غاية المأمول من علم الأصول: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' | کتابخانۀ دیجیتال نور =' به '| کتابخانۀ دیجیتال نور =')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۶ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:
| عنوان‌های دیگر =تقریر لبحوث السید ابوالقاسم الخوئی
| عنوان‌های دیگر =تقریر لبحوث السید ابوالقاسم الخوئی
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[مجمع الفکر الاسلامی]] (محقق)
[[مجمع الفكر الإسلامي]] (محقق)


[[جواهری، محمدتقی بن عبدالرسول]] (مقرر)
[[جواهری، محمدتقی بن عبدالرسول]] (مقرر)
خط ۱۴: خط ۱۴:
اصول فقه شیعه - قرن 14
اصول فقه شیعه - قرن 14
| ناشر =  
| ناشر =  
مجمع الفکر الإسلامي
[[مجمع الفكر الإسلامي]]
| مکان نشر =قم - ایران
| مکان نشر =قم - ایران
| سال نشر = 1428 ق  
| سال نشر = 1428 ق  
خط ۲۱: خط ۲۱:
| چاپ =1
| چاپ =1
| تعداد جلد =2
| تعداد جلد =2
| کتابخانۀ دیجیتال نور =7985
| کتابخانۀ دیجیتال نور =12033
| کتابخوان همراه نور =12033
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
خط ۲۷: خط ۲۸:
}}
}}


'''غاية المأمول من علم الاصول''' تقريرات درس خارج اصول[[خویی، ابوالقاسم|آیت‌الله‌ سيد ابوالقاسم خويى]] است كه به قلم آیت‌الله شيخ محمدتقى جواهرى به رشته تحرير درآمده است.
'''غاية المأمول من علم الاصول''' تقريرات درس خارج اصول [[خویی، ابوالقاسم|آیت‌الله‌ سيد ابوالقاسم خويى]] است كه به قلم آیت‌الله شيخ محمدتقى جواهرى به رشته تحرير درآمده است.


==ساختار==
==ساختار==
مباحث كتاب همانند ساير آثار معاصرش در ضمن فصول و بخش‌هاى متعددى تنظيم شده است و خواننده به راحتى مى‌تواند مطلب مورد نياز خود را جستجو نمايد.
مباحث كتاب همانند ساير آثار معاصرش در ضمن فصول و بخش‌هاى متعددى تنظيم شده است و خواننده به راحتى مى‌تواند مطلب مورد نياز خود را جستجو نمايد.


خط ۴۱: خط ۴۰:
جلد دوّم كتاب از مباحث قطع آغاز شده و با بحث اجتهاد و تقليد خاتمه مى‌يابد. در اين دو جلد مؤلف نظريات و نوآورى‌هايى دارند كه به چند مورد از آنها اشاره مى‌شود:
جلد دوّم كتاب از مباحث قطع آغاز شده و با بحث اجتهاد و تقليد خاتمه مى‌يابد. در اين دو جلد مؤلف نظريات و نوآورى‌هايى دارند كه به چند مورد از آنها اشاره مى‌شود:


#تعهّد و مساله وضع: بر اساس اين ديدگاه، هريك از كاربران واژه‌ها، خود به راستى واضع خواهند بود، چرا كه وضع همان تعهّد است و متعهّد شدن هر كاربر، به اين مطلب، است كه در هنگام فهماندن معنايى معين، تنها واژه معينى را به كار برد كه به تعهّد كننده مربوط مى‌شود؛ بنابراين هريك از كاربران واژه‌ها، خود واضع همان واژه‌ها خواهند بود و دلالتى كه از چنين وضعى برمى‌آيد، دلالت تصديقى است نه اينكه تنها دلالت تصوّرى باشد.
#تعهّد و مسأله وضع: بر اساس اين ديدگاه، هريك از كاربران واژه‌ها، خود به راستى واضع خواهند بود، چرا كه وضع همان تعهّد است و متعهّد شدن هر كاربر، به اين مطلب، است كه در هنگام فهماندن معنايى معين، تنها واژه معينى را به كار برد كه به تعهّد كننده مربوط مى‌شود؛ بنابراین هريك از كاربران واژه‌ها، خود واضع همان واژه‌ها خواهند بود و دلالتى كه از چنين وضعى برمى‌آيد، دلالت تصديقى است نه اينكه تنها دلالت تصوّرى باشد.
#ابراز و مسأله انشاء: بر اساس اين ديدگاه، مدلول مستقيم اوامر و نواهى همان ابراز چيزى است نفسانى و اعتبارى، نه وجوب يا حرمت. با اين نظريه مساله شرط متأخر نيز حل مى‌شود. البته لازم نيست ابراز به واسطه واژه يا ساختار لفظى ويژه‌اى باشد بلكه به كمك هر چيز، مى‌توان مقصود خود را در انشاء ابراز كرد چه گفتار، چه كردار چه اشاره و مانند آن.
#ابراز و مسأله انشاء: بر اساس اين ديدگاه، مدلول مستقيم اوامر و نواهى همان ابراز چيزى است نفسانى و اعتبارى، نه وجوب يا حرمت. با اين نظريه مسأله شرط متأخر نيز حل مى‌شود. البته لازم نيست ابراز به واسطه واژه يا ساختار لفظى ويژه‌اى باشد بلكه به كمك هر چيز، مى‌توان مقصود خود را در انشاء ابراز كرد چه گفتار، چه كردار چه اشاره و مانند آن.
#تخصيص و مساله وضع حروف:[[خویی، ابوالقاسم|آیت‌الله خويى]] حروف را وضع شده براى دلالت بر فهماندن تخصيص و تضييق مفاهيم اسمى مى‌داند بنابراين نظريه، مدلول حروف تنها تصوّرى نبوده بلكه تصديقى خواهد بود.
#تخصيص و مسأله وضع حروف:[[خویی، ابوالقاسم|آیت‌الله خويى]] حروف را وضع شده براى دلالت بر فهماندن تخصيص و تضييق مفاهيم اسمى مى‌داند بنابراین نظريه، مدلول حروف تنها تصوّرى نبوده بلكه تصديقى خواهد بود.
#مساله شهرت فتوايى: به نظر مؤلف شهرت فتوايى، تنها در جايى مى‌تواند ضعف سند روايتى را جبران كند يا روايت صحيحى را از اعتبار دور سازد كه شهرت فتوايى از سوى فقيهان پيشين باشد و از سوى ديگر شهرت فتوايى به خودى خود حجّت نيست بلكه نهايت چيزى كه درباره آن مى‌توان گفت اين است كه پديد آورنده ظن و گمان به صدور روايت از معصوم(ع) است.
#مسأله شهرت فتوايى: به نظر مؤلف شهرت فتوايى، تنها در جايى مى‌تواند ضعف سند روايتى را جبران كند يا روايت صحيحى را از اعتبار دور سازد كه شهرت فتوايى از سوى فقيهان پيشين باشد و از سوى ديگر شهرت فتوايى به خودى خود حجّت نيست بلكه نهايت چيزى كه درباره آن مى‌توان گفت اين است كه پديد آورنده ظن و گمان به صدور روايت از معصوم(ع) است.
#مساله اطلاق: بر اساس نظريه استاد، اطلاق در گستره مدلول واژگانى نيست بلكه اين عقل است كه به يارى مقدّمات حكمت، اطلاق را درمى‌يابد. مى‌توان گفت كه اطلاق در انجام، مدلول همين مقدمات است، بدين سان، اطلاق خود، واژه و سخن نيست تا از كتاب يا سنت بشمار آيد بلكه دلالتى است كه از سكوت در مقام بيان برمى‌آيد.
#مسأله اطلاق: بر اساس نظريه استاد، اطلاق در گستره مدلول واژگانى نيست بلكه اين عقل است كه به يارى مقدّمات حكمت، اطلاق را درمى‌يابد. مى‌توان گفت كه اطلاق در انجام، مدلول همين مقدمات است، بدين سان، اطلاق خود، واژه و سخن نيست تا از كتاب يا سنت بشمار آيد بلكه دلالتى است كه از سكوت در مقام بيان برمى‌آيد.
#مساله استصحاب: در نگاه [[خویی، ابوالقاسم|آیت‌الله خويى]]، استصحاب اماره است و نه اصل عملى. البته اماره بودن استصحاب در طول امارت ديگر است و نه در كنار آنها و براى همين است كه همه امارات ديگر بر استصحاب مقدّم است. ايشان تصريح مى‌كنند: دليل‌هاى حجت بودن استصحاب، تعبدبه پابرجايى يقين سابقه در حالت شك است و نه تعبدبه عمل به يقين در زمان شك و ميان آن دو تعبير تفاوت بسيار است.
#مسأله استصحاب: در نگاه [[خویی، ابوالقاسم|آیت‌الله خويى]]، استصحاب اماره است و نه اصل عملى. البته اماره بودن استصحاب در طول امارت ديگر است و نه در كنار آنها و براى همين است كه همه امارات ديگر بر استصحاب مقدّم است. ايشان تصريح مى‌كنند: دليل‌هاى حجت بودن استصحاب، تعبدبه پابرجايى يقين سابقه در حالت شك است و نه تعبدبه عمل به يقين در زمان شك و ميان آن دو تعبير تفاوت بسيار است.
#مثبتات امارات و اصول: ميان اصوليين معروف است تنها مثبتات امارات حجت است و نه اصول و در اين مطلب، ميان انواع امارات فرقى نيست. استاد در اين مورد مى‌گويد: چون امارات، واقع نگرند و از خارج گزارش مى‌دهند پس به همان گونه از مدلول‌هاى التزامى خويش هم حكايت دارند. چرا كه هم ثبوتاً و هم اثباتاً ميان مدلول اصلى و مدلول التزامى ملازمه وجود دارد امّا در اصول نگاه به واقع نيست تنها مدلول مطابقى خود را اثبات مى‌كند و نه لوازم آن را.
#مثبتات امارات و اصول: ميان اصوليين معروف است تنها مثبتات امارات حجت است و نه اصول و در اين مطلب، ميان انواع امارات فرقى نيست. استاد در اين مورد مى‌گويد: چون امارات، واقع نگرند و از خارج گزارش مى‌دهند پس به همان گونه از مدلول‌هاى التزامى خويش هم حكايت دارند. چرا كه هم ثبوتاً و هم اثباتاً ميان مدلول اصلى و مدلول التزامى ملازمه وجود دارد امّا در اصول نگاه به واقع نيست تنها مدلول مطابقى خود را اثبات مى‌كند و نه لوازم آن را.


خط ۵۲: خط ۵۱:


==وضعيت كتاب==
==وضعيت كتاب==
كتاب حاوى پاورقى‌هاى ارزشمندى است و ارجاعات خوبى به ساير آثار اصولى داده شده است. فهرست مطالب هر يك از مجلدات در انتهاى همان جلد ذكر شده است.
كتاب حاوى پاورقى‌هاى ارزشمندى است و ارجاعات خوبى به ساير آثار اصولى داده شده است. فهرست مطالب هر يك از مجلدات در انتهاى همان جلد ذكر شده است.


۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش