استکبار و استضعاف در قرآن: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - '}} '''' به '}} '''') |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''استضعاف و استكبار در قرآن'''، اثر فارسی [[محمد سروشی]] و [[احمد حيدرى]]، کتابى است كه با توجه به اهمیت موضوع بندگى در سعادت انسان و لزوم تبيين وظيفه ايمانى او، به بحث و بررسى تفصيلى موضوع «استكبار و استضعاف» از ديدگاه آيات قرآن مجيد پرداخته و در آن، زمینهها، عوامل، نظرگاه اديان و مسائل ديگر در این باره، مطرح شده است. | '''استضعاف و استكبار در قرآن'''، اثر فارسی [[محمد سروشی]] و [[احمد حيدرى]]، کتابى است كه با توجه به اهمیت موضوع بندگى در سعادت انسان و لزوم تبيين وظيفه ايمانى او، به بحث و بررسى تفصيلى موضوع «استكبار و استضعاف» از ديدگاه آيات قرآن مجيد پرداخته و در آن، زمینهها، عوامل، نظرگاه اديان و مسائل ديگر در این باره، مطرح شده است. |
نسخهٔ ۳۱ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۱۶
استکبار و استضعاف در قرآن | |
---|---|
پدیدآوران | سروشی، محمد (نویسنده) حیدری، احمد (نویسنده) |
ناشر | سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نمايندگی ولی فقيه، پژوهشکده تحقيقات اسلامی |
مکان نشر | قم - ایران |
چاپ | 1 |
موضوع | استکبار |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 104 /الف5ر9* |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
استضعاف و استكبار در قرآن، اثر فارسی محمد سروشی و احمد حيدرى، کتابى است كه با توجه به اهمیت موضوع بندگى در سعادت انسان و لزوم تبيين وظيفه ايمانى او، به بحث و بررسى تفصيلى موضوع «استكبار و استضعاف» از ديدگاه آيات قرآن مجيد پرداخته و در آن، زمینهها، عوامل، نظرگاه اديان و مسائل ديگر در این باره، مطرح شده است.
کتاب، بهمنظور تأمین متن آموزشى نظام آموزش عقيدتى - سياسى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، تدوین گرديده است.
ساختار
کتاب با دو مقدمه از اداره آموزشهاى عقيدتى - سياسى سپاه و معاونت متون آموزشى و كمكآموزشى مركز تحقيقات اسلامى آغاز و مطالب در شش فصل، تنظيم شده است.
نویسنده، در ابتدا به بررسى مفاهيم استكبار و استضعاف و معانى آن در قرآن پرداخته و در ادامه، زمینهها و عوامل پديد آمدن آنها را مورد مطالعه قرار داده است.
گزارش محتوا
در مقدمات، ضمن تشريح مشخصات نظام آموزشى عقيدتى - سياسى سپاه، به موضوع کتاب، اشاره شده است.[۱]
در فصل اول، مفاهيم «استضعاف»، «استكبار»، «ملأ» و «مترفين» مورد بررسى قرار گرفته است. نویسنده، معتقد است برای بررسى «استضعاف» و «استكبار» در فرهنگ اسلامى و تحقيق در ديدگاههاى اسلام درباره مستضعفين و مستكبرين، نخست بايد مفاهيم این واژهها را مورد كاوش قرار داد؛ زيرا در متون اسلامى، این دو واژه و كلمات ديگرى كه در ارتباط با آنهایند، همچون «ملأ» و «مترفين» فراوان به كار رفته است و با درك صحيح و دقت در محتواى آنها، راه آشنايى با منطق قرآن هموار مىگردد.[۲]
نویسنده بر این باور است كه ضعف و ناتوانى در بدن، روح و فكر، در صحنههاى مختلف زندگى بشر، خود را نشان مىدهد؛ ازاينرو، استضعاف نيز پهنه وسيعى داشته و كسانى كه به ضعف كشيده مىشوند و نيرو و توانشان ربوده مىشود، داراى گروههایى گوناگونند: بر برخى ضعف مادى و اقتصادى تحمیل مىشود، از گروهى قدرت و قوّت سياسى گرفته مىشود و برخى ديگر به استضعاف فكرى دچار مىگردند.[۳]
از سوى ديگر، همه مستضعفان، از نظر فكرى و بينش اجتماعى در یک سطح نيستند: برخى در حدى بالا از آگاهى قرار دارند و برخى نادانند. همچنين، مستضعفان از نظر ايمان و عقيده نيز متفاوتند: گروهى مؤمن و گروهى ديگر كافرند؛ ازاينرو وى در فصل دوم، انواع استضعاف و استكبار را بر اساس آيات قرآن، مورد مطالعه و بررسى قرار داده است.[۴]
از ديدگاه وى، استضعاف به سه دسته فكرى، اجتماعى و سياسى تقسيم شده و استكار نيز داراى سه تقسيمبندى مىباشد:
- استكبار پنهان و آشكار؛
- استكبار در برار خدا، پيامبران، محرومان و مستضعفان؛
- استكبار عبادى، سياسى، اقتصادى و علمى.[۵]
به باور نویسنده، برای شناخت فرهنگ استكبارى از ديدگاه قرآن، بايد چهرههاى شاخص مستكبران را مورد مطالعه و بررسى قرار داد و در پرتو ویژگىهایى كه قرآن كريم، برای آنان ذكر كرده، به «فرهنگ» آنان دست يافت. وى معقتد است از مطالعه آيات مربوط به ابليس كه سردمدار بزرگ جبهه استكبارى است و نيز ديگر مستكبران، فرهنگ استكبارى به دست مىآيد كه مهمترين آنها عبارتند از: خودمحورى، فخر و مباهات بر امتيازات مادى، داورى بر اساس ماديات، عصبيت، سرپيچى از حق، بىاعتنايى و تحقير تودههاى مستضعف، بىبندوبارى و فساد.[۶]
در فصل سوم، در دو بخش زير، زمینهها و عوامل پديد آمدن استضعاف و استكبار، مورد مطالعه و بررسى قرار گرفته است:
- زمینههاى استكبار كه عبارتند از: برترىهاى توهمى ذاتى، اقتدار و شوكت ظاهرى، توانگرى اقتصادى، غرور علمى و گناهكارى.[۷]
- عوامل استضعاف از جمله: استضعافپذيرى، مستكبران و مقدسنمايان كجانديش.[۸]
- با توجه به اينكه عقل و شرع، بر ضرورت مبارزه با استكبار و استضعاف حكم مىكنند و مستضعفان و آزادگان را موظف مىدانند كه با مبارزه، به رفع استضعاف و رویارویى با مستكبران بپردازند، در فصل چهارم، برخى از اصول این مبارزه بيان شده است كه عبارتند از: خودباورى و اتكا به نفس، برخورد تهاجمى با استكبار و شكيبايى و پايدارى در مبارزه.[۹]
در این فصل، در سه بخش زير، شيوههاى مبارزه، توضيح داده شده است:
- در ابعاد سياسى - نظامى شامل: تحقير مستكبران و شكستن شكوه دروغين آنان، حمايت از مستضعفان و وحدت و انسجام.[۱۰]
- در ابعاد فرهنگى - اجتماعى كه عبارتند از: ارائه فرهنگ توحيدى و حياتبخش، شناسايى و ابطال فرهنگ استكبارى و مقابله با مفاسد فرهنگ استكبارى.[۱۱]
- در ابعاد اقتصادى از جمله: دمیدن روح قناعت و بىاعتنايى به ثروتمندان، ريشهكن كردن فقر و تنگدستى و كوشش برای استقلال اقتصادى.[۱۲]
در فصل پنجم، زندگانى بنى اسرائيل و سير از استضعاف تا استكبار آنها، مورد مطالعه قرار گرفته است. زندگانى بنى اسرائيل، از داستانهاى عبرتانگيز قرآن كريم بوده كه بخشهاى مختلف آن، در سورههاى گوناگون بيان شده است؛ مردمى كه با لطف و عنايت خدا از ظلم و ستم فرعونيان نجات يافتند و زمینه حاكمیت و وراثتشان در سرزمین مصر فراهم شد، امّا خود، روحيه استكبارى پيدا كردند و قومى بدنام و ستمگر گشتند.[۱۳]
نویسنده، معتقد است مهمترين نكتهاى كه از این داستان مىتواند برای همه ملّتها مايه عبرت باشد، آن است كه جهاد و مبارزه با ظلم و ستم و رها شدن از سلطه مستكبران و به وراثت و حاكمیت رسيدن، كافى نيست، بلكه حفظ و نگهدارى این نعمت بزرگ الهى، اهمیت بيشترى دارد؛ چرا كه در شرايط سخت استضعاف، زمینه انحراف و گردنكشى در برابر حق و حقيقت اندك است؛ درحالىكه با رسيدن به قدرت و حكومت، زمینه لغزش و آلودگى و استكبار فراهم مىشود؛ ازاينرو، در این مرحله تسليم خدا بودن و بر اساس قسط و عدل عمل كردن و باايمان باقى ماندن، بسى دشوارتر است. به همین دليل، صاحبان قدرت، به مراقبت و توجه بيشترى نيازمندند.[۱۴]
در آخرين فصل، به جهتگيرى كلى اديان اشاره شده و از جمله مباحث مطرحشده در آن، عبارت است از: حمايت از مستضعفان، عدالت اجتماعى، مواسات و تعديل ثروتها، وظيفه حاكم اسلامى، وعده الهى و رمز پيروزى مستضعفان.[۱۵]
وضعيت کتاب
فهرست مطالب، در ابتدا و فهرست منابع مورد استفاده نویسنده، در انتهاى کتاب آمده است.
در پاورقىها بيشتر به ذكر منابع پرداخته شده است.
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.