رسائل العدل و التوحيد: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'لالدين ' به 'لالدين ') |
جز (جایگزینی متن - '==وابستهها== [[' به '==وابستهها== {{وابستهها}} [[') |
||
(۴ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
| چاپ =2 | | چاپ =2 | ||
| تعداد جلد =2 | | تعداد جلد =2 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =27234 | ||
| کتابخوان همراه نور =27234 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
خط ۵۰: | خط ۵۱: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
محقق، در جلد اول، مقدمه مفصلی بر کتاب نگاشته و در آن، به معرفی نویسندگان رسائل ([[بصری، حسن|حسن بصری]]، [[رسی، قاسم بن ابراهیم|قاسم رسی]]، [[قاضی عبدالجبار بن احمد|قاضی عبدالجبار همدانی]] و [[علمالهدی، علی بن حسین|شریف مرتضی]] پرداخته)، برخی عجلهها و جانبداریها در ارائه متون را ذکر میکند و به نوعی رابطه تعاکس میان | محقق، در جلد اول، مقدمه مفصلی بر کتاب نگاشته و در آن، به معرفی نویسندگان رسائل ([[بصری، حسن|حسن بصری]]، [[رسی، قاسم بن ابراهیم|قاسم رسی]]، [[قاضی عبدالجبار بن احمد|قاضی عبدالجبار همدانی]] و [[علمالهدی، علی بن حسین|شریف مرتضی]] پرداخته)، برخی عجلهها و جانبداریها در ارائه متون را ذکر میکند و به نوعی رابطه تعاکس میان همنشینی با متون اسلامی قدیمی و پُرگویی درباره این متون قائل میشود<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص13-38</ref>. | ||
او در مقدمه چاپ دوم مینویسد: در درگیریهای میان تمدنها و تلاشها برای پایمال کردن دیگر اقوام و... هر قومی باید به سلاحهای فکری و میراث فرهنگی خودش بازگردد تا بتواند از تمامیتش دفاع کند. این همان قضیه «بیداری» نزد مسلمانان است که ضرورت و اهمیت بهکارگیری ظرفیتهای فرهنگی ما را برای مسلمانان هویدا کرده است تا هویت فرهنگی خود را بازشناسی کنند. بههرحال تحصیل این هدف و دیگر اهداف مرتبط با آن، برای محقق ([[عماره، محمد|محمد عماره]]) انگیزه ایجاد کرده که رسائل متعدد را در این اثر گردآوری کند، بر آن مقدمه بنویسد، به تحقیق آن پرداخته و بر آن تعلیقه بزند<ref>ر.ک: مقدمه چاپ دوم، ص7-8</ref>. | او در مقدمه چاپ دوم مینویسد: در درگیریهای میان تمدنها و تلاشها برای پایمال کردن دیگر اقوام و... هر قومی باید به سلاحهای فکری و میراث فرهنگی خودش بازگردد تا بتواند از تمامیتش دفاع کند. این همان قضیه «بیداری» نزد مسلمانان است که ضرورت و اهمیت بهکارگیری ظرفیتهای فرهنگی ما را برای مسلمانان هویدا کرده است تا هویت فرهنگی خود را بازشناسی کنند. بههرحال تحصیل این هدف و دیگر اهداف مرتبط با آن، برای محقق ([[عماره، محمد|محمد عماره]]) انگیزه ایجاد کرده که رسائل متعدد را در این اثر گردآوری کند، بر آن مقدمه بنویسد، به تحقیق آن پرداخته و بر آن تعلیقه بزند<ref>ر.ک: مقدمه چاپ دوم، ص7-8</ref>. | ||
خط ۶۶: | خط ۶۷: | ||
[[رسی، قاسم بن ابراهیم|قاسم رسی]]، کتاب بعدی را در رد مجبره نوشته: «فزعمت القدرية الكاذبة علی ربها، المجورة، أن الله، عز و جل عن قولهم، خلق أكثر خلقه ليعبدوا غيره و يتخذوا الشركاء و الأنداد...»<ref>ر.ک: همان، ص172-173</ref> و آنان را کاذب و جائر خوانده. قاسم بن ابراهیم، کتاب بعدی را در توحید نوشته؛ وی در این رساله، واجبات عقیدتی بر مکلفین، را در چند پاراگراف در پاسخ به درخواست برخی از آنان، بیان کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص186-187</ref>. | [[رسی، قاسم بن ابراهیم|قاسم رسی]]، کتاب بعدی را در رد مجبره نوشته: «فزعمت القدرية الكاذبة علی ربها، المجورة، أن الله، عز و جل عن قولهم، خلق أكثر خلقه ليعبدوا غيره و يتخذوا الشركاء و الأنداد...»<ref>ر.ک: همان، ص172-173</ref> و آنان را کاذب و جائر خوانده. قاسم بن ابراهیم، کتاب بعدی را در توحید نوشته؛ وی در این رساله، واجبات عقیدتی بر مکلفین، را در چند پاراگراف در پاسخ به درخواست برخی از آنان، بیان کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص186-187</ref>. | ||
کتاب بعدی، «المختصر في | کتاب بعدی، «المختصر في أصولالدين» [[قاضی عبدالجبار بن احمد|قاضی عبدالجبار]] است که [[عماره، محمد|محمد عماره]] قبل از ارائه متن کتاب، درباره صحت انتساب این اثر به نویسندهاش تحقیق میکند<ref>ر.ک: همان، ص191-196</ref>. این کتاب، بهعنوان مقدمه آموزش کتابهای دیگر، توسط قاضی عبدالجبار به درخواست «صاحب بن عباد» برای آموزش کسی نوشته شده که مؤلف از وی با عبارت «الشريف النجيب» یاد میکند.<ref>ر.ک: همان، ص196</ref>. | ||
قاضی عبدالجبار در ابتدای کتاب مینویسد: «هذا مختصر في | قاضی عبدالجبار در ابتدای کتاب مینویسد: «هذا مختصر في أصولالدين، يشتمل على جمل من الأدلة و الخلاف و يحتوي على ما لا يسع جهله و إغفاله، عملناه للشريف النجيب المؤمل لعمارةالدين و إحياء معالم آبائه الطاهرين... فإن قيل: ما الّذي يجب على المكلف معرفته من أصولالدين؟ قيل: أربعة أشياء: التوحيد و العدل و النبوات و الشرائع. فعلى هذه الأصول مدار أمرالدين». وی معرفت توحیدو عدل و نبوت و شرایع را از میان اصول دین بر مکلف واجب میشمارد<ref>ر.ک: همان، ص197</ref>. | ||
آخرین کتاب جلد اول، «إنقاذ البشر من الجبر و القدر» [[علمالهدی، علی بن حسین|شریف مرتضی]] است که آن را به درخواست کسی نگاشته است. وی مینویسد: «سألت أعزك اللّه و أرشدك إملاء رسالة في القدر فقد جالت به الفكر و أكثرها عن معرفته قد انحسر و ذكرت أن الذي حداك إلى ذلك ما وجدته ظاهرا في عوام النيل و معظم خواصها من القول المؤدي إلى الكفر المحضض بسبب الجبر و تجويرهم اللّه في حكمه و حملهم معاصيهم عليه و إضافتهم القبائح إليه و تعلقهم بأخبار مجهولة منكرة أو متشابهة في اللفظ مجملة و حجاجهم بما تشابه من الكتاب لعدم معرفتهم بفائدته و قصور أفهامهم عن الغرض المقصود به» (از من درخواست نگارش رسالهای درباره قدر کردی که اندیشهها در آن جولان یافته و اکثرشان از شناختش درماندهاند. گفتی انگیزانندهات این بوده که جور و ستم و کفر را در گرایش عوام و خواص مردمان نیل به این امر دیدهای؛ چونکه آنان گناهانشان را به گردن خدا میاندازند و کارهای قبیحشان را به او نسبت میدهند و مستمسکشان برای چنین اعتقادی، روایات مجهول منکر یا متشابه و مجمل و متشابهات قرآن است...)<ref>ر.ک: همان، ص285</ref>. | آخرین کتاب جلد اول، «إنقاذ البشر من الجبر و القدر» [[علمالهدی، علی بن حسین|شریف مرتضی]] است که آن را به درخواست کسی نگاشته است. وی مینویسد: «سألت أعزك اللّه و أرشدك إملاء رسالة في القدر فقد جالت به الفكر و أكثرها عن معرفته قد انحسر و ذكرت أن الذي حداك إلى ذلك ما وجدته ظاهرا في عوام النيل و معظم خواصها من القول المؤدي إلى الكفر المحضض بسبب الجبر و تجويرهم اللّه في حكمه و حملهم معاصيهم عليه و إضافتهم القبائح إليه و تعلقهم بأخبار مجهولة منكرة أو متشابهة في اللفظ مجملة و حجاجهم بما تشابه من الكتاب لعدم معرفتهم بفائدته و قصور أفهامهم عن الغرض المقصود به» (از من درخواست نگارش رسالهای درباره قدر کردی که اندیشهها در آن جولان یافته و اکثرشان از شناختش درماندهاند. گفتی انگیزانندهات این بوده که جور و ستم و کفر را در گرایش عوام و خواص مردمان نیل به این امر دیدهای؛ چونکه آنان گناهانشان را به گردن خدا میاندازند و کارهای قبیحشان را به او نسبت میدهند و مستمسکشان برای چنین اعتقادی، روایات مجهول منکر یا متشابه و مجمل و متشابهات قرآن است...)<ref>ر.ک: همان، ص285</ref>. | ||
خط ۸۵: | خط ۸۶: | ||
==وابستهها== | ==وابستهها== | ||
{{وابستهها}} | |||
[[رسالة في القدر]] | [[رسالة في القدر]] | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
خط ۹۱: | خط ۹۴: | ||
[[رده:کلام و عقاید]] | [[رده:کلام و عقاید]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۴ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۴۸
رسائل العدل و التوحيد | |
---|---|
پدیدآوران | بصری، حسن (نویسنده)
رسی، قاسم بن ابراهیم (نویسنده) قاضی عبدالجبار بن احمد (نویسنده) علمالهدی، علی بن حسین (نویسنده) عماره، محمد (مصحح) هادی الی الحق، یحیی بن حسین (نویسنده) |
ناشر | دار الشروق |
مکان نشر | مصر - قاهره |
سال نشر | مجلد1: 1988م , 1408ق , |
چاپ | 2 |
موضوع | توحيد
خدا شناسی عدل (اصول دين) کلام - مجموعهها |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 2 |
کد کنگره | BP 200/3 /ر5 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
رسائل العدل و التوحيد، مجموعه رسائلی است از حسن بصری (عالم اهل سنت)، قاسم رسی (امام زیدیه)، قاضی عبدالجبار (عالم معتزله) و شریف مرتضی (عالم شیعی)، به زبان عربی، که توسط محمد عماره تحقیق و در دو جلد گردآوری شده است.
این کتاب به دو اصل از اصول اعتقادی مسلمانان، یعنی عدل و توحید میپردازد و نویسنده در آن، متونی از عالمان مذاهب مختلف اسلامی را ارائه میکند.
ساختار
کتاب، دارای دو جلد است؛ در جلد اول پس از مقدمه چاپ دوم و مقدمه مفصل محقق، محتوای مطالب در قالب رسالة في القدر از حسن بصری، کتابهای أصول العدل و التوحيد، كتاب العدل و التوحيد و نفي التشبيه عن الله الواحد الحميد، الأصول الخمسة، الرد علی المجبرة و في التوحيد از قاسم رسی، المختصر في أصولالدين از قاضی جبار و إنقاذ البشر من الجبر و القدر از شریف مرتضی ارائه شده است.
در جلد دوم نیز پس از مقدمه، رسائلی از یحیی بن حسین، حول این دو موضوع ارائه گردیده است.
گزارش محتوا
محقق، در جلد اول، مقدمه مفصلی بر کتاب نگاشته و در آن، به معرفی نویسندگان رسائل (حسن بصری، قاسم رسی، قاضی عبدالجبار همدانی و شریف مرتضی پرداخته)، برخی عجلهها و جانبداریها در ارائه متون را ذکر میکند و به نوعی رابطه تعاکس میان همنشینی با متون اسلامی قدیمی و پُرگویی درباره این متون قائل میشود[۱].
او در مقدمه چاپ دوم مینویسد: در درگیریهای میان تمدنها و تلاشها برای پایمال کردن دیگر اقوام و... هر قومی باید به سلاحهای فکری و میراث فرهنگی خودش بازگردد تا بتواند از تمامیتش دفاع کند. این همان قضیه «بیداری» نزد مسلمانان است که ضرورت و اهمیت بهکارگیری ظرفیتهای فرهنگی ما را برای مسلمانان هویدا کرده است تا هویت فرهنگی خود را بازشناسی کنند. بههرحال تحصیل این هدف و دیگر اهداف مرتبط با آن، برای محقق (محمد عماره) انگیزه ایجاد کرده که رسائل متعدد را در این اثر گردآوری کند، بر آن مقدمه بنویسد، به تحقیق آن پرداخته و بر آن تعلیقه بزند[۲].
این متون اسلامی از بزرگان اندیشه عقلانی مسلمانان انتخاب شده و حول دو قضیه از مهمترین قضایای اندیشه اسلامی، بلکه انسانی، یعنی «عدل» به معنی آزادی و مسئولیت و اختیار انسان در حالت فردی و اجتماعی و ارتباط این امر با خالق این انسان و همچنین «توحید»، یعنی تصور والایی که عقل انسانی در هنگام اندیشه در ذات الهی به آن میرسد، اندیشهای که دلایل و شواهد زیادی برای دلالت بر آن جلوی دیده انسان گذاشته شده است، دور میزند. این رسائل را بزرگانی در دورانهای مختلف نگاشتهاند که از مدارس فکری متعدد و متنوع اسلامی، یعنی معتزله و شیعه امامیه و شیعه زیدیه و اهل سنت هستند. با وجود اختلاف در مذاهب، همه آنان در این دو قضیه، یعنی عدل و توحید، اتفاق نظر دارند. ارائه این متون میتواند شاهد صادقی بر اصالت فکر اسلامی (بهلحاظ اسلوب و منهج) در این قضایا باشد؛ زیرا عصر تألیف این کتابها بر عصر ترجمه علوم انسانی از یونانی و... پیشی دارد[۳].
از دیگر فوایدی که در ذکر این رسائل هست، در دسترس قرار گرفتن نصوص اصلی اندیشه فلسفی و کلامی اسلامی است که با کنار هم قرار دادن آنها، امکان وحدت - نه صِرفا تقریب - را قوت میبخشد. وحدتی که در مقابله با دشمنان اسلامی، امری است ضروری. همچنین نشان میدهد که این آثار، به قول محمد عماره، «أكفان موتی» و یا «قید و بندهایی که گامهای امت را به گذشته دور میبندد» نیست، بلکه انرژی خلاق و روح جاری و ساری در عقل و وجدان امت است که امروز آنها را بهلحاظ فرهنگی به گذشتهشان متصل میکند[۴].
«رسالة في القدر» حسن بصری، در پاسخ به استفسار عبدالملک بن مروان از عقاید او در مخالفتش، در مسئله «قدر»، با احمد بن حنبل نوشته شده است.[۵]. حسن بصری در پاسخی که به عبدالملک مینویسد، اعتقادش را در میان علمای مسلمان، مسبوق به سابقه میداند و به آیات مختلف قرآن تمسک میکند[۶].
در «كتاب العدل و التوحيد و نفي التشبيه عن الله الواحد الحميد»، نویسنده، پس از حمد الهی به موارد واجب الاعتقاد برای مؤمنان میپردازد[۷]، سپس بهترتیب به رد مشبهه، مجبره و مرجئه میپردازد و دست آخر در بخشی با عنوان «منزلة بين المنزلتين»، عقیده صحیح را بیان میدارد[۸].
قاسم بن ابراهیم رسی، در اصول خمسه، پنج اصل را بیان کرده که هر مسلمانی به آنها علم نداشته باشد، گمراه و نادان است. اصل اول این است که الله تعالی واحد است و مانند ندارد و خالق همه چیز است؛ دوم، به عدالت خدا معتقد باشد؛ سوم، صادق الوعد و الوعید بودن خدا را درک کند؛ چهارم، فصل الخطاب بودن و صراط مستقیم بودن قرآن مجید را باور داشته باشد و پنجم، در وقتی که احکام الهی تعطیل شده و اموال بیوهگان و ایتام و سایر ضعفا غارت میشود، پرداختن به تجارت و کسب درآمد (در حجم و حدودی که در زمان حکومت عدل انجام میشود) حلال نیست[۹].
قاسم رسی، کتاب بعدی را در رد مجبره نوشته: «فزعمت القدرية الكاذبة علی ربها، المجورة، أن الله، عز و جل عن قولهم، خلق أكثر خلقه ليعبدوا غيره و يتخذوا الشركاء و الأنداد...»[۱۰] و آنان را کاذب و جائر خوانده. قاسم بن ابراهیم، کتاب بعدی را در توحید نوشته؛ وی در این رساله، واجبات عقیدتی بر مکلفین، را در چند پاراگراف در پاسخ به درخواست برخی از آنان، بیان کرده است.[۱۱].
کتاب بعدی، «المختصر في أصولالدين» قاضی عبدالجبار است که محمد عماره قبل از ارائه متن کتاب، درباره صحت انتساب این اثر به نویسندهاش تحقیق میکند[۱۲]. این کتاب، بهعنوان مقدمه آموزش کتابهای دیگر، توسط قاضی عبدالجبار به درخواست «صاحب بن عباد» برای آموزش کسی نوشته شده که مؤلف از وی با عبارت «الشريف النجيب» یاد میکند.[۱۳].
قاضی عبدالجبار در ابتدای کتاب مینویسد: «هذا مختصر في أصولالدين، يشتمل على جمل من الأدلة و الخلاف و يحتوي على ما لا يسع جهله و إغفاله، عملناه للشريف النجيب المؤمل لعمارةالدين و إحياء معالم آبائه الطاهرين... فإن قيل: ما الّذي يجب على المكلف معرفته من أصولالدين؟ قيل: أربعة أشياء: التوحيد و العدل و النبوات و الشرائع. فعلى هذه الأصول مدار أمرالدين». وی معرفت توحیدو عدل و نبوت و شرایع را از میان اصول دین بر مکلف واجب میشمارد[۱۴].
آخرین کتاب جلد اول، «إنقاذ البشر من الجبر و القدر» شریف مرتضی است که آن را به درخواست کسی نگاشته است. وی مینویسد: «سألت أعزك اللّه و أرشدك إملاء رسالة في القدر فقد جالت به الفكر و أكثرها عن معرفته قد انحسر و ذكرت أن الذي حداك إلى ذلك ما وجدته ظاهرا في عوام النيل و معظم خواصها من القول المؤدي إلى الكفر المحضض بسبب الجبر و تجويرهم اللّه في حكمه و حملهم معاصيهم عليه و إضافتهم القبائح إليه و تعلقهم بأخبار مجهولة منكرة أو متشابهة في اللفظ مجملة و حجاجهم بما تشابه من الكتاب لعدم معرفتهم بفائدته و قصور أفهامهم عن الغرض المقصود به» (از من درخواست نگارش رسالهای درباره قدر کردی که اندیشهها در آن جولان یافته و اکثرشان از شناختش درماندهاند. گفتی انگیزانندهات این بوده که جور و ستم و کفر را در گرایش عوام و خواص مردمان نیل به این امر دیدهای؛ چونکه آنان گناهانشان را به گردن خدا میاندازند و کارهای قبیحشان را به او نسبت میدهند و مستمسکشان برای چنین اعتقادی، روایات مجهول منکر یا متشابه و مجمل و متشابهات قرآن است...)[۱۵].
جلد دوم کتاب، که حاوی تألیفات یحیی بن حسین است، نیز حول مباحث عدل و توحید دور میزند. به تعبیر محقق در مقدمه جلد دوم، این کتابها را میتوان کتابهای رد و احتجاج بر حسن بن محمد بن حنفیه نام نهاد. مهمترین مسائلی که در این آثار مطرح میشود، مربوط به جبر و اختیار و آزادی انسان است.[۱۶]. کتابهایی که در این جلد ارائه میشود از این قرار است: الرد علی المجبرة القدرية، كتاب فيه معرفة اللّه عز و جلّ من العدل و التوحيد و تصديق الوعد و الوعيد و إثبات النبوة و الإمامة في النبي و آله عليهمالسلام، كتاب الرد على الحسن بن محمد بن الحنفية و كتاب الجملة (أي جملة التوحيد) و الرد علی أهل الزيغ من المشبهين. بیشترین حجم جلد دوم را كتاب الرد على الحسن بن محمد بن الحنفية تشکیل میدهد که در قالب 38 مسئله و پاسخ بیان شده است.
وضعیت کتاب
فهرستهای فنی (شامل فهارس منابع، اعلام، فرق و مذاهب و نحلههای فکری و موضوعات) در انتهای هر جلد بهصورت مجزا ذکر شده است. این اثر برای اولین بار در 1971م، در «دارالهلال» قاهره چاپ شده که به علت استقبال فراوان از آن، تجدید چاپ شده و نسخه حاضر، چاپ دوم آن است.
پانویس
- ↑ ر.ک: مقدمه محقق، ص13-38
- ↑ ر.ک: مقدمه چاپ دوم، ص7-8
- ↑ ر.ک: همان، ص8
- ↑ ر.ک: همان، ص8-9
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ج1، ص111
- ↑ ر.ک: همان، ص118
- ↑ ر.ک: همان، ص130-133
- ↑ ر.ک: همان، ص133-165
- ↑ ر.ک: همان، ص168-169
- ↑ ر.ک: همان، ص172-173
- ↑ ر.ک: همان، ص186-187
- ↑ ر.ک: همان، ص191-196
- ↑ ر.ک: همان، ص196
- ↑ ر.ک: همان، ص197
- ↑ ر.ک: همان، ص285
- ↑ ر.ک: مقدمه، ج2، ص5
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.