منشی قزوینی، بوداق: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - ' های ' به '‌های ')
    جز (جایگزینی متن - '==وابسته‌ها== [[' به '==وابسته‌ها== {{وابسته‌ها}} [[')
    خط ۶۴: خط ۶۴:


    ==وابسته‌ها==
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}
    [[جواهر الأخبار: بخش تاریخ ایران از قراقویونلو تا سال 984 هـ.ق]]  
    [[جواهر الأخبار: بخش تاریخ ایران از قراقویونلو تا سال 984 هـ.ق]]  


    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:زندگی‌نامه]]

    نسخهٔ ‏۴ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۱۴

    منشی قزوینی، بوداق
    نام منشی قزوینی، بوداق
    نام‌های دیگر بوداق منشی
    نام پدر
    متولد
    محل تولد
    رحلت
    اساتید
    برخی آثار جواهر الأخبار: بخش تاریخ ایران از قراقویونلو تا سال 984 هـ.ق
    کد مؤلف AUTHORCODE02122AUTHORCODE

    بوداق منشى قزوينى، از منشيان و ديوانيان دستگاه دولت صفوى بوده و با بعضى از شاهزادگان و دولت مردان مشهور آن روزگار مراوده و هم نشينى داشته است.

    وى در سال 916ق در قزوين به دنيا آمد و پس از آن كه مقدمات تحرير ديوانى را در يكى از مكاتب قزوين فراگرفت، در چهارده سالگى، به عنوان نویسنده و محرر وارد «دفترخانه همايون» شد و بعد از يك سال با همان سمت در دفتر رسيدگى و نظارت بر اموال نقدى و جنسى بيوتات سلطنتى (ارباب التحاويل)، به خدمات خود ادامه داد.

    از شرح حال و زندگانى وى در منابع تاريخى و تذكره‌هايى كه از روزگار صفوى به يادگار باقى مانده، مطلبى به دست نمى‌آيد. در ميان آثار متأخر نيز كمتر اثرى است كه به ذكر نام و تأليف او پرداخته باشد.

    تنها منبع در مورد زندگى‌نامه وى، تنها اثر او به نام «جواهر الاخبار» بوده كه تاريخ عمومى جهان و ايران است. اين كتاب، بيان كننده ميزان رشد و پيشرفت او در فن تاريخ نگارى زمان خود مى‌باشد.

    چنين تصور مى‌رود كه از جانب مادرى، به يكى از خانواده‌هاى متنفذ شالكان قزوين تعلق داشته است. اين خاندان نه تنها در عهد پايانى حكومت آق قويونلو صاحب عنوان و منزلت بوده، بلكه در دوران صفوى نيز داراى جاه و مقام بوده‌اند.

    خواجه روح اللّه شالكانى قزوينى، پدر بزرگ مادرى او، يكى از افراد صاحب نام اين خانواده است كه در سال 896ق در زمان سلطنت بايسنقر ميرزاى آق قويونلو و تحت حمايت سليمان بيك بيژن، به منصب وزارت دست يافته است.

    قزوينى از سال 934ق به خدمت خواجه شاه حسين كاشى و برادرش خواجه عزالدين درآمد و اين همكارى تا شش سال ادامه پيدا كرد.

    وى مدت هفت سال نيز سمت منشى‌گرى بهرام ميرزا را بر عهده داشت.

    او در سال 973ق از جانب شاه صفوى به وزارت و مميزى دامغان، بسطام، بيارجمند و عرب عامرى تعيين گرديده است. اما در همان سال، بعد از چند ماه ديگر به دليل تخلفى كه از او سر زد، از مقام خود عزل شده و مدت پنج سال بدون شغل و پيشه‌اى به حيات خود ادامه داد.

    پس از اين دوره، در سال 979ق يا 980ق به منظور ثبت حساب مال و خراج قزوين، مأمور مى‌شود؛ اما بار ديگر در سال 984ق بى‌كار و منزوى شده است.

    پس از مرگ شاه طهماسب و به سلطنت رسيدن اسماعيل ميرزا، وى به قصد آن كه موقعيت ديوانى گذشته را به دست آورده و خسران و محنت‌هاى گذشته را جبران نمايد، مجددا قلم به دست گرفته و به ستايش و تمجيد از پادشاه جديد پرداخته است.

    وى تا جمادى‌الاخر سال 984ق زنده بوده است.

    اطلاعات ديگرى از ايشان در دست نيست.

    منابع مقاله

    مقدمه كتاب جواهر الاخبار.


    وابسته‌ها