۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
}} | }} | ||
'''إجمال الإصابة في أقوال الصحابة'''، تألیف [[علائی، خلیل بن کیکلدی|خلیل بن کیکلدی علایی شافعی]] (متوفی 761ق)، مشهور به حافظ علایی، در مسئله حجیت قول صحابی از دیدگاه اهل سنت است. این اثر به زبان عربی در یک جلد منتشر شده است. محمد سلیمان اشقر تحقیق این اثر را به انجام رسانیده است. | '''إجمال الإصابة في أقوال الصحابة'''، تألیف [[علائی، خلیل بن کیکلدی|خلیل بن کیکلدی علایی شافعی]] (متوفی 761ق)، مشهور به حافظ علایی، در مسئله حجیت قول صحابی از دیدگاه اهل سنت است. این اثر به زبان عربی در یک جلد منتشر شده است. [[اشقر، محمد سلیمان|محمد سلیمان اشقر]] تحقیق این اثر را به انجام رسانیده است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
شیبانی در مقدمهاش از این اثر با عنوان «بحث اصولی مهم» یاد کرده که مشتمل بر سخنان صحابه و اعمال و اجتهادات آنهاست. او حافظ علایی (694-761ق) را از نویسندگان پرتألیفی دانسته که آثار متنوعی دارد و قول صحابه را در مجموع حجت صحیح و اصل صحیح در اصول فقه میداند و در إجمال الإصابة، ادله فراوانی را برای اثبات این دیدگاه خود ذکر میکند و مباحث قول صحابی را با توجه به مشهور و غیر مشهور بودن و مورد مخالفت واقع شدن و... در ضمن چهار «طرف» مطرح مینماید<ref>ر.ک: مقدمه محمد ابراهیم شیبانی، ص6-5</ref>. | شیبانی در مقدمهاش از این اثر با عنوان «بحث اصولی مهم» یاد کرده که مشتمل بر سخنان صحابه و اعمال و اجتهادات آنهاست. او [[علائی، خلیل بن کیکلدی|حافظ علایی]] (694-761ق) را از نویسندگان پرتألیفی دانسته که آثار متنوعی دارد و قول صحابه را در مجموع حجت صحیح و اصل صحیح در اصول فقه میداند و در إجمال الإصابة، ادله فراوانی را برای اثبات این دیدگاه خود ذکر میکند و مباحث قول صحابی را با توجه به مشهور و غیر مشهور بودن و مورد مخالفت واقع شدن و... در ضمن چهار «طرف» مطرح مینماید<ref>ر.ک: مقدمه محمد ابراهیم شیبانی، ص6-5</ref>. | ||
محقق اثر در مقدمهاش بر کتاب، اجماع و قیاس را از جمله مسائل اصول فقه دانسته است که مقداری مورد اختلاف علمای اهل سنت است؛ اما در رابطه با «قول صحابی» اختلاف علما در گذشته و حال بسیار شدید است و بحث در این است که قول صحابی از اصول موهومه است یا اصول صحیحه. ارزش کتاب علامه علایی بدین جهت است که بهطور مستقل مسئله «اقوال صحابه» را از جهت حجیتش در احکام شرعیه مورد بررسی قرار داده و غیر از این اثر کتابی که بهطور مستقل به این مسئله پرداخته باشد، سراغ نداریم<ref>ر.ک: مقدمه تحقیق، ص9</ref>. | محقق اثر در مقدمهاش بر کتاب، اجماع و قیاس را از جمله مسائل اصول فقه دانسته است که مقداری مورد اختلاف علمای اهل سنت است؛ اما در رابطه با «قول صحابی» اختلاف علما در گذشته و حال بسیار شدید است و بحث در این است که قول صحابی از اصول موهومه است یا اصول صحیحه. ارزش کتاب علامه علایی بدین جهت است که بهطور مستقل مسئله «اقوال صحابه» را از جهت حجیتش در احکام شرعیه مورد بررسی قرار داده و غیر از این اثر کتابی که بهطور مستقل به این مسئله پرداخته باشد، سراغ نداریم<ref>ر.ک: مقدمه تحقیق، ص9</ref>. | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
نویسنده، معتقد است که قول صحابی در مجموع حجت و اصل صحیحی در اصول فقه است، اما محقق کتاب موافق این دیدگاه نیست، بلکه مذهب بزرگان علم اصول را مبنی بر اینکه قول صحابی را نمیتوان بهطور مطلق حجت دانست، بلکه از میان آنها باید به اقوال خلفای راشدین و افعال ایشان که با آنها سنتی را برای مسلمانان بنیان نهادهاند، رجوع کرد و رجوع به ایشان بهلحاظ ائمه بودن آنهاست، نه مجرد اینکه از صحابه هستند. او معتقد است عمل به سنت ایشان از این جهت است که نبی(ص) امر به عمل به سنت نمود. نبی(ص) در رابطه با برخی از صحابه تشویق به اقتدای به ایشان نمود، اما اقوال و اجتهادات سایر صحابه الزامآور نیست و مانند اجتهادات دیگر علمای پس از ایشان است. تعلیقات و پاورقیهای محقق اثر با این دیدگاه نوشته شده است<ref>ر.ک: همان، ص10-9</ref>. | نویسنده، معتقد است که قول صحابی در مجموع حجت و اصل صحیحی در اصول فقه است، اما محقق کتاب موافق این دیدگاه نیست، بلکه مذهب بزرگان علم اصول را مبنی بر اینکه قول صحابی را نمیتوان بهطور مطلق حجت دانست، بلکه از میان آنها باید به اقوال خلفای راشدین و افعال ایشان که با آنها سنتی را برای مسلمانان بنیان نهادهاند، رجوع کرد و رجوع به ایشان بهلحاظ ائمه بودن آنهاست، نه مجرد اینکه از صحابه هستند. او معتقد است عمل به سنت ایشان از این جهت است که نبی(ص) امر به عمل به سنت نمود. نبی(ص) در رابطه با برخی از صحابه تشویق به اقتدای به ایشان نمود، اما اقوال و اجتهادات سایر صحابه الزامآور نیست و مانند اجتهادات دیگر علمای پس از ایشان است. تعلیقات و پاورقیهای محقق اثر با این دیدگاه نوشته شده است<ref>ر.ک: همان، ص10-9</ref>. | ||
علایی همانند معاصرش ابن قیم در کتاب | علایی همانند معاصرش [[ابن قیم جوزیه، محمد بن ابیبکر|ابن قیم]] در کتاب «[[إعلام الموقعين عن رب العالمين|إعلام الموقعين]]»، تلاش کرده خلاف دیدگاه مذکور را اثبات کند. او از دیدگاه جدید شافعی سخن گفته که در دو کتاب «الرسالة الجديدة» و «الأم» قول صحابی را حجت دانسته است. محقق کتاب در نقد این کلام مینویسد: «به بسیاری از نوشتههای شافعی در دو کتاب الرسالة و الأم و نیز به آنچه مزنی در «مختصر المزني في فروع الشافعية» و دیگران نقل کردهاند مراجعه کردم، در همه اینها تصریح شده که قول صحابی حجت نیست»<ref>ر.ک: همان، ص12؛ متن کتاب، ص37 و 44</ref>. | ||
علایی در مرتبه سوم از مراتب قول صحابی چنین مینویسد: حاکم در مسند خود با سند «حسن» از امسلمه نقل کرده است که رسول خدا فرمود: «علی همراه با قرآن و قرآن همراه با علی است؛ آن دو از هم جدا نمیشوند، تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند» <ref>ر.ک: متن کتاب، ص55</ref>. | علایی در مرتبه سوم از مراتب قول صحابی چنین مینویسد: حاکم در مسند خود با سند «حسن» از امسلمه نقل کرده است که رسول خدا فرمود: «علی همراه با قرآن و قرآن همراه با علی است؛ آن دو از هم جدا نمیشوند، تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند» <ref>ر.ک: متن کتاب، ص55</ref>. | ||
در رابطه با این حدیث، میر حامد | پس از آن باز هم به نقل از حاکم نیشابوری به حدیث مدينة العلم «أنا مدينة العلم وعلي بابها» اشاره میکند و سند آن را ضعیف میداند. محقق کتاب در پانوشت چنین مینویسد: سخاوی و [[البانی، محمد ناصرالدین|البانی]] این حدیث را موضوع و ساختگی دانستهاند. برخی نیز آن را مرفوع دانستهاند، اما «[[كنز العمال]]» در کلامی طولانی به برخی از کسانی که آن را صحیح دانستهاند، اشاره کرده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
در رابطه با این حدیث، [[کنتوری، میرحامدحسین|میر حامد حسین]]، حدیث مدينة العلم را متواتر دانسته و تواتر آن را از دیگران نیز نقل کرده است. [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر|سیوطی]] در کتاب «[[اللآلي المصنوعة في الأحاديث الموضوعة|اللئالي المصنوعة في الأحاديث الموضوعة]]» با بیان سندهای مختلفی از این روایت گزارش کرده است که این روایت نزد بزرگان اهل سنت از جمله [[محمد بن جریر طبری (ابهام زدایی)|محمد بن جریر طبری]]، [[حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله|حاکم نیشابوری]]، [[خطیب بغدادی، احمد بن علی|خطیب بغدادی]] و [[قاسم بن عبدالرحمن انباری]]، در شمار احادیث حسن و صحیح است<ref>ر.ک: ویکیشیعه</ref>. | |||
در بخشی از مطالب کتاب، نویسنده در بررسی حکم موارد اختلاف اقوال صحابه به این نکته اشاره میکند که در این موارد همان گونه که جمهور فقها معتقدند نمیتوان بین اقوال صحابه یکی را برگزید، بلکه به مرجحات خارجی رجوع میشود. اصحاب نبی(ع) گاه قول صحابی را نپذیرفته و به قول دیگری رجوع میکردند؛ بهعنوان مثال عمر بن خطاب شخصی را سراغ زن بارداری فرستاد که پیرامون اتهامهایی از او بازجویی کند، زن باردار ترسید و از ترس و وحشت بچهاش سقط شد و مرد. عمر از اصحاب رسول خدا(ص) درباره حکم آن سوال کرد؟ گفتند: چیزی بر تو نیست، تو قصد خیر داشتهای. آنگاه عمر نظر علی(ع) را پرسید. آن حضرت فرمود: اگر آنان نظر و رأیشان این بود که گفتند... و اگر مطابق میل تو و برای خشنودی تو چنین سخنی گفتند، تو را فریب دادند. در رابطه با گناه این اتفاق امیدوارم خداوند با نیتت آن را ببخشاید، اما حکمش این است که دیه آن کودک سقطشده برعهده توست. عمر به علی(ع) گفت: به خدا قسم تو راست گفتی<ref>ر.ک: متن کتاب، ص82-81</ref>. | در بخشی از مطالب کتاب، نویسنده در بررسی حکم موارد اختلاف اقوال صحابه به این نکته اشاره میکند که در این موارد همان گونه که جمهور فقها معتقدند نمیتوان بین اقوال صحابه یکی را برگزید، بلکه به مرجحات خارجی رجوع میشود. اصحاب نبی(ع) گاه قول صحابی را نپذیرفته و به قول دیگری رجوع میکردند؛ بهعنوان مثال عمر بن خطاب شخصی را سراغ زن بارداری فرستاد که پیرامون اتهامهایی از او بازجویی کند، زن باردار ترسید و از ترس و وحشت بچهاش سقط شد و مرد. عمر از اصحاب رسول خدا(ص) درباره حکم آن سوال کرد؟ گفتند: چیزی بر تو نیست، تو قصد خیر داشتهای. آنگاه عمر نظر علی(ع) را پرسید. آن حضرت فرمود: اگر آنان نظر و رأیشان این بود که گفتند... و اگر مطابق میل تو و برای خشنودی تو چنین سخنی گفتند، تو را فریب دادند. در رابطه با گناه این اتفاق امیدوارم خداوند با نیتت آن را ببخشاید، اما حکمش این است که دیه آن کودک سقطشده برعهده توست. عمر به [[امام علی علیهالسلام|علی(ع)]] گفت: به خدا قسم تو راست گفتی<ref>ر.ک: متن کتاب، ص82-81</ref>. | ||
نویسنده در فائده انتهای کتاب، تعداد صحابهای که از آنها فتاوایی در احکام شرعی نقل شده را متذکر شده است. این بحث برگرفته از کتاب «الأحكام» ابن حزم است که بهترتیب اکثر به اقل مطرح شده است. در منابع اهل سنت هفت تن که عبارتند از: عایشه، عمر بن خطاب، عبدالله بن عمر بن خطاب، علی بن ابیطالب(ع)، عبدالله بن عباس، عبدالله بن مسعود و زید بن ثابت، بیشترین فتاوا را دارند که اگر فتوای هریک را جمع کنیم کتاب قطوری میشود. پس از آن سیزده نفر از جمله امسلمه، انس بن مالک، عثمان بن عفان، سلمان فارسی، جابر بن عبدالله انصاری و... دارای احادیث متوسطی هستند. دیگر صحابه دارای فتاوای در حد یکی دو مسئله هستند. علایی مجموع صحابه دارای روایات کثیر و متوسط و قلیل را 194 نفر دانسته است<ref>ر.ک: همان، ص97-94</ref>. | نویسنده در فائده انتهای کتاب، تعداد صحابهای که از آنها فتاوایی در احکام شرعی نقل شده را متذکر شده است. این بحث برگرفته از کتاب «الأحكام» ابن حزم است که بهترتیب اکثر به اقل مطرح شده است. در منابع اهل سنت هفت تن که عبارتند از: عایشه، عمر بن خطاب، عبدالله بن عمر بن خطاب، [[امام علی علیهالسلام|علی بن ابیطالب(ع)]]، عبدالله بن عباس، عبدالله بن مسعود و زید بن ثابت، بیشترین فتاوا را دارند که اگر فتوای هریک را جمع کنیم کتاب قطوری میشود. پس از آن سیزده نفر از جمله امسلمه، انس بن مالک، عثمان بن عفان، سلمان فارسی، جابر بن عبدالله انصاری و... دارای احادیث متوسطی هستند. دیگر صحابه دارای فتاوای در حد یکی دو مسئله هستند. علایی مجموع صحابه دارای روایات کثیر و متوسط و قلیل را 194 نفر دانسته است<ref>ر.ک: همان، ص97-94</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
ویرایش