۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'فـ' به 'ف') |
جز (جایگزینی متن - 'شـ' به 'ش') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
در بخش دیگری از مباحث به سیره عقلا اشاره شده است. سیره عقلا بر التزام به رجوع جاهل به عالم در هر صنعت و حرفه و در هر آنچه متعلق به معاش و معاد و دین و دنیاست؛ البته با امضای مولا که حاکی از عدم رد آن است. نویسنده سپس دو مثال میآورد: استمرار بر استعمال دارویی که طبیب تجویز کرده پس از مرگ طبیب و یا تنفیذ حکم صادر از قاضی بعد از موت قاضی. نویسنده این نمونهها را با بقاء بر تقلید میت ناهماهنگ دانسته و معتقد است در اینجا خلطی صورت گرفته و به توضیحات دراینباره میپردازد.<ref>ر.ک: همان، ص27-26</ref>. | در بخش دیگری از مباحث به سیره عقلا اشاره شده است. سیره عقلا بر التزام به رجوع جاهل به عالم در هر صنعت و حرفه و در هر آنچه متعلق به معاش و معاد و دین و دنیاست؛ البته با امضای مولا که حاکی از عدم رد آن است. نویسنده سپس دو مثال میآورد: استمرار بر استعمال دارویی که طبیب تجویز کرده پس از مرگ طبیب و یا تنفیذ حکم صادر از قاضی بعد از موت قاضی. نویسنده این نمونهها را با بقاء بر تقلید میت ناهماهنگ دانسته و معتقد است در اینجا خلطی صورت گرفته و به توضیحات دراینباره میپردازد.<ref>ر.ک: همان، ص27-26</ref>. | ||
در ادامه آیات و روایات مورد بررسی قرار گرفته است. [[خویی، سید ابوالقاسم|مرحوم آقای خوئی]] در یکی از مباحث اجتهاد و تقلید چنین فرمودهاند: در بقای بر تقلید میت باید مقلد فتاوای مجتهد میت را در زمان حیات او یاد گرفته باشد، تا بتواند بر تقلید او باقی بماند؛ اما اگر فتوای او را در زمان حیاتش یاد نگرفت، نمیتواند در آن مسائل بر تقلید او باقی باشد. دلیلی که ایشان ذکر میکنند این است: در همه آیات و روایاتی که در مورد تقلید وارد شده ارجاع به مجتهد زنده قید شده است، مثلاً در «آیه نفر» سخن از این است که فقیه قومش را پس از آنکه نزد آنها برگشت انذار کند و آنها هم قبول کنند و | در ادامه آیات و روایات مورد بررسی قرار گرفته است. [[خویی، سید ابوالقاسم|مرحوم آقای خوئی]] در یکی از مباحث اجتهاد و تقلید چنین فرمودهاند: در بقای بر تقلید میت باید مقلد فتاوای مجتهد میت را در زمان حیات او یاد گرفته باشد، تا بتواند بر تقلید او باقی بماند؛ اما اگر فتوای او را در زمان حیاتش یاد نگرفت، نمیتواند در آن مسائل بر تقلید او باقی باشد. دلیلی که ایشان ذکر میکنند این است: در همه آیات و روایاتی که در مورد تقلید وارد شده ارجاع به مجتهد زنده قید شده است، مثلاً در «آیه نفر» سخن از این است که فقیه قومش را پس از آنکه نزد آنها برگشت انذار کند و آنها هم قبول کنند و شامل میت نمیشود یا مثلاً در روایات ارجاع به فقهای زنده داده شده است؛ بنابراین تقلید از مجتهد میت، خلاف چـیزی است که در آیات و روایات آمده است<ref>ر.ک: شهیدی، محمدتقی، ص36</ref>. آیات و روایات اگرچه ظهور بلکه صراحت در آن دارد که تنها حی میتواند عهدهدار مسئولیت مرجعیت باشد اما اشکالاتی وارد شده که نویسنده پس از رد آنها، بقای استدامی بر تقلید از میت را جایز نمیداند چه برسد به بقای ابتدایی<ref>ر.ک: متن کتاب، ص30 و 34</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
ویرایش