قرة العيون: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۸۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۶ اکتبر ۲۰۱۶
جز
جایگزینی متن - 'ملا محمدمهدى نراقى' به 'ملا محمدمهدى نراقى'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ملا محمدمهدى نراقى' به 'ملا محمدمهدى نراقى')
خط ۴۵: خط ۴۵:




«قرة العيون»، از آثار حكيم بزرگ اخلاقى ملا محمدمهدى نراقى (نراق 1128 - 1209ق، كاشان) است كه با پيشگفتارى از آقاى حسن نراقى و همچنين مقدمه، تصحيح و تعليقات مفصل و ارزشمند حكيم گران‌قدر استاد سيد جلال‌الدين آشتيانى (آشتيان 1304ش - 1384ش، مشهد) انتشار يافته است. موضوع اصلى كتاب، بحث «اصالت ماهيت يا وجود» و مباحث مرتبط با آن و همچنين بحث جنجالى و سرنوشت‌ساز «وحدت وجود» است. مخاطبان اين اثر، متخصصان و آشنايان با كلام، فلسفه و عرفان اسلامى هستند و مى‌توان گفت كه از نظر روش بيان و چگونگى عبارات عربى و فارسى، متعلق به نسل‌هاى قبل از ماست و براى نسل حاضر چندان آسان و مفهوم نيست.
«قرة العيون»، از آثار حكيم بزرگ اخلاقى [[نراقی، مهدی بن ابی‌ذر|ملا محمدمهدى نراقى]] (نراق 1128 - 1209ق، كاشان) است كه با پيشگفتارى از آقاى حسن نراقى و همچنين مقدمه، تصحيح و تعليقات مفصل و ارزشمند حكيم گران‌قدر استاد سيد جلال‌الدين آشتيانى (آشتيان 1304ش - 1384ش، مشهد) انتشار يافته است. موضوع اصلى كتاب، بحث «اصالت ماهيت يا وجود» و مباحث مرتبط با آن و همچنين بحث جنجالى و سرنوشت‌ساز «وحدت وجود» است. مخاطبان اين اثر، متخصصان و آشنايان با كلام، فلسفه و عرفان اسلامى هستند و مى‌توان گفت كه از نظر روش بيان و چگونگى عبارات عربى و فارسى، متعلق به نسل‌هاى قبل از ماست و براى نسل حاضر چندان آسان و مفهوم نيست.


== ساختار ==
== ساختار ==
خط ۹۳: خط ۹۳:
4. استاد آشتيانى يادآور شده است كه مقصود عارفان از عدم تغاير بالذات، نفى تباين عزلى است از مراتب وجود، نه نفى تحقق خلق بالمره، چون كثرت در ذات وجود و تباين در اصل هستى محال است و از طرفى بالضروره تعدد نيز ثابت است، ناچار بين اصل وجود و مظاهر آن، تباين وصفى است و... مراد آن است كه اعتبار جهت خلقى ناشى از تجلى اصل است در كسوت فرع و اصل و فرع به يك وجود و بلكه به وجودى واحد متحققند كه اين وجود در مقام غيب حق و به اعتبار تنزل و ظهور حق است و چون وحدت وجود اطلاقى است منافات با كثرت ندارد و نفى كثرت على الاطلاق عين نفى حق واجب است... و مراد آن است كه، ظاهر حق باطن است و مظهر نيز از خارج به آن منضم نشده است تا غير حق مؤثر در وجود باشد، بلكه مظهر از نفس اظهار و ايجاد حق به لحاظ حصول اضافه اشراقى از نور الأنوار حاصل شده است... <ref>ص 182، پاورقى 2</ref>.
4. استاد آشتيانى يادآور شده است كه مقصود عارفان از عدم تغاير بالذات، نفى تباين عزلى است از مراتب وجود، نه نفى تحقق خلق بالمره، چون كثرت در ذات وجود و تباين در اصل هستى محال است و از طرفى بالضروره تعدد نيز ثابت است، ناچار بين اصل وجود و مظاهر آن، تباين وصفى است و... مراد آن است كه اعتبار جهت خلقى ناشى از تجلى اصل است در كسوت فرع و اصل و فرع به يك وجود و بلكه به وجودى واحد متحققند كه اين وجود در مقام غيب حق و به اعتبار تنزل و ظهور حق است و چون وحدت وجود اطلاقى است منافات با كثرت ندارد و نفى كثرت على الاطلاق عين نفى حق واجب است... و مراد آن است كه، ظاهر حق باطن است و مظهر نيز از خارج به آن منضم نشده است تا غير حق مؤثر در وجود باشد، بلكه مظهر از نفس اظهار و ايجاد حق به لحاظ حصول اضافه اشراقى از نور الأنوار حاصل شده است... <ref>ص 182، پاورقى 2</ref>.


5. همچنين به نظر استاد آشتيانى، نقدهايى بر نويسنده (ملا محمدمهدى نراقى) وارد است، از آن جمله بر طبق بيان ايشان، علامه نراقى در بحث «وحدت وجود» اشتباه كرده و دو مقام از وجود را با يكديگر درآميخته است؛ «چون مورد كلام و بحث آن است كه آيا مى‌شود شيء واحد، هم ظاهر و هم مظهر باشد؟... حق به ذات و نفس خود متعين است، ولى اين معنا مانع از آن نيست كه با ديگر تعينات جمع شود، ولى مؤلف علامه آن را منافى قواعد توحيد دانسته است و گمان كرده است كه با اين سخن، كثرت خلقى نفى مى‌شود و وجود ممكن، عين وجود واجب شمرده مى‌شود. بايد توجه داشت اين سخن اشاره به توحيد وجودى است و به حسب لب، اين همان قاعده بسيط الحقيقة است... <ref>همان، پاورقى ص 219 - 221</ref>. استاد آشتيانى به آيات ناظر به تشبيه و تمثيل مانند ''' «إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ ...» ''' <ref>فتح: 10</ref> و ''' «وَ مَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمَى...» ''' <ref>انفال: 17</ref> و... استناد كرده است.
5. همچنين به نظر استاد آشتيانى، نقدهايى بر نويسنده ([[نراقی، مهدی بن ابی‌ذر|ملا محمدمهدى نراقى]]) وارد است، از آن جمله بر طبق بيان ايشان، علامه نراقى در بحث «وحدت وجود» اشتباه كرده و دو مقام از وجود را با يكديگر درآميخته است؛ «چون مورد كلام و بحث آن است كه آيا مى‌شود شيء واحد، هم ظاهر و هم مظهر باشد؟... حق به ذات و نفس خود متعين است، ولى اين معنا مانع از آن نيست كه با ديگر تعينات جمع شود، ولى مؤلف علامه آن را منافى قواعد توحيد دانسته است و گمان كرده است كه با اين سخن، كثرت خلقى نفى مى‌شود و وجود ممكن، عين وجود واجب شمرده مى‌شود. بايد توجه داشت اين سخن اشاره به توحيد وجودى است و به حسب لب، اين همان قاعده بسيط الحقيقة است... <ref>همان، پاورقى ص 219 - 221</ref>. استاد آشتيانى به آيات ناظر به تشبيه و تمثيل مانند ''' «إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ ...» ''' <ref>فتح: 10</ref> و ''' «وَ مَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمَى...» ''' <ref>انفال: 17</ref> و... استناد كرده است.


6. شايسته است كه به اين نكته مهم توجه شود كه استاد سيد جلال‌الدين آشتيانى يكى از مهم‌ترين صاحب‌نظران در حوزه فلسفه و عرفان اسلامى است و بنابراين مقدمه و تعليقات ايشان نيز همانند متن مطالب حكيم بزرگ اخلاقى ملا محمدمهدى نراقى، دقيق و عميق و خواندنى است و نبايد مورد غفلت قرار گيرد. در مقدمه و تعليقات استاد آشتيانى اطلاعات ارزنده‌اى وجود دارد كه افزون بر ارزش كلامى، فلسفى و عرفانى از نظر تاريخ كلام، فلسفه و عرفان نيز قابل توجه و بس خواندنى است.
6. شايسته است كه به اين نكته مهم توجه شود كه استاد سيد جلال‌الدين آشتيانى يكى از مهم‌ترين صاحب‌نظران در حوزه فلسفه و عرفان اسلامى است و بنابراين مقدمه و تعليقات ايشان نيز همانند متن مطالب حكيم بزرگ اخلاقى [[نراقی، مهدی بن ابی‌ذر|ملا محمدمهدى نراقى]]، دقيق و عميق و خواندنى است و نبايد مورد غفلت قرار گيرد. در مقدمه و تعليقات استاد آشتيانى اطلاعات ارزنده‌اى وجود دارد كه افزون بر ارزش كلامى، فلسفى و عرفانى از نظر تاريخ كلام، فلسفه و عرفان نيز قابل توجه و بس خواندنى است.


7. مخاطبان كتاب حاضر، از متخصصان و استادان كلام، فلسفه و عرفان اسلامى هستند و نمى‌توان آن را متن آموزشى شمرد و در نتيجه زبان و بيان استاد نيز به‌هيچ‌وجه متناسب عموم نيست و همانند ديگر آثار استاد آشتيانى، متنى پژوهشى و فنى و اصطلاحى است. زبان مقدمه و تعليقات استاد آشتيانى، دوگانه و تركيبى از عربى و فارسى است كه در حوزه‌هاى علوم اسلامى رايج است.
7. مخاطبان كتاب حاضر، از متخصصان و استادان كلام، فلسفه و عرفان اسلامى هستند و نمى‌توان آن را متن آموزشى شمرد و در نتيجه زبان و بيان استاد نيز به‌هيچ‌وجه متناسب عموم نيست و همانند ديگر آثار استاد آشتيانى، متنى پژوهشى و فنى و اصطلاحى است. زبان مقدمه و تعليقات استاد آشتيانى، دوگانه و تركيبى از عربى و فارسى است كه در حوزه‌هاى علوم اسلامى رايج است.
خط ۱۰۳: خط ۱۰۳:
== منابع مقاله ==
== منابع مقاله ==


قرة العيون، ملا محمدمهدى نراقى، با تعليق و تصحيح و مقدمه استاد سيد جلال‌الدين آشتيانى و پيشگفتار حسن نراقى، انتشارات دانشگاه فردوسى مشهد و انجمن حكمت و فلسفه ايران، چاپ اول، تهران 1357ش.
قرة العيون، [[نراقی، مهدی بن ابی‌ذر|ملا محمدمهدى نراقى]]، با تعليق و تصحيح و مقدمه استاد سيد جلال‌الدين آشتيانى و پيشگفتار حسن نراقى، انتشارات دانشگاه فردوسى مشهد و انجمن حكمت و فلسفه ايران، چاپ اول، تهران 1357ش.




۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش