مجمع الأفكار و مطرح الأنظار: تفاوت میان نسخهها
(صفحه ای تازه حاوی «<div class='wikiInfo'>
[[پرونده:NUR02751J1.jpg|بندانگش» ایجاد کرد.) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۸ مهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۸:۱۰
نام کتاب | مجمع الأفکار و مطرح الأنظار |
---|---|
نام های دیگر کتاب | |
پدیدآورندگان | اسماعیلپور قمشهای، محمدعلی (مقرر)
آملی، هاشم (محاضر) |
زبان | عربی |
کد کنگره | BP 159/8 /آ8م3 |
موضوع | اجتهاد و تقلید
اصول فقه شیعه - قرن 14 |
ناشر | المطبعة العلمية |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1371 هـ.ش یا 1413 هـ.ق |
کد اتوماسیون | 2751 |
معرفى اجمالى
«مجمع الأفكار و مطرح الأنظار»، تقريرات درس اصول ميرزا هاشم آملى نجفى (متوفاى 1413 قمرى) است كه توسط شاگرد ايشان محمد على اسماعيلپور اصفهانى شهرضايى تقرير شده است.
آيت الله ميرزا هاشم آملى از بزرگان و اجلاى شاگردان آقا ضياءالدين عراقى و مورد علاقه و عنايت خاص ايشان بوده است.
كتابهايى كه جناب ميرزا هاشم آملى در علم اصول الفقه تأليف نموده، عبارتند از: كتاب بدايع الأفكار، تقريرات درس آقا ضياءالدين عراقى در چهار جلد و منتهى الأفكار تقريرات مباحث الفاظ در يك جلد.
و اما كتاب مجمع الأفكار توسط شاگرد ايشان آيت اللّه محمد على اسماعيلپور تدوين شده است.
ميرزا هاشم آملى در تقريظى كه در ابتداى جلد اول آمده، از ايشان به نور چشم، فاضل كامل، شيخ مهذب، صاحب فكر سالم، داراى رتبۀ اجتهاد و استنباط و نظائر آن تعبير مىكند و از كتاب با عبارت «وافياً بما بيناه مؤدياً مما حققناه» تعريف نموده، كه به كتاب اعتبار خاصى مىبخشد.
در مقدمۀ جلد اول، اين طور آمده است كه: مقرر در ابتدا صرفا تقريرات را منظم كرده و در مورد چاپ آن ترديد داشته، اما بعدها تصميم به چاپ آن گرفته و پس از تكميل آن در دورۀ دوم درس اصول و بحث و تبادل نظر با علماى هم طراز خود و مباحثات خصوصى پس از درس با استادش، كتاب را منتشر نموده است.
ساختار و گزارش محتوا
جلد اول و دوم؛ شامل مباحث ادلۀ لفظيّه و جلد سوم و چهارم و پنجم؛ شامل مباحث ادلۀ عقليّه مىباشد.
جلد اول؛ شامل موضوع علم اصول، تعريف علم اصول، بحث وضع، حقيقت شرعى، صحيح و اعم، مشتق، اوامر، اقسام واجب، إجزاء، مقدمۀ واجب و اجتماع امر و نهى است.
جلد دوم؛ شامل مباحث نواهى، مفاهيم، عام و خاص و مطلق و مقيد مىباشد.
جلد سوّم، مباحث قطع و ظن، حجيت خبر واحد، قرآن، اجماع، اصل برائت و اصل احتياط را در بر دارد.
در جلد چهارم، مباحث استصحاب، قاعدۀ على اليد، قاعدۀ فراغ و تجاوز، أصالة الصحة، و تعادل و تراجيح آورده شده است.
اگر چه در تقريظ جلد چهارم كتاب اجتهاد و تقليد نيز ذكر شده، اما به دليل زياد شدن صفحات كتاب، در آن جلد چاپ نشده و در جلد پنجم دوباره تقريظ و تأييد شده و چاپ شده است.
جلد پنجم؛ شامل مباحث اجتهاد و تقليد و قاعدۀ لا ضرر مىباشد.
متن كتاب با قلمى شيوا و رسا نوشته شده و از تعقيد و پيچيدگى عبارتها اثرى ديده نمىشود. براى دسترسى آسانتر به منابع و مآخذ، ترتيب مباحث كتاب بر اساس مطالب كفاية الأصول منظم شده و در مباحثى نظير مشتق حتى عناوين بحث نيز يكسان مىباشد.
همان طور كه مؤلف در مقدمۀ كتاب آورده، چون مقام تدريس غير از مقام تأليف است، به خاطر حذف مكررات و يا تقديم مؤخر با مراعات ايجاز و اختصار ترتيب مباحث را عوض كرده و اگر در مواردى ترتيب مباحث بر خلاف نظم كفاية الأصول باشد، در پاورقى تذكر داده شده است.
در طرح مباحث سعى شده از آوردن مباحثى كه ثمرۀ عملى ندارد، خوددارى شود و از طرفى مباحث اساسى نظير ظهورات الفاظ مورد بررسى و تحقيق بيشترى قرار داده شود.
همان طور كه از نام كتاب مشخص است، كتاب، مجموعهاى از افكار و نظريات اجلاى علماى اصولى؛ همچون شيخ اعظم انصارى، آخوند خراسانى صاحب كفاية الأصول، سيد محمد فشاركى استاد آيت اللّه حائرى، مرحوم نائينى، آقا ضياء الدين عراقى و آيت اللّه حائرى است كه در سه مورد اخير چون استاد ايشان بودهاند به صورت مستقيم و با عبارت شيخنا نظر آنان را نقل مىكنند و از مرحوم شيخ محمد حسين اصفهانى نيز با عبارت «بعض الأعيان» مطالبى را آورده است.
كتاب مجمع الأفكار صرفا نقل نظريات بزرگان از علماى اصول نيست، بلكه ميرزا هاشم آملى با تسلط كاملى كه به نظريات اين بزرگواران داشته به نقد و بررسى آنها پرداخته و در موارد زيادى خود نظر مستقل و جديدى را بيان فرمودهاند.
در بحث فرق واجب تعبدى و توصلى پس از بيان نظر شيخ محمدتقى اصفهانى صاحب هداية المسترشدين و رد آن به وسيلۀ آقا ضياء عراقى، و پس از مناقشه در رد آقا ضياء و رد نظريۀ مرحوم حائرى، در بيان فرق واجب تعبدى و توصلى اين گونه مىگويد:
«در واجب توصلى نفس وقوع شىء در خارج مورد نظر است؛ اما در واجب تعبدى انجام فعل به قصد نزديكى و قرب به خداوند مورد نظر است و در نفس عمل به آن واجب مصلحتى وجود ندارد. (ج 1 صفحۀ 170)
مؤلف در مقدمۀ جلد اول، به اين نكتۀ اساسى توجه مىدهند كه براى تقرير درس استاد، بايد احاطۀ كامل به نظريات او داشت تا بتوان نظريات او را، آن چنانكه هست، تبيين نمود و همان طور كه بعدها در متن كتاب مشهود است، از تمامى نظريات ايشان و آقا ضياء عراقى و مرحوم نائينى و مرحوم صاحب كفايه مطلع بوده و با اين احاطه و اطلاع كامل، نظريات استاد و اين بزرگواران را توضيح مىدهد.
در مقدمۀ جلد دوم، به اين نكته اشاره دارند كه از مهمترين و دقيقترين مباحث علم اصول مباحث الفاظ است كه در كنار مباحثى نظير مشتق، ظهور امر و نهى، صحيح و اعم، عام و خاص و مطلق و مقيد صرفا به فقيه و اصولى مربوط نيست، بلكه هر طالب دانشى در هر رشتهاى از فنون علمى، بايد در اين مباحث صاحب نظر باشد.
همچنين به يكى از لغزشگاههاى علم اصول؛ يعنى خلط مباحث الفاظ با استنباطات عقلى اشاره مىكنند و ضرورت تفكيك اين مباحث را تذكر مىدهند.
در مقدمۀ جلد سوم، تاريخچهاى از آماده شدن كتاب و نظريات طرح شده، در آن را ذكر مىكنند.
در مقدمۀ جلد چهارم، به رسالت مجتهدين در هر عصرى اشاره مىكنند و تذكر مىدهند كه كلمات ائمۀ معصومين عليهم السلام بعد از قرآن كريم روح فقه و روح اصول و اعتقادات است. بنابراين اصوليان، حكما و فقها بايد به كلمات آنها توجه كنند و پس از تعمق در كلمات آنها تلاش كنند روايات آن بزرگواران را توضيح دهند و با همۀ زحماتى كه علماى گذشته در فهم اين كلمات كشيدهاند، در هر عصرى بايد مجتهدين تلاش كنند تا كلمات معصومين را بهتر درك كنند.
از طرف ديگر به ضرورت مختصر كردن علم اصول اشاره دارند و در مورد كفاية الأصول مىگويند: «گمان مىكنم مرحوم آخوند كفايه را نوشتند تا مطالب اصول به اختصار بررسى شود و از مطالبى كه ثمرۀ عملى ندارد اجتناب شود». همچنين به اين مطلب اشاره دارند كه بحث قرعه كه در ضمن مباحث استصحاب اين كتاب مطرح شده، در ساير كتب اصولى پيدا نمىشود.
در مقدمۀ جلد پنجم، مباحث اجتهاد و تقليد و قاعدۀ لا ضرر را از مباحث مهم مىدانند و اگر چه محل طرح اين مباحث را در فقه و يا در اصول با ترديد بيان مىكنند، اما اهميت دقت در اين مسأله را تذكر مىدهند.
وضعيت
پاورقىهاى كتاب كه توسط آيت الله محمد على اسماعيلپور نوشته شده، بسيار مفيد است و همان طور كه قبلا ذكر شد، نشان از قدرت علمى و تسلط ايشان بر نظريات و مبانى استادش و نظريات مطروحه در كتاب دارد.
اين حواشى را مىتوان به چند گروه تقسيم كرد:
گروهى از حواشى به توضيح و تفصيل مطالب مذكور در كتاب پرداخته است كه گاهى براى توضيح از كتاب أجود التقريرات آيت اللّه خويى و گاهى نيز از كتابهاى افرادى كه نظريات آنها در كتاب ذكر شده است، استفاده مىكند.
دستهاى ديگر از پاورقىها مطالب را آن چنان كه در مرجع اصلى بوده است، عنوان مىكند و توضيح مىدهد كه مثلا بيان استاد نارسا مىباشد و نظريۀ آن فرد آن چنانكه در كتاب ذكر شده است، نمىباشد.
بخش ديگرى آدرس مطلبى را كه در كتاب آمده است، ذكر مىكند. البته در آدرسها، گاهى عباراتى اين چنين ديده مىشود؛ «في الرسائل الحاضر عندي»، در حالى كه بهتر بود در كتابنامهاى خصوصيات منابع و مآخذ را ذكر مىكردند.
در دستهاى ديگر از حواشى اين طور آمده است كه استاد فرمودند؛ اين بحث در كلمات مرحوم نائينى و يا رسائل و... نيست، اما ايشان توضيح مىدهد كه اين مطلب در كلمات اين بزرگان وجود دارد، و آدرس آن را ذكر مىكنند.
از جمله نواقص كتاب اين است كه گاهى پاورقىها در متن كتاب در داخل پرانتز و به صورت آدرس ذكر شده كه از نظر فنى صحيح نيست.
تاريخ تأليف و انتشار
در انتهاى مجلدات مجمع الأفكار اينطور آمده است كه:
جلد اول در سال 1395 هجرى قمرى، و جلد دوم در سال 1398 هجرى قمرى، و جلد سوم در سال 1394 هجرى قمرى، و جلد چهارم در سال 1396 هجرى قمرى، و جلد پنجم در سال 1397 هجرى قمرى به پايان رسيده است.
بنابراين بايد جلد دوّم بعد از ساير جلدها و جلد اوّل پس از جلد سوم پايان يافته باشد.
از طرفى در ابتداى جلد دوم تاريخ انتشار آن را سال 1397 هجرى قمرى اعلام كرده، اما در آخر كتاب تاريخ پايان تدوين و تأليف آن، سال 1398 قمرى نوشته شده است، بنابراين به نظر مىرسد تاريخ اتمام تأليف جلد دوم كه سال 1398 قمرى ذكر شده صحيح نباشد.
نسخۀ موجود در برنامه
ناشر: چاپخانۀ علميّه
سال انتشار: 1395 هجرى قمرى
قطع: رحلى
تعداد جلد: پنج جلد
تعداد صفحات متن: 1962 صفحه
تعداد صفحات فهرست: 27 صفحه
پیوندها