دروس اتحاد عاقل به معقول: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'ابن سينا' به 'ابن سينا') |
||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
كسى كه به عمق دروس كتاب دست يابد، خواهد فهميد كه جزا، نفس عمل است و آدمى، بهشت و جهنم را از اين نشئه با خود مىبرد و نيز به اين نكته خواهد رسيد كه علم و عمل عرض نيستند، بلكه هر دو جوهر و انسانسازند و همچنين خواهد دانست كه ملكات نفسانى هر كسى، مواد صور برزخى اوست و آدمى هيچگاه بىبدن نيست، جز آنكه بدنها در طول همند و تفاوتشان به كمال و نقص است و خلاصه كلام، آنكه تصديق خواهد كرد كه طلعت دل آراى دين و قرآن و روايات در پس پردههايى ضخيم كه در جهالتها و غفلتها ريشه دارند، پنهان مانده و خود را هنوز هم كه هنوز است به كسى جز تعدادى اندك، نشان نداده است. | كسى كه به عمق دروس كتاب دست يابد، خواهد فهميد كه جزا، نفس عمل است و آدمى، بهشت و جهنم را از اين نشئه با خود مىبرد و نيز به اين نكته خواهد رسيد كه علم و عمل عرض نيستند، بلكه هر دو جوهر و انسانسازند و همچنين خواهد دانست كه ملكات نفسانى هر كسى، مواد صور برزخى اوست و آدمى هيچگاه بىبدن نيست، جز آنكه بدنها در طول همند و تفاوتشان به كمال و نقص است و خلاصه كلام، آنكه تصديق خواهد كرد كه طلعت دل آراى دين و قرآن و روايات در پس پردههايى ضخيم كه در جهالتها و غفلتها ريشه دارند، پنهان مانده و خود را هنوز هم كه هنوز است به كسى جز تعدادى اندك، نشان نداده است. | ||
پارهاى از مطالب مطرح شده در كتاب، اجمالا، عبارت است از: تنقيح موضوع در اتحاد عاقل به معقول؛ ريشههاى تاريخى بحث؛ علم، جزء هيچيك از مقولات نيست؛ حقيقت نفس ناطقه در كتاب الهى؛ در معنى«النفس جسمانية الحدوث و روحانية البقاء»؛ بيان و برهان ابن سينا در اتحاد عاقل به معقول؛ در تجرد نفس ناطقه؛ نفس انسان، مثال ذات بارى تعالى است ذاتا، صفتا و فعلا؛ نحوه حصول صور معلومات در نفس؛ معناى علم حضورى؛ احق امور، پيروى از حق است؛ هر صورت عارى از ماده، علم است؛ اقوال مختلف در حقيقت ابصار؛ نقد نظريه قدم نفوس بشرى؛ حشر برزخى ارواح؛ كلام فيض در اينكه صورت جهنم، صورت اعدام و نقايص دنياست؛ انسان، با عمل خود محشور است و... | پارهاى از مطالب مطرح شده در كتاب، اجمالا، عبارت است از: تنقيح موضوع در اتحاد عاقل به معقول؛ ريشههاى تاريخى بحث؛ علم، جزء هيچيك از مقولات نيست؛ حقيقت نفس ناطقه در كتاب الهى؛ در معنى«النفس جسمانية الحدوث و روحانية البقاء»؛ بيان و برهان [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] در اتحاد عاقل به معقول؛ در تجرد نفس ناطقه؛ نفس انسان، مثال ذات بارى تعالى است ذاتا، صفتا و فعلا؛ نحوه حصول صور معلومات در نفس؛ معناى علم حضورى؛ احق امور، پيروى از حق است؛ هر صورت عارى از ماده، علم است؛ اقوال مختلف در حقيقت ابصار؛ نقد نظريه قدم نفوس بشرى؛ حشر برزخى ارواح؛ كلام فيض در اينكه صورت جهنم، صورت اعدام و نقايص دنياست؛ انسان، با عمل خود محشور است و... | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
نسخهٔ ۲۶ اکتبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۷:۴۸
نام کتاب | دروس اتحاد عاقل به معقول |
---|---|
نام های دیگر کتاب | |
پدیدآورندگان | حسنزاده آملی، حسن (نويسنده) |
زبان | فارسی |
کد کنگره | BBR 1350 /ح5د4 1366 |
موضوع | اتحاد عاقل و معقول
شناخت (فلسفه اسلامی) فلسفه اسلامی |
ناشر | حکمت |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1366 هـ.ش |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE10574AUTOMATIONCODE |
معرفى اجمالى
«دروس اتحاد عاقل به معقول»، نوشته استاد حسنزاده آملى، به زبان فارسى و در باره يكى از مهمترين مسائل حكمى است كه فهم بسيارى از معارف قرآنى، در مسير تكامل انسانى و هضم كثيرى از اسرار احاديث و روايات صادره از اهل بيت وحى(ع)، بر آن متفرع است؛ يعنى مسئله اتحاد عاقل به معقول.
حضرت استاد، در مقدمه كتاب اتحاد عاقل به معقول، راجع به چگونگى تأليف آن، چنين مىنگارد: «از آن رو كه حكيمان گفتهاند:نفس را مشغول بدار و گر نه او تو را مشغول مىكند، دأب راقم سطور اين بود كه هر گاه تعطيلى حوزه علميه تهران يا قم اقبال مىنمود، در شهرش، بلد طيب آمل، به انبساط بساط درس و بحث با تنى چند از خواص صاحبدل متمتع بود و به بركات آن ذوات محترم خير مآل و نفوس شيقه به كمال، از اين مأدبه الهى مائدههايى عايد اين كمترين مىشد كه چند رساله در فنون موضوعات به سلك تحرير درآورد و از آن جمله، همين صحيفه است كه نمودارى از آن محضر است، تا چه قبول افتد و چه در نظر آيد.
شروع تصنيف و تدريس آن، در 1355/9/29ش، بود و در مدت دو سال به پايان رسيد.در سير علمى، حق مقتدا و برهان متبع است، نه قول اين و آن؛ هر چند در اين رساله، اقوال اعاظم متوغلين در حكمت متعاليه و معارف حقه الهيه را به عنوان تأييد و تسديد نقل كردهايم و از انفاس قدسى آنان استمداد نمودهايم و به ظاهر در كنار سفره آنان نشستهايم، ولى:
بر در شاهى، گدايى نكتهاى در كار كرد | گفت بر هر خوان كه بنشستم خدا رزاق بود |
---|
...غرض از تدوين اين رساله، تحقيق در يكى از مهمترين مسائل علمى فن اعلى؛ يعنى علم الهى و ما فوق الطبيعه، مىباشد كه عبارت از اتحاد عاقل به معقول است و نيل بدان، طريقهاى أقوم در وصول به معرفت نفس است كه اساس همه خيرات و سعادات و قطب جميع مباحث حكميه و محور تمام مسائل عقليه و نقليه و معرفت آن، اشرف معارف است. مرجو از فياض على الاطلاق اينكه مستعدين را معدى تام بود.
ساختار
كتاب، مشتمل بر بيست و سه درس است.
گزارش محتوا
استاد، با نقل و بررسى آراى كسانى كه بحث اتحاد عاقل به معقول را پروراندهاند و يا به نحوى در باره آن ابراز نظر كردهاند، تحقيق جامعى را در باره مسئله مزبور ارائه مىكند، آنگاه به فروعى كه خود نسبت به برخى از مسائل اصلند، ولى از مسئله اتحاد عاقل به معقول منشعبند، اشاره كرده و در مورد هر كدام بر حسب مقام، به بحث و تحقيق مىپردازد.
كسى كه به عمق دروس كتاب دست يابد، خواهد فهميد كه جزا، نفس عمل است و آدمى، بهشت و جهنم را از اين نشئه با خود مىبرد و نيز به اين نكته خواهد رسيد كه علم و عمل عرض نيستند، بلكه هر دو جوهر و انسانسازند و همچنين خواهد دانست كه ملكات نفسانى هر كسى، مواد صور برزخى اوست و آدمى هيچگاه بىبدن نيست، جز آنكه بدنها در طول همند و تفاوتشان به كمال و نقص است و خلاصه كلام، آنكه تصديق خواهد كرد كه طلعت دل آراى دين و قرآن و روايات در پس پردههايى ضخيم كه در جهالتها و غفلتها ريشه دارند، پنهان مانده و خود را هنوز هم كه هنوز است به كسى جز تعدادى اندك، نشان نداده است.
پارهاى از مطالب مطرح شده در كتاب، اجمالا، عبارت است از: تنقيح موضوع در اتحاد عاقل به معقول؛ ريشههاى تاريخى بحث؛ علم، جزء هيچيك از مقولات نيست؛ حقيقت نفس ناطقه در كتاب الهى؛ در معنى«النفس جسمانية الحدوث و روحانية البقاء»؛ بيان و برهان ابن سينا در اتحاد عاقل به معقول؛ در تجرد نفس ناطقه؛ نفس انسان، مثال ذات بارى تعالى است ذاتا، صفتا و فعلا؛ نحوه حصول صور معلومات در نفس؛ معناى علم حضورى؛ احق امور، پيروى از حق است؛ هر صورت عارى از ماده، علم است؛ اقوال مختلف در حقيقت ابصار؛ نقد نظريه قدم نفوس بشرى؛ حشر برزخى ارواح؛ كلام فيض در اينكه صورت جهنم، صورت اعدام و نقايص دنياست؛ انسان، با عمل خود محشور است و...
وضعيت كتاب
كتاب، در سال 1364ش، از طرف وزارت ارشاد، به عنوان كتاب سال شناخته شد و به دانشدوستان معرفى گرديد. فهرست كتب، اشخاص، آيات و روايات در آخر كتاب ذكر شده است.