قرطبة حاضرة الخلافة في الأندلس: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'مـ' به 'م'
جز (جایگزینی متن - 'عـ' به 'ع')
جز (جایگزینی متن - 'مـ' به 'م')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۴۵: خط ۴۵:
مورخین و جغرافی‌دانان عرب این شهر را به بدیع‌ترین شکل توصیف کرده‌اند؛ مثلاً رازی (متوفی 324ق) در رابطه با قرطبه می‌گوید: «قرطبه ام‌القراء و مرکز اندلس و استوارترین ملک در قدیم و جدید و جاهلیت و اسلام بوده است. رود این شهر بزرگ‌ترین رود و دارای پلی است که یکی از غرائب زمین در صنعت و استحکام است. همچنین مسجد جامعی دارد که بزرگ‌تر از آن در شهرهای اندلس وجود ندارد<ref>ر.ک: همان، ص62</ref>‏.  
مورخین و جغرافی‌دانان عرب این شهر را به بدیع‌ترین شکل توصیف کرده‌اند؛ مثلاً رازی (متوفی 324ق) در رابطه با قرطبه می‌گوید: «قرطبه ام‌القراء و مرکز اندلس و استوارترین ملک در قدیم و جدید و جاهلیت و اسلام بوده است. رود این شهر بزرگ‌ترین رود و دارای پلی است که یکی از غرائب زمین در صنعت و استحکام است. همچنین مسجد جامعی دارد که بزرگ‌تر از آن در شهرهای اندلس وجود ندارد<ref>ر.ک: همان، ص62</ref>‏.  


یکی از مباحث کتاب، بررسی اوضاع قرطبه در عصر مرابطین است. بی‌شک یکی از دولت‌های بزرگ و قدرتمندی که در نیمه دوم قرن پنجم هجری‌ در‌ مغرب اقصی ظهور کرد، دولت «مرابطین» بود. این قرن، با ضعف عرب و ظهور قدرتمندانه بربر در صحنه سیاسی مغرب آغاز شد. مـرابطین از قبایل بربر مسوفه و لمتونه و جداله از فروع‌ قبیله‌ بزرگ صنهاجه بوده که آن‌ها را ملثمین می‌خواندند. این قبایل در مسافتی میان جنوب مغرب اقصی تا بلاد سودان پراکنده شده بودند. در نیمه قرن پنجم وارد دشـت مـراکش‌ شدند‌. اسلام در قرن سوم هجری در بین آن‌ها گسترش یافته بود. آغاز تحرک سیاسی این قبایل به فعالیت‌های رهبر لمتونه، محمد یتفاوت لمتونی برمی‌گردد که این قبایل را متحد‌ ساخت‌؛ اما پیدایش واقعی دولت مـرابطین به دست یوسف بن تاشفین‌ (متوفی 500‌ق) انجام‌ گرفت. او برای اولین بار در تاریخ مغرب، یک دولت مـستقل بربر به وجود آورد‌ که‌ از سودان در جنوب تا کوه‌های برانس در شمال و از اقیانوس اطلس‌ در‌ غرب‌ تا مرزهای سوس در شـرق امتداد داشت. بعد از یوسف چهار نفر از امرای مرابطی‌ حکومت‌ کردند<ref>ر.ک: پاک، محمدرضا، ص47-46</ref>‏.
یکی از مباحث کتاب، بررسی اوضاع قرطبه در عصر مرابطین است. بی‌شک یکی از دولت‌های بزرگ و قدرتمندی که در نیمه دوم قرن پنجم هجری‌ در‌ مغرب اقصی ظهور کرد، دولت «مرابطین» بود. این قرن، با ضعف عرب و ظهور قدرتمندانه بربر در صحنه سیاسی مغرب آغاز شد. مرابطین از قبایل بربر مسوفه و لمتونه و جداله از فروع‌ قبیله‌ بزرگ صنهاجه بوده که آن‌ها را ملثمین می‌خواندند. این قبایل در مسافتی میان جنوب مغرب اقصی تا بلاد سودان پراکنده شده بودند. در نیمه قرن پنجم وارد دشـت مراکش‌ شدند‌. اسلام در قرن سوم هجری در بین آن‌ها گسترش یافته بود. آغاز تحرک سیاسی این قبایل به فعالیت‌های رهبر لمتونه، محمد یتفاوت لمتونی برمی‌گردد که این قبایل را متحد‌ ساخت‌؛ اما پیدایش واقعی دولت مرابطین به دست یوسف بن تاشفین‌ (متوفی 500‌ق) انجام‌ گرفت. او برای اولین بار در تاریخ مغرب، یک دولت مستقل بربر به وجود آورد‌ که‌ از سودان در جنوب تا کوه‌های برانس در شمال و از اقیانوس اطلس‌ در‌ غرب‌ تا مرزهای سوس در شـرق امتداد داشت. بعد از یوسف چهار نفر از امرای مرابطی‌ حکومت‌ کردند<ref>ر.ک: پاک، محمدرضا، ص47-46</ref>‏.


‌در زمان حیات علی بن یوسف نفوذ فقهای مرابطی افزایش ملموسی یافت. اینها همان کسانی بودند که در زمان حیات پدرش فتوا به خلع ملوک‌الطوایف داده بودند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص145</ref>‏. فقهای مـرابطی با هرگونه عقل‌گرایی در پیرامون نصوص به‌شدت برخـورد‌ مـی‌کردند. آن‌هـا به پیروی از نظر مالک، جمود بر اندیشه سلف را‌ می‌خواستند‌ و هر‌ چیزی را که با سنت سلف مخالف بود، ‌‌بدعت می‌شمردند<ref>ر.ک: پاک، محمدرضا، ص‌55</ref>‏؛ لذا درخواست خود در سوزاندن کتب غزالی و مهم‌ترین آنها یعنی «إحياء علوم الدين» - که گرایش‌های فقها در مباحث فقهی و حرصشان در طلب دنیا را آشکار می‌کرد - بر او تحمیل کردند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص145</ref>‏.  
‌در زمان حیات علی بن یوسف نفوذ فقهای مرابطی افزایش ملموسی یافت. اینها همان کسانی بودند که در زمان حیات پدرش فتوا به خلع ملوک‌الطوایف داده بودند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص145</ref>‏. فقهای مرابطی با هرگونه عقل‌گرایی در پیرامون نصوص به‌شدت برخـورد‌ می‌کردند. آن‌هـا به پیروی از نظر مالک، جمود بر اندیشه سلف را‌ می‌خواستند‌ و هر‌ چیزی را که با سنت سلف مخالف بود، ‌‌بدعت می‌شمردند<ref>ر.ک: پاک، محمدرضا، ص‌55</ref>‏؛ لذا درخواست خود در سوزاندن کتب غزالی و مهم‌ترین آنها یعنی «إحياء علوم الدين» - که گرایش‌های فقها در مباحث فقهی و حرصشان در طلب دنیا را آشکار می‌کرد - بر او تحمیل کردند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص145</ref>‏.  


نویسنده، فصول هفتم و هشتم کتاب را به معرفی و توصیف مسجد جامع اختصاص داده است. مسجد جامع قرطبه به‌ فرمان‌ «عبدالرحمن اول» (بازمانده خلفای اموی شام که بعد ازسقوط بنی‌امیه گریخت و به اسپانیا آمد)، به سال 170ق، ساخته شـد. محل‌‌ آن‌ پیش‌ از فتح اسپانیا به‌ دست مـسلمانان، کلیسای گت‌ها بود‌. عبدالرحمن می‌خواست در جای کلیسای مزبور مسجدی بنا کند که بزرگ‌ترین و پرشکوه‌ترین مسجد اروپا باشد. به همین منظور‌ ستون‌های‌ مـرمر‌ و سنگ‌های بزرگ آن را از شهرهای جنوب‌ فرانسه مانند «ناربون» و «نیم» و هـمچنین از «قسطنطنیه» پایتخت روم شرقی و «اشبیلیه» آورد تا در آن بنای مجلل کار گذارند، ولی پیش از‌ تکمیل‌ مسجد‌ درگذشت. بعد از عبدالرحمن اول، پسرش «هشام» فـرمانروای دیگر اندلس ‌(اسپانیا‌)، مسجد را به‌ اتمام رسانید و مناره نخستین آن را بنا کرد. سپس عبدالرحمن دوم پسر «حکم»، نوه‌ او‌ در سال‌ 218ق، دو ایوان تازه در سمت قبله، یعنی ناحیه‌ جنوبی‌ مسجد‌ مقابل نهر «وادی الکـبیر» بر آن‌ افزود<ref>ر.ک: عبدالله عنان، محمد؛ دوانی، علی، ص25</ref>‏.
نویسنده، فصول هفتم و هشتم کتاب را به معرفی و توصیف مسجد جامع اختصاص داده است. مسجد جامع قرطبه به‌ فرمان‌ «عبدالرحمن اول» (بازمانده خلفای اموی شام که بعد ازسقوط بنی‌امیه گریخت و به اسپانیا آمد)، به سال 170ق، ساخته شـد. محل‌‌ آن‌ پیش‌ از فتح اسپانیا به‌ دست مسلمانان، کلیسای گت‌ها بود‌. عبدالرحمن می‌خواست در جای کلیسای مزبور مسجدی بنا کند که بزرگ‌ترین و پرشکوه‌ترین مسجد اروپا باشد. به همین منظور‌ ستون‌های‌ مرمر‌ و سنگ‌های بزرگ آن را از شهرهای جنوب‌ فرانسه مانند «ناربون» و «نیم» و هـمچنین از «قسطنطنیه» پایتخت روم شرقی و «اشبیلیه» آورد تا در آن بنای مجلل کار گذارند، ولی پیش از‌ تکمیل‌ مسجد‌ درگذشت. بعد از عبدالرحمن اول، پسرش «هشام» فـرمانروای دیگر اندلس ‌(اسپانیا‌)، مسجد را به‌ اتمام رسانید و مناره نخستین آن را بنا کرد. سپس عبدالرحمن دوم پسر «حکم»، نوه‌ او‌ در سال‌ 218ق، دو ایوان تازه در سمت قبله، یعنی ناحیه‌ جنوبی‌ مسجد‌ مقابل نهر «وادی الکـبیر» بر آن‌ افزود<ref>ر.ک: عبدالله عنان، محمد؛ دوانی، علی، ص25</ref>‏.


آنگاه محمد بن عبدالرحمن دوم شبستان‌ بزرگی‌ در‌ آن بنا کرد و در زمـان حـکومت امیر عبداللّه پسر محمد، راهرو سرپوشیده‌ای از‌ قصر‌ سلطنتی تا نزدیک محراب مسجد ساخته شد که‌ خـلیفه به‌وسیله آن از قصر‌ مستقیماً‌‌ خود‌ را به محراب می‌رسانید. عبدالرحمن سوم، معروف به «ناصر» نمای داخـلی مـسجد را‌ تجدید‌ بنا کرد؛ مناره قدیمی را خراب و به‌جای آن مناره دیگری که بلندتر و پرشکوه‌تر‌ بود‌، به سال‌ 340ق‌، ساخت. مناره جدید، دارای دو نردبان بود که از یکی بالا می‌رفتند و از‌ دیگری‌ پایین می‌آمدند. بر فراز این مـناره، سه قبه کوچک ساخته شده بود که‌ دو‌ تای‌ آن از طلا و سومی از نقره بود. این مـناره‌ به شکل چـهارگوش بود و 14 شبکه‌ طاق‌‌دار‌ نیم‌دائره‌ای داشت. بعد از عبدالرحمن ناصر، پسرش «حکم دوم»، زیاداتی‌ در‌ آن احـداث نمود. حکم‌ محراب سوم مسجد را ساخت؛ ساختمان این محراب مدت چهار سال به‌ طول‌ انجامید‌. بر روی این محراب نیز گنبد بزرگی ساخته شد که با سنگ‌های‌ الوان‌ منقش بود. به‌طور خلاصه امرا و خـلفای اندلس هرکدام روی کار‌ می‌آمدند‌ سعی بلیغی در توسعه و تکمیل‌ و زیبایی‌ این‌ مسجد مجلل داشتند‌، تا‌آنکه چنان وسعتی‌ یافت‌ و دارای‌ یک‌هزارودویست ستون و درهای برنزی متعدد و محراب‌های بزرگ و زینت‌کاری‌های جالب و بدیع گـردید؛ به‌طوری‌که‌ اگر بزرگ‌ترین مـسجد عالم نبود، یکی‌ از‌ بزرگ‌ترین‌ آنها‌ بشمار‌ می‌رفت<ref>ر.ک: همان، ص‌26-25</ref>‏.
آنگاه محمد بن عبدالرحمن دوم شبستان‌ بزرگی‌ در‌ آن بنا کرد و در زمان حـکومت امیر عبداللّه پسر محمد، راهرو سرپوشیده‌ای از‌ قصر‌ سلطنتی تا نزدیک محراب مسجد ساخته شد که‌ خـلیفه به‌وسیله آن از قصر‌ مستقیماً‌‌ خود‌ را به محراب می‌رسانید. عبدالرحمن سوم، معروف به «ناصر» نمای داخـلی مسجد را‌ تجدید‌ بنا کرد؛ مناره قدیمی را خراب و به‌جای آن مناره دیگری که بلندتر و پرشکوه‌تر‌ بود‌، به سال‌ 340ق‌، ساخت. مناره جدید، دارای دو نردبان بود که از یکی بالا می‌رفتند و از‌ دیگری‌ پایین می‌آمدند. بر فراز این مناره، سه قبه کوچک ساخته شده بود که‌ دو‌ تای‌ آن از طلا و سومی از نقره بود. این مناره‌ به شکل چـهارگوش بود و 14 شبکه‌ طاق‌‌دار‌ نیم‌دائره‌ای داشت. بعد از عبدالرحمن ناصر، پسرش «حکم دوم»، زیاداتی‌ در‌ آن احـداث نمود. حکم‌ محراب سوم مسجد را ساخت؛ ساختمان این محراب مدت چهار سال به‌ طول‌ انجامید‌. بر روی این محراب نیز گنبد بزرگی ساخته شد که با سنگ‌های‌ الوان‌ منقش بود. به‌طور خلاصه امرا و خـلفای اندلس هرکدام روی کار‌ می‌آمدند‌ سعی بلیغی در توسعه و تکمیل‌ و زیبایی‌ این‌ مسجد مجلل داشتند‌، تا‌آنکه چنان وسعتی‌ یافت‌ و دارای‌ یک‌هزارودویست ستون و درهای برنزی متعدد و محراب‌های بزرگ و زینت‌کاری‌های جالب و بدیع گـردید؛ به‌طوری‌که‌ اگر بزرگ‌ترین مسجد عالم نبود، یکی‌ از‌ بزرگ‌ترین‌ آنها‌ بشمار‌ می‌رفت<ref>ر.ک: همان، ص‌26-25</ref>‏.


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش