نظام‌السلطنه مافی، حسین‌قلی: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'مولف' به 'مؤلف')
    بدون خلاصۀ ویرایش
     
    (۲۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    <div class='wikiInfo'>
    <div class="wikiInfo">
    [[پرونده:NUR03893.jpg|بندانگشتی|نظام‎ السلطنه مافی، حسین قلی]]
    [[پرونده:NUR03893.jpg|بندانگشتی|نظام‎ السلطنه مافی، حسین قلی]]
    {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
    {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
    |-
    |-
    ! نام!! data-type='authorName'|نظام‎ السلطنه مافی، حسین قلی
    ! نام!! data-type="authorName" |نظام‎ السلطنه مافی، حسین قلی
    |-
    |-
    |نام های دیگر  
    |نام‌های دیگر  
    |data-type='authorOtherNames'| م‍اف‍ی‌، ح‍س‍ی‍ن‌ ق‍ل‍ی‌
    | data-type="authorOtherNames" | م‍اف‍ی‌، ح‍س‍ی‍ن‌ ق‍ل‍ی‌


    ن‍ظام ‌م‍اف‍ی‌، ح‍س‍ی‍ن ‌ق‍ل‍ی‌
    ن‍ظام ‌م‍اف‍ی‌، ح‍س‍ی‍ن ‌ق‍ل‍ی‌
    خط ۱۳: خط ۱۳:
    |-
    |-
    |نام پدر  
    |نام پدر  
    |data-type='authorfatherName'|
    | data-type="authorfatherName" |شریف‌خان قزوینى
    |-
    |-
    |متولد  
    |متولد  
    |data-type='authorbirthDate'|
    | data-type="authorbirthDate" |1248
    |-
    |-
    |محل تولد
    |محل تولد
    |data-type='authorBirthPlace'|
    | data-type="authorBirthPlace" |تهران
    |-
    |-
    |رحلت  
    |رحلت  
    |data-type='authorDeathDate'|1326 هـ.ق
    | data-type="authorDeathDate" |1326 ق
    |-
    |-
    |اساتید
    |اساتید
    |data-type='authorTeachers'|
    | data-type="authorTeachers" |
    |-
    |-
    |برخی آثار
    |برخی آثار
    |data-type='authorWritings'|
    | data-type="authorWritings" |[[خاطرات و اسناد حسین قلی خان نظام السلطنه مافی]]
    |-class='articleCode'
    |- class="articleCode"
    |کد مؤلف
    |کد مؤلف
    |data-type='authorCode'|AUTHORCODE3893AUTHORCODE
    | data-type="authorCode" |AUTHORCODE03893AUTHORCODE
    |}
    |}
    </div>
    </div>


    '''حسین‌قلی نظام‌السلطنه مافی''' (1248-1326ق)، پسر شریف‌خان قزوینى، از رجال معروف دوره قاجاریه و مردى ادیب، خوش‌ذوق، خوش‌خط، شاعر، کاردان، باهوش و موقع‌شناس و به ایل مافى، از ایلات پیرامون قزوین و ایلات کُرد، منسوب بود که به فرمان شاه عباس از کوهستان ساوجبلاغ کوچانده شدند و به رى و قزوین رفتند.


    وى پسر شريف‌خان قزوينى، از رجال معروف دوره قاجاريه و مردى اديب، خوش‌ذوق، خوش‌خط، شاعر، كاردان، باهوش و موقع‌شناس و به ايل مافى، از ايلات پيرامون قزوين و ايلات كُرد، منسوب بود كه به فرمان شاه عباس از كوهستان ساوجبلاغ كوچانده شدند و به رى و قزوين رفتند. او در 1248 هجرى قمرى در تهران زاده شد و پس از گذراندن تحصيلات مقدماتى، به منشى‌گرى در دستگاه حكومتى سلطان مراد ميرزا حسام‌السلطنه (پسر سيزدهم عباس ميرزا نائب‌السلطنه) پرداخت و آرام آرام در همان دستگاه رشد كرد.
    == ولادت ==
    او در 1248ق در تهران زاده شد. وی منسوب به ایل مافی (از ایلات اطراف قزوین و ایلات کُرد) بود که به فرمان شاه عباس از کوهستان ساوجبلاغ کوچانیده شدند و به ری و قزوین آمدند.


    نظام‌السلطنه مافى كه در دوران قاجار داراى منصب و مقامى بود، بارها در ايلات و ولايات ايران به حكم‌رانى دست يافت. هنگامى كه حسام‌السلطنه والى فارس شد (1274)، حسين‌قلى خان را به حكم‌رانى در بوشهر فرستاد و هنگامى كه والى خراسان شد (1278)، او را نيز همراه خود بدان جا برد. حسين‌قلى سپس همراه حسام‌السلطنه به تهران بازگشت و از آن جا به حكم‌رانى در اصفهان فرمان يافت.
    == تحصیلات ==
    پس از گذراندن تحصیلات مقدماتى، به منشى‌گرى در دستگاه حکومتى سلطان مراد میرزا حسام‌السلطنه (پسر سیزدهم عباس میرزا نائب‌السلطنه) پرداخت و آرام آرام در همان دستگاه رشد کرد.


    هنگامى كه اداره گيلان و يزد به يحيى‌خان معتمدالملك سپرده شد (1291وى به حكومت بر يزد مأمور و در اين مأموريت به «سعدالملك» ملقب شد. وى يك سال در اين جايگاه بود و برادر خود را به جاى خويش منصوب كرد و به تهران بازگشت و همراه يحيى‌خان معتمدالملك به فارس رفت و حكومت لارستان را پذيرفت و بعدها حاكم بوشهر و دشتى و دشتستان شد. هنگامى كه يحيى‌خان معتمدالملك را از حكومت فارس بركنار كردند، همراه او به تهران آمد و بعدها به فرمان امين‌السلطان به حكومت زنجان منصوب شد. او همچنين در سفر ناصرالدين شاه به قم (1305)، از همراهان شاه بود و در اين سفر به «نظام‌السلطنه» ملقب و به حكومت خوزستان و چهارمحال بختيارى منصوب شد و تا سه سال در اين جايگاه ماند و پس از مشروطه در هيئت‌هاى (كابينه‌هاى) گوناگونى شركت كرد و در نخستين كابينه به وزارت تجارت و عدليه رسيد.
    نظام‌السلطنه مافى که در دوران قاجار داراى منصب و مقامى بود، بارها در ایلات و ولایات ایران به حکم‌رانى دست یافت. هنگامى که حسام‌السلطنه والى فارس شد (1274حسینقلى خان را به حکم‌رانى در بوشهر فرستاد و هنگامى که والى خراسان شد (1278)، او را نیز همراه خود بدان جا برد. حسینقلى سپس همراه حسام‌السلطنه به تهران بازگشت و از آن جا به حکم‌رانى در اصفهان فرمان یافت.


    پس از اخراج ناصرالملك از ايران، محمدعلى شاه با بى‌اعتنايى و بدون مشورت با وكلاى مجلس تصميم گرفت، كسى را از رجال سال‌خورده و با تجربه به نخست‌وزيرى برگزيند تا شايد مشكلات كشور را حل كند. از اين‌رو، حسين‌قلى خان نظام‌السلطنه هشتاد ساله را كه به درستى رأى و حسن تدبير و كاردانى آوازه داشت، در آن جايگاه نشاند و او را «رئيس‌الوزا» خواند و در گزينش وزيران آزاد گذارد.
    هنگامى که اداره گیلان و یزد به یحیى‌خان معتمدالملک سپرده شد (1291)، وى به حکومت بر یزد مأمور و در این مأموریت به «سعدالملک» ملقب شد. وى یک سال در این جایگاه بود و برادر خود را به جاى خویش منصوب کرد و به تهران بازگشت و همراه یحیى‌خان معتمدالملک به فارس رفت و حکومت لارستان را پذیرفت و بعدها حاکم بوشهر و دشتى و دشتستان شد. هنگامى که یحیى‌خان معتمدالملک را از حکومت فارس برکنار کردند، همراه او به تهران آمد و بعدها به فرمان امین‌السلطان به حکومت زنجان منصوب شد. او همچنین در سفر ناصرالدین شاه به قم (1305)، از همراهان شاه بود و در این سفر به «نظام‌السلطنه» ملقب و به حکومت خوزستان و چهارمحال بختیارى منصوب شد و تا سه سال در این جایگاه ماند و پس از مشروطه در هیئت‌هاى (کابینه‌هاى) گوناگونى شرکت کرد و در نخستین کابینه به وزارت تجارت و عدلیه رسید.


    نخستين كار نظام‌السلطنه، اطمينان يافتن از مشروطه‌خواهى شاه بود. از اين‌رو، وى را را ملزم كرد كه پشت قرآنى را مهر و امضا كرد و به تجديد مشروطه و حكومت قانون سوگند بخورد تا او بتواند از تحريكات نمايندگان تندرو جلوگيرى كند، اما نمايندگان مجلس نيز براى سازش با او، پنج شرط گذاردند: عزل سعدالدوله؛ مجازات افراد بدخواه؛ تخصيص دويست سرباز براى مجلس؛تلفيق تيپ قزاق و گارد شخصى شاه زير نظر وزارت جنگ؛ اشتغال امير بهادر فقط در گارد شاه و دخالت نكردن او در امور ديگر.
    پس از اخراج ناصرالملک از ایران، محمدعلى شاه با بى‌اعتنایى و بدون مشورت با وکلاى مجلس تصمیم گرفت، کسى را از رجال سال‌خورده و با تجربه به نخست‌وزیرى برگزیند تا شاید مشکلات کشور را حل کند. از این‌رو، حسینقلى خان نظام‌السلطنه هشتاد ساله را که به درستى رأى و حسن تدبیر و کاردانى آوازه داشت، در آن جایگاه نشاند و او را «رئیس‌الوزا» خواند و در گزینش وزیران آزاد گذارد.


    نظام‌السلطنه عشق فراوانى به كار داشت، اما اندك اندك در سال‌ها خدمت‌رسانى ديوانى به شمارى از رجال، به اوضاع كشور بدبين شد و اوضاع را به سختى نقد مى‌كرد و از انتقادات خود به‌ويژه تا آغاز انقلاب مشروطيت دست بر نداشت. او همچنين براى آبادسازى شهرها و نشر آثار فرهنگى و تاريخى بسيار تلاش مى‌كرد و از ملاكان و سرمايه‌داران بزرگ ايران به شمار مى‌آمد. اوايل 1287ش، روى‌دادهاى تازه‌اى رخ داد و شكاف ميان شاه و مشروطه‌خواهان بيشتر شد و نظام‌السلطنه در برابر اين حوادث تاب نياورد و از نخست‌وزيرى استعفا كرد و اداره اوضاع آشفته كشور را به شاه سپرد. حسينقلى فرزندان بسيار داشت كه همه آنان جز تنها پسرش حسين، در كودكى درگذشتند. حسين نيز در جوانى مرد و او بر اثر مرگ ناگهانى تنها فرزند جوانش، در دوران نخست‌وزيرى ايستادگى روحى‌اش را از دست داد و از اين‌رو، بيش از چهار ماه زنده نماند و درگذشت و در آرامگاهى در همسايگى امامزاده عبدالله شهر رى به خاك سپرده شد.
    نخستین کار نظام‌السلطنه، اطمینان یافتن از مشروطه‌خواهى شاه بود. از این‌رو، وى را را ملزم کرد که پشت قرآنى را مهر و امضا کرد و به تجدید مشروطه و حکومت قانون سوگند بخورد تا او بتواند از تحریکات نمایندگان تندرو جلوگیرى کند، اما نمایندگان مجلس نیز براى سازش با او، پنج شرط گذاردند: عزل سعدالدوله؛ مجازات افراد بدخواه؛ تخصیص دویست سرباز براى مجلس؛ تلفیق تیپ قزاق و گارد شخصى شاه زیر نظر وزارت جنگ؛ اشتغال امیر بهادر فقط در گارد شاه و دخالت نکردن او در امور دیگر.


    نظام‌السلطنه عشق فراوانى به کار داشت، اما اندک اندک در سال‌ها خدمت‌رسانى دیوانى به شمارى از رجال، به اوضاع کشور بدبین شد و اوضاع را به سختى نقد مى‌کرد و از انتقادات خود به‌ویژه تا آغاز انقلاب مشروطیت دست بر نداشت. او همچنین براى آبادسازى شهرها و نشر آثار فرهنگى و تاریخى بسیار تلاش مى‌کرد و از ملاکان و سرمایه‌داران بزرگ ایران به شمار مى‌آمد. اوایل 1287ش، روى‌دادهاى تازه‌اى رخ داد و شکاف میان شاه و مشروطه‌خواهان بیشتر شد و نظام‌السلطنه در برابر این حوادث تاب نیاورد و از نخست‌وزیرى استعفا کرد و اداره اوضاع آشفته کشور را به شاه سپرد.
    == وفات ==
    حسینقلى فرزندان بسیار داشت که همه آنان جز تنها پسرش حسین، در کودکى درگذشتند. حسین نیز در جوانى مرد و او بر اثر مرگ ناگهانى تنها فرزند جوانش، در دوران نخست‌وزیرى ایستادگى روحى‌اش را از دست داد و از این‌رو، بیش از چهار ماه زنده نماند و در 8 رجب 1326ق بعد از مرگ پسرش حسین، درگذشت  و در آرامگاهى در همسایگى امامزاده عبدالله شهر رى به خاک سپرده شد<ref>[http://www.iichs.ir/News-958/%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%82%D9%84%DB%8C-%D8%AE%D8%A7%D9%86-%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%B7%D9%86%D9%87-%D9%85%D8%A7%D9%81%DB%8C/?id=958 مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران]</ref> و رضاقلی خان برادر زاده خویش را وصی خانواده قرار داد.
    ==پانویس ==
    <references />
    ==منابع مقاله==
    #[http://www.iichs.ir/News-958/%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%82%D9%84%DB%8C-%D8%AE%D8%A7%D9%86-%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%B7%D9%86%D9%87-%D9%85%D8%A7%D9%81%DB%8C/?id=958 شریفی، فریده، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران]
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}


    == وابسته‌ها ==
    [[خاطرات و اسناد حسین قلی خان نظام السلطنه مافی]]
    [[خاطرات و اسناد حسین قلی خان نظام السلطنه مافی]]
    [[خاطرات و اسناد حسين قلي خان نظام السلطنه مافي (چاپ جديد)]]


    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:آبان(1400)]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۶:۳۴

    نظام‎ السلطنه مافی، حسین قلی
    نام نظام‎ السلطنه مافی، حسین قلی
    نام‌های دیگر م‍اف‍ی‌، ح‍س‍ی‍ن‌ ق‍ل‍ی‌

    ن‍ظام ‌م‍اف‍ی‌، ح‍س‍ی‍ن ‌ق‍ل‍ی‌

    ‌م‍اف‍ی قزوینی‌، ح‍س‍ی‍ن ‌ق‍ل‍ی‌ بن شریفخان

    نام پدر شریف‌خان قزوینى
    متولد 1248
    محل تولد تهران
    رحلت 1326 ق
    اساتید
    برخی آثار خاطرات و اسناد حسین قلی خان نظام السلطنه مافی
    کد مؤلف AUTHORCODE03893AUTHORCODE

    حسین‌قلی نظام‌السلطنه مافی (1248-1326ق)، پسر شریف‌خان قزوینى، از رجال معروف دوره قاجاریه و مردى ادیب، خوش‌ذوق، خوش‌خط، شاعر، کاردان، باهوش و موقع‌شناس و به ایل مافى، از ایلات پیرامون قزوین و ایلات کُرد، منسوب بود که به فرمان شاه عباس از کوهستان ساوجبلاغ کوچانده شدند و به رى و قزوین رفتند.

    ولادت

    او در 1248ق در تهران زاده شد. وی منسوب به ایل مافی (از ایلات اطراف قزوین و ایلات کُرد) بود که به فرمان شاه عباس از کوهستان ساوجبلاغ کوچانیده شدند و به ری و قزوین آمدند.

    تحصیلات

    پس از گذراندن تحصیلات مقدماتى، به منشى‌گرى در دستگاه حکومتى سلطان مراد میرزا حسام‌السلطنه (پسر سیزدهم عباس میرزا نائب‌السلطنه) پرداخت و آرام آرام در همان دستگاه رشد کرد.

    نظام‌السلطنه مافى که در دوران قاجار داراى منصب و مقامى بود، بارها در ایلات و ولایات ایران به حکم‌رانى دست یافت. هنگامى که حسام‌السلطنه والى فارس شد (1274)، حسینقلى خان را به حکم‌رانى در بوشهر فرستاد و هنگامى که والى خراسان شد (1278)، او را نیز همراه خود بدان جا برد. حسینقلى سپس همراه حسام‌السلطنه به تهران بازگشت و از آن جا به حکم‌رانى در اصفهان فرمان یافت.

    هنگامى که اداره گیلان و یزد به یحیى‌خان معتمدالملک سپرده شد (1291)، وى به حکومت بر یزد مأمور و در این مأموریت به «سعدالملک» ملقب شد. وى یک سال در این جایگاه بود و برادر خود را به جاى خویش منصوب کرد و به تهران بازگشت و همراه یحیى‌خان معتمدالملک به فارس رفت و حکومت لارستان را پذیرفت و بعدها حاکم بوشهر و دشتى و دشتستان شد. هنگامى که یحیى‌خان معتمدالملک را از حکومت فارس برکنار کردند، همراه او به تهران آمد و بعدها به فرمان امین‌السلطان به حکومت زنجان منصوب شد. او همچنین در سفر ناصرالدین شاه به قم (1305)، از همراهان شاه بود و در این سفر به «نظام‌السلطنه» ملقب و به حکومت خوزستان و چهارمحال بختیارى منصوب شد و تا سه سال در این جایگاه ماند و پس از مشروطه در هیئت‌هاى (کابینه‌هاى) گوناگونى شرکت کرد و در نخستین کابینه به وزارت تجارت و عدلیه رسید.

    پس از اخراج ناصرالملک از ایران، محمدعلى شاه با بى‌اعتنایى و بدون مشورت با وکلاى مجلس تصمیم گرفت، کسى را از رجال سال‌خورده و با تجربه به نخست‌وزیرى برگزیند تا شاید مشکلات کشور را حل کند. از این‌رو، حسینقلى خان نظام‌السلطنه هشتاد ساله را که به درستى رأى و حسن تدبیر و کاردانى آوازه داشت، در آن جایگاه نشاند و او را «رئیس‌الوزا» خواند و در گزینش وزیران آزاد گذارد.

    نخستین کار نظام‌السلطنه، اطمینان یافتن از مشروطه‌خواهى شاه بود. از این‌رو، وى را را ملزم کرد که پشت قرآنى را مهر و امضا کرد و به تجدید مشروطه و حکومت قانون سوگند بخورد تا او بتواند از تحریکات نمایندگان تندرو جلوگیرى کند، اما نمایندگان مجلس نیز براى سازش با او، پنج شرط گذاردند: عزل سعدالدوله؛ مجازات افراد بدخواه؛ تخصیص دویست سرباز براى مجلس؛ تلفیق تیپ قزاق و گارد شخصى شاه زیر نظر وزارت جنگ؛ اشتغال امیر بهادر فقط در گارد شاه و دخالت نکردن او در امور دیگر.

    نظام‌السلطنه عشق فراوانى به کار داشت، اما اندک اندک در سال‌ها خدمت‌رسانى دیوانى به شمارى از رجال، به اوضاع کشور بدبین شد و اوضاع را به سختى نقد مى‌کرد و از انتقادات خود به‌ویژه تا آغاز انقلاب مشروطیت دست بر نداشت. او همچنین براى آبادسازى شهرها و نشر آثار فرهنگى و تاریخى بسیار تلاش مى‌کرد و از ملاکان و سرمایه‌داران بزرگ ایران به شمار مى‌آمد. اوایل 1287ش، روى‌دادهاى تازه‌اى رخ داد و شکاف میان شاه و مشروطه‌خواهان بیشتر شد و نظام‌السلطنه در برابر این حوادث تاب نیاورد و از نخست‌وزیرى استعفا کرد و اداره اوضاع آشفته کشور را به شاه سپرد.

    وفات

    حسینقلى فرزندان بسیار داشت که همه آنان جز تنها پسرش حسین، در کودکى درگذشتند. حسین نیز در جوانى مرد و او بر اثر مرگ ناگهانى تنها فرزند جوانش، در دوران نخست‌وزیرى ایستادگى روحى‌اش را از دست داد و از این‌رو، بیش از چهار ماه زنده نماند و در 8 رجب 1326ق بعد از مرگ پسرش حسین، درگذشت و در آرامگاهى در همسایگى امامزاده عبدالله شهر رى به خاک سپرده شد[۱] و رضاقلی خان برادر زاده خویش را وصی خانواده قرار داد.

    پانویس

    منابع مقاله

    1. شریفی، فریده، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران

    وابسته‌ها