | # دیگر سبک نگارش کتاب است که بسیار ساده و روان نوشته شده است. | ||
# نکتهی دیگر مختصر بودن کتاب است که وضع و حال جوانان را به طور عموم در نظر گرفته و در کمترین حجم بیشترین مطلب را به آنان ارائه داده است. | # نکتهی دیگر مختصر بودن کتاب است که وضع و حال جوانان را به طور عموم در نظر گرفته و در کمترین حجم بیشترین مطلب را به آنان ارائه داده است. | ||
# ویژگی دیگر گسترده بودن مطالب است و با دقّت و شناخت بالایی تمام محتوای [[نهجالبلاغة (صبحی صالح)| | # ویژگی دیگر گسترده بودن مطالب است و با دقّت و شناخت بالایی تمام محتوای [[نهجالبلاغة (صبحی صالح)|نهجالبلاغة]] را از بابت موضوعات در این رسالهی کوچک جمع کرده است. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
نسخهٔ ۱ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۶:۱۶
آشنایی با نهجالبلاغة | |
---|---|
پدیدآوران | کاظم محمّدی (نویسنده) |
ناشر | انتشارات نجم کبری |
مکان نشر | ایران ـ کرج |
سال نشر | 1391 ش |
چاپ | 1 |
شابک | 3-8-91374-964-978 |
موضوع | امام علی، نهجالبلاغة، نقد و تفسیر. |
زبان | فارسي |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | 5آ3م/0423/38 BP |
آشنایی با نهجالبلاغة تألیف کاظم محمّدی است که به معرّفی کتاب نهجالبلاغة میپردازد. نویسنده پیش از این کتاب آثار مرتبط دیگری را به انتشار رسانده بود، مانند: امام علی انسان ناشناخته، شرح حدیث ثقلین، امام علی دانای اسرار الهی و شعر علوی.
نهجالبلاغة، ترجمههای آن و شروح و تفاسیری که بر آن نوشته شده برای خود فضایی باز را باز کرده است و در عین حال مشتاقان حکمت علوی و تشنگان معرفت قدسی با ارادتی که با امام علی داشته اند آثار بسیار ارزشمندی را در بارهی این کتاب از خود به یادگار گذاشته اند. مسلّماً تعداد کتابهایی که در بارهی امام علی و نهجالبلاغة نوشته شده خود در حدّ یک کتابخانهی بزرگ است. بر این همه باید این اثر خاص را هم افزود و در همان راستا قرار داد.
آشنایی با نهجالبلاغة چنانکه از نوشتهی روی جلد آن بر میآید کاری است برای جوانان و لذا با قلمی روان و بسیار ساده و شیوا به نگارش در آمده، در عین حال با اختصاری که دارد میتوان گفت که جامعیّت معنوی و معناییِ بسیار بالایی در آن وجود دارد، به نوعی که تقریباً چیزی را از قلم نینداخته و در معرّفی این کتاب ارزشمند کاری گرانسنگ انجام داده است.
ساختار
کتاب آشنایی با نهجالبلاغة در یک جلد و به زبان فارسی نوشته شده است، در نوشتار این نویسنده، به ویژه در این کتاب چیزی از مغلق نویسی و ابهام زایی نمیبینیم و نگارشی ساده و روان را در کار تإلیف کرده است. و همینکه کتاب را برای جوانان تدوین کرده است نشان از آن دارد که هیچ امر مبهم و مغلقی در آن دیده نمیشود زیرا عامداً ساده نویسی را در این اثر پیشه کرده است، گر چه نویسنده در مجموع جز به ندرت ساده نویسی را روال کار خود ساخته و از دشوار نویسی هم پرهیز میکند و هم انتقاد.
در این کتاب برای آنان که اثر مطوّل نهجالبلاغة ایشان را مرعوب میکند و از بابت دشواری و عظمت، هول و هراس در دلشان میافکند نوشتاری ساده و فراگیر را برساخته و به ساده ترین وجه ممکن از محتویّات آن کتاب ارزنده چیزهایی را روایت کرده که خواندن آن میتواند شمایی کلّی و نمایی عالی از آن را به دست بدهد.
کتاب آشنایی با نهجالبلاغة از بابت حجم مختصر است ولی در همین اختصار بیان گویا و توانایی در معرّفی نهجالبلاغة دارد. مقدّمه ای مختصر سرآغاز کتاب است و بعد از آن دو معرّفی خلاصه ولی نغز و گویا دیده میشود، نخست معرّفی سیّد رضی جمع کننده و مؤلّف نهجالبلاغة و دیگر امام علی که هم نیازی به معرّفی ندارد و هم نمیتوان آن را معرّفی نکرد، گرچه هر تعریفی از او نیمه و خام خواهد بود، مگر آنکه مولاناوار بر این باشیم که «مادح خورشید مدّاح خود است» و البتّه که دقیقاً همین گونه است.
بعد از این دو معرّفیِ ساده و کوتاه بخشِ «بخشهای نهجالبلاغة» در پیش روست و بعد از آن استقبال از «موضوعات مهم نهجالبلاغة» مطرح میشود. بعد از آن اصول و فروع دین را از منظر نهجالبلاغة بررسی میکند و در آخر در دو بخش یکی به شروح و تفاسیر نهجالبلاغة و یکی هم به ترجمههای آن میپردازد.
نویسنده در بخشی از مقدّمه مینویسد: سخنان امام علی(ع) به سان وحی الهی و دانش نبوی است. سنگین و وزین، بلند و دست نیافتنی، شکیل و زیبا و خوش تراش، نرم و لطیف و آرامبخش، صیقلی و جلا یافته، نغز و مغز و پرمعنی. و به سان قرآن دارای ظاهر و باطن، کلماتی پیچیده و تأمّل کردنی، لایه دار و عمیق. این سخنان ژرف و عمیق از روح بلند و خروشانی برخاسته که خود نیز در عالم بشری ناشناخته است. کسی تا کنون جز خدا و رسول خدا(ص) ماهیّتش را نشناخته و به گستردگی، عمق و ژرفای آن راه پیدا نکرده است. او و کلمات و سخنانش هماره ژرف و عمیق، گسترده و دست نیافتنی، بلند و بلیغ، جامع و جاودان بوده و خواهد بود[۱]. نویسنده خود در بارهی این اثر هم مینویسد: ما در این کتاب چنانکه اشاره شد برآنیم تا با زبانی ساده از این کتاب بیمانند بگوئیم و اجمالاً مطالب آنرا و آنچه که دربارهی آن است را برای دوستان جوان و نوجوان ترسیم نمائیم [۲].
گزارش محتوا
آشنایی با نهجالبلاغة در عین اختصار به بسیاری مسائل پرداخته و کلّیّتی از کتاب وزین نهجالبلاغة را به نمایش در آورده است. در نخستین گام از بابت سپاس به معرّفی سیّد رضی پرداخته و به معرّفی او برای جوانان اهتمام نموده است تا جوانان بدانند که این کتاب گرانسنگ تألیف این دانشمند با فضیلت است و نه چنانکه برخی آن را نوشتهی امام علی میدانند. نویسنده بعد از توصیف سیّد رضی و بیان قدرتمندی او در دانشها و معنویت در انتها به سخنان او اشاره میکند که به کار تدوین نهجالبلاغة مربوط میشود. این نام را سیّد رضی خود انتخاب کرده و دلیل آن هم از زبان خود او چنین است: کتاب را نهجالبلاغة نامیدم. چه، درهای بلاغت را برای بیننده میگشاید و مطلوبش را بدو نزدیک مینماید. هرچه دانشمند و دانش آموز بخواهد در آن هست و مطلوب بلیغ و زاهد در آن موجود و نمایان است و در اثنای آن سخنان شیواست که در توحید و عدل خداست، و پاک دانستن او از همانندی به آفریدگان که نشانندهی سوزش تشنگی است و داروی بیماران، و زدایندهی هر شبهه ای از دلهای آنان [۳].
بعد از معرّفی سیّد رضی معرّفی امام علی به اختصار ولی گرانسنگ صورت گرفته است. شاید عبارتی کوتاه از این بخش در بیان موقعیّت آن حضرت بسنده باشد که گفت: امام علی(ع) چنانکه از روایات و متن تاریخ معلوم است بزرگترین و بهترین شاگرد مکتب اسلام است. مستقیماً و بی واسطه از رسول خدا(ص) تعلیم گرفته و تحت نظر آن جناب لحظه به لحظه تربیت میشده است. کلماتی که رسول خدا(ص) درباره ی امام علی(ع) بیان داشته حکایت از بزرگی و عظمت او دارد و مینماید که تمامیّت اسلام در وی متجلّی است و اگر قرار باشد که اسلام مجسّمه ای تمام قد داشته باشد که همه ی عظمت، شگفتی، بزرگی، عمق و گستردگی آن را نشان بدهد بدون شک آن فرد امام علی(ع) است. او، هم تمامیّت اسلام است و هم اسلام مروّجی چون او ندارد. اینکه او باب علم و حکمت نبی است نشان از دانش بیکران او دارد و هم اینکه اگر شهر علم رسول خدا(ص) و باب علم، علی مرتضی(ع) باشد بدون ادراک و سر سپردن به امام علی(ع) هرگز نمیتوان به دانش نبوی راه پیدا کرد. لذا شرط ورود به «شهر علم نبی» گذر کردن از «باب علم» آن جناب است. و اینکه او خود را در اوج یقین دانسته و بیان نموده است که: «هرآینه همه ی پردهها هم به یکسو برود ذرّه ای بر دانش و یقین من افزوده نمیگردد» نشان دیگری از وسعت و عمق دانش بی مانند اوست که جز نبی هیچ کس با او در این رابطه برابری نمیکند. و هم اینکه با صراحت و قدرت تمام بیان داشته که: «ای مردم! پیش از اینکه مرا از دست بدهید هر چـه را که میخواهید بپرسید». نیز شاهدی بلند بر این مدّعا میتواند باشد [۴].
بخش دیگر کتاب معرّفی بخشهای نهجالبلاغة است که عموماً در سه قسمت تدوین شده است که به ترتیب عبارتند از: الف: خطبهها، ب: نامهها، ج: کلمات حکمت آمیز و کوتاه. در واقع این ترتیبی است که سیّد رضی خود آن را اختیار کرده و بدین گونه آنها را ترتیب کرده است. چنانکه از زبان سیّد رشی نقل میشود که: :« و رأيت كلامه (ع) يدور على أقطاب ثلاثة: أوّلها: الخطب و الأوامر. و ثانيها: الكتب و الرّسائل. و ثالثها: الحكم و المواعظ. فأجمعت بتوفيق الله تعالى على الابتداء باختيار محاسن الخطب، ثمّ محاسن الكتب، ثمّ محاسن الحكم و الأدب مفرداً لكلّ صنف من ذلك باباً و مفصلاً فيه أوراقاً لتكون مقدّمة لاستدراك ما عساه يشذ عني عاجلاً و يقع إلي آجلاً و إذا جاء شيء من كلامه (ع) الخارج في أثناء حوار أو جواب سؤال أو غرض آخر من الأغراض في غير الأنحاء الّتي ذكرتها و قررت القاعدة عليها نسبته إلى أليق الأبواب به و أشدّها ملامحة لغرضه و ربّما جاء فيما أختاره من ذلك فصول غير متسقة و محاسن كلم غير منتظمة لأنّي أورد النّكت و اللّمع و لا أقصد التّتالي و النّسق» [۵].
و دیدم که کلام امام(ع) حول سه اصل فراهم آمده است: اوّل: خطبهها و اوامر. دوّم: نوشتهها و نامهها. و سوّم: حکمتها و اندرزها. از این رو به توفیق خدای متعال بر این همّت گماشتم که از سخنان وی نخست خطبههای برجسته را برگزینم، سپس نامههای دلپسند را و آنگاه حکمتها و آداب نیکو را. برای هر دسته از آنها بابی جدا گشودم و در هر باب اوراقی سپید گذاشتم تا اگر زآن پس سخنی به دست آید که تا آن هنگام به آن آگاه نبوده ام، یا به گفتههایی از او واقف گردم که به هنگام گفت و گوی با کسی، یا پاسخ گفتن به پرسشی، یا منظوری دیگر بیان فرموده باشد و آن سخنان از قاعدهی نهاده بیرون باشد در آن اوراق بنویسم و سپس هریک را در بابی مناسب و نزدیکتر به هدف کتاب بگنجانم. امّا بسا که سخنی از این سخنان برگزیده، در فصلی مناسب گنجانیده نشده باشد، یا آن گفتههای زیبا را از نظر مضمون و مطلب انسجام و نظامی نباشد. زیرا منظور من آن بود که گلچینی از نکتههای بدیع و سخنان بی مانند و نورافشان آن امام(ع) را فراهم آورم و هدفم پیوستگی و نظم مطالب نبود [۶].
آنچه که مسلّم است این است که سیّد رضی تنها کسی نیست که به جمع آوری خطبهها و سخنان امام همّت گماشته باشد، زیرا پیش از او هم کسانی به این مهم پرداخته بودند کما این که ابوعبید قاسم بن سلام در گذشته با سال 244 هجری و ابن قتیبه عبدالله بن مسلم مروزی درگذشته با سال 276 هجری هر دو کتابی دارند که غریب الحدیث نام دارد و در آنجا بخشهایی از سخنان امام علی جمع و تدوین شده است. و پیش از ایشان نیز فردی است به نام زید بن وهب که به سال 96 هجری وفات یافته و کتابی دارد به نام خطب امیرالمؤمنین علی المنابر فی الجمع و الأعیاد. غیر از اینها کسان دیگری هم هستند که نویسنده از ایشان هم در همین کتاب مختصر یاد میکند [۷].
بخش دیگر کتاب به ذکر موضوعات نهجالبلاغة پرداخته است و در این بین به این موضوعات توجّه شده است: خدا و توحید، آفرینش، معرّفی شخصیّت رسول خاتم، عبادت و بندگی، حکومت و عدالت و سیاست، معرّفی اهل بیت رسول خدا، بیان علم و حکمت، تاریخ و فلسفهی تاریخ، حقوق، شناخت ماهیت انسان، عالم فرشتگان، دنیا و آخرت، جنگ و جهاد، معرّفی شخصیّتها، معرّفی اهل تقوا، معرّفی حق و باطل، هدایت و ضلالت، وحی و قرآن، اخلاق و عرفان، نقد و شکایت. الینها موضوعاتی است که گزینش شده و مسلّماً خلاصه و اجمالی از آن تفصیل است و میتوان گفت که چیزی در محتوا و معنا فروگذار نشده است و تمام گفتنیها به صراحت و ظرافت مدّ نظر قرار گرفته است.
در بخش بعد که از اصول و فروع دین سخن رفته است، در بخش نخست: توحید و نبوّت و معاد و امامت و عدالت را مرور کرده و برای هر کدام شاهدی آورده است و در بخش دوّم که به فروع مربوط میشود به اجمالِ تمام فروع پر فروغ ده گانه را از نماز تا تبرّی از زبان نهجالبلاغة به خوبی معرّفی نموده است. در دو بخش دیگر که به شروح و ترجمهها پرداخته برخی از تفلسیر مشهور و برخی از ترجمههای در دست را نام برده که مسلّماً در هر دوره ای بر حجم و تعداد آنها افزوده میشود و ما همچنان به شرح و ترجمههای نوین و روآمد نیاز داریم تا با اندیشههای آن امام همام بیش از پیش آشنا بشویم.
نویسنده کتاب آشنایی با نهجالبلاغة، کاظم محمّدی در خصوص تفاسیر مینویسد: وجود این همه شرح و تفسیر نمایانگر اهمیّت نهجالبلاغة و ارزشمندی سخنان امام علی(ع) در بین همهی اقشار مردم از هر دستی است، چه مسلمان و چه غیر مسلمان. چه شیعه و چه سنّی. کلمات حکیمانه، سنجیده و کاملاً پخته ای که از یک انسان کامل جاری شده باشد هرکس را میتواند قانع و مجاب سازد و در راهنمائی و هدایت او کارساز باشد. چه خردهائی که در اقیانوس بیکران اندیشههای امام غوطه خورده و به عظمت آن راه یافته ولی هرگز عمق و گسترهی آنرا باز نشناخته اند، چه حکیمان و فیلسوفانی که در کلمات خردورز و حکیمانهی او غرق گشته و از ژرفای آن کلمات به حیرت فرو رفته اند، و چه ادیبانی که در زمان خود در اوج فصاحت و بلاغت بوده ولی انصاف داده اند که از فصاحت و بلاغت او هنوز بسیار دورند. به هرحال نهجالبلاغة و در مجموع سخنان امام علی(ع) آنقدر شگفتی و جاذبه دارد که میتوان گفت تا روز قیامت نه تنها مورد استفادهی اهل علم و دین قرار میگیرد بلکه به واسطهی خردمندان و حکیمان و عالمان هر دوره به شرح و تفسیرهای تازه تر خواهد انجامید، چنانکه در همین زمان نیز تفسیرهائی از آن صورت گرفته و تفاسیری هم در حال نوشتن است که ما از ذکر آنها خودداری میکنیم [۸].
ویژگیها
این کتاب نیز به مانند دیگر آثاری که از کاظم محمّدی به انتشار رسیده در راستای دین، عرفان و فلسفه است که میتوان برای آن نکاتی را متذکّر شد:
- نخستین ویژگی آن است که کتاب اختصاصاً برای جوانان نوشته شده است و این در زمانی که نویسندگان خود نمیدانند که برای چه کسی مینویسند امری مهم و ارزنده است.
- دیگر سبک نگارش کتاب است که بسیار ساده و روان نوشته شده است.
- نکتهی دیگر مختصر بودن کتاب است که وضع و حال جوانان را به طور عموم در نظر گرفته و در کمترین حجم بیشترین مطلب را به آنان ارائه داده است.
- ویژگی دیگر گسترده بودن مطالب است و با دقّت و شناخت بالایی تمام محتوای نهجالبلاغة را از بابت موضوعات در این رسالهی کوچک جمع کرده است.
وضعیت کتاب
آشنایی با نهجالبلاغة، تألیف کاظم محمّدی
کتاب در یک جلد با مقدّمه ای مختصر نوشته شده است. متن کتاب فارسی است و دارای 122 صفحه است. کتاب حاضر در قطع رقعی و با جلد نرم منتشر شده. در آغاز، فهرست مطالب قرار دارد و در انتهای اثر هم فهرستی از منابع و مأخذ درج شده است.
پانویس
منابع مقاله
مقدّمه و متن کتاب