۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مولف' به 'مؤلف') |
|||
(۱۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class= | <div class="wikiInfo"> | ||
[[پرونده:NUR03705.jpg|بندانگشتی|مراغهای، زینالعابدین]] | [[پرونده:NUR03705.jpg|بندانگشتی|مراغهای، زینالعابدین]] | ||
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | ||
|- | |- | ||
! نام!! data-type= | ! نام!! data-type="authorName" |مراغهای، زینالعابدین | ||
|- | |- | ||
| | |نامهای دیگر | ||
|data-type= | | data-type="authorOtherNames" | مراغهیی، حاجی زینالعابدین | ||
مراغهای، زینالعابدین بن علی | مراغهای، زینالعابدین بن علی | ||
|- | |- | ||
|نام پدر | |نام پدر | ||
|data-type= | | data-type="authorfatherName" |مشهدى على | ||
|- | |- | ||
|متولد | |متولد | ||
|data-type= | | data-type="authorbirthDate" |1255ق | ||
|- | |- | ||
|محل تولد | |محل تولد | ||
|data-type= | | data-type="authorBirthPlace" |مراغه | ||
|- | |- | ||
|رحلت | |رحلت | ||
|data-type= | | data-type="authorDeathDate" |1328ق | ||
|- | |- | ||
|اساتید | |اساتید | ||
|data-type= | | data-type="authorTeachers" | | ||
|- | |- | ||
|برخی آثار | |برخی آثار | ||
|data-type= | | data-type="authorWritings" |[[سیاحتنامه ابراهیمبیگ]] | ||
|-class= | |- class="articleCode" | ||
|کد مؤلف | |کد مؤلف | ||
|data-type= | | data-type="authorCode" |AUTHORCODE03705AUTHORCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''زینالعابدین مراغهاى''' (1255-1328ق)، نویسنده و روشنفکر، روزنامهنویس، از آزادیخواهان دوره مشروطه ایران، نویسنده کتاب [[سیاحت نامه ابراهیم بیگ]] | |||
== ولادت == | |||
در 1255ق در مراغه متولد شد. | |||
او فرزند مشهدى على، بازرگانزاده ثروتمندى از مردم | او فرزند مشهدى على، بازرگانزاده ثروتمندى از مردم آذربایجان و از کسانى بود که خیلى زود به اردوى آزادىخواهان و طرفداران اصلاحات پیوست. پدران او از اکراد ساوجبلاغ (مهاباد کنونى) و از خانهاى آن سامان بودند و طریقه تسنن و مذهب شافعى داشتند، اما بعدها به کیش تشیع گرویدند و در مراغه مشغول کسب و کار و تجارت شدند. | ||
== تحصیلات == | |||
زینالعابدین در هشت سالگى به دبستان رفت و هشت سال راه مکتب پیمود و مختصر سوادى اندوخت. در شانزده سالگى به حجره پدر درآمد و در بیست سالگى به اردبیل رفت و از آن هنگام در اردبیل و مراغه به قول خود «بناى اعیانى گذاشت و اسب و نوکر و تفنگدار فراهم آورد و از اداى مالیات هم گردن پیچید و زدن راهدار و فحاشى به میزان آقاسى و کدخدا و فراش را یکى از افتخارات خود قرار داد». | |||
پس از مدتى | پس از مدتى پریشانى از هر جهت روى آورد و زندگانى در ایران براى او سخت دشوار شد و ناچار با برادر دیگر خود ترک یار و دیار گفته با اندک مایهاى که داشت، مانند بسیارى از تجار ورشکسته آن زمان عازم قفقاز شد و در شهر تفلیس، پایتخت گرجستان، که در آن اوان کسى از ایرانیان در آنجا نبود، رحل اقامت افکند و در مدت سه چهار سال، چند هزار منات از بقالى فراهم آورد. | ||
کم کم عدهاى از ایرانیان کارگر به تفلیس روى آوردند و میرزا اسدالله ناظمالدوله، ژنرال کنسول ایران در تفلیس، او را به ویس کنسولى (نایب قنسولى) شهر کتائیس معین کرد. او خود در این باره مىگوید: «... آن وقت ما هم کنسول و هم رئیس قوم و ملت و هم تاجر شدیم و رعایت هموطنان را که تماماً مفلس و فقیر بودند، از جمله فرایض شمرده بنا گذاشتیم هم تذکره و هم مایحتاج ایشان را، از خوراک و پوشاک، دادن. در مدت قلیلى دفتر پرشد: على خوئى صدمنات، حسینقلى تبریزى هفتاد منات، فلان سلمانى پنجاه مناب و... هرچه اندوخته چند ساله بود از دستمان بردند. یکى گریخت، دیگرى را گرفتند، آن یکى قمار باخت و آن دیگرى بیمار شد». | |||
خلاصه باز دست خالى مانده ناچار به | خلاصه باز دست خالى مانده ناچار به کریمه رفت و در آنجا بارگشود. دو برادر گاهى به استانبول رفته خرید جزئى میکردند و در کریمه به بهاى بیشترى مىفروختند، تا در اندک زمانى باز سرمایه کافى به دست آوردند. در سال 1294ق، جنگ روس و عثمانى درگرفت و برادران به یالتا، شهر ییلاقى امپراتور، رفتند و در آنجا کارشان رونق گرفت و سر و کارشان با امیران، درباریان و اهل دیوان افتاد و زینالعابدین به وسیله شاهزاده خانم، زوجه پرنس ورانسوف معروف، به امپراتریس معرفى شد و حرمت و اعتبار برادران به جایى رسید که نامشان را «تاجر درستکار ایرانى» گذاشتند و بالاخره از او خواستند که تبعیت دولت روس را بپذیرد تا امتیازاتى به او بدهند و چون در این باره اصرار ورزیدند و او چند مرتبه در استانبول از کنسولگرى اذیت و حقارت دیده بود، قبول تبعیت کرد و پس از اداى سوگند، از تابعان دولت روس شناخته شد. | ||
چند سال بعد، در استانبول تأهل | چند سال بعد، در استانبول تأهل اختیار کرد و زن خود را نیز به یالتا آورد و از او صاحب سه فرزند شد و سالها در آنجا به خوشى و آسایش به سربرد. اما عشق و علاقه به میهن دمى آسودهاش نمىگذاشت و پیوسته خود را به گناه خیانت به کیش و میهن نکوهش مىکرد و از اینکه «طوق لعنت تبعیت اجنبى را به گردن انداخته» و در چنان موقعى که برادران او در زیر فشار جور و ستم حکام مستبد جان مىدهند، او دور از پیکار سیاسى در مملکت غربت زندگى آرام و آسودهاى مىگذراند، همواره با وجدان خود در کشمکش بود. مدتها در این اندیشه با سوز و گداز نهانى به سر مىبرد تا بالاخره تصمیم خود را گرفت و مغازه و کالاى خود را به بهاى ارزان فروخته و راهسپار استانبول شد و خانواده خود را در آنجا گذاشته براى اداى فرضیه حج عازم مکه شد. | ||
وى سالها با | وى سالها با تبعیت روس در استانبول مىزیست تا بالاخره به وسیله میرزا محمود خان علاءالملک، سفیر کبیر ایران در عثمانى، تقاضاى ترک تبعیت از دولت روسیه کرد و این کار که ابتدا چنان دشوار مىنمود، به دست پرنس ارفعالدوله انجام یافت و مدتها بعد در 1321ق تقاضایش پذیرفته شد. او براى همیشه در ترکیه اقامت گزید و با شوق و علاقه وافر در راه خدمت به وطن، از راه قلم به مبارزات سیاسى پرداخت. وى که به اعتراف خود «معانى و بیان و منطق برهان نخوانده و علوم و ادبیات ندیده» ولى به هر حال، مرد با سواد، کتاب خوانده و آشنا به اوضاع زمان و عصر خود بود، در مدت اقامت خود در عثمانى مخصوصاًً با روزنامه شمس استانبول همکارى داشت و مقالات سودمندى در آن روزنامه و نیز در روزنامه حبل المتین کلکته مىنوشت، در بین رمانهاى انتقادى فارسى، رمان سیاسى «سیاحتنامه ابراهیم بیگ» در زمان خود شهرت فراوان یافت و در سرتا سر ایران با حرص و ولع بسیار خوانده مىشد. | ||
در | == وفات == | ||
تا آنکه به سال 1328ق، در هفتاد و سه سالگى در استانبول در گذشت. | |||
== منابع== | ==منابع مقاله== | ||
#پایگاه اطلاعرسانى آریائیان، 20 اردیبهشت 1390. | |||
#[https://www.ketabrah.ir/author/6498-%D8%B2%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D9%84%D8%B9%D8%A7%D8%A8%D8%AF%DB%8C%D9%86-%D9%85%D8%B1%D8%A7%D8%BA%D9%87-%D8%A7%DB%8C پایگاه کتابراه] | |||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
[[سیاحت نامه ابراهیم بیگ]] | [[سیاحت نامه ابراهیم بیگ]] | ||
[[رده:زندگینامه]] | [[رده:زندگینامه]] | ||
[[رده:مرداد(1400)]] |
ویرایش