۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نـ' به 'ن') |
جز (جایگزینی متن - 'یـ' به 'ی') |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
مورخین و جغرافیدانان عرب این شهر را به بدیعترین شکل توصیف کردهاند؛ مثلاً رازی (متوفی 324ق) در رابطه با قرطبه میگوید: «قرطبه امالقراء و مرکز اندلس و استوارترین ملک در قدیم و جدید و جاهلیت و اسلام بوده است. رود این شهر بزرگترین رود و دارای پلی است که یکی از غرائب زمین در صنعت و استحکام است. همچنین مسجد جامعی دارد که بزرگتر از آن در شهرهای اندلس وجود ندارد<ref>ر.ک: همان، ص62</ref>. | مورخین و جغرافیدانان عرب این شهر را به بدیعترین شکل توصیف کردهاند؛ مثلاً رازی (متوفی 324ق) در رابطه با قرطبه میگوید: «قرطبه امالقراء و مرکز اندلس و استوارترین ملک در قدیم و جدید و جاهلیت و اسلام بوده است. رود این شهر بزرگترین رود و دارای پلی است که یکی از غرائب زمین در صنعت و استحکام است. همچنین مسجد جامعی دارد که بزرگتر از آن در شهرهای اندلس وجود ندارد<ref>ر.ک: همان، ص62</ref>. | ||
یکی از مباحث کتاب، بررسی اوضاع قرطبه در عصر مرابطین است. بیشک یکی از دولتهای بزرگ و قدرتمندی که در نیمه دوم قرن پنجم هجری در مغرب اقصی ظهور کرد، دولت «مرابطین» بود. این قرن، با ضعف عرب و ظهور قدرتمندانه بربر در صحنه سیاسی مغرب آغاز شد. مـرابطین از قـبایل بربر مسوفه و لمتونه و جداله از فروع قبیله بزرگ صنهاجه بوده که آنها را ملثمین میخواندند. این قبایل در مسافتی میان جنوب مغرب اقصی تا بلاد سودان پراکنده شده بودند. در نیمه قرن پنجم وارد دشـت مـراکش شدند. اسلام در قرن سوم هجری در بین آنها گسترش یافته بود. آغاز تحرک سیاسی این قبایل به فعالیتهای رهبر لمتونه، محمد یتفاوت لمتونی برمیگردد که این قبایل را متحد ساخت؛ اما | یکی از مباحث کتاب، بررسی اوضاع قرطبه در عصر مرابطین است. بیشک یکی از دولتهای بزرگ و قدرتمندی که در نیمه دوم قرن پنجم هجری در مغرب اقصی ظهور کرد، دولت «مرابطین» بود. این قرن، با ضعف عرب و ظهور قدرتمندانه بربر در صحنه سیاسی مغرب آغاز شد. مـرابطین از قـبایل بربر مسوفه و لمتونه و جداله از فروع قبیله بزرگ صنهاجه بوده که آنها را ملثمین میخواندند. این قبایل در مسافتی میان جنوب مغرب اقصی تا بلاد سودان پراکنده شده بودند. در نیمه قرن پنجم وارد دشـت مـراکش شدند. اسلام در قرن سوم هجری در بین آنها گسترش یافته بود. آغاز تحرک سیاسی این قبایل به فعالیتهای رهبر لمتونه، محمد یتفاوت لمتونی برمیگردد که این قبایل را متحد ساخت؛ اما پیدایش واقـعی دولت مـرابطین به دست یوسف بن تاشفین (متوفی 500ق) انجام گرفت. او برای اولین بار در تاریخ مغرب، یک دولت مـستقل بـربر بـه وجود آورد که از سودان در جنوب تا کوههای برانس در شمال و از اقیانوس اطلس در غرب تا مرزهای سـوس در شـرق امتداد داشت. بعد از یوسف چهار نفر از امرای مرابطی حکومت کردند<ref>ر.ک: پاک، محمدرضا، ص47-46</ref>. | ||
در زمان حیات علی بن یوسف نفوذ فقهای مرابطی افزایش ملموسی یافت. اینها همان کسانی بودند که در زمان حیات پدرش فتوا به خلع ملوکالطوایف داده بودند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص145</ref>. فقهای مـرابطی با هرگونه عقلگرایی در پیرامون نصوص بهشدت برخـورد مـیکردند. آنهـا به پیروی از نظر مالک، جمود بر اندیشه سلف را میخواستند و هر چیزی را که با سنت سلف مخالف بـود، بـدعت میشمردند<ref>ر.ک: پاک، محمدرضا، ص55</ref>؛ لذا درخواست خود در سوزاندن کتب غزالی و مهمترین آنها یعنی «إحياء علوم الدين» - که گرایشهای فقها در مباحث فقهی و حرصشان در طلب دنیا را آشکار میکرد - بر او تحمیل کردند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص145</ref>. | در زمان حیات علی بن یوسف نفوذ فقهای مرابطی افزایش ملموسی یافت. اینها همان کسانی بودند که در زمان حیات پدرش فتوا به خلع ملوکالطوایف داده بودند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص145</ref>. فقهای مـرابطی با هرگونه عقلگرایی در پیرامون نصوص بهشدت برخـورد مـیکردند. آنهـا به پیروی از نظر مالک، جمود بر اندیشه سلف را میخواستند و هر چیزی را که با سنت سلف مخالف بـود، بـدعت میشمردند<ref>ر.ک: پاک، محمدرضا، ص55</ref>؛ لذا درخواست خود در سوزاندن کتب غزالی و مهمترین آنها یعنی «إحياء علوم الدين» - که گرایشهای فقها در مباحث فقهی و حرصشان در طلب دنیا را آشکار میکرد - بر او تحمیل کردند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص145</ref>. | ||
نویسنده، فصول هفتم و هشتم کتاب را به معرفی و توصیف مسجد جامع اختصاص داده است. مسجد جامع قرطبه به فرمان «عبدالرحمن اول» (بازمانده خلفای اموی شام که بعد ازسقوط بنیامیه گریخت و به اسپانیا آمد)، به سال 170ق، سـاخته شـد. محل آن پیش از فتح اسـپانیا بـه دست مـسلمانان، کلیسای گتها بود. عبدالرحمن میخواست در جای کلیسای مزبور مسجدی بنا کند که بزرگترین و پرشکوهترین مسجد اروپا باشد. به همین منظور سـتونهای مـرمر و سـنگهای بزرگ آن را از شهرهای جنوب فرانسه مانند «ناربون» و «نیم» و هـمچنین از «قسطنطنیه» پایتخت روم شرقی و «اشبیلیه» آورد تا در آن بنای مجلل کار گذارند، ولی پیش از تکمیل مسجد درگذشت. بعد از عبدالرحمن اول، پسرش «هشام» فـرمانروای | نویسنده، فصول هفتم و هشتم کتاب را به معرفی و توصیف مسجد جامع اختصاص داده است. مسجد جامع قرطبه به فرمان «عبدالرحمن اول» (بازمانده خلفای اموی شام که بعد ازسقوط بنیامیه گریخت و به اسپانیا آمد)، به سال 170ق، سـاخته شـد. محل آن پیش از فتح اسـپانیا بـه دست مـسلمانان، کلیسای گتها بود. عبدالرحمن میخواست در جای کلیسای مزبور مسجدی بنا کند که بزرگترین و پرشکوهترین مسجد اروپا باشد. به همین منظور سـتونهای مـرمر و سـنگهای بزرگ آن را از شهرهای جنوب فرانسه مانند «ناربون» و «نیم» و هـمچنین از «قسطنطنیه» پایتخت روم شرقی و «اشبیلیه» آورد تا در آن بنای مجلل کار گذارند، ولی پیش از تکمیل مسجد درگذشت. بعد از عبدالرحمن اول، پسرش «هشام» فـرمانروای دیگر اندلس (اسپانیا)، مسجد را به اتمام رسانید و مناره نخستین آن را بنا کرد. سپس عبدالرحمن دوم پسر «حکم»، نوه او در سال 218ق، دو ایوان تازه در سمت قبله، یعنی ناحیه جنوبی مسجد مقابل نهر «وادی الکـبیر» بـر آن افزود<ref>ر.ک: عبدالله عنان، محمد؛ دوانی، علی، ص25</ref>. | ||
آنگاه محمد بن عبدالرحمن دوم شبستان بزرگی در آن بنا کرد و در زمـان حـکومت امیر عبداللّه پسر محمد، راهرو سرپوشیدهای از قصر سلطنتی تا نزدیک محراب مسجد ساخته شد که خـلیفه بـهوسیله آن از قـصر مستقیماً خود را به محراب میرسانید. عبدالرحمن سوم، معروف به «ناصر» نمای داخـلی مـسجد را تجدید بنا کرد؛ مناره قدیمی را خراب و بهجای آن مناره دیگری که بلندتر و پرشکوهتر بود، بـه سال 340ق، سـاخت. مناره جدید، دارای دو نردبان بود که از یکی بالا میرفتند و از دیگری پایین میآمدند. بر فراز این مـناره، سـه قبه کوچک ساخته شده بود که دو تای آن از طلا و سومی از نقره بود. این مـناره بـه شکل چـهارگوش بود و 14 شبکه طاقدار نیمدائرهای داشت. بعد از عبدالرحمن ناصر، پسرش «حکم دوم»، | آنگاه محمد بن عبدالرحمن دوم شبستان بزرگی در آن بنا کرد و در زمـان حـکومت امیر عبداللّه پسر محمد، راهرو سرپوشیدهای از قصر سلطنتی تا نزدیک محراب مسجد ساخته شد که خـلیفه بـهوسیله آن از قـصر مستقیماً خود را به محراب میرسانید. عبدالرحمن سوم، معروف به «ناصر» نمای داخـلی مـسجد را تجدید بنا کرد؛ مناره قدیمی را خراب و بهجای آن مناره دیگری که بلندتر و پرشکوهتر بود، بـه سال 340ق، سـاخت. مناره جدید، دارای دو نردبان بود که از یکی بالا میرفتند و از دیگری پایین میآمدند. بر فراز این مـناره، سـه قبه کوچک ساخته شده بود که دو تای آن از طلا و سومی از نقره بود. این مـناره بـه شکل چـهارگوش بود و 14 شبکه طاقدار نیمدائرهای داشت. بعد از عبدالرحمن ناصر، پسرش «حکم دوم»، زیاداتی در آن احـداث نمود. حکم محراب سوم مسجد را ساخت؛ ساختمان این محراب مدت چهار سال به طول انجامید. بـر روی این محراب نیز گنبد بزرگی ساخته شد که با سنگهای الوان منقش بود. بهطور خلاصه امرا و خـلفای اندلس هرکدام روی کار میآمدند سعی بلیغی در توسعه و تـکمیل و زیبایی این مسجد مجلل داشتند، تاآنکه چنان وسـعتی یافت و دارای یکهزارودویست ستون و درهای برنزی متعدد و محرابهای بزرگ و زینتکاریهای جالب و بـدیع گـردید؛ بهطوریکه اگر بزرگترین مـسجد عـالم نبود، یکی از بـزرگترین آنها بشمار میرفت<ref>ر.ک: همان، ص26-25</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
ویرایش