صيانة القرآن من التحريف: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'شيخ صدوق' به 'شيخ صدوق'
جز (جایگزینی متن - 'علامه طباطبايى' به 'علامه طباطبايى')
جز (جایگزینی متن - 'شيخ صدوق' به 'شيخ صدوق')
خط ۶۷: خط ۶۷:
نويسنده در فصلى از كتاب، با عنوان «گواهى صاحب‌نظران اهل سنت به پيراستگى شيعه از قول به تحريف»، گفتار چهارتن از عالمان اهل سنت را آورده است؛ به‌عنوان مثال ابوالحسن اشعرى (م 330)، بنيان‌گذار مشرب اشاعره در كتاب معروف خود «مقالات الإسلاميين» اذعان مى‌كند كه گروهى از شيعه - عقل‌گرايان در برابر نقل‌گرايان - بر نزاهت كامل قرآن از هرگونه تحريف و دخل و تصرف، پاى فشرده‌اند <ref>همان</ref>.
نويسنده در فصلى از كتاب، با عنوان «گواهى صاحب‌نظران اهل سنت به پيراستگى شيعه از قول به تحريف»، گفتار چهارتن از عالمان اهل سنت را آورده است؛ به‌عنوان مثال ابوالحسن اشعرى (م 330)، بنيان‌گذار مشرب اشاعره در كتاب معروف خود «مقالات الإسلاميين» اذعان مى‌كند كه گروهى از شيعه - عقل‌گرايان در برابر نقل‌گرايان - بر نزاهت كامل قرآن از هرگونه تحريف و دخل و تصرف، پاى فشرده‌اند <ref>همان</ref>.


3. ارائه ديگاه عالمان شيعه: نويسنده در چاپ نخست كتاب، ديدگاه بسيارى از عالمان شيعه را بر اساس سير تاريخى منعكس ساخته بود، اما در چاپ دوم، به انعكاس اهم ديدگاه‌ها بسنده كرده است. آنچه در فصل سوم، تحت عنوان «تصريحات بزرگان شيعه» آمده، ديدگاه بيست و دو تن از عالمان شيعه است، اعم از عالمان سلف، همچون شيخ صدوق، شيخ مفيد، سيد مرتضى و عالمان دوران معاصر همچون [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]]، امام خمينى(ره) و آيت‌الله خويى <ref>همان</ref>.
3. ارائه ديگاه عالمان شيعه: نويسنده در چاپ نخست كتاب، ديدگاه بسيارى از عالمان شيعه را بر اساس سير تاريخى منعكس ساخته بود، اما در چاپ دوم، به انعكاس اهم ديدگاه‌ها بسنده كرده است. آنچه در فصل سوم، تحت عنوان «تصريحات بزرگان شيعه» آمده، ديدگاه بيست و دو تن از عالمان شيعه است، اعم از عالمان سلف، همچون [[شيخ صدوق]]، شيخ مفيد، سيد مرتضى و عالمان دوران معاصر همچون [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]]، امام خمينى(ره) و آيت‌الله خويى <ref>همان</ref>.


از نكات قابل توجه آنكه نويسنده - چنان‌كه در پاورقى متن عربى كتاب آورده - براى دستيابى به ديدگاه استاد خود امام خمينى(ره)، از دست‌نوشته‌هاى آقاى قديرى و نيز اظهار نظر شفاهى آيت‌الله سبحانى در باره چگونگى برخورد امام با مسئله تحريف و شاكله فكرى محدث نورى استفاده كرده است و اين امر از همت والاى ايشان و تتبع فراگير براى دستيابى به تفكرات صاحب‌نظران حكايت دارد <ref>همان</ref>.
از نكات قابل توجه آنكه نويسنده - چنان‌كه در پاورقى متن عربى كتاب آورده - براى دستيابى به ديدگاه استاد خود امام خمينى(ره)، از دست‌نوشته‌هاى آقاى قديرى و نيز اظهار نظر شفاهى آيت‌الله سبحانى در باره چگونگى برخورد امام با مسئله تحريف و شاكله فكرى محدث نورى استفاده كرده است و اين امر از همت والاى ايشان و تتبع فراگير براى دستيابى به تفكرات صاحب‌نظران حكايت دارد <ref>همان</ref>.
خط ۷۵: خط ۷۵:
5. بازسازى مفهوم تحريف در كتب عهدين: از نگاه نويسنده، در باره تورات و انجيل، تحريف رخ داده است؛ زيرا آنچه كه بر موسى و عيسى(ع) فرود آمد، در اثر گذر زمان و رويكرد حوادث و رخدادهاى ويرانگر مختلف همچون حمله بخت‌النصر نابود شد و سال‌ها، بلكه قرن‌ها پس از وفات اين دو پيامبر، بخشى از اين متون با تكيه به حافظه‌ها ثبت و گردآورى شد؛ بنابراين، به نظر نويسنده، به اذعان بسيارى از صاحب‌نظران يهود و نصارا، تورات و انجيل فاقد اصالت و قداست است <ref>همان، ص 158</ref>.
5. بازسازى مفهوم تحريف در كتب عهدين: از نگاه نويسنده، در باره تورات و انجيل، تحريف رخ داده است؛ زيرا آنچه كه بر موسى و عيسى(ع) فرود آمد، در اثر گذر زمان و رويكرد حوادث و رخدادهاى ويرانگر مختلف همچون حمله بخت‌النصر نابود شد و سال‌ها، بلكه قرن‌ها پس از وفات اين دو پيامبر، بخشى از اين متون با تكيه به حافظه‌ها ثبت و گردآورى شد؛ بنابراين، به نظر نويسنده، به اذعان بسيارى از صاحب‌نظران يهود و نصارا، تورات و انجيل فاقد اصالت و قداست است <ref>همان، ص 158</ref>.


6. بازشناساندن مبانى تفكر اخباريان: نويسنده در فصل پنجم، به بررسى تفكر اخبارى‌گرى، هرچند به‌صورت اختصار، پرداخته است. ايشان پس از تقسيم نهضت اخبارى‌گرى به دو دوره كهن و نوين و برشمردن ثقةالاسلام كلينى (م 329) و شيخ صدوق (م 380) به‌عنوان پرچمداران دوره كهن، تفاوت اين دو مرحله را، تثبت و دقت در نقل روايات و تأكيد بر بررسى سندى و متنى آن‌ها در ميان اخباريان كهن و سهل‌انگارى در برخورد با روايات در دوران متأخر دانسته است، سپس به معرفى شاكله فكرى و نوع تعامل سيد نعمت‌الله جزايرى به‌عنوان چهره شاخص اخباريان در دوره متأخر - كه در شكل‌دهى به شخصيت فكرى محدث نورى بيشترين تأثير را داشته - پرداخته است.
6. بازشناساندن مبانى تفكر اخباريان: نويسنده در فصل پنجم، به بررسى تفكر اخبارى‌گرى، هرچند به‌صورت اختصار، پرداخته است. ايشان پس از تقسيم نهضت اخبارى‌گرى به دو دوره كهن و نوين و برشمردن ثقةالاسلام كلينى (م 329) و [[شيخ صدوق]] (م 380) به‌عنوان پرچمداران دوره كهن، تفاوت اين دو مرحله را، تثبت و دقت در نقل روايات و تأكيد بر بررسى سندى و متنى آن‌ها در ميان اخباريان كهن و سهل‌انگارى در برخورد با روايات در دوران متأخر دانسته است، سپس به معرفى شاكله فكرى و نوع تعامل سيد نعمت‌الله جزايرى به‌عنوان چهره شاخص اخباريان در دوره متأخر - كه در شكل‌دهى به شخصيت فكرى محدث نورى بيشترين تأثير را داشته - پرداخته است.


ايشان در مبحثى با عنوان «سادگى فاجعه‌آميز»، به ارائه نمونه‌هايى از ساده‌انديشى محدث جزايرى پرداخته است؛ از جمله آنكه ايشان از استاد خود، حرفوشى نقل كرده است كه شخصى به نام معمر ابوالدنيا را ملاقات كرده كه مدعى بود با ائمه(ع) و صاحبان كتب اربعه مصاحبت داشته و از او اجازه روايى گرفته و روايات را بدون نياز به وسائط روايى نقل كرده است. آنگاه به نقل از سيد نعمت‌الله جزايرى، اين ادعا را آورده كه او نيز روايات كتب اربعه را تنها با واسطه استاد خود و بدون نياز به واسطه، نقل كرده است. نويسنده با اين مبحث، به اثبات اين مدعا پرداخته كه محدث نورى متأثر از چنين ساده‌انديشى استاد خود، كتاب «فصل الخطاب» را فراهم آورده و بهانه به دست دشمنان شيعه داده است <ref>همان، ص 159 و 160</ref>.
ايشان در مبحثى با عنوان «سادگى فاجعه‌آميز»، به ارائه نمونه‌هايى از ساده‌انديشى محدث جزايرى پرداخته است؛ از جمله آنكه ايشان از استاد خود، حرفوشى نقل كرده است كه شخصى به نام معمر ابوالدنيا را ملاقات كرده كه مدعى بود با ائمه(ع) و صاحبان كتب اربعه مصاحبت داشته و از او اجازه روايى گرفته و روايات را بدون نياز به وسائط روايى نقل كرده است. آنگاه به نقل از سيد نعمت‌الله جزايرى، اين ادعا را آورده كه او نيز روايات كتب اربعه را تنها با واسطه استاد خود و بدون نياز به واسطه، نقل كرده است. نويسنده با اين مبحث، به اثبات اين مدعا پرداخته كه محدث نورى متأثر از چنين ساده‌انديشى استاد خود، كتاب «فصل الخطاب» را فراهم آورده و بهانه به دست دشمنان شيعه داده است <ref>همان، ص 159 و 160</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش