تاريخ إفريقية و المغرب: تفاوت میان نسخهها
جز (A-esmaili@noornet.net صفحهٔ تاریخ إفریقیة و المغرب را به تاريخ إفريقية و المغرب منتقل کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
در مقدمه محقق، به بررسى اوضاع سياسى و اجتماعى دول اسلامى، در دوره تاريخى پايان حكومت اموى و ابتداى به قدرت رسيدن عباسيان، پرداخته شده است. | در مقدمه محقق، به بررسى اوضاع سياسى و اجتماعى دول اسلامى، در دوره تاريخى پايان حكومت اموى و ابتداى به قدرت رسيدن عباسيان، پرداخته شده است. | ||
قسمت اول، تاريخ ولايت عقبة بن نافع بر مصر را در خود جاى داده است. وى پسر خاله عمرو بن عاص بوده و در اوايل هجرت به دنيا آمد. وى دو مرتبه فرماندهى لشكركشى به سمت آفريقا را بر عهده داشته است: يك مرتبه، از سال 50 تا 55ق / 670 تا 674م و يك مرتبه، از سال 60 تا 64ق / 680 تا 684م در زمان حكومت معاوية بن ابى سفيان و يزيد بن معاويه. | قسمت اول، تاريخ ولايت عقبة بن نافع بر مصر را در خود جاى داده است. وى پسر خاله عمرو بن عاص بوده و در اوايل هجرت به دنيا آمد. وى دو مرتبه فرماندهى لشكركشى به سمت آفريقا را بر عهده داشته است: يك مرتبه، از سال 50 تا 55ق / 670 تا 674م و يك مرتبه، از سال 60 تا 64ق / 680 تا 684م در زمان حكومت معاوية بن ابى سفيان و يزيد بن معاويه. <ref>متن كتاب، ص 41</ref>. | ||
در قسمت دوم، تاريخ دوران ولايت زهير بن قيس، بيان شده است. وى در سال 67ق، با سپاهى عظيم از مردان عرب، همراه با اموال فراوان، به سمت آفريقا رفته و در نزديكىهاى شهر قيروان، با كسيلة بن ليوم اوربى مقابله نمود. | در قسمت دوم، تاريخ دوران ولايت زهير بن قيس، بيان شده است. وى در سال 67ق، با سپاهى عظيم از مردان عرب، همراه با اموال فراوان، به سمت آفريقا رفته و در نزديكىهاى شهر قيروان، با كسيلة بن ليوم اوربى مقابله نمود. <ref>همان، ص 44</ref>. | ||
تاريخ وقايع دوران ولايت حسان بن نعمان غسانى، در قسمت سوم، بيان شده است. نويسنده در توصيف اين شخص، به اين نكته اشاره دارد كه مردم آفريقا خيلى از او در هراس بوده و بربرها، مطيع او بودند. | تاريخ وقايع دوران ولايت حسان بن نعمان غسانى، در قسمت سوم، بيان شده است. نويسنده در توصيف اين شخص، به اين نكته اشاره دارد كه مردم آفريقا خيلى از او در هراس بوده و بربرها، مطيع او بودند. <ref>همان، ص 46</ref>. | ||
در قسمت چهارم، به مرگ عبد الملك مروان، اشاره شده است. وى در سال 86ق وفات يافته و پس از وى، فرزندش وليد بن عبد الملك، والى گرديد. | در قسمت چهارم، به مرگ عبد الملك مروان، اشاره شده است. وى در سال 86ق وفات يافته و پس از وى، فرزندش وليد بن عبد الملك، والى گرديد. <ref>همان، ص 50</ref>. | ||
نحوه به ولايت رسيدن موسى بن نصير، در قسمت پنجم حكايت شده است. در اين باره، چنين مىخوانيم كه وليد بن عبد الملك، با عبد العزيز بن مروان مكاتبه داشته و به او فرمان داده است تا موسى بن نصير را به ولايت كشورهاى آفريقايى بگمارد و وى نيز چنين كرده است. | نحوه به ولايت رسيدن موسى بن نصير، در قسمت پنجم حكايت شده است. در اين باره، چنين مىخوانيم كه وليد بن عبد الملك، با عبد العزيز بن مروان مكاتبه داشته و به او فرمان داده است تا موسى بن نصير را به ولايت كشورهاى آفريقايى بگمارد و وى نيز چنين كرده است. <ref>همان، ص 51</ref>. | ||
در قسمت ششم، جزئياتى از چگونگى فتح شهر طليطله، به دنبال فتح اندلس، به دست طارق بن زياد بيان شده است. وى هنگامى كه به اين شهر رسيد، اشراف آن را جمع كرده، پس از مصادره اموال و ذخاير آنها، قتل عام گستردهاى در آن به راه انداخت. | در قسمت ششم، جزئياتى از چگونگى فتح شهر طليطله، به دنبال فتح اندلس، به دست طارق بن زياد بيان شده است. وى هنگامى كه به اين شهر رسيد، اشراف آن را جمع كرده، پس از مصادره اموال و ذخاير آنها، قتل عام گستردهاى در آن به راه انداخت. <ref>همان، ص 55</ref>. | ||
اوضاع شهر قرطاجنه و نحوه بناى آن در قسمت هفتم ذكر شده است. چنانكه نويسنده اشاره دارد، قرطاجنه قومى از بازماندگان قوم عاد بودند كه پس از هلاكت آنان بهوسيله طوفان، به مدت هزار سال بر خرابههاى برجاىمانده از شهر قوم عاد زندگى مىكردند تا اينكه زبير بن لاود بن ثمود، بر همان خرابههاى برجاىمانده، شهرى بنا نهاد. وى براى تأمين آب اين شهر، از پدرش كه امير شام و عمهاش كه بر سند و هند حكم مىراند، كمك خواست. پدرش نيز مهندسانى از شام نزد وى فرستاد و ايشان با كمك علم هندسه، به اين شهر آبرسانى نمودند. | اوضاع شهر قرطاجنه و نحوه بناى آن در قسمت هفتم ذكر شده است. چنانكه نويسنده اشاره دارد، قرطاجنه قومى از بازماندگان قوم عاد بودند كه پس از هلاكت آنان بهوسيله طوفان، به مدت هزار سال بر خرابههاى برجاىمانده از شهر قوم عاد زندگى مىكردند تا اينكه زبير بن لاود بن ثمود، بر همان خرابههاى برجاىمانده، شهرى بنا نهاد. وى براى تأمين آب اين شهر، از پدرش كه امير شام و عمهاش كه بر سند و هند حكم مىراند، كمك خواست. پدرش نيز مهندسانى از شام نزد وى فرستاد و ايشان با كمك علم هندسه، به اين شهر آبرسانى نمودند. <ref>همان، ص 57</ref>. | ||
مرگ وليد بن عبد الملك در جمادىالآخر سال 96ق، پس از نه سال و هشت ماه خلافت و به ولايت رسيدن سليمان بن عبد الملك، در قسمت هفتم آمده است. | مرگ وليد بن عبد الملك در جمادىالآخر سال 96ق، پس از نه سال و هشت ماه خلافت و به ولايت رسيدن سليمان بن عبد الملك، در قسمت هفتم آمده است. <ref>همان، ص 59</ref>. | ||
در قسمت هشتم، چگونگى به ولايت رسيدن محمد بن يزيد مولى قريش، بيان شده است. نويسنده در تشريح اين واقعه، به نقل از وافدى چنين حكايت مىكند كه سليمان بن عبد الملك از رجاء بن حيوه درخواست نمود تا براى ولايت كشورهاى آفريقايى، فردى صاحب فضل و لايق را معرفى نمايد. رجاء، مدتى سكوت كرده و پس از چند روز، به خدمت سليمان بن عبد الملك رسيد و محمد بن يزيد مولى قريش را معرفى نمود. سليمان نيز او را پسنديده و در سال 99ق، به ولايت گمارد. او مدت دو سال و يك ماه، والى آفريقا بود. | در قسمت هشتم، چگونگى به ولايت رسيدن محمد بن يزيد مولى قريش، بيان شده است. نويسنده در تشريح اين واقعه، به نقل از وافدى چنين حكايت مىكند كه سليمان بن عبد الملك از رجاء بن حيوه درخواست نمود تا براى ولايت كشورهاى آفريقايى، فردى صاحب فضل و لايق را معرفى نمايد. رجاء، مدتى سكوت كرده و پس از چند روز، به خدمت سليمان بن عبد الملك رسيد و محمد بن يزيد مولى قريش را معرفى نمود. سليمان نيز او را پسنديده و در سال 99ق، به ولايت گمارد. او مدت دو سال و يك ماه، والى آفريقا بود. <ref>همان، ص 60</ref>. | ||
وفات سليمان بن عبد الملك، وفات عمر بن عبد العزيز، يزيد بن ابى مسلم، بشر بن صفوان، عبيدة بن عبد الرحمن سلمى، كلثوم بن عياض قشيرى، عبيد الله بن حباب، امارت حنظلة بن صفوان، عبد الرحمن بن حبيب، يزيد بن حاتم، داود بن يزيد، روح بن حاتم، نصر بن حبيب، فضل بن روح، محمد بن مقاتل، هرثمة بن اعين، ابراهيم بن اغلب، ابى العباس عبد الله، عنوان ساير بخشهاى كتاب مىباشد. | وفات سليمان بن عبد الملك، وفات عمر بن عبد العزيز، يزيد بن ابى مسلم، بشر بن صفوان، عبيدة بن عبد الرحمن سلمى، كلثوم بن عياض قشيرى، عبيد الله بن حباب، امارت حنظلة بن صفوان، عبد الرحمن بن حبيب، يزيد بن حاتم، داود بن يزيد، روح بن حاتم، نصر بن حبيب، فضل بن روح، محمد بن مقاتل، هرثمة بن اعين، ابراهيم بن اغلب، ابى العباس عبد الله، عنوان ساير بخشهاى كتاب مىباشد. | ||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
در پاورقىها، علاوه بر ذكر منابع، پيرامون برخى از اعلامى كه در متن به آنها اشاره شده، توضيحاتى ارائه شده است. | در پاورقىها، علاوه بر ذكر منابع، پيرامون برخى از اعلامى كه در متن به آنها اشاره شده، توضيحاتى ارائه شده است. | ||
==پانويس == | |||
<references /> | |||
== منابع مقاله == | == منابع مقاله == | ||
مقدمه و متن كتاب. | مقدمه و متن كتاب. | ||
خط ۹۷: | خط ۹۸: | ||
[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8709 مطالعه کتاب تاریخ إفریقیة و المغرب در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور] | [http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8709 مطالعه کتاب تاریخ إفریقیة و المغرب در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور] | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
نسخهٔ ۲۴ اکتبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۸:۳۷
نام کتاب | تاریخ إفریقیة و المغرب |
---|---|
نام های دیگر کتاب | |
پدیدآورندگان | محمد عزب، محمد زینهم (محقق)
ابنرقیق، ابراهیم بن قاسم (نويسنده) |
زبان | عربی |
کد کنگره | DT 199 /الف2ق6 |
موضوع | آفریقای شمالی - تاریخ - 132 - 656ق. - متون قدیمی تا قرن 14
اسلام - تاریخ - متون قدیمی تا قرن 14 مغرب - تاریخ - ۱۳۲ - ۶۵۶ق. - متون قدیمی تا قرن 14 کشورهای اسلامی - تاریخ - سال شمار - متون قدیمی تا قرن 14 |
ناشر | دار الفرجاني للنشر و التوزيع |
مکان نشر | قاهره - مصر |
سال نشر | 1414 هـ.ق |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE14628AUTOMATIONCODE |
معرفى اجمالى
«تاريخ افريقية و المغرب»، اثر رقيق القيروانى، با تحقيق و تعليق دكتر محمد زينهم محمد عزب، اثرى است مختصر پيرامون تاريخ كشورهاى آفريقايى و مغربزمين، در دوران حكومت دولت اغالبه، مصادف با خلافت هشام بن عبد الملك (105ق / 724م - 125ق / 743م) تا پايان دولت امويه (132ق / 750م).
ساختار
كتاب، با مقدمهاى مفصل از محقق آغاز و مطالب، در بيست و هفت بخش، بيان شده است. برخى از اين بخشها، دربردارنده تاريخ يكى از واليان آفريقا بوده و برخى ديگر، در مورد وقايع تاريخى مىباشد.
نويسنده در اكثر موارد، در ابتدا به بيان گوشهاى از خصائص و ويژگىهاى ظاهرى واليان پرداخته و در ادامه، وقايع مهم تاريخى دوران ولايت آنها را ذكر كرده است.
گزارش محتوا
در مقدمه محقق، به بررسى اوضاع سياسى و اجتماعى دول اسلامى، در دوره تاريخى پايان حكومت اموى و ابتداى به قدرت رسيدن عباسيان، پرداخته شده است.
قسمت اول، تاريخ ولايت عقبة بن نافع بر مصر را در خود جاى داده است. وى پسر خاله عمرو بن عاص بوده و در اوايل هجرت به دنيا آمد. وى دو مرتبه فرماندهى لشكركشى به سمت آفريقا را بر عهده داشته است: يك مرتبه، از سال 50 تا 55ق / 670 تا 674م و يك مرتبه، از سال 60 تا 64ق / 680 تا 684م در زمان حكومت معاوية بن ابى سفيان و يزيد بن معاويه. [۱].
در قسمت دوم، تاريخ دوران ولايت زهير بن قيس، بيان شده است. وى در سال 67ق، با سپاهى عظيم از مردان عرب، همراه با اموال فراوان، به سمت آفريقا رفته و در نزديكىهاى شهر قيروان، با كسيلة بن ليوم اوربى مقابله نمود. [۲].
تاريخ وقايع دوران ولايت حسان بن نعمان غسانى، در قسمت سوم، بيان شده است. نويسنده در توصيف اين شخص، به اين نكته اشاره دارد كه مردم آفريقا خيلى از او در هراس بوده و بربرها، مطيع او بودند. [۳].
در قسمت چهارم، به مرگ عبد الملك مروان، اشاره شده است. وى در سال 86ق وفات يافته و پس از وى، فرزندش وليد بن عبد الملك، والى گرديد. [۴].
نحوه به ولايت رسيدن موسى بن نصير، در قسمت پنجم حكايت شده است. در اين باره، چنين مىخوانيم كه وليد بن عبد الملك، با عبد العزيز بن مروان مكاتبه داشته و به او فرمان داده است تا موسى بن نصير را به ولايت كشورهاى آفريقايى بگمارد و وى نيز چنين كرده است. [۵].
در قسمت ششم، جزئياتى از چگونگى فتح شهر طليطله، به دنبال فتح اندلس، به دست طارق بن زياد بيان شده است. وى هنگامى كه به اين شهر رسيد، اشراف آن را جمع كرده، پس از مصادره اموال و ذخاير آنها، قتل عام گستردهاى در آن به راه انداخت. [۶].
اوضاع شهر قرطاجنه و نحوه بناى آن در قسمت هفتم ذكر شده است. چنانكه نويسنده اشاره دارد، قرطاجنه قومى از بازماندگان قوم عاد بودند كه پس از هلاكت آنان بهوسيله طوفان، به مدت هزار سال بر خرابههاى برجاىمانده از شهر قوم عاد زندگى مىكردند تا اينكه زبير بن لاود بن ثمود، بر همان خرابههاى برجاىمانده، شهرى بنا نهاد. وى براى تأمين آب اين شهر، از پدرش كه امير شام و عمهاش كه بر سند و هند حكم مىراند، كمك خواست. پدرش نيز مهندسانى از شام نزد وى فرستاد و ايشان با كمك علم هندسه، به اين شهر آبرسانى نمودند. [۷].
مرگ وليد بن عبد الملك در جمادىالآخر سال 96ق، پس از نه سال و هشت ماه خلافت و به ولايت رسيدن سليمان بن عبد الملك، در قسمت هفتم آمده است. [۸].
در قسمت هشتم، چگونگى به ولايت رسيدن محمد بن يزيد مولى قريش، بيان شده است. نويسنده در تشريح اين واقعه، به نقل از وافدى چنين حكايت مىكند كه سليمان بن عبد الملك از رجاء بن حيوه درخواست نمود تا براى ولايت كشورهاى آفريقايى، فردى صاحب فضل و لايق را معرفى نمايد. رجاء، مدتى سكوت كرده و پس از چند روز، به خدمت سليمان بن عبد الملك رسيد و محمد بن يزيد مولى قريش را معرفى نمود. سليمان نيز او را پسنديده و در سال 99ق، به ولايت گمارد. او مدت دو سال و يك ماه، والى آفريقا بود. [۹].
وفات سليمان بن عبد الملك، وفات عمر بن عبد العزيز، يزيد بن ابى مسلم، بشر بن صفوان، عبيدة بن عبد الرحمن سلمى، كلثوم بن عياض قشيرى، عبيد الله بن حباب، امارت حنظلة بن صفوان، عبد الرحمن بن حبيب، يزيد بن حاتم، داود بن يزيد، روح بن حاتم، نصر بن حبيب، فضل بن روح، محمد بن مقاتل، هرثمة بن اعين، ابراهيم بن اغلب، ابى العباس عبد الله، عنوان ساير بخشهاى كتاب مىباشد.
وضعيت كتاب
فهرست مطالب به همراه فهرست منابع و مصادر عربى و عجمى مورد استفاده محقق، در انتهاى كتاب آمده است.
در پاورقىها، علاوه بر ذكر منابع، پيرامون برخى از اعلامى كه در متن به آنها اشاره شده، توضيحاتى ارائه شده است.
پانويس
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.
پیوندها
مطالعه کتاب تاریخ إفریقیة و المغرب در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور