۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
#نويسنده به نقل از بعضى از آثار حكيم ملا صدراى شيرازى براى توضيح معناى طهارت چنين نوشته است: علم قرآن، همانگونهكه خداى تعالى فرموده: {{متن قرآن|لاَ يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ|سوره=واقعه|آیه=79}}، علمى است كه آن را جز اهل طهارت و تقديس و تجرد و تنزيه لمس نمىكنند؛ چون مراد به اين طهارت، شستن صورت و ريش و پاك كردن لباس و بدن نيست، بلكه مقصود پاكسازى قلب از آلودگى شهوت و غضب و جداسازى او از عقايد فاسد، نجاسات كفر، تشبيه، تجسيم، تعطيل، حلول، اتحاد، انكار معاد، حشر ارواح، اجساد و مانند آن است <ref>همان، ص555</ref>. | #نويسنده به نقل از بعضى از آثار حكيم ملا صدراى شيرازى براى توضيح معناى طهارت چنين نوشته است: علم قرآن، همانگونهكه خداى تعالى فرموده: {{متن قرآن|لاَ يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ|سوره=واقعه|آیه=79}}، علمى است كه آن را جز اهل طهارت و تقديس و تجرد و تنزيه لمس نمىكنند؛ چون مراد به اين طهارت، شستن صورت و ريش و پاك كردن لباس و بدن نيست، بلكه مقصود پاكسازى قلب از آلودگى شهوت و غضب و جداسازى او از عقايد فاسد، نجاسات كفر، تشبيه، تجسيم، تعطيل، حلول، اتحاد، انكار معاد، حشر ارواح، اجساد و مانند آن است <ref>همان، ص555</ref>. | ||
#همچنين نويسنده براى توضيح معناى وجود معلول، چنين نوشته است: وجود معلول متقوم و وابسته به وجود علتش است. اين وابستگى، همانند ارتباط «نقص و تمام» و «ضعف و قوت» و «امكان و وجوب» است. وجود معلول در نزد مشائيان متقوم و وابسته به علت اوست و آن را از نظر ماهيتش بدون نظر به علتش نمىتوان تصور كرد تا چه برسد به آنكه در خارج حاصل شود و عدم نپذيرد، بلكه عدم از اين حيثيت (ماهيت) لازمه معلول است <ref>همان، ص1216</ref>. | #همچنين نويسنده براى توضيح معناى وجود معلول، چنين نوشته است: وجود معلول متقوم و وابسته به وجود علتش است. اين وابستگى، همانند ارتباط «نقص و تمام» و «ضعف و قوت» و «امكان و وجوب» است. وجود معلول در نزد مشائيان متقوم و وابسته به علت اوست و آن را از نظر ماهيتش بدون نظر به علتش نمىتوان تصور كرد تا چه برسد به آنكه در خارج حاصل شود و عدم نپذيرد، بلكه عدم از اين حيثيت (ماهيت) لازمه معلول است <ref>همان، ص1216</ref>. | ||
#همچنين نويسنده براى توضيح معناى اهل يمين چنين نوشته است: اهل يمين همان اهل سلوك و عمل و ابرار هستند و بر حسب اعمالشان مراتبى دارند و براى آنان درجاتى در ثوابشان بر حسب درجات بهشت وجود دارد؛ {{متن قرآن|وَ لِكُلٍّ دَرَجَاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَ لِيُوَفِّيَهُمْ أَعْمَالَهُمْ وَ هُمْ لاَ يُظْلَمُونَ|سوره=الأحقاف|آیه=19}}و <ref>همان، ص163</ref>. | #همچنين نويسنده براى توضيح معناى اهل يمين چنين نوشته است: اهل يمين همان اهل سلوك و عمل و ابرار هستند و بر حسب اعمالشان مراتبى دارند و براى آنان درجاتى در ثوابشان بر حسب درجات بهشت وجود دارد؛ {{متن قرآن|وَ لِكُلٍّ دَرَجَاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَ لِيُوَفِّيَهُمْ أَعْمَالَهُمْ وَ هُمْ لاَ يُظْلَمُونَ|سوره=الأحقاف|آیه=19}}و<ref>همان، ص163</ref>. | ||
#عنوان «موسوعة مصطلحات صدرالدين الشيرازي»، چنين القا مىكند كه در اين اثر فقط اصطلاحات نوشته شده و بلكه كتاب حاضر فرهنگ اصطلاحات خاصّ صدرالدين شيرازى است؛ درحالىكه چنين نيست و همه واژههاى بحثشده در اين اثر، اصطلاح به معنى دقيق كلمه نيستند، بلكه بسيارى از آنها، كلماتى عامّ هستند و لغتى بيش نيستند كه در نوشتههاى دانشمندان و همچنين در آثار حكيم ملا صدراى شيرازى هم مطرح شدهاند و هيچ معناى اصطلاحى ويژهاى در علوم اسلامى ندارد؛ بهطور مثال «شهادت»، «شهداء» و «شهوت» كه در اين كتاب آمده <ref>همان، ص491</ref> اصطلاح نيستند. | #عنوان «موسوعة مصطلحات صدرالدين الشيرازي»، چنين القا مىكند كه در اين اثر فقط اصطلاحات نوشته شده و بلكه كتاب حاضر فرهنگ اصطلاحات خاصّ صدرالدين شيرازى است؛ درحالىكه چنين نيست و همه واژههاى بحثشده در اين اثر، اصطلاح به معنى دقيق كلمه نيستند، بلكه بسيارى از آنها، كلماتى عامّ هستند و لغتى بيش نيستند كه در نوشتههاى دانشمندان و همچنين در آثار حكيم ملا صدراى شيرازى هم مطرح شدهاند و هيچ معناى اصطلاحى ويژهاى در علوم اسلامى ندارد؛ بهطور مثال «شهادت»، «شهداء» و «شهوت» كه در اين كتاب آمده <ref>همان، ص491</ref> اصطلاح نيستند. | ||
#:افزون بر آنكه بسيارى از اصطلاحات ذكرشده در اينجا، هيچ اختصاصى به حكيم ملا صدراى شيرازى ندارند و داراى بار معنايى خاصى در آثار ايشان نيستند؛ بهعنوان مثال «طهارت» كه در اين كتاب آمده <ref>همان، ص555</ref>، هرچند واقعاً اصطلاح است و در فقه معنايى خاصّ دارد و در اينجا هم به معناى اصطلاحى ديگرى كه در عرفان مطرح است، به كار رفته، ولى اصطلاح خاصّ حكيم ملا صدراى شيرازى نيست و هيچ ويژگى معنايى براى آن در مطالب او نيست كه در آثار ديگران ذكر نشده باشد و از اين قبيل فراوان است. | #:افزون بر آنكه بسيارى از اصطلاحات ذكرشده در اينجا، هيچ اختصاصى به حكيم ملا صدراى شيرازى ندارند و داراى بار معنايى خاصى در آثار ايشان نيستند؛ بهعنوان مثال «طهارت» كه در اين كتاب آمده <ref>همان، ص555</ref>، هرچند واقعاً اصطلاح است و در فقه معنايى خاصّ دارد و در اينجا هم به معناى اصطلاحى ديگرى كه در عرفان مطرح است، به كار رفته، ولى اصطلاح خاصّ حكيم ملا صدراى شيرازى نيست و هيچ ويژگى معنايى براى آن در مطالب او نيست كه در آثار ديگران ذكر نشده باشد و از اين قبيل فراوان است. |
ویرایش