مصحف خاموشان: تفاوت میان نسخهها
خط ۱۱۳: | خط ۱۱۳: | ||
[[آیات مثنوی معنوی]] | [[آیات مثنوی معنوی]] | ||
[[نقطهی آغاز]] | |||
[[مثنوی معنوی، تصحیح کاظم محمّدی]] | [[مثنوی معنوی، تصحیح کاظم محمّدی]] |
نسخهٔ ۲۹ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۱۹:۵۲
مصحف خاموشان | |
---|---|
پدیدآوران | کاظم محمّدی (نویسنده) |
عنوانهای دیگر | آیات قرآن در دیوان کبیر |
ناشر | انتشارات نجم کبری |
مکان نشر | ایران ـ کرج |
سال نشر | 1388 ش |
چاپ | 1 |
شابک | 3-00-2905-964-978 |
موضوع | مثنوی – قرآن، مولوی، شعر فارسی. |
زبان | فارسي |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | 1آ/5299 PIR |
مصحف خاموشان تألیف کاظم محمّدی میباشد و مشتمل است بر آیات قرآن که در دیوان کبیر یا همان کلّیّات شمس تبریزی وجود دارد. نویسنده پیش از این هم کاری مشابه را در شش دفتر مثنوی معنوی اثر جاودانهی مولوی به انجام رسانده بود که شیوهی او برای نخستین بار نگاشته میشد بدین معنا که بر خلاف دیگران که به ترتیب دفاتر مثنوی و ابیات مسلسل آن چنین میکردند، نویسنده این شیوه را تغییر داد و به سبک و سیاق سوره های قرآن و آیات قرآن ترتیب و نظمیتازه در انداخت و آیات مثنوی معنوی را بر طبق سوره های قرآن از حمد تا ناس را یکی پس از دیگری تنظیم نمود که کاری بس دشوار و البتّه کاملاً علمیو اصولی بود. لازمهی این کار هم آشنایی کامل با مثنوی بود و هم آگاهی واسع و دقیق از متن آیات قرآن که در نویسنده این هر دو به قوّت وجود داشت و ماحصل آن کتاب پر حجم آیات مثنوی معنوی بود و اینک بر همان سبک و سیاق آیات دیوان کبیر را تحت عنوان مصحف خاموشان جمع و تدوین کرده که دشواری این قهراً از کار نخست بیشتر است، زیرا یافتن شواهد آیات در مثنوی بسیار ساده تر از دیوان کبیر به نظر میرسد.
مصحف خاموشان که در بر دارندهی تمام آیاتی است که در دیوان کبیر است طبق سوره های قرآن از حمد تا ناس را شامل میشود. طبیعتاً کسی از غزل و قصیده انتظار آیات و یا احادیث را ندارد ولی با این حال مولانا با استادیِ تمام و با باورمندی به قرآن حتّی در دل غزل نیز جایی برای آیات باز کرده و غزلیات خود را مشحون از آیات قدسی قرآن نموده است. و لذا از این بابت کتاب مصحف خاموشان نیز از ارزشی دوچندان برخوردار است.
ساختار
کتاب مقدّمهای نسبتاً بلند و گویا دارد که زمینهی مطلب که ابیات قرآنی است مشخّص میکند. لفظ مصحف خاموشان نیز برگرفته از یکی از ابیات مولانا در دیوان کبیر به این مضمون است: آن قبلهی مشتاقان ویران نشود هرگز / وآن مصحف خاموشان سی پاره نخواهد شد [۱]. در همین مقدّمه در پژوهشی متمرکز اشاراتی به الفاظی دارد که در بین ابیات کتاب قدسی و آسمانی را نشانه رفته است. ابیاتی که نام قرآن در آن آمده است. ابیاتی که نام مصحف در آنها آمده است و نیز ابیاتی که نام سوره در آنها درج شده است. در نهایت نیز برخی از ابیات که واژهی آیهیا آیات در آنها آمده همگی نشان از ارادت مولانا به این کتاب قدسی و سماوی است.
برای نمونه به چند شاهد اشاره میشود:
بشنو از آیت قرآن مجید | گر تو باور نکنی قول مرا [۲] |
گر تو خواهی نور قرآن در درون جان خویش | هست سرّ نور پاک جمله قرآن صیام [۳] |
مصحف آریم و به ساقی همه سوگند خوریم | که جز از دست و کفت مینستانیم همه [۴] |
رو مطلب تو محال نیست زبان را مجال | سوره کهفم که تو خفته فرو خوانیم [۵] |
سنریهم شد و فی انفسهم | هم توام خوان که ز آیات توام [۶] |
چنان که از متن کتاب پیداست فهرستی کامل از 114 سوره در آن دیده میشود و از از شگفتیهای ادبی است که در متنی که آغاز و انجام و نحوهی سرودن و زمانهای آن هیچکدام پیدا نیست چنین شگفتی ای حاصل شده که تمامیت سوره های قرآن را در خود جای داده است. وجود آیاتی که نشان از اشاراتی کلّی به آیات قرآن دارد و تمام سوره ها را از ابتدا تا انتها در بر میگیرد کاری است کارستان و جمع و تدوین آن نیز عملی است ستودنی و ارزشمند. به هر حال فهرست مطالب کتاب با فهرست قرآن تطبیق شده و یکصد و چهارده سوره را به ترتیب در خود جای داده است.
ترتیب مطالب و ساختار صوری کتاب حاضر چنین است که ابتدا با شماره از 1 تا 114 ترتیب شده است و ذیل هر شماره ای نام همان سوره درج شده مثلاً [1] سوره حمد. در ذیل نام سوره آیهیا آیاتی که در دیوان کبیر وجود داشته عیناً نقل شده و بعد ترجمه ای روان از آن قرار داده شده است و بعد از آن شاهد و یا شواهدی که در کتاب وجود داشتهیکی پس از دیگری با قید سند آمده است و لذا تطبیقی قرآنی و شعری را میتوان در این چینش شاهد بود. نام سوه، متن آیه، شمارهی آیه، متن شاهد شعری، و شمارهی غزل.
گزارش محتوا
مقدّمهی کتاب با اختصاری که دارد شمایی از دید مؤلّف به قرآن و نیز دیدگاه عرفانی مولانا را به نمایش در آورده است. در همین مقدّمه اشاراتی به وحیانی بودن، جامعیّت قرآن، وجود ظاهر و باطن، آیات محکم و متشابه و تأویل پذیر بودن آیات متشابه و این که راسخان بر این امر توانا هستند، این که قرآن افراد را در چند موضع به تحدّی و مبارهی فکری و فرهنگی دعوت کرده وجود دارد. نویسنده همسو با مولانا نگرشی خاص به قرآن را مدّ نظر قرار میدهد و ابیاتی را از قول مولانا در دیوان کبیر شاهد میآورد که قرآن را باید در سلوک انبیاء الهی مدّ نظر قرار داد.
نویسنده در مقدّمه در بارهی این اثر میگوید: بدیهی است که انتظاری که از غزل است شور و پایکوبی و هیجانهای مکرّر است. و کسی انتظار آنرا ندارد که حضور قرآن و حدیث را در بین غزلیات ادراک و احساس نماید. از کارهای بزرگ مولانا این است که در دیوان کبیر هم همان کاری را کرده که در مثنوی. و بر این اساس دیوان کبیر هم مثل مثنوی کتابی کاملاً دینی و قرآنی است. وفور آیات قرآن و قصص انبیاء و احادیث نبوی کتاب غزلیات مولانا را کتابی کاملاً دینی کرده و خواننده را نیز به آن سو سوق میدهد. همانطور که در مثنوی گفتیم در اینجا نیـز دگربار میگوییم: آنان که قرآن را نمیدانند و از آن به دور و برکنارند از بخش عمدهی دیوان کبیر فاصله دارند و به همان میزان هم از فهم آن دور میافتند. کثرت آیات استفاده شده در دیوان کبیر را به راستی نمیتوان نادیده گرفت و در عین حال توجّه به آن نیز به علّت زیادی، مشتاق فارغ از قرآن را در فهم، دچار مشکلات اساسی میکند. و اگر به این وفور آیات، خیل روایات را هم اضافه کنیم دشواری دو چندان میشود. و اگر در این بین باز هم به دین و گرایش دینی و دینی بودن مولانا و آثار او اشاره نماییم میبینیم که بری شدگان از دین، و عرفان گرایان بیدین و دینگریز، از مثنوی و دیوان کبیر فرسنگها فاصله داشته و با کمال تأسّف باید گفت هرگز به فهم او نائل نمیگردند. به هر جهت مولانا گذشته از آیات قرآن که از ابتداء تا انتهاء، آن را در این کتاب ترتیب نمودیم، اشاراتی هم در خلال ابیات و غزلها به اسامیدیگر قرآن داشته که در این مقدّمه میتواند برای مولوی گرایِ قرآن دوست و مشتاقِ دین، مفید و ارزنده باشد[۷].
آوردن شواهدی از غزلیات که در آنها الفاظ قرآن، مصحف، سوره، آیه، سوره ای خاص و یا آیاتی مشهور وجود دارد خواننده را مجاب میکند که دیوان کبیر با آنکه ظاهراً یک دیوان شعر است ولی سرایندهی آن آن را اینگونه بهیک کتاب دینی تبدیل کرده است و مراد خویش را نیز که بسط معنای دین است از همین طریق به خود مشتاقان داده است. ولی کاری که نویسنده کتاب کاظم محمّدی در این کتاب کرده است نیز بسیار عظیم و ستودنی است، زیرا وی برای نخستین بار کتاب مولانا را به این نظم در آورده و با سوره های قرآن، آن هم به طور جامع تدوین نموده است. وقتی که به فهرست کتاب نظر میکنیم تمام سورهها را به ترتیب میتوانیم ببینیم و این حضور کامل از سورهها و آیات به واقع در یک کتاب شعری بی نظیر است. تصوّر این که ابیاتی یا غزلیاتی به طور پراکنده و بدون در نظر داشتن مواردی خاص در طی زمانهای طولانی گفته شود و بعد با چینشی استادانه دیده شود که تمام یکصد و چهارده سورهی قرآن را در بر دارد و از هر کدام آیهیا آیاتی را مدّ نظر قرار داده است به راستی که حیرتزاست و جز تحسین چیزی نمیتوان گفت.
مسلّماً جمع این همه شاهد و تنظیم آن با سورههای قرآن کاری صعب و دشوار است که بدون شناختی کامل از مولانا، شعر و قرآن چنین تدوینی از محالات است. امّا سابقهی درخشان علمینویسنده و این که در دینشناسی و عرفان و به ویژه در مولویشناسی دستی بلند دارد کار را بر وی آسان ساخته و اینهمه نقش عجب را از برای دیدهی هنرمندان و مشتاقان قرآن و عرفان پدید آورده است.
نویسنده کتاب کاظم محمّدی در آخر مقدّمه خود میگوید: باری آنچه که در این اثر مشاهده میکنید برای نخستین بار است که تدوینی بر اساس سورههای قرآن دارد و از سوره ی مبارکه «حمد» تا سوره مبارکه «ناس» را در برگرفته و آیات خاص هر سوره را در آن طبق شماره ترتیب نموده است. وجود این کتاب که مصحف خاموشان نام گرفته در حقیقت مکمّل کار پیشین ، یعنی آیات مثنوی معنوی است و انجام آن میتواند کار را برای فهم بهتر مطالب عرفانی مولانا از طرفی، و از طرفی هم کار مشتاقان قرآن را راحتتر کرده و به فهم آیات نزدیکشان سازد. امید است که مشتاقان مولانا با این اثر به حقیقتِ مولانا که عارفی دیندار و مسلمان و قرآن شناس است هرچه بهتر و بیشتر نزدیک شوند و برای اساتید مولوی پژوه هم کاری مرجع و قابل استناد باشد. به هر روی از هرکه این اثر را میخواند و بهره میگیرد التماس دعا داشته و آروزی این راقم هم این است که این کار عرفانی و قرآنی مورد رضایت خدا و پیامبر(ص) قرار گرفته و باعث خرسندی ولیِّ عارف او یعنـی سـرایندهی دیوان کبیر نیز باشد[۸].
در این کتاب ما با متنی کاملاً دینی مواجه هستیم و نویسنده سعی دارد که مولانا را فردی مقیّد به دین و شریعت نشان بدهد که در تمام کارهای مولوی شناسی او این دید کاملاً برجسته و نمایان است و از این بابت با دیگر پژوهندگان مولوی و مثنوی تفاوتی مشخّص دارد. برای نمونه اگر از کتاب شاهدی را بخواهیم در نظر آوریم توجّه به نخستین سورهیعنی سورهی حمد میتواند روال کار ، گستردگی و دقّت پژوهشگر را به ما نشان بدهد، ضمن اینکه ما از هر دو متن قرآنی و شعری نیز نصیبی وافر میبریم. در ذیل سوره حمد که متن و ترجمهی آن دیده میشود حدود یازده مورد شاهد آورده که مولانا نام این سوره را در غزلیات خود وارد کرده است و در واقع این به منزلهی تمهیدی برای ورود به آیات مندرج در سورهی حمد است. بعد از آن به تفکیک آیات از شماره 1 تا 7 تمام مواردی که با همان الفاظ وجود داشته را به ترتیب قرار داده است. مثلاً برای آیهی نخست «الحمدلله ربّ العالمین» هفت شاهد آورده است. برای آیهی سوّم دو شاهد و برای آیهی چهارم شش شاهد و به همین ترتیب با اختلاف تعداد برای هر آیه ای میتوان اشتشهادی را جست که ما را با معنای شعری آیه همراه و هماهنگ میکند.
بدیهی است که نباید چنین تصوّر کرد که تمام قرآن با الفاظ خاص قدسیِ آن در مثنوی و یا دیوان کبیر وجود داشته باشد، ولی در عین حال باورمندی و ارادت مولانا به قرآن چنین بوده که در حدّ کرامتی ستودنی توانسته در طول زمان و بدون قصد از این آیات در دل ابیات غزل خود استفاده کند و غزلیات خود را نیز اینگونه قداستی معنوی ببخشد. مثلاً بزرگترین سورهی قرآن که بقره است کسی انتظار ندارد که تمام سوره در شعر مولانا وجود داشته باشد، گرچه حتّی وجود دو سه شاهد نیز وی را در این کار والا و برجسته میکرده است در عین حال میتوان با این کتاب شاهد وسعت آیات در این خصوص بود. در سوره بقره طبق چینش نویسنده آیات: 2، 3، 7، 11، 14، 25، 29، 30، 31، 34، 35، 36، 37، 38، 40، 51، 57، 60، 61، 62، 67، 73، 97، 102، 112، 115، 117، 131، 138، 144، 150، 151، 153، 156، 184، 187، 221، 245، 249، 250، 253، 255، 256، 258، 259، 260، 61، 262، 272، 274، 277، 278 و 285 قید شده است، یعنی بیش از پنجاه آیه از سورهی بقره در خلال ابیات مولانا حضوری چشمگیر و نورانی یافته است و این از عجایب است و به طور حتم کسی با این حجم و با این دقّت تا کنون چنین کاری را نکرده است. امّا از نکته ای که نباید غافل بود این که این تعداد از آیات که در سورهی بقره و یا در دیگر سوره ها آمده است گاه شواهدی متعدّد تا ده مورد را برای خود حفظ کرده است و اگر این مکرّرات را هم در نظر بگیریم که در دیوان کبیر پراکنده است باید به وسعت حضور آیات در این کتاب شعری اشاره داشته باشیم.
نمونه ای از سوره بقره شاید برای این منظور کافی باشد. آیهی 31 با این متن: « و علّم آدم الأسماء کلّها ثمّ عرضهم علی الملائکة فقال أنبئونی بأسماء هولاء إن کنتم صادقین». و نامها را به تمامیبه آدم بیاموخت. سپس آنها را به فرشتگان عرضه کرد و گفت: اگر راست میگویید مرا به نامهای اینها خبر دهید.
ازیرا اسمها عین مسمّاست | ز عین اسم آدم عین بین شد [۹] |
ز بهر غیرت آموخت آدم اسما را | ببافت جامع کل پرده های اجزا را [۱۰] |
در مدرسهی آدم با حق چو شدی محرم | بر صدر ملک بنشین تدریس ز اسماء کن [۱۱] |
ور آدم از ایوان دل در نآمدی در آب و گل | تدریس با تقدیس او بالاتر از اسماستی [۱۲] |
ویژگیها
در نگاهی کلّی به کتاب میتوان به نکته هایی خاص برخورد کرد که برخی از آنها بدین شرح است:
- اوّلین نکته نام کتاب است که ما را متوجّه دینی بودن و قرآنی بودن آن میکند و نشان میدهد که این دیوان تنها یک کتاب ادبی و شاعرانهی صرف نیست، بلکه محتوا محور بوده و تعلیم و تربیّت سلوکیِ خود را مبتنی بر قرآن و آیات آن قرار داده است.
- ویژگی اصلی کتاب چنانکه از ظاهر آن پیداست ابتکار نویسنده است که آیات پراکنده در طول دیوان را با زحمت تمام جمع و مرتّب کرده و این کتاب را بر مبنای قرآن و ترتیب سوره های قرآن تنظیم نموده که قبلاً کسی چنین کاری را نکرده بود. ضمن ابتکاری بودن معلوم است که امری شاق و بسیار دشوار نیز بوده است، زیرا فرد باید حدّاقل به دو متن حتّی در ظاهر هم که شده تسلّط داشته باشد و نویسنده کتاب کاظم محمّدی با سابقه و تسلّطی که بر دین و عرفان دارد به خوبی از عهدهی این کار برآمده است.
- ویژگی دیگر این که خواننده با فهرستی که در ابتدای کتاب وجود دارد به سهولت میتواند وارد همان سوره بشود و ناظر به آیاتی باشد که مولانا در دیوان خود وارد کرده است.
- دیگر این که جامعیّت کار چنان است که به نظر نمیآید بیتی و یا آیه ای مغفول مانده و یا از قلم افتاده باشد، مگر در ضرورت و آنهم از بابت مکرّر بودن و یا مشابهتی که قبلاً متذکر آن شدهاند.
وضعیت کتاب
مصحف خاموشان با عنوان فرعی آیات قرآن در دیوان کبیر، تألیف کاظم محمّدی
کتاب یک جلد، دارای مقدّمه و یکصدو چهارده شماره است که نامهای سورههای قرآن است، متن آن فارسی و دارای 625 صفحه و جلد نرم میباشد. ابتدای کتاب هم با فهرست مطالب دسترسی به ابیات و سوره ها را آسان کرده است. چاپ سوّم کتاب نیز از سال 1397 در دست است.
پانویس
منابع مقاله
مقدّمه و متن کتاب