گرجی، ابوالقاسم: تفاوت میان نسخهها
خط ۱۰۵: | خط ۱۰۵: | ||
[[الذریعة إلی أصول الشریعة]] | [[الذریعة إلی أصول الشریعة]] | ||
[[تفسير | [[تفسير جوامع الجامع (مصحح، گرجی)]] | ||
[[ | [[تفسیر جوامع الجامع (محقق، جامعه مدرسین)]] | ||
[[نگاهی به تحول علم اصول]] | |||
[[ادوار اصول فقه]] | [[ادوار اصول فقه]] | ||
[[ | [[شیخ انصاری رحمهالله و شک در مقتضی]] | ||
[[چکیده تاریخ پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله و سلم]] | [[چکیده تاریخ پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله و سلم]] |
نسخهٔ ۱۲ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۲۱:۵۱
نام | گرجی، ابوالقاسم |
---|---|
نامهای دیگر | |
نام پدر | محمدحسن گرجی |
متولد | ۲ فروردین ۱۳۰۰ش |
محل تولد | تهران |
رحلت | 9 اسفند ماه 1389ش |
اساتید | محمدحسین بروجردى |
برخی آثار | تاریخ فقه و فقها |
کد مؤلف | AUTHORCODE00244AUTHORCODE |
ابولقاسم گرجى (۱۳۰۰-۱۳۸۹ش)، فقیه، مجتهد، نویسنده، محققِ فقه و حقوق و استاد دانشگاه تهران، چهره ماندگار جمهوری اسلامی ایران، برگزیده فرهنگستان علوم ایران
ولادت
ایشان در سال ۲ فروردین ۱۳۰۰ش در تهران به دنیا آمد. پدرش محمدحسن گرجی، از کاسبان بازار تهران و فردی متدین بود و همچون بیشتر متدینانِ آن دوره، به مدارس تازه تأسیس شده اعتماد نداشت. به همین جهت ابوالقاسم را به مکتبخانه فرستاد
تحصیلات
در شش سالگى راهى مکتبخانه شد و در 13 سالگى تحصیلات حوزوى را آغاز کرد.
او 23 ساله بود که براى تحصیل در فقه و اصول به نجف اشرف رفت. در نجف نزد استادان بهنامى تلمّذ کرد که از آن جمله مىتوان از آقایان شیخ محمدحسین بروجردى، محمدرضا تنکابنى، محمد کاظمینى و آیتالله خویى، سید عبدالهادی شیرازی، محمدحسین کاشفالغطاء نام برد.
شاگردی نزد این استادان، گرجی را به درجه اجتهاد رساند. او از برخی استادانش از جمله آیتالله خویی و کاشفالغطاء، اجازه اجتهاد دریافت کرد
سى سال از زندگىاش سپرى شده بود که از نجف به تهران بازگشت و به تدریس در سطوح عالیه و خارج فقه و اصول پرداخت.
از سال 1332ش، تحصیل در فقه و مبانى حقوق اسلامى در دانشکده الهیات دانشگاه تهران را آغاز کرد. از 1335ش تحصیل در دوره دکتراى فلسفه و حکمت اسلامى را آغاز نمود و از همان زمان نیز در همان دانشکده به تدریس پرداخت. پس از آن نیز به تدریس دوره دکترى حقوق خصوصى و حقوق جزا در دانشگاه تهران مشغول شد. دکتر گرجی در سال ۱۳۶۱ش، مدتی کوتاه ریاست دانشگاه تهران را بر عهده داشته است.
استاد گرجی در سال 1362ش به پاس پژوهش در دو كتاب «جوامعالجامع در تفسیر» و «تاریخ پیامبر» جایزه كتاب سال و در سال 1369ش با تألیف كتاب «مقالات حقوقی» از دانشگاه تهران تقدیر نامه دریافت كرد. در سال 1368 و 1369 به ترتیب به عنوان استاد نمونه و استاد ممتاز دانشگاه تهران از طرف وزارت فرهنگ و آموزش عالی از ایشان تقدیر به عمل آمد. همچنین لوح تقدیری به مناسبت فعالیت در علوم قرآنی از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دریافت داشت.
دكتر ابوالقاسم گرجی در سال 1370 به عضویت فرهنگستان علوم انتخاب شد و همچنین عضو هیأت امنای بنیاد دایرةالمعارف بزرگ اسلامی و هیأت نویسندگان دانشنامه ایران و اسلام گشت.
استاد گرجی در دهها كنگره و مجمع علمی داخلی و بین المللی با ارائه مقالات گوناگون شركت داشته است. و همچنین بیش از یک صد مقاله فارسی و عربی و انگلیسی از ایشان در مجلات داخلی و خارجی به چاپ رسیده و بیش از 14مقاله از ایشان در محافل و كنگرههای بین المللی ارائه شده است. دكتر گرجی در دوران تدریس به عنوان استاد نمونه، استاد ممتاز، پژوهشگر برجسته دانشگاه و پژوهشگر نمونه كشور شناخته شده و همچنین چهره ماندگار کشور و دارنده نشان درجه یک دانش از رییس جمهور خاتمی بود و در مراسم مشترک فرهنگستانها به عنوان استاد برگزیده فرهنگستان علوم ایران و دارنده جایزه جشنواره بین المللی خوارزمی انتخاب شده بود.[۱]
خصوصیات اخلاقی
بهرغم اینکه کوهى از علم و دانش را بر شانههاى فکر و اندیشه خویش حمل مىکرد، از تکبر و نخوت هیچ نصیبى نداشت. شاگردان بسیار پرورد و تحقیقات فراوان کرد. علاوه بر تدریس، مجرى و محقق تعداد زیادى از طرحهاى پژوهشى دانشگاه تهران بود. علم و حلم را توأمان داشت. در کنار فضل و دانشش، به زیور ادب و اخلاق نیز آراسته بود.
در وصف فضائل اخلاقىاش، سخنان بسیارى از دانشجویان و همکارانش مىتوان شنید، ولى دو فضیلت در وجودش بود که سخت چشمگیر مىنمود: مراقبت بر زبان و قضاوت درباره دیگران. بیهوده سخن نمىگفت و زیادهگو نیز نبود. تقوا در رفتار و گفتارش موج میزد و این یکى از علل احترام سرشارى بود که دوستان و همکاران و دانشجویانش نثارش میکردند.
با اینکه چندان اهل موضعگیرى سیاسى نبود، در اواخر عمر خود به سیاست دولت در زمینه افزایش جمعیت و تشویق زاد و ولد اعتراض کرد. در نقد این سیاست دولت به شرایط زمانى و مکانى صدور حدیث مشهور پیامبر(ص) در باب ازدیاد زاد و ولد اشاره کرد و در این باره چنین گفت: " مسأله توالد و تناسل که امروزه مطرح است، آن گونه که نسبت میدهند پیامبر(ص) فرموده است: تناکحوا تناسلوا فانى اباهى بکم یوم القیامه ولو بالسقط. این از لحاظ حکم فردى کاملا درست است. مصلحت فرد و خانواده غالباً این اقتضا را دارد اما از نظر اجتماعى ممکن است همواره اینگونه نباشد. زمانى که مسلمانان در اقلیت هستند و از این نظر در مقابل دشمنان خود تامین لازم را دارند، باید محتواى این حدیث را نشر داد و به آن عمل کرد. چه بسا شان نزول این حدیث هم همین باشد. در زمانى مانند امروز مصلحت جامعه ما اقتضاى خلاف آن را دارد. ما که تا چند صباح دیگر نمیتوانیم امکانات لازم فرهنگى، اجتماعى، اقتصادى لازم و مفید را براى یک جمعیت آنچنانى فراهم کنیم، عمل به محتواى این حدیث به صلاح ما نیست. آنچه پیامبر(ص) فرمودند در موقعیت زمان و مکان خاصى کاملا درست و صحیح است ولى فعلا ما در آن موقعیت نیستیم و اکنون اداره شرافتمندانه و با عزت جامعه اسلامى ما در میان دیگر جوامع دنیا اقتضاى دیگرى دارد. و به عبارت مختصرتر چه بسا این حدیث بر فرض صحت قضیه خارجیه باشد نه حقیقیه.»
وفات
ایشان در نهم اسفند ماه 1389ش، به علت کهولت سن، درگذشت و پیکرش در حرم حضرت عبدالعظیم به خاک سپرده شد.[۲]
آثار
برخى از آثار اوست:
- تاریخ فقه و فقهاء؛
- شیخ انصارى و شک در مقتضى؛
- ادوار اصول الفقه؛
- تاریخ پیامبر اسلام(ص)
- تصحیح «الذریعة الی اصول الشریعة»
- تصحیح، تحقیق و تعلیق «مسائل هامّه من مسائل الخلاف»
- عموم عقود و ایقاعات (رساله دکتری گرجی)
- نگاهى به تحول علم اصول؛
- تحریر اصول الفقه؛
- تحریر الروضه فى شرح اللمعه؛
- سید مرتضى در علم اصول فقه؛
- تصحیح جلد اول و دوم کتاب «تفسیر جوامع الجامع» طبرسى (برگزیده کتاب سال)
- ترجمه و تلخیص کتاب «عدة الاصول».
پانويس