مرزهای کرانمندی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
در این زمینه با این مفهوم، آن هم در حوزهی فلسفه شاید چیزی به انتشار نرسیده باشد، و این به معنای بکر بودن بحث و منفرد بودن آن است. نویسندهی کتاب، [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در بین نوشتههای خود عمدتاً کاری که دیگران نوشته باشند را تکرار نمیکند و همواره به دنبال سوژههای نو و البتّه سخت و پرچالش میگردد. با تخصّصهایی هم که در دین و فلسفه و عرفان دارد از عهدهی کار به دست گرفته نیز خوب بر میآید. در بین نوشتههای او چندین کار وجود دارد که در این هزاره در واقع برای نخستین بار توسّط او صورت گرفته است و از این بابت شاید اوّلین کسی باشد که اوّلینها را شکار و تا به پایان راه برده است. | در این زمینه با این مفهوم، آن هم در حوزهی فلسفه شاید چیزی به انتشار نرسیده باشد، و این به معنای بکر بودن بحث و منفرد بودن آن است. نویسندهی کتاب، [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در بین نوشتههای خود عمدتاً کاری که دیگران نوشته باشند را تکرار نمیکند و همواره به دنبال سوژههای نو و البتّه سخت و پرچالش میگردد. با تخصّصهایی هم که در دین و فلسفه و عرفان دارد از عهدهی کار به دست گرفته نیز خوب بر میآید. در بین نوشتههای او چندین کار وجود دارد که در این هزاره در واقع برای نخستین بار توسّط او صورت گرفته است و از این بابت شاید اوّلین کسی باشد که اوّلینها را شکار و تا به پایان راه برده است. | ||
مقدّمهی کتاب تمهیدی درست برای ورود به بحث اصلی را بر عهده دارد، بدین معنا که با تبیین واژهها و معنا کردن آنها فهم خواننده را نسبت به مرز و کرانمندیِ مورد نظر بالا میبرد. تحلیل واژههای مرز و حد، حدود و ثغور، کرانمندی و بیکرانه و تبیین معنای گستردهی مرز از دید اجتماع و جغرافیا و فرهتک و طبیعت و سیاست چیزی است که مدّ نظر قرار گرفته و نقد و بررسی شده است. نویسنده خود در این باره میگوید: آنچه در اینجا از آن بحث خواهیم کرد مفهومی است که در ذیل مرز وجود دارد، یعنی چیستی، چرایی و تاکجاییِ آن. ضمن اینکه در این مورد نظر و تأمّل خواهیم کرد که آنچه مرز گفته میشود اساساً از کجا پدیدار میشود و باعث و بانیِ آن چه چیزی یا چه شخصی است. با این حال مورد اصلیِ بحث در خصوص کرانمندی و ناکرانمندی است و تبیین و تعیین اینکه آیا بین این دو مرزی وجود دارد یا نه و اگر مرزی وجود دارد، این مرز کجاست یا از کجا تا کجاست و چه کسی این دو مرزِ کرانمند و بیکران را تعیین کرده است. ضمن اینکه باید ببینیم هریک از کرانمند و بیکرانه چه موقعیتی از منظر عقل و وحی دارند. خاصه در خصوص کرانمند، که نشان | مقدّمهی کتاب تمهیدی درست برای ورود به بحث اصلی را بر عهده دارد، بدین معنا که با تبیین واژهها و معنا کردن آنها فهم خواننده را نسبت به مرز و کرانمندیِ مورد نظر بالا میبرد. تحلیل واژههای مرز و حد، حدود و ثغور، کرانمندی و بیکرانه و تبیین معنای گستردهی مرز از دید اجتماع و جغرافیا و فرهتک و طبیعت و سیاست چیزی است که مدّ نظر قرار گرفته و نقد و بررسی شده است. نویسنده خود در این باره میگوید: آنچه در اینجا از آن بحث خواهیم کرد مفهومی است که در ذیل مرز وجود دارد، یعنی چیستی، چرایی و تاکجاییِ آن. ضمن اینکه در این مورد نظر و تأمّل خواهیم کرد که آنچه مرز گفته میشود اساساً از کجا پدیدار میشود و باعث و بانیِ آن چه چیزی یا چه شخصی است. با این حال مورد اصلیِ بحث در خصوص کرانمندی و ناکرانمندی است و تبیین و تعیین اینکه آیا بین این دو مرزی وجود دارد یا نه و اگر مرزی وجود دارد، این مرز کجاست یا از کجا تا کجاست و چه کسی این دو مرزِ کرانمند و بیکران را تعیین کرده است. ضمن اینکه باید ببینیم هریک از کرانمند و بیکرانه چه موقعیتی از منظر عقل و وحی دارند. خاصه در خصوص کرانمند، که نشان می دهد برای خود مرزهایی شناخته شده دارد ولی آیا کسی می تواند محدودهی مرزهای آن را معلوم و مشخّص کند یا نه؟ و این پرسش مدام قابل تکرار خواهد بود و افراد در حوزهی الهیات و فلسفه که یکی از وحی و یکی از عقل دفاع میکند، مدام در پاسخگویی به این پرسشِ مهمّ و اساسی، حرفهایی قابل اعتنا خواهند گفت. ولی میتوان جهان پاسخگو را به این دو منحصر و محصور نکرد و دو گروه دیگر نیز بر این جمع افزود، یکی متألّهان فیلسوف و یکی هم فیلسوفان متألّه. یکی با وجود وحی، باوری هم به عقل دارد و آن دیگری هم در کنار عقل به وحی تکیه میکند؛ و ما در این منظر چهارگانه پاسخهایی درخور را میتوانیم شاهد باشیم<ref>مقدّمه، صص 10-9</ref>. | ||
آنچه که در صورت ظاهر از آیهی نخست سورهی طلاق در ابتدای بحث دیده میشود گر چه کاملاً دینی است و احیاناً فقها از آن حدود و احکام را استنباط میکنند، ولی واقع این است که دایرهی حدود بسیار گستردهتر از حدود ظاهری و فقهی است. طبیعت و جامعه، فرد و خانواده، روابط انسانی، هر چه که دیده میشود و یا دیده خواهد شد تابع حدود الهی است و چیزی یا کسی نیست که نام «موجود» داشته باشد و مشمول حدود و مرز نباشد. بحث حدود و نامحدود و یا کرانمند و ناکرانمند، کرانمندی و ناکرانمندی ما را به جهان و خدا ربط میدهد. خداوند حقیقتی ناکرانمند و نامحدود است، هر چند که این الفاظ نیز از آنجا که زائیدهی ذهن و عقل فلسفی انسان است برازندهی حق نیست ولی در عین حال نشان از آن دارد که محدود و کرانمند نیست و این مصداقی است که باید به آن توجّه کرد. | آنچه که در صورت ظاهر از آیهی نخست سورهی طلاق در ابتدای بحث دیده میشود گر چه کاملاً دینی است و احیاناً فقها از آن حدود و احکام را استنباط میکنند، ولی واقع این است که دایرهی حدود بسیار گستردهتر از حدود ظاهری و فقهی است. طبیعت و جامعه، فرد و خانواده، روابط انسانی، هر چه که دیده میشود و یا دیده خواهد شد تابع حدود الهی است و چیزی یا کسی نیست که نام «موجود» داشته باشد و مشمول حدود و مرز نباشد. بحث حدود و نامحدود و یا کرانمند و ناکرانمند، کرانمندی و ناکرانمندی ما را به جهان و خدا ربط میدهد. خداوند حقیقتی ناکرانمند و نامحدود است، هر چند که این الفاظ نیز از آنجا که زائیدهی ذهن و عقل فلسفی انسان است برازندهی حق نیست ولی در عین حال نشان از آن دارد که محدود و کرانمند نیست و این مصداقی است که باید به آن توجّه کرد. |
نسخهٔ ۲۲ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۱۶:۵۰
مرزهای کرانمندی | |
---|---|
پدیدآوران | کاظم محمّدی (نویسنده) |
ناشر | انتشارات نجم کبری |
مکان نشر | ایران ـ کرج |
سال نشر | 1400 ش |
چاپ | 1 |
شابک | 5-14-6299-622-978 |
موضوع | فلسفه، فقه، جنبه های قرآنی. |
زبان | فارسي |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | 104 BP |
مرزهای کرانمندی نوشتهی کاظم محمّدی کتابی است فلسفی که متأسّفانه در کتابخانهی ملّی به خطا آن را در ذیل فق و حدود و حقوق اسلامی قید کردهاند. در واقع لفظ حدود الله که در متن با توجّه به آیات قرآنی مورد استفاده قرار گرفته کتابدار کتابخانهی ملّی به خطا افتاده و تورّقی کافی و نظری وافی در متن نینداخته تا نظریات فلسفیِ آن را ببیند. برای این که معلوم شود کار از نوع فکر و فلسفه است کافی بود تورّقی سریع صورت بگیرد و یا فهرست مطالب و یا منابع را از نظر بگذراند. به هر حال این کتاب از جمله کتابهایی است که از سویی فلسفی است و از دیگر سو مربوط به انسان شناسی میشود، گرچه عنصر اپیستمولوژیک آن نیز بسیار قوی است.
کتاب گرچه از مرز سخن گفته و تشابه صوری با مفهوم مرز برقرار میکند و حتّی از آن نیز میتوان استفاده ای کاربردی کرد، با این حال مرزهای اندیشه را مدّ نظر قرار داده و بدان سو مایل است. و از کرانمند در برابر ناکرانمند یا بی کرانه دو مفهوم واجب و ممکن را تداعی میکند ولی بحث کتاب در این است که اگر انسان و عالم کرانمندند مرزهای کرانمندی کجاست و چگونه میتوان آن مرزها را تشخیص داد و یا حدود آن را تعیین کرد. در عین حال بحث از عدول از کرانه ها و خروج از مرزها نیز در این حوزه مطرح میشود. به هر جهت کتابی است بکر با موضوعی نو و در عین حال با تحلیلی ویژه که منحصراً به نویسنده ربط پیدا میکند.
در همان ابتدای کتاب در بخش مقدّمه عنوانی وجود دارد به نام «متألّهان و فلاسفه»، همین عنوان میتوانست سندنویس کتابخانه را روشن کند که موضوع کتاب را درست تشخیص بدهد. ضمن این که مقولهی کرانمندی و ناکرانمندی امری است کاملاً عقلانی و فلسفی. این چیزی است که در طول کتاب میتوان آن را یافت. برداشت و نقد از گفتههای برخی از فلاسفه که در اینجا سخنان متألّه شهیر پل تیلیخ مد نظر است چیزی است که مؤلّف به آن متوجّه بوده و به نقد آن پرداخته است. چنانکه بیان شد این موضوع در فلسفه متأسّفانه اگر نگوییم بی سابقه لااقل میتوانیم به کم سابقه بودنش اشاره کنیم. با این حساب مراد از مرزها، تمام آن چیزی است که معنا و مفهوم، عقل و فلسفه میتوان در نظر آورد. هر چیزی که هست اعم از مادی و معنوی. و چیزی در عالم امکان نیست که نتوان برای آن مرز یا مرزهایی را لحاظ کرد. این اثر در پی تبیین مسئلهی مرزهای معنای و مفهومی است که به نظر توفیق خوبی یافته است.
ساختار
کتاب مرزهای کرانمندی کتابی است فلسفی در یک جلد با بیانی روان به زبان فارسی و در حجمی متوسّط کمتر از 300 صفحه. که به بیان مفهومی فلسفی میپردازد و غرض آن آشنا ساختن خواننده با مرزهای معنوی و فکری است و در واقع بر این مبنا میاندیشد که آیا اساساً مرزی در این باره وجود دارد یا نه؟ و اگر دارد، این مرز تا کجا ست. با آنکه دامنهی سخن گسترده است ولی در تمام این پهنه چیز واحدی را دنبال میکند و با لفظ کرانمندی به بیان مرزداری هر چیزی میاندیشد که کرانمند است، هر چند که وی لفظ کرانمند را نیز اگر هم در دوردستها باشد و یا بسیار درازدامن محسوب شود نیز مرز مینامد و بر این است که در دایرهی امکان خود امکان و هر چیزی که در آن است دارای مرزی شناخته است.
در فهرست کتاب ظاهراً با دو مطلب مواجه هستیم، یکی مقدّمه و یکی هم مرزهای کرانمندی، چنانکه از فهرست مطالب پیداست غیر از مقدّمه کتاب در واقع یک فصل بیشتر ندارد و آن هم با نام کتاب یکسان است: «مرزهای کرانمندی». در واقع کتاب پیوستگی کاملی دارد که تا آخر باید با همان سیری که مؤلّف در نظر گرفته است همراه شد تا به کنه مطلب راه یافت. امّا مقدّمهی کتاب خود زیر مجموعههایی دارد، بخشی از متألّهان و فلاسفه میگوید و مفهوم مرز را از آن منظر مورد تفحّص قرار میدهد. بعد از آن عنوان فرعی دیگری دارد به نام «نگاهی به واژگان» مه در اینجا به بیان و بررسی چند واژه میپردازد که با اصل کتاب منطبق و مربوط است. این واژگان عبارتند از: مرز. حدّ و حدود. کرانمند و بیکران، با مترادفهایی به مانند محدود و نامحدود، متناهی و نامتناهی، مقیّد و مطلق، باپایان و پایاندار و بی پایان، و نیز: بسته و باز.
فصل اصلی کتاب که یکی بیش نیست و به تطویلِ تمام به شرح و تفسیر تدوری مؤلّف میپردازد چنانکه گفته شد مرزهای کرانمندی نام دارد که همان نام کتاب است. این فصل با ذکر آیهی نخست از سوره طلاق که به حدود الهی و خروج از آن اشاره میکند آغاز میشود که در واقع بحث اصلی هم همین است، یعنی شناختن حدود و مراعات کردن آن. ضمن این که امکان عدول و خروج از آن نیز در دستور بررسی قرار گرفته است. چرایی و چگونگی و نیز کی و کجایی آن نیز به طور مستند مورد پرداخت واقع شده است. این فصل اصلی از صفحه 31 آغاز میشود و تا صفحه 266 ادامه مییابد. یعنی حدود 230 صفحه به طور پیوسته بحث را دنبال میکند. ولی شیوهی پرداخت به گونهای نیست که ملالت و خستگی بیاورد، زیرا روال کار با استنادات و شواهد و تحلیلهای عرفانی، فلسفی و دینی چنان است که خواننده را با خود همراه میکند و خواننده نیز میلی به عقب ماندن از متن نویسنده را ندارد. نوع نگارش از بابت صورت و معنا به گونهای است که گام به گام از افقی نرم به مرور به اوج حرکت میکند و تا امتدادی در همان اوج سیر مینماید و بعد، از میانه به آرامی رو به پایین حرکت میکند، در این حرکت بالا و پایین که به تدریج و به آرامی صورت میگیرد هیچ سختی ای از بابت معنا و مفهوم خواننده را در بر نمیگیرد.
کتاب مرزهای کرانمندی از آنجا که اثری فلسفی است و از سوی نویسنده به طور مستقیم طرح و تفسیر میشود کمتر با ارجاعات مواجه میشویم. نویسنده تزی را آغاز کرده که باید خود آن را شرح و تفسیر کند این است که با کمترین پاورقی در این اثر روبرو میشویم. امّا قابل ذکر است که نویسنده میگوید لفظ مرز را به مفهومی که شرح میدهد از عنوان یکی از سخنرانیهای پل تیلیخ الهیدان برجسته مسیحی با رویکردی اگزیستانسیالیستی برداشت کرده است امّا در این برداشت گذشته از صورت در معنای آن نیز احیاناً چالشهایی داشته است که خود در طول بحث از آنها یاد میکند. کتاب با سخنانی از قدّیس آگوستین در اعترافات به پایان میرسد.
گزارش محتوا
کتاب مرزهای کرانمندی اثری است فلسفی با رویکردی انسان شناسانه که قرار است ما را با مرزهای صوری و معنوی چنانکه هستند آشنا و مواجه کند. در این راستا ترکیب مرز و کرانمند که هر دو مفهومی واحد را دنبال میکنند بیانگر آن است که برای جهان امکان چیزی جز مرز رقم نخورده و انسان هرگونه که حرکت کند و هر مقدار که سیر نماید از هر سو با کرانمندی و یا مرزهایی شناخته یا ناشناخته مواجه میشود. این مفهوم فلسفی که ابتکار و اجتهاد نویسنده است جز با خوانش متن او سرانجامی نمییابد و شاید صرفاً با این خوانش است که معنادار میشود.
در این زمینه با این مفهوم، آن هم در حوزهی فلسفه شاید چیزی به انتشار نرسیده باشد، و این به معنای بکر بودن بحث و منفرد بودن آن است. نویسندهی کتاب، کاظم محمّدی در بین نوشتههای خود عمدتاً کاری که دیگران نوشته باشند را تکرار نمیکند و همواره به دنبال سوژههای نو و البتّه سخت و پرچالش میگردد. با تخصّصهایی هم که در دین و فلسفه و عرفان دارد از عهدهی کار به دست گرفته نیز خوب بر میآید. در بین نوشتههای او چندین کار وجود دارد که در این هزاره در واقع برای نخستین بار توسّط او صورت گرفته است و از این بابت شاید اوّلین کسی باشد که اوّلینها را شکار و تا به پایان راه برده است.
مقدّمهی کتاب تمهیدی درست برای ورود به بحث اصلی را بر عهده دارد، بدین معنا که با تبیین واژهها و معنا کردن آنها فهم خواننده را نسبت به مرز و کرانمندیِ مورد نظر بالا میبرد. تحلیل واژههای مرز و حد، حدود و ثغور، کرانمندی و بیکرانه و تبیین معنای گستردهی مرز از دید اجتماع و جغرافیا و فرهتک و طبیعت و سیاست چیزی است که مدّ نظر قرار گرفته و نقد و بررسی شده است. نویسنده خود در این باره میگوید: آنچه در اینجا از آن بحث خواهیم کرد مفهومی است که در ذیل مرز وجود دارد، یعنی چیستی، چرایی و تاکجاییِ آن. ضمن اینکه در این مورد نظر و تأمّل خواهیم کرد که آنچه مرز گفته میشود اساساً از کجا پدیدار میشود و باعث و بانیِ آن چه چیزی یا چه شخصی است. با این حال مورد اصلیِ بحث در خصوص کرانمندی و ناکرانمندی است و تبیین و تعیین اینکه آیا بین این دو مرزی وجود دارد یا نه و اگر مرزی وجود دارد، این مرز کجاست یا از کجا تا کجاست و چه کسی این دو مرزِ کرانمند و بیکران را تعیین کرده است. ضمن اینکه باید ببینیم هریک از کرانمند و بیکرانه چه موقعیتی از منظر عقل و وحی دارند. خاصه در خصوص کرانمند، که نشان می دهد برای خود مرزهایی شناخته شده دارد ولی آیا کسی می تواند محدودهی مرزهای آن را معلوم و مشخّص کند یا نه؟ و این پرسش مدام قابل تکرار خواهد بود و افراد در حوزهی الهیات و فلسفه که یکی از وحی و یکی از عقل دفاع میکند، مدام در پاسخگویی به این پرسشِ مهمّ و اساسی، حرفهایی قابل اعتنا خواهند گفت. ولی میتوان جهان پاسخگو را به این دو منحصر و محصور نکرد و دو گروه دیگر نیز بر این جمع افزود، یکی متألّهان فیلسوف و یکی هم فیلسوفان متألّه. یکی با وجود وحی، باوری هم به عقل دارد و آن دیگری هم در کنار عقل به وحی تکیه میکند؛ و ما در این منظر چهارگانه پاسخهایی درخور را میتوانیم شاهد باشیم[۱].
آنچه که در صورت ظاهر از آیهی نخست سورهی طلاق در ابتدای بحث دیده میشود گر چه کاملاً دینی است و احیاناً فقها از آن حدود و احکام را استنباط میکنند، ولی واقع این است که دایرهی حدود بسیار گستردهتر از حدود ظاهری و فقهی است. طبیعت و جامعه، فرد و خانواده، روابط انسانی، هر چه که دیده میشود و یا دیده خواهد شد تابع حدود الهی است و چیزی یا کسی نیست که نام «موجود» داشته باشد و مشمول حدود و مرز نباشد. بحث حدود و نامحدود و یا کرانمند و ناکرانمند، کرانمندی و ناکرانمندی ما را به جهان و خدا ربط میدهد. خداوند حقیقتی ناکرانمند و نامحدود است، هر چند که این الفاظ نیز از آنجا که زائیدهی ذهن و عقل فلسفی انسان است برازندهی حق نیست ولی در عین حال نشان از آن دارد که محدود و کرانمند نیست و این مصداقی است که باید به آن توجّه کرد.
در فصل مرزهای کرانمندی از انواع مرزها سخن میرود، طبیعی، اجتماعی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، و در این کتاب چنین میگوید که همه چیز دارای مرز است، چه شناخته و چه ناشناس. نویسنده در بخشی از این مقوله سخن میگوید که چرا باید مرز باشد و یا اصلاً مرز از کجا پدیدار شده است. [۲]. نویسنده اشاره ای قابل تأمّل دارد که: عمده آن است که انسان در هیچ حالی از مرزهای خود نمیتواند عبور کند. برای عبور کردن از خود، باید فرد به تمامیِ خود راه یافته باشد. این نکتهی بسیار مهم است. یعنی هر چه که تصوّر کنیم خواهی نخواهی در پنهانی ها در مرزهای ناشناخته و درونی وابسته هستیم و هرگز نمیتوانیم از مرزهای عقلانی و معنوی عبور کنیم، گویی که ما تا هرجا که برویم همچنان داخل مرز عبور میکنیم و امکان عدول از مرز برای هیچ کس ممکن نیست.
ویژگیها
کتاب مرزهای کرانمندی به مانند دیگر آثاری که از کاظم محمّدی به انتشار رسیده در راستای دین، عرفان و فلسفه است که میتوان برای آن نکاتی را متذکّر شد:
- نام کتاب کاملاً پیچیده است، زیرا فراتر از تصوّر عمومی است، از آنجا که به مرزهای معنوی و عقلانی اشاره می شود. ترکیب مرزهای کرانمندی ترکیبی پیچیده و قابل تأمّل است.
- کتاب در راستای انسان شناسی نوشته شده است و آنتروپولوژیِ فلسفی را دنبال میکند.
- کتاب از بابت طرح موضوع و پرداختن آن بسیار قابل توجّه است.
- نگرش همه جانبه به مسئلهی مرز و معادلهای آن با پرسشهایی که در طول کتاب مطرح شده بسیار گیراست.
- نویسنده در این اثر به مانند دیگر آثار خود صراحتی در گفتار دارد و نقدهایی مهم و کارساز را برای خواننده ارائه میدهد.
- استفاده از منابع گسترده و بیان و نقد آراء عارفان و فیلسوفان مشهور از دیگر ویژگیهای این اثر است.
وضعیت کتاب
مرزهای کرانمندی، تألیف کاظم محمّدی
کتاب در یک جلد با مقدّمهای مهم و بلند نوشته شده است. متن کتاب فارسی است و دارای 288 صفحه است. کتاب حاضر در قطع رقعی و با جلد نرم و کاغذ مرغوب منتشر شده. در آغاز، فهرست مطالب درج شده و در انتهای اثر هم فهرست جامعی از منابع و مأخذ و همینطور نمایهی کامل دیده میشود.
پانویس
منابع مقاله
مقدّمه و متن کتاب